ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 09.06.2006, 20:04
بیانیه جبهه مشارکت درباره حوادث آذربايجان

تبريز نيوز: "جبهه مشارکت ایران اسلامی مناطق آذربایجان شرقی،غربی و اردبیل "، پیرامون حوادث اخیر آذربایجان بیانیه تحلیلی صادر كرده است.
متن كامل اين بيانيه كه در نوزدهم خرداد ٨٥ منتشر شده در زير آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم
چاپ کاریکاتور و نوشته‌ای موهن در روزنامه دولتی ایران وقایعی را به دنبال داشت که موجب آزردگی و نگرانی مضاعف مردم شریف آذربایجان شد. هر چند شایسته بود که رئیس جمهور محترم به عنوان بالاترین مسئول اجرائی در همان آغاز با عذرخواهی از مردم آذربایجان از تبعات آتی آن جلوگیری می‌نمودند، اما صد حیف که با ضعف تدبیر و بی تجربگی مدیران و مسئولین ذیربط از یک سو و بروز برخی اقدامات افراطی از سوی دیگر فضایی را رقم زد که همچون گذشته ثمره‌ای جز فرو کوفتن مطالبات به حق مردم غیور آذربایجان نداشت.

جبهه مشارکت ایران اسلامی مناطق شمال غرب کشور در بیانیه قبلی، مطالبی به استحضار ملت شریف ایران رساند ولی به جهت رخداد برخی وقایع تلخ و تکرار شیوه‌های سطحی و صرفا امنیتی و پلیسی در مواجهه با موضوع پیچیده و ظریف اقوام و مطالبات قومی بر آن شدیم که در چارچوب شعار‌های اصلی جبهه مشارکت ایران اسلامی به ویژه "ایران برای همه ایرانیان" و "دفاع از حقوق شهروندی تمامی آحاد جامعه از جمله حقوق اقوام مختلف" به ریشه یابی و ارائه مطالبی به صورت تحلیلی به هم وطنان عزیز و مردم شریف آذربایجان و نیز مدیران و مسئولین ذیربط بپردازیم. باشد که این تحلیل بتواند موجب روشنگری هم وطنان عزیزمان در سراسر خطه پهناور ایران شده و موجب اصلاح شیوه‌های نادرست درمواجهه با موضوع قومیت‌ها و مطالبات تمامی اقوام ایرانی گردد.

١) امروز فراتر از تعریف و تمجید‌های تکراری و معمول از مردم شریف ترک زبان آذربایجان، آن هم در مواقع بحران، می‌بایست برای یک بار هم شده، وضعیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی استان‌های آذری نشین را با لحاظ پیشینه درخشان تاریخی آن مورد بررسی موشکافانه و علمی قرار داد و پیش از توسل به زور و امنیتی و پلیسی کردن فضا به چاره اندیشی منطقی و اتخاذ شیوه‌های صواب در مواجهه با مطالبات قومی و درمان ریشه ای این زخم کهنه پرداخت. آری " چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید".
٢) نقش بارز و ممتاز آذربایجان در تاریخ ایران به گواه شواهد واسناد معتبر تاریخی غیر قابل انکار است. تشکیل اولین دولت ملی توسط حکومت صفوی، جانفشانی‌ها و رشادت‌های مردم قهرمان آذربایجان در انقلاب مشروطیت و حرکت‌های استبداد افکن آنان به رهبری ستارخان‌ها و ثقه الاسلام‌ها، حرکت کوبنده و برق آسای مردم غیور تبریز در ٢٩ بهمن سال ١٣٥٦ که هیمنه رژیم ستم پیشه پهلوی را در هم شکست و طلیعه انقلاب اسلامی گردید، ایثارگری‌ها و دلاوری‌های فرزندان استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان در قالب "لشکر دریادل ٣١ عاشورا" در ایام جنگ تحمیلی همگی نمونه‌ای از غیرت و حمیت ملی آذربایجان در صیانت از تمامیت ارضی کشور و مقابله با هجوم و نفوذ بیگانگان می‌باشند. چه کسی است که نداند آذربایجان اساسا دروازه ورود تجددخواهی در کشور بوده و "مکتب تبریز" نشانگر پیشگامی و منشا بودن آذربایجان در روشنفکری، نوگرایی و تحول‌خواهی در یک صد و پنجاه سال اخیر بوده است. آری امیر کبیر، آن اصلاح‌طلب نامی، پرورش یافته آذربایجان است. چه کسی است که نداند آذربایجان خاستگاه فکر و اندیشه، علم و ادب و هنر است و بسیاری ازشخصیت‌های برجسته علمی، ادبی، هنری، فکری و سیاسی از طیف‌ها و نحله‌های مختلف و متنوع از این سرزمین سر بر آورده‌اند. امروز هر کس بخواهد از ابتر نبودن شعر و ادب فارسی سخن بگوید، به پروین اعتصامی و شهریار تمسک می‌جوید. هرکس به نوآوری و عمق اندیشه فلسفی و قرانی می‌اندیشد، به علامه طباطبایی روی می‌آورد. هر کس به روشنفکری دینی فکر می‌کند، از مهندس بازرگان آغاز می‌کند. هر کس به دنبال منطق و استدلال در گفتگوی بین مذاهب می‌گردد، به علامه امینی می‌رسد. هر کس دغدغه انصاف و اخلاق را در رفتار علمی دارد، به علامه جعفری اشاره می‌کند. کیست که نداند آذربایجان به دلیل قرار گرفتن در موقعیت حساس جغرافیایی، محل تلاقی فرهنگ‌های مختلف به ویژه کانون ارتباطات با اروپا بوده و لذا پیشگام در تاسیس و به کار گیری مظاهر تمدن جدید می‌باشد. آذربایجان به حق مهد "اولین‌ها" لقب گرفته است، چرا که اولین چاپخانه، اولین مدرسه غیر دولتی، اولین کتابخانه عمومی، اولین قرائت خانه و اولین مدرسه استثنایی در این خطه دایر و تاسیس شده اند.

٣) چنین پیشینه درخشان در عرصه دفاع از تمامیت ارضی ومبارزه با استیلای بیگانه، نقش تاثیر گذار در نوآوری، نواندیشی و تجددخواهی، و پیشگامی در عرصه فکر، اندیشه، علم و ادب، توجه و عنایت شایسته ای را از دولت‌ها می‌طلبید و می‌طلبد. اما صد افسوس که قاطبه مردم آذربایجان نه تنها چنین توجه و عنایت شایسته و درخور را احساس نکرده اند، بلکه به باورشان همواره با بی مهری، تحقیر، توهین، تبعیض و محرومیت مواجه شده اند.

٤) مردم آذربایجان سئوالات و مطالبات مهم و فروخورده ای در عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد دارند که در اینجا صرفا به برخی از انها اشاره می‌کنیم:
سیاست ستیز با اقوام مختلف ایرانی به ویژه ترک زبان‌ها همواره درحکومت پهلوی دنبال می‌شده است. سوال این است که چرا مردم آذربایجان احساس می‌کنند که در جمهوری اسلامی نیز به حقوق آنها بی توجهی و بی اعتنایی می‌شود؟ چرا صدا و سیما به عنوان رسانه ملی، هر از چند گاهی به توهین و تحقیر مردم ترک زبان آذربایجان پرداخته و موجب تداعی احساس "شهروند درجه دوم بودن" در آنها شده است؟
چرا در قبال سیاست غیرقانونی و نادرست برخی مقامات محلی در خصوص "ارک تبریز" عملا سیاست سکوت پیشه گرفته شده است؟ ارکی که با آن پیشینه تاریخی و باستانی سنگر مشروطه خواهان بوده است، ارکی که برای مردم آذربایجان نماد "آزادی، مقاومت، حکومت قانون و تحدید قدرت" بوده است؟ مردم مقایسه می‌کنند که چرا در خصوص قضیه میدان نقش جهان و برج جهان نمای اصفهان، آن همه اعتراض برمی خیزد (که به زعم ما آن اعتراضات هم به حق بوده اند)، ولی از کنار تخریب ارک تبریز و تحقیر و تحت الشعاع قرار گرفتن و به محاق فراموشی سپرده شدن آن به سادگی عبور می‌شود؟

