پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل شبه قاره هند و تحلیلگر حوزه پاکستان و افغانستان به با وبسایت «دیپلماسی ایرانی» گفت:
* اکنون در مناسبات غرب آسیا و خاورمیانه تقابل ریاض و تهران از سطح سیاسی و دیپلماتیک به تنش ایدئولوژیک رسیده و این مسئله بستر و کانون تحولات این منطقه را شکل داده است. لذا علاوه بر مسئله یمن، عراق، سوریه، لبنان، بحرین، قطر و فلسطین اکنون دامنه این تنش ایدئولوژیک به منطقه شبه قاره و پاکستان نیز کشیده شده است. در این راستا به واسطه فشارهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی کشور پاکستان نیز همسو با سیاستهای ریاض و ابوظبی گام برداشته است.
* زمانی که عمرانخان به عنوان نخست وزیر جدید پاکستان سیاست نزدیکی به ایران را مطرح کرد، این شائبه به وجود آمد که اسلام آباد به دنبال میانجیگری در تنش تهران و ریاض است، اما در شرایط کنونی و در سایه سفر آقای عمران خان به امارات متحده عربی و عربستان سعودی و دریافت وام های کلان از محمد بن سلمان و هم چنین سفر امروز ولیعهد سعودی به کشور پاکستان در صدر هیاتی سیاسی، نظامی و امنیتی نشان از پررنگ شدن مناسبات اسلام آباد و ریاض و گرایش بیشتر پاکستان به سیاست های عربستان سعودی در ضدیت با ایران دارد.
* مجموعه این شرایط حکایت از شکلگیری تحولات جدید در منطقه دارد که این بار پاکستان نیز جزء بازیگران مهم آن به شمار میرود. در این صورت یقیناً پاکستان نیز در ائتلاف سهگانه اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و کشورهای عربی منطقه قرار خواهد گرفت. به خصوص که اخیراً پاکستان اعلام کرده است که بنا دارد مناسباتی را با اسرائیل شکل دهد. از این رو اگر پاکستانیها با امتیازاتی که از عربستان سعودی دریافت میکنند به این ائتلاف بپیوندند باید اذعان کرد که سیاست موازنه قوا و شعار نزدیکی به ایران از طرف عمران خان به طور جدی به حاشیه خواهد رفت.
* سفر محمد بن سلمان به پاکستان و احتمال قرارگرفتن اسلامآباد در ائتلاف ضد ایران بستگی به دستاوردهای سفر ولیعهد سعودی دارد. اگر در این سفر قراردادهای مهم نظامی و امنیتی میان ریاض و اسلامآباد منعقد شود تا اندازهای میتوان گفت که متاسفانه پاکستان تکلیف خود را با ایران روشن کرده است. البته این نکته بدان معنا نیست که پاکستان رسما ضد ایران گام برخواهد داشت و تهران باید برای تقویت و پررنگ کردن مناسبات خود از طریق دیپلماسی گام های جدی تری بردارد.
* اگر برنامههای جدی از جانب ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل مبنی بر درگیر کردن ایران وجود داشته باشد، برنامه تلآویو، واشنگتن و ریاض تنها به حمایت از برخی گروههای تروریستی در شرق کشور محدود نخواهد بود و امکان دارد بستر برای مسائل کلان تری مانند تنش میان اسلام آباد و تهران در سایه این برنامهها وجود داشته باشد تا به واسطه درگیر شدن تهران در شرق کشور، توازن قوا در ایران به هم بخورد و دیگر مناطق کشور مانند غرب و جنوب نیز درگیر مسائل امنیتی شود.
* علیرغم فشارهای آمریکا و عربستان سعودی، پاکستان تمایل به درگیری با هیچ کشوری به خصوص ایران ندارد. اما در آن سو تهران نیز باید اقتضائات پاکستان را هم به خصوص در حوزه امنیت در نظر داشته باشد. چرا که اکنون سیطره و قدرت دولت مرکزی اسلام آباد بر ولایت بلوچستان که نزدیک به نیمی از خاک پاکستان را شکل می دهد بسