ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 01.02.2020, 10:05
افزایش فشارها بر خانواده‌های کشته‌شدگان آبان

یکی از بستگان برهان منصورنیا که روز شنبه، ۲۵ آبان ماه بر اثر اصابت گلوله در کرمانشاه کشته شد در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران از احضار پدر او به اطلاعات سپاه خبر داد و گفت که خانواده برهان منصورنیا برای “شهید” اعلام کردن فرزندشان تحت فشار هستند.

برهان منصورنیا، ۲۸ ساله، فارغ التحصیل دکترای دامپزشکی و سرباز وظیفه بود که در اعتراضات روز شنبه، ۲۵ آبان ماه در کرمانشاه بر اثر اصابت گلوله جنگی از سوی نیروهای انتظامی زخمی و ۳۴ ساعت بعد در بیمارستان طالقانی کرمانشاه جان باخت و خانواده اش مجبور شدند او را شبانه در مریوان به خاک بسپارند.

آمار دقیقی از تعداد کشته‌شدگان اعتراضات آبان ماه در ایران وجود ندارد. مقام‌های جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان سرباز می‌زنند. عفو بین الملل ۳۰۴ مورد را مستند کرده و خبرگزاری رویترز به نقل از منابعی در وزارت کشور ایران، از کشته شدن حدود ۱۵۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان ماه و همچنین دستور رهبر ایران برای پایان دادن به اعتراض‌ها “به هر شکل ممکن” خبر داده است.

کمپین حقوق بشر در ایران در بیانیه‌ای اعلام کرده است که استفاده مقامات ایرانی از خشونت علیه معترضین در ایران، از جمله استفاده از سلاح گرم و اسلحه، منجر به کشته‌شدن صدها نفر شده است و این اقدامات دولت برابر با تخلف آشکار و غیرقابل‌ توجیه قوانین بین‌المللی است و باید فورا متوقف شود.

یکی از بستگان برهان منصورنیا به کمپین گفت که “بعد از انتشار اخباری مربوط به برهان، اطلاعات سپاه روز پنج شنبه پدر او را احضار، بازجویی و تهدید کرده است: یک شبکه کردی زبان که در کردستان مخاطب زیاد دارد مطالبی درباره برهان منتشر کرده و پدر برهان را احضار کرده اند اطلاعات سپاه پدر برهان را روز پنج شنبه و بازجویی کرده و تهدید کرده اند. آنها به شدت مخالف انتشار هرگونه خبری درباره برهان و سایر کشته شدگان هستند و هر خبری که منتشر می شود خانواده را تحت فشار قرار می دهند. البته این اولین باری نیست که پدر برهان را احضار کرده اند.”

پیش از این یکی دیگر از بستگان برهان منصورنیا به کمپین گفته بود که “روز اول مراسم ختم برهان در مسجد، نهادهای امنیتی با پدر او تماس گرفتند و گفتند که باید بیایی اطلاعات مریوان، پدرش اما مقاومت کرد و گفت هر کسی که با من کار دارد بیاید وسط مسجد مردم هستند ما هم هستیم. دو سه بار تماس گرفتند و پدر برهان نرفت. چند روز بعد اطلاعات سپاه پدر برهان را احضار کرد تهدیدی نبود و پیشنهاد دادند که بیایید خانواده شهید شوید و دیه بگیرید.  البته این پیشنهاد شهید اعلام کردن و دیه دادن به پدر برهان بارها گفته شده خصوصا که خودش بازنشسته بنیاد شهید است. یک بار هم تماس گرفتند که امام جمعه، فرماندار مریوان، رئیس سپاه مریوان و رئیس بنیاد شهید و نماینده مریوان می آیند خانه شما برای تسلیت. خانواده به شدت مخالفت کردند و پدر برهان زنگ زد به رئیس بنیاد شهید و گفت که خانم ام شرایط اش مساعد نیست و ممنون می شوم نیایید. این پیشنهاد به شدت بی شرمانه ای است و خانواده برهان، خون برهان را نمی فروشند.”