برای مردم آذربایجان این سئوال بی پاسخ مانده است که چرا قضایای ٢٠ تیر دانشگاه تبریز و هجوم به ساحت مقدس آن به فراموشی سپرده شده است؟ چرا گزارش شورای امنیت کشور در خصوص فاجعه کوی دانشگاه تهران از صدای جمهوری اسلامی ایران خوانده می‌شود ولی گزارش شورای امنیت کشور در خصوص حمله فاجعه بار به دانشگاه تبریز در بایگانی‌ها خاک می‌خورد؟

چرا اصول ١٥ و ١٩ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همچنان معطل باقی مانده اند؟ چرا قانون گذاران و مسئولین ذیربط برای اجرایی و عملیاتی کردن این اصول گام‌های موثر بر نمی‌دارند؟ اصولی مترقی که استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات انها در مدارس، در کنار زبان فارسی را آزاد و مجاز می‌شمارند و تصریح می‌کنند که مردم ایران از هر قوم و قبیله باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.

در مقایسه با استان‌های هم طراز سرمایه گذاری لازم در آذربایجان انجام نگردیده است و این استان‌ها در زمره مهاجر فرست ترین استان‌ها می‌باشند. به شهادت مرکز آمار آیران (کتاب ماخذ تولید استان‌های کشور- ٨٠-١٣٧٩) متوسط درآمد سرانه چهار استان آذری نشین، ٣٦% از متوسط درآمد سرانه کشور پایین تر است (آذربایجان شرقی ٢٢%، آذربایجان غربی ٤٨%، اردبیل ٤٣%، زنجان ٤١%). برای مردمی که چنین درآمد نازلی از سایر هم وطنان خود دارند و فقر و عقب ماندگی را با پوست و گوشت خود لمس می‌کنند، این سوالات مطرح است که این فاصله کی و با چه مکانیزم‌های علمی و عملی پر خواهد شد؟ و شعار به حق و زیبای "آذربایجان سر ایران است" در تخصیص منابع مالی و سرمایه ای کشور چگونه محقق خواهد گردید؟ و این شعار چه تاثیری در میزان سهم نیروی انسانی غنی و کارآمد آذربایجان در حلقه مدیریت و قدرت خواهد داشت؟

٥) مهم ترین دستاورد انقلاب اسلامی حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و اداره امور کشور با اتکای به آرای عمومی می‌باشد، لاکن در عمل انحصار طلبی و سیاست حذف رقبای سیاسی، بدون رعایت قانون و با اعمال سلیقه، موجب محرومیت مردم از اعمال حق حاکمیت خود و محدودیت آنها در انتخاب نمایندگان واقعی خود گردیده است. تا بدانجا که به عنوان نمونه در انتخابات میان دوره ای مجلس خبرگان در ١٨ خرداد سال ٨٠ در آذربایجان شرقی در روز رای گیری کاندیدای تایید صلاحیت شده را دوباره رد صلاحیت نمودند، به گونه ای که انتخاب تنها نامزد باقیمانده عملا بر مردم تحمیل شد، ولی علیرغم این قیم مآبی، همین کاندیدای سلب صلاحیت شده آرای بیشتری از نامزد دیگر به دست آورد. آیا این نحوه برخورد با حق حاکمیت ملی غیر از توهین به شعور و آگاهی مردم آذربایجان و تحقیر آنان معنای دیگری دارد؟ مردمی که عمیقا باور دارند که از نظر امام خمینی "میزان رای ملت است".

