ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 25.11.2019, 11:33
آمریکا و ناآرامی‌های ایران / احمد زیدآبادی

در حالی که مقام‌های جمهوری اسلامی ناآرامی‌های اخیر در کشور را عمدتاً به برنامه‌ریزی و دست‌های پشت پردۀ آمریکا نسبت می‌دهند، مخالفان جمهوری اسلامی از “سکوت و بی‌عملی و انفعال” دولت ترامپ و رسانه‌های بین‌المللی در برابر این وقایع، شگفت‌زده و گله‌مند شده‌اند.

واقعیت این است که دونالد ترامپ در طول هفتۀ ناآرامی‌ها به خلاف عادت تعطیل ناپذیرش، در این مورد خاص دست به توئیت نشد و در برابر وقایع ایران سکوت پیشه کرد. شماری از مسئولان دولت او هم که پس از چند روز از گذشت حوادث، به اظهارنظر در این باره پرداختند، از بیان گزاره‌های همیشگی خود در بارۀ جمهوری اسلامی فراتر نرفتند و شور و شوق مورد انتظار نیروهای مخالف را از خود نشان ندادند.

اکنون پرسش برخی از ناظران سیاسی این است: ترامپی که به محض بروز کوچکترین اتفاقی در حوزۀ مسائل داخلی و خارجی ایران با لحنی گزنده و بی‌ملاحظه دست به توئیت می‌شد تا از آن، برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی بهره‌برداری کند چرا در ماجرایی به این اهمیت و وسعت که می‌توانست قدرتمندترین ابزار فشار را در اختیار او قرار دهد، زبان به کام گرفت و ورود فعالی به آن نکرد؟

در پاسخ به این پرسش، برخی افراد و رسانه‌ها، به مسائل حاشیه‌ای همانند سرگرم بودن ترامپ به موضوع استیضاح، بی‌اطلاعی او از حوادث به دلیل قطع اینترنت و یا طرح نظریه‌های توطئه‌ای مانندِ همدستی مخفیانۀ دو نظام ایران و آمریکا و جنگ زرگری بین آنها اشاره کرده‌اند.

قاعدتاً این نوع پاسخ‌ها چندان اقناع کننده نیست و باید دلیل آن را در جای دیگری جستجو کرد.

پیش از طرح علت اصلی، در همینجا باید یادآوری کرد که اولاً نهادهای بین‌المللی اقتصادی بخصوص صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، معمولاً از آزادسازی بهای انرژی در تمام کشورهای جهان حمایت می‌کنند و آن را در نهایت به سود نظام اقتصاد جهانی می‌دانند و از همین رو، با اعتراض‌های عمومی ناشی از آن، به ندرت همراهی و همدلی نشان می‌دهند. این موضوع احتمالاً در موضع‌گیری رسمی دولت آمریکا تا اندازه‌ای بدون تأثیر نبوده است. ثانیاً رسانه‌های بین‌المللی وقتی در نقطه‌ای از جهان حضور مستقیم نداشته باشند، میزان واکنش آنها به یک حادثه در آن منطقه تابعی از اظهارات مقام‌های رسمی کشورهاست که در مورد ناآرامی‌های ایران این اظهارات چندان پردامنه نبوده است.

از نگاه من، اما دلیل اصلی نوع واکنش آمریکا به تحولات هفتۀ گذشته، ریشه در بی‌علاقگی دولت ترامپ به ناامن‌سازی گسترده و غیرقابل کنترل ایران در شرایط کنونی دارد. به واقع، سیاست رسمی آمریکا در برابر جمهوری اسلامی در حال حاضر تشدید فشار علیه آن، به منظور کشاندن‌اش به پای میز مذاکره و دستیابی به توافقی است که رفتار آن را به کلی دگرگون کند. از نگاه حلقۀ نخستِ زمامداران کاخ سفید این هدف قابل دستیابی و بویژه پروژه‌ای کم‌هزینه‌تر برای آمریکاست.

با توجه به شرط‌بندی دولت ترامپ بر روی این سیاست، تقریباً روشن است که آمریکا از بروز آشوب دامنه‌داری که سبب هرج و مرج و خلأ قدرت در ایران شود، فعلاً استقبال نمی‌کند و چه بسا که از آن به نحوی نگران هم باشد. آمریکا معمولاً در کشوری به خلأ قدرت تن می‌دهد که بتواند خود و یا نیرویی از متحدان داخلی یا خارجی‌اش به سرعت آن خلأ را پر کنند و یا اینکه مخاطرات و تهدیدات ناشی از هرج و مرج در آن کشور، کمتر از نظم موجود بوده و بالاخص قابل سرایت به حوزه‌های دیگر منطقه نباشد.

در شرایط کنونی، ایران حاوی هیچکدام از این دو مؤلفه نیست. یعنی آمریکا نه نیروی منسجم و قابل اعتمادی برای  پر کردن یک خلأ قدرت احتمالی در ایران سراغ دارد و نه بی‌ثباتی کنترل ناپذیر ایران، در چارچوب جغرافیای آن محصور می‌ماند.

بر همین اساس است که ترامپ فقط پس از فروکش کردن ناآرامی‌ها به صدا در آمد آن هم دقیقاً در همان جهتی که سیاست کاخ سفید اقتضاء می‌کند.

با این حساب، توقع برخی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی از آمریکا خارج از چارچوب استراتژی کاخ سفید است و آنان ظاهراً بیش از اندازۀ لازم، به چیزی دلخوش کرده‌اند که در شرایط فعلی واقعیت ندارد. این در حالی است که آنچه گفته شد مربوط به سیاست کنونی و امروز دولت ترامپ است. چه بسا وقایع آینده بسیاری چیزها را دستخوش تغییر و تحول کند.