حالا یکی از بستگان او به کمپین از ادامه این فشارها و اصرار مقامات امنیتی برای شهید اعلام کردن برهان منصورنیا گفته است: “فشار اول این بود که هیچ حرفی زده نشود خانواده هیچ صحبتی نکنند هیچ کجا و مصاحبه نکنند. حالا فشارها خیلی خیلی بیشتر است. خواسته شان این است که مقامات حکومتی بیایند و خانواده برهان پذیرای آنها باشند. از امام جمعه مریوان تا فرماندار و نماینده اطلاعات سپاه که خانواده تاکنون علیرغم فشارها نپذیرفته. می خواهند با دوربین و خبرنگار و عکاس بیایند و با تبلیغات رسانه ای برهان را شهید و خانواده او را خانواده شهید اعلام کنند. گفته اند که تشکیل پرونده داده اند و تحقیقات هم کرده اند و پرونده برای شهید اعلام کردن برهان آماده است اما تاکنون حتی یک بار نگفته اند که چرا برهان را کشتند و قاتل و قاتلان او چه کسانی هستند؟”

به گفته او “فشار روی خانواده هایی که مصاحبه کرده و کشته شدن فرزندان شان را رسانه ای کرده اند بیش از سایر خانواده ها است و اصرار بر شهید اعلام کردن آنها هم همین طور. مثلا خانواده یکی دیگر از کشته شدگان مریوان که تنها سرپرست خود را از دست داده اند و نیاز شدید مالی هم دارند خودشان خواسته بودند که  فرزندشان را شهید اعلام کنند اما جوابی به آنها داده نشده. در مریوان چند خانواده دیگر هستند اما فشارها بر خانواده برهان با عدم تمایل و امتناع نسبت به خانواده های دیگر کاملا تناقض دارد و به نوعی نشان می دهد که حکومت دنبال مصادره کشته شدگانی است که کشته شدن آنها با جزئیات رسانه ای شده است. از طرف دیگر برهان سرباز نیروی انتظامی بود و برای حکومت گویا اینکه یک سرباز نیروی انتظامی در اعتراضات کشته و شهید اعلام شود ابزار تبلیغاتی مهمی است که اینقدر روی خانواده فشار وارد می کنند.”

یکی از بستگان برهان در مصاحبه با کمپین ادامه داد: “برهان جزو معدود کسانی بود که زنده مانده بود تا جریان گلوله خوردن و کشته شدن اش را پیش از کشته شدن برای خانواده اش بگوید. او ۳۴ ساعت بعد از گلوله خوردن زنده بود و همه چیز را گفته بود. دوستان و بستگان برهان همه چیز را رسانه ای کرده اند هرچند که خانواده او به دلیل فشارها سکوت کرده اند.”

***

فشارهای امنیتی بر خانواده مهرداد معین فر؛ گلوله در جواب اعتراض

یکی از بستگان مهرداد معین فر که یکشنبه ۲۶ آبان ماه بر اثر اصابت گلوله جان باخت در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که خانواده او علیرغم فشارهای نهادهای امنیتی اجازه نداده‌اند که فرزندشان “شهید” اعلام شود.

به گفته او، مهرداد معین فر در خیابان ولیعصر شهریار از ناحیه شکم گلوله خورده اما گواهی فوت به خانواده او تحویل داده نشده است.

آمار دقیقی از تعداد کشته‌شدگان اعتراضات آبان ماه در ایران وجود ندارد. مقام‌های جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان سرباز می‌زنند. عفو بین الملل ۳۰۴ مورد را مستند کرده و خبرگزاری رویترز به نقل از منابعی در وزارت کشور ایران، از کشته شدن حدود ۱۵۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان ماه و همچنین دستور رهبر ایران برای پایان دادن به اعتراض‌ها “به هر شکل ممکن” خبر داده است.