٦) به باور ما مشارکت بسیار کم مردم در مهم ترین استان این خطه در انتخابات‌های ریاست جمهوری دلیلی محکم و انکار ناپذیر بر وجود نوعی شکاف و مطالبات ادا نشده، معوق و معطل آنها می‌باشد و متاسفانه میزان مشارکت به مرور زمان سیرنزول و کاهش را پیموده است (ردیف ١٤ ام در انتخابات سال ٦٠، ردیف ٢٠ ام در انتخابات سال ٦٤، ردیف ٢٥ ام در انتخابات سال ٦٨، ردیف ٢٦ ام در انتخابات سال ٧٢، ردیف ٢٧ ام در انتخابات سال ٧٦ و ردیف ٢٨ام در انتخابات سال ٨٠).علیرغم این میزان کم مشارکت، درصد آراء آقای خاتمی در انتخابات‌های سال ٧٦ و ٨٠ در این خطه از متوسط درصد آراء ایشان در کل کشور ٢% نیز بالاتر بوده است که دلالت بر اصلاح طلبی، تحول خواهی، قانون گرایی و آزادی خواهی آنان دارد. آیا نباید دلسوزان نظام ریشه این امر را بررسی و از خود سئوال نمایند که چرا در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری آراء یک کاندیدای ترک زبان در سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل یک سر و گردن بالاتر از آراء سایر نامزد‌های مطرح بود؟

٧) به زعم ما درک فاصله آن جایگاه تاریخی و پیشینه درخشان با میزان بهره مندی استان‌های آذری نشین از سهم منابع ملی و در نتیجه توسعه یافتگی کم آنها، در کنار توجه به مطالبات فرهنگی و زبانی و قومی می‌تواند ریشه بسیاری از این حوادث را تبیین نماید. بنا براین اگر از این منظر به موضوع نگریسته شود، طبیعتا در حوادث اخیر موضوع کاریکاتور صرفا نقش یک "جرقه" و " چاشنی" را بر مطالبات انباشته شده ایفاء نموده و در واقع "بهانه" ای برای ابراز و بیان مطالبات فروکوفته و "زمینه" ای برای ترکیدن بغض‌های فروخفته شده است.

٨) سئوالی که در اذهان شکل گرفته، این است که آیا در صورت عدم اعتراض مردم و وقوع برخی حوادث، باز روزنامه ایران توقیف و افراد بازداشت می‌شدند؟ البته به باور ما هر گونه اقدام قضایی باید به موقع و بدون تاثیرپذیری از فشارهای اجتماعی و بر اساس موازین قانونی و حقوقی و رعایت آیین دادرسی انجام پذیرد. متاسفانه هیچ گونه عذرخواهی رسمی نیز از سوی مقامات عالی رتبه ذیربط صورت نپذیرفته است و لذا این نکته در حافظه تاریخی مردم آذربایجان باقی خواهد ماند. در ضمن انچه برای مردم آذربایجان از درجه اهمیت والایی برخوردار است، توجه جدی و اساسی به مطالبات برحق و منطقی آنان می‌باشد. البته ما ایران را برای همه ایرانیان می‌بینیم و می‌خواهیم و از این منظر نه تنها از مطالبات به حق مردم آذربایجان، بلکه از مطالبات همه ایرانیان نیز- آن هم با شیوه‌های قانونی و مدنی- حمایت می‌کنیم.

٩) علاوه بر مطالبات فرهنگی و اجتماعی مردم آذربایجان، بخش مهمی از مطالبات فشرده آنان همانند سایر آحاد مردم ایران نیازهای روزمره، معیشتی و اقتصادی می‌باشد که زندگی را بر آحاد جامعه خصوصا طبقه پایین تلخ و ناگوار نموده است. گرانی، تورم، رکود و بیکاری برای مردم زجرآور و استخوان سوز شده و چهره کریه فقر گستره وسیعی یافته و فساد و تبعیض و افسردگی از مظاهر تلخ جامعه ما گشته است. متاسفانه وعده‌ها و سیاست‌های دولت نهم نیز برای کنترل این نابسامانی‌ها تاکنون عملا به جز گرانی و تورم بیشتر، ثمره دیگری نداشته است. به نظر ما راه برون رفت از این عقب ماندگی شدید، تعمیق مردم سالاری و توسعه مشارکت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم، توسعه متوازن و پایدار اقتصادی با حفظ سرمایه‌های داخلی و جذب سرمایه گذاری خارجی به ویژه سرمایه‌های عظیم ایرانیان خارج از کشور و با اتخاذ سیاست تنش زدایی وهمزیستی مسالمت آمیز با جهان خارج امکان پذیر است.

١٠) جبهه مشارکت ایران اسلامی مناطق آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل با هرگونه حرکت کور تخریبی و خشونت طلبانه، افراطی گری، تخریب اموال عمومی ومردم، اقدامات تجزیه طلبانه و اهانت به سایر هم وطنان مخالف بوده و به شدت آنها را محکوم می‌نماید. ضمن آنکه شعار‌های تجزیه طلبانه و فارس ستیزانه را به ضرر مردم آذربایجان و مطالبات برحق آنها ارزیابی می‌کند. باید یقین کرد که سربلندی و پایداری ایران عزیز مرهون و مدیون تنوع فرهنگی و قومی و وحدت برآمده از مناسبات عادلانه میان آنها بوده و خواهد بود.

١١) انچه که در حوادث اخیر برای کارشناسان و اهل فن در امور سیاسی و امنیتی مبرهن و واضح است، ضعف تدبیر و بی تجربگی مسئولین و مدیران ذیربط در مدیریت بحران است که در پی روی کار آمدن دولت نهم و حذف بی سابقه مدیران باتجربه از بدنه اجرایی ایجاد شده است. شاید اگر بحران پیش امده با درایت، تدبیر، عقلانیت، سعه صدر، تعامل و گفت وگو مدیریت می‌شد، چه بسا که از گسترش بحران جلوگیری و از ابعاد فاجعه کاسته می‌شد. آنچه که به وقوع پیوست و موجب تاثر و تاسف عمیق مردم آذربایجان شد نتیجه ضعف تدبیر و بی تجربگی مسئولین در مدیریت و کنترل بحران، نفوذ برخی افراطیون در حرکت‌های اعتراضی و حضور غیر قانونی عوامل غیر مسئول از سوی دیگر بود.

١٢) امنیتی و پلیسی کردن فضای اعتراضات، اشاعه رعب و وحشت و مهم تر از همه حضور لباس شخصی‌های غیرمسئول همراه با ضرب و شتم عابرین و مردم عادی و اقدامات تحریک کننده و دون شان شهروندان نه تنها موجب حل مسئله نشده، بلکه مورد تنفر بیشتر مردم می‌گردد. به واقع امر، گستره مطالبات تاریخی و به حق مردم آذربایجان اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در مقابل طیف اندک تجزیه طلب بسیار فراتر می‌باشد، لذا تقلیل و انتساب اعتراضات مردم به این جریان کوچک و به فراموشی سپردن اصل موضوع، جفایی بزرگ در حق مردم سرافراز آذربایجان می‌باشد.

١٣) جبهه مشارکت ایران اسلامی مناطق آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل از منظر حقوق شهروندی و انسانی، از حقوق قانونی همه دستگیر شدگان حوادث اخیر دفاع نموده و حق آنان می‌داند که پرونده‌های قضایی آنان به طورعادلانه و براساس موازین قانونی و آیین دادرسی مورد رسیدگی قرارگیرند، چه بسا که برخی از آنان بی گناه یا توسط افراد غیر مسئول و بدون دلیل روشن دستگیر شده باشند. در ضمن جهت ممانعت از تضییع حقوق قانونی دستگیرشدگان، سریعا امکان برخورداری همه آنها از وکیل قانونی فراهم گردد.

١٤) همان گونه که بارها خاطر نشان شده است، مادامی که سازوکار‌های مدنی ابراز اعتراضات مطابق با اصل بیست و هفتم قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه کشور و با استفاده از روش‌های دمکراتیک فراهم نگردیده و امکان بروز اعتراضات از مجاری قانونی محدود گردد، بروز تشنجات اجتماعی اجتناب ناپذیر بوده و ضرر و زیان آن بیش از همه متوجه خود نظام خواهد شد. مقامات ذیربط باید پاسخ بدهند که بالاخره مردم ما چگونه می‌توانند اعتراضات، نقد‌ها و مطالبات خود را که حق مسلم آنان است، به صورت جمعی مطرح نمایند؟ به نظر ما یکی از دلایل مهم که باعث می‌شود دامنه بحران‌های اجتماعی گسترش یافته و از کنترل قانونی خارج شود، فقدان همین سازوکار‌های قانونی و دمکراتیک است. بنظر می‌رسد که اگر از سوی مسئولین ذیربط مجوزهای قانونی تجمع در همان ابتدا داده می‌شد، چه بسا که از تحمیل هزینه‌های هنگفت به نظام جلوگیری می‌گردید. همچنین در زمان وقوع چنین بحران‌هایی است که ضرورت و ارزش نهاد‌های مدنی و احزاب قانونی بیش از پیش مشخص می‌شود، چرا که این نهادهای شناسنامه دار می‌توانند در منطقی و عقلانی تر کردن مطالبات، انتقال مسالمت آمیز آنها به حاکمیت، کمک در کنترل و مدیریت بحران و جلوگیری از وسیع شدن شکاف ملت- دولت نقش بسزایی را ایفاء نمایند.

