iran-emrooz.net | Thu, 27.04.2006, 10:45
برژینسکی: ایران هستهای خطرناکتر از اسراییل نیست
گفت وگوی هفته نامه آلمانی اشترن(Stern) با برژینسکی(Z.Brzezinski) (٢٧.٤.٢٠٠٦)
برگردان : مجید روشن زاده ـ برلین
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
روی جلد هفتهنامه آلمانی اشترن (Stern): ايران؛ كشوری در پس چادر
سئوال: آقای برژینسکی، آیا جامعه جهانی توان آن را دارد تا مانع دست یابی ایران به بمب اتم شود؟
پاسخ: میتوان این احتمال را داد که روزی ایران به بمب اتم دست پیدا خواهد کرد، زیرا داشتن سلاح اتمی به معنای کسب پرستیژ و اعتبار هم هست، اما در عین حال موجب بهتر شدن مواضع و شیوه رفتار هم خواهد شد.
ـ ایران مسلح به سلاح هستهای تا چه اندازه خطرناک است؟
ـ خطرناکتر از ایران فعلی نبست.
ـ اما بقیه جامعه جهانی، بویژه اروپا و آمریکا، نظر دیگری دارند.
ـ ایران کشور مهمی است و در یک منطقه بی ثبات بسر میبرد. ایران کشور ذاتآ جنگ افروزی نیست. تمام همسایگان ایران مانند هند، پاکستان، روسیه و اسراییل صاحب بمب اتم هستند. از این رو میتوان درک کرد که چرا ایراتیها اصرار بر بدست آوردن این سلاح دارند، زیرا درصدد استفاده از آن به عنوان اهرم ارعاب میباشند. در تهران هم مسئله اتم به عنوان حربهای برای امنیت ملی مطرح است. به اعتقاد من ایران اتمی خطرناکتر از قدرتهای اتمی مانند هند، پاکستان و یا حتا اسراییل نیست.
ـ هند و پاکستان بارها در آستانه جنگ قرار داشتند و اسراییل با ٢٠٠ موشک اتمیاش را رییس جمهور ایران آقای احمدی نژاد میخواهد از نقشه جهان محو کند.
ـ البته تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی چندان مطلوب نیست. زیرا گسترش و پخش غیر قانونی تکنولوژی اتمی را در منطقه شتاب خواهد داد. ایران در وسط یک منطقه بحرانی واقع شده است.
ـ پس برخورد کشورهای جهان با این معضل چه باید باشد؟
باید روی غیر اتمی شدن خاورمیانه توافق کرد و آن را یک منطقه خالی از اتم اعلام کرد.
- ٣٢ سال پیش سازمان ملل با صدور قطعنامهای این مسئله را تصویب کرد، اما تاکنون عملی نشد.
ـ سازمان ملل به تنهایی آن قدرت کافی را ندارد. سازمان ملل نمیتواند تضمینهای ضروری بدهد. مسئله بر سر تضمین امنیت همه کشورهای خاورمیانه و موظف کردن این کشورها به نداشتن و صرفنظر کردن از تلاش برای دست یابی به سلاح اتمی است.
ـ راههای عملی آن چیست؟
ـ پنج قدرت بزرگ اتمی، یعنی پنج عضو دانمی شورای امنیت باید این را تضمین کنند. باید تضمین شود که کشورهایی که فاقد سلاح اتمیاند مورد حمله قدرتهای اتمی قرار نخواهند گرفت.
ـ این تضمین را باید قبل از همه آمریکا بدهد، اما واشنگتن معتقد است که آمریکا نباید حاضر به مذاکره با "دولت تروریستی" ایران شود.
ـ ما حتا حاضر هم نیستیم با ایران گفت وگو کنیم. نباید فقط به قدرت نظامی بسنده کرد. ما به یک فعالیت جدی و همه جانبه نیازمندیم.
ـ رییس جمهور بوش میگوید که وی از تلاشها و مذاکرات سه کشور اروپایی با ایران حمایت کرده است. اروپاییها هم معتقد هستند که ایران با آنها بازی موش و گربه راه انداخته بود.
ـ این درست نیست. اولا تمام غرب درفرایند این مذاکرت دخالت داشت و مهمتر از آن، بر خلاف مسئله کره شمالی، آمریکا در این مذاکرات شرکت نکرد. در رابطه با کره و در مذاکرات شش جانبه، آمریکا واقعآ حضور داشت و حتا با هم بطور مستقیم وارد گفت وگو شدند. در مورد مسئله ایران، آمریکا هنوز حتا خود را به عنوان بخشی از راه حل نمیبیند. این دو دوگانگی در رفتار انسان را به حیرت میاندازد زیرا رژیم ایران و رییس جمهور ش با آن سخنان زننده در یک انتخابات کم و بیش آزاد به قدرت رسیده اند، اما همانطور که همه ما میدانیم، در کره شمالی موضوع کاملا فرق میکند.
ـ علت این رفتار متفاوت چیست؟
ـ علت آن را باید در سیاست کلی آمریکا در قبال خاورمیانه جستجو کرد. در سالهای اخیر این سیاست مدام یک جانبهتر و کمتر آماده سازش شده است. در زمان کلینتون با آن قانون تحریم ایران ـ لیبی هم همین بوده است. بوش حتا کمتر از کلینتون حاضر به سازش میباشد. باید دور یک میز نشست و با هم گفت وگو کرد. ما باید اعتماد و احترام متقابل بدست آوریم.
ـ آمریکا بالاخره موفق شد که برنامه اتمی ایران را در سازمان ملل طرح کند. جان بولتون خطر ایران را علناً با حملات تروریستی ١١ سپتامبر یکی میداند. وزیر امورخارجه، رایس، از ایران به عنوان "بانک مرکزی ترور" نام میبرد. آیا مانند دوران جنگ بر علیه عراق اینها مقدمات شروع یک جنگ نیستند؟
ـ در هرحال این تحریکات به شدت یاد آور تبلیغات بر علیه عراق است.
ـ یعنی دامن زدن به تبلیغات با هدف آماده سازی افکار عمومی مردم آمریکا برای حمله نظامی احتمالی است؟
ـ شاید این هم باشد. اما مطمئنا به منظور افزایش فشار بر ایران است. اما یک رهبر مسئول و کشور بزرگ دموکراتیکی مانند آمریکا نباید زمینه تحریکات آشوبگرانه و احمقانه را فراهم سازد. این عمل نهایتا میتواند به درگیری منجر شود. دقیقا این همان عبرتی است که دولت بوش میباید از جنگ عراق گرفته باشد.
ـ آیا تحریم ایران، یعنی منع صدور تکنولوژی، میتواند یکی از اقدامات یاری دهنده در این اختلاف باشد؟
ـ بله. تحریمها میتوانند درد آور باشند. آما آیا ما میتوانیم مطمئن شویم که همه کشورها بدان پایبند خواهند ماند؟
ـ شما نسبت به روسیه، بخاطر روابط اقتصادیش با ایران و به چین که خواهان نفت و گاز ایران است، شک و تردید دارید؟
ـ ترس من آن است که تحریم به اتحاد ناسیونالیسم و بنیادگرایی ایرانی و در اثر آن به تندتر و خصمانهتر شدن رفتار ایران منجر شود. و سرانجام مذاکره با ایران مشکل تر خواهد شد.
ـ آیا درگیری نظامی با ایران امکان پذیر است؟
ـ از نظر تئوریک بله. اما پیامدهای آن فاجعه بارند. مثل امروز در عراق. جنگ باعث از بین رفتن اعتقاد و باور به آمریکا و مشروعیت آمریکا و علاوه بر آن موجب به زیر سئوال رفتن برتری اخلاقی ما و ویرانی عراق شد. اشغال عراق شکست خورد. و این همه به برکت تصمیمات یک اقلیت و گروه واقعا خوش باور که حاضر نیستند مسئولیت خطاها و حتا جنایتهای خود را به عهده گیرند.
ـ آیا رییس جمهور بوش که ظاهرا ایمان دارد ، وظیفهاش مبارزه با شرارت است، از ایران طرفنظر خواهد کرد؟
ـ اگر قبول کنیم که چنین تصمیماتی باید با ارزیابی منافع در فضایی آرام و با تکیه بر عقل انجام گیرد، در آنصورت نمیتوان از گزینه نظامی حرف زد. اما من به هیچ وجه مطمئن نیستم که تصمیمات بر پایه عقل اتخاذ میشوند.
ـ در طرح استراتژی امنیت ملی آمریکا که به تازگی انتشار یافته ، آمده است که ملت آمریکا در جنگ بسر میبرد، و ایران بزرگترین تهدیدی برای آمریکا است.
ـ هر دو اشتباه هستند. حتا در دوران جنگهای کره و ویتنام هم رؤسای جمهور آمریکا چنین ادعایی نکردند. خیر. همه اینها ناشی از جو قطببندی و تفرقهای که با توصیف و ارائه غلط واقعیت تغذیه کامل میشود، و انگیخته از جهانبینی ست که ترس را دامن میزند و ما را از دیگران منزوی میکند.