کمپین حقوق بشر در ایران در بیانیه‌ای اعلام کرده است که استفاده مقامات ایرانی از خشونت علیه معترضین در ایران، از جمله استفاده از سلاح گرم و اسلحه، منجر به کشته‌شدن صدها نفر شده است و این اقدامات دولت برابر با تخلف آشکار و غیرقابل‌ توجیه قوانین بین‌المللی است و باید فورا متوقف شود.

مهرداد معین فر به گفته بستگان اش معترض بود. یکی از بستگان او به کمپین گفت: “مهرداد ۳۲ ساله، لیسانس شیمی و کارمند یک داروخانه بود. ورزشکار و مربی پرورش اندام بود و قرار بود آذرماه در مسابقات پرورش اندام در ترکیه شرکت کند. مهرداد معترض بود و از وضعیت اقتصادی و نداری مردم و وضعیتی که حکومت درست کرده رنج می برد. می گفت از دیدن خانمی که برای گرفتن فقط چند نان، کارت یارانه اش را در نانوایی گذاشته رنج می برد یا از دیدن مردی که در قصابی پولی برای خرید گوشت نداشت و دنبال گرفتن پسمانده ها بود. اینها را می دید که بلند شد و رفت توی خیابان و پاسخ اعتراض اش را با گلوله دادند. به جای اینکه بپرسند اعتراض شما به چی است؟ دردتان چی است؟ با گلوله توی شکم مهرداد زدند و بعد سراغ خانواده اش رفتند که او را شهید اعلام کنند اما خانواده اجازه ندادند.”

یکی از بستگان مهرداد معین فر از فشارهایی که بر خانواده او از سوی نهادهای امنیتی وارد می شود به کمپین گفت: “بعد از انتشار یک ویدئوی تصویری از مادر و خواهر مهرداد که از کشته شدن مهرداد می گفتند خانواده او را به شدت تحت فشار قرار دادند. از وزارت کشور و فرمانداری به خانه آنها رفته بودند که مهرداد را شهید اعلام کنند و گفته بودند که صدا و سیما هم برای مصاحبه می آید و شما بگویید که شهید شده. خانواده مهرداد اما نپذیرفتند و گفته بودند که پسرشان، شهید راه آزادی است به خاطر مردم اش رفت و اجازه نمی دهند قاتلان او، او را شهید بنامند. چند بار رفتند و آمدند و تهدید کردند که اگر مصاحبه کنید و حرفی بزنید خواهر مهرداد را بازداشت می کنیم. مهرداد فقط یک خواهر دارد که بعد از کشته شدن برادرش وضعیت خوبی ندارد و خانواده هم برای محافظت از او سکوت کرده اند.”

در هنگام تحویل جنازه هم به گفته بستگان مهرداد معین فر از خانواده او تعهد گرفته بودند. یکی از بستگان او به کمپین گفت: “مهرداد یک کارت عابر همراه خود داشت که از روی همین کارت او را شناسایی کرده بودند. یکی از بستگان اش در اداره آگاهی کار می کند و او به خانواده خبر داده بود که مهرداد در بیمارستان سجاد شهریار است. در بیمارستان اما گفته بودند که او را به پزشکی قانونی کهریزک فرستاده اند. هیچ پولی از خانواده او نگرفتند اما از آنها تعهد گرفتند که جنازه را جلوی خانه نبرند و تشییع نکنند و در سکوت همه چیز برگزار شود حتی اجازه چاپ پوستر هم ندادند. خانواده هم در سکوت در فردوسیه شهریار، همان جا که زندگی می کنند او را به خاک سپردند.”

***

برادر ناصر رضایی: برادرم معترض بود جواب اش را با گلوله دادند

منصور رضایی، برادر ناصر رضایی که یکشنبه، ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸ بر اثر اصابت گلوله جان باخت در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که برادرش معترض بوده اما نهادهای امنیتی از خانواده او خواسته بودند که در مصاحبه با تلویزیون ایران او را “رهگذر” معرفی کرده و بگویند که توسط “اشرار” کشته شده است.

آقای رضایی به کمپین گفت که برادرش از ناحیه چشم راست هدف گلوله قرار گرفته و در گواهی فوت او علت مرگ را “اصابت گلوله” ذکر کرده اند.

آمار دقیقی از تعداد کشته‌شدگان اعتراضات آبان ماه در ایران وجود ندارد. مقام‌های جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان سرباز می‌زنند. عفو بین الملل ۳۰۴ مورد را مستند کرده و خبرگزاری رویترز به نقل از منابعی در وزارت کشور ایران، از کشته شدن حدود ۱۵۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان ماه و همچنین دستور رهبر ایران برای پایان دادن به اعتراض‌ها “به هر شکل ممکن” خبر داده است.

کمپین حقوق بشر در ایران در بیانیه‌ای اعلام کرده است که استفاده مقامات ایرانی از خشونت علیه معترضین در ایران، از جمله استفاده از سلاح گرم و اسلحه، منجر به کشته‌شدن صدها نفر شده است و این اقدامات دولت برابر با تخلف آشکار و غیرقابل‌ توجیه قوانین بین‌المللی است و باید فورا متوقف شود.

ناصر رضایی به گفته برادرش ۳۵ ساله و فارغ التحصیل مهندسی کشاورزی بود، منصور رضایی به کمپین گفت: “ناصر تغییر رشته داده بود و مشغول خرید و فروش ماشین بود در همان فردیس کرج که به اتفاق همسرش که دو سال بود ازدواج کرده بودند آنجا زندگی می کرد. آن روز که او را کشتند حدودا ساعت ۵:۴۵ عصر تلفنی با او حرف زدم و یک ربع بعد چون در اعتراضات بود از نگرانی دوباره زنگ زدم که فرد دیگری موبایل برادرم را جواب داد و گفت که او گلوله خورده. ما سنندج زندگی می کنیم و تا برسیم به کرج شد نیمه شب و نگذاشتند حتی نزدیک بیمارستان قائم  که برادرم را آنجا منتقل کرده بودند شویم خیابان را بسته بودند.”

“حدود ساعت ۷ صبح بود که رفتیم بیمارستان و گفتند که جنازه ناصر را فرستاده اند بهشت سکینه. رفتیم بهشت سکینه گفتند باید نامه امضا کنید و تعهد دهید که نباید تشییع جنازه ای برگزار شود و باید سریع همان روزی که تحول می دهند خاکسپاری شود. هیچ پولی از ما نگرفتند و همان روز۶ غروب تحویل گرفتیم و و راه افتادیم شهر خودمان و شبانه در قروه سنندج خاکسپاری کردیم بدون هیچ مراسمی و هیچ تشییع جنازه ای و فقط خانواده خودمان بودند و چند آشنا که خبردار شده بودند.”

برادر ناصر رضایی از فشارهایی که از سوی نهادهای امنیتی متوجه او و خانواده اش شده به کمپین گفت: “ما فقط یک مراسم در مسجد داشتیم که همان هم با حضور نیروهای امنیتی بود. می خواستند با من مصاحبه کنند  به صورت نمایشی که یک کاغذی می دادند من آن کاغذ را حفظ می کردم و آنچه که در کاغذ نوشته بودند را باید می گفتم. مبنی بر این که ناصر رهگذر بوده، اشرار به او تیراندازی کرده اند و از اینجور چیزها. می خواستند از گردن خودشان باز کنند و بگویند که تیراندازی توسط مردم اتفاق افتاده. من نپذیرفتم. گفتند شکایت کنید ما شکایت نکردیم. گفتند شهید اعلام می کنیم و دیه می دهیم که ما هیچ کدام را قبول نکردیم.”

او به کمپین گفت که نمی داند ماموران لباس شخصی که خواستار چنین مصاحبه ای از سوی خانواده ناصر رضایی بودند از کدام ارگان یا نهاد بودند. منصور رضایی به کمپین گفت: “برادر من رهگذر نبود، معترض بود و در اعتراضات حضور داشت و حتی همان روز که با من حرف زد به من گفت که باید این بار حق مان را بگیریم. هیچ وابستگی به هیچ سازمانی نداشت و الان خیلی ها می پرسند که با چه کسانی رفته. با هیچ کسی نرفته. خودش رفته خودجوش و نسبت به گرانی بنزین اعتراض داشت نسبت به حکومت اعتراض داشت رفت و جواب اش را با گلوله دادند. گلوله ای که توی چشم راست اش خورده بود.”

برادر ناصر رضایی از ادامه آزارهای امنیتی خبر داد و گفت: “همچنان اذیت می کنند مثلا می خواستم یک امتحان بدهم برای یک مدرکی اما نگذاشتند و دلایل الکی آوردند و مرا از امتحان منع کردند. گفتند سن شما نمی خورد گفتم چرا اسم نویسی کردید چرا از من پول گرفتید. کارت ورود به جلسه به من داده بودند از من گرفتند و دیگر جواب ندادند. پدر و مادرم در بیمارستان بستری بودند و ماموران در بیمارستان سراغم آمدند و گوشی موبایلم را از من گرفتند. گفتند از لحاظ امنیتی باید چک کنیم و تقریبا دو هفته بعد پس دادند. نگذاشتند آن طوری که سنگ قبرش را خودمان دلمان می خواست بنویسیم و هرکجا می رفتیم مثلا برای گل می رفتیم یا برای سنگ قبر می رفتیم پشت سر ما فورا می رفتند سوال جواب می کردند.”

منصور رضایی به کمپین گفت: “شعر شاملو را روی سنگ قبر ناصر نوشتیم می گفتند آن را هم نباید بنویسید. اما ما نوشتیم. شعر مورد علاقه خود ناصر که زمزمه می کرد که “مردی ز باد حادثه بنشست، مردی چو برق حادثه برخاست، آن ننگ را گزید و سپر ساخت، وین نام را بدون سپر خواست”. پایین این شعر هم علت فوت را اصابت گلوله می خواستیم بنویسیم که رفتند پاک کردند و گفتند نمی گذاریم سنگ بگذارید آن را پاک کردند ولی شعر ماند.”

خانواده ناصر رضایی شکایتی برای شناسایی قاتل فرزندشان نکرده اند. برادر او به کمپین گفت: “به ما گفتند بروید شکایت کنید شهید اعلام می کنیم و دیه می دهیم. ما شکایت از کی بکنیم؟ از چه کسی؟ دادگاه که خودشان هستند رسیدگی که نمی کنند. یک مخاطب باید داشته باشیم. ما نمی دانیم که ما سنندج بودیم آنها فردیس کرج بودند تا رسیدیم جنازه تیر خورده به ما تحویل دادند. از کدام نهاد شکایت کنیم؟ از چه کسی؟ می گفتند بیایید شکایت کنید که ما بعد یک مدت برویم و بگوییم رضایت می دهیم شهید اعلام کنید بعد بنر چاپ کنند و بزنند دور میدان که بسیجی بوده. من خودم دیدم کسانی که به اسم بسیجی بنر چاپ شده. ما شکایت نکردیم و نه شهید و نه دیه را قبول نداریم. کاری هم از دست مان ساخته نیست پدر من ۷۰ سالش است و مادرم ۶۵ سال دارد کاری از دست شان برنمی آید. من هم فقط می توانم اطلاع رسانی کنم که رسانه ها هم کاری برای ما نمی توانند بکنند.”

منصور رضایی به کمپین گفت که گواهی فوت برادرش را به خانواده او تحویل نداده اند: “گواهی فوت را به ما ندادند. در بهشت سکینه موقع تحویل جنازه ناصر از پشت شیشه، پرونده را باز کردند گفتند بیا ببین و مشخصات را تایید کن. همان جا دیدم نوشته علت فوت، اصابت گلوله اما به ما ندادند.”