١٥) از آنجا که در شرایط کنونی، نظام با چالش بسیار مهم "انرژی هسته ای" در سطح بین الملل مواجه است که لازمه آن حفظ "وحدت و همبستگی ملی" می‌باشد، و نیز از آنجا که کشور‌های بیگانه، خصوصا آمریکا مترصد فرصتی هستند تا از اینگونه حوادث به نفع منافع سیاسی خود بهره برداری نموده و پروژه استفاده ازمطالبات قومی برای به خطر انداختن "حاکمیت ملی و تمامیت ارضی" را به پیش ببرند، لذا هوشیاری، درایت و تدبیر دولتمردان و مسئولین سیاسی بیش از پیش ضروری است. صد البته متقابلا توجه به این امر برای فعالان قومی نیز ضرورتی انکارپذیر می‌باشد.

١٦) در خاتمه به راه حل‌هایی که می‌توانند به زعم ما در جلوگیری از بروز مجدد چنین حوادث تلخ و ناگواری موثر واقع شوند، اشاره می‌کنیم. امیدواریم که همگان این توصیه‌های از سر "درد" و "دلسوزی" را مورد توجه قرار دهند:

* اتخاذ سیاست تامین حقوق تمامی شهروندان ایران زمین به ویژه اقوام مختلف ایرانی در چارچوب اصول مصرح قانون اساسی،
* پرهیز جدی از اتخاذ سیاست‌های صرفا پلیسی و امنیتی در مواجهه با مطالبات قومی، پرهیز جدی از سطحی اندیشی و تقلیل بحران اخیر به تحرکات "عوامل خارجی" و "اوباش و اراذل" و شکستن کاسه کوزه‌ها بر سر "دستگیر شدگان"،
* استفاده از افراد توانمند، آگاه، صاحب نظر، با تجربه، با درایت، اهل تعامل، دارای پایگاه مردمی قوی و دارای سعه نظر درمسولیت‌های کلیدی اجرایی و سیاسی در استان‌های ذیربط،
* فراخوان ویژه دولت از شخصیت‌ها و نخبگان آذربایجان از گرایش‌های مختلف فکری و سیاسی برای "احصای دقیق" مطالبات تاریخی مردم ترک زبان آذربایجان و "تعیین راهکارهای تحقق منطقی" مطالبات مذکور،
* کمک به تشکل یابی قانونی و شناسنامه دار فعالان قومی که مایل به فعالیت در چارچوپ قانون اساسی می‌باشند،
* برنامه ریزی ویژه برای اجرایی و عملیاتی کردن تمامی اصول قانون اساسی به ویژه اصول ١٥ و ١٩ قانون اساسی،
* مطالعه و بررسی ویژه کارشناسی برای استخراج شاخص‌های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوازن تمام استان‌های کشور و مقایسه آنها با شاخص‌های موجود در استان‌هایی که اقوام مختلف ایرانی در آنها ساکن بوده و در محرومیت بسر می‌برند، و سپس به کارگیری عزم ملی برای جبران محرومیت‌ها و عقب ماندگی‌ها در چارچوب یک طرح ملی،
* باز کردن باب گفتگو و تعامل با شخصیت‌های فرهنگی فعال قومی که دلشان در گرو آذربایجانی آزاد وآباد در دل ایرانی آزاد، آباد، مقتدر و توسعه یافته می‌تپد.
و ما ارید ان اخافکم الی ما انهکم عنه، ان ارید الا الاصلاح مااستطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب (سوره هود- آیه ٨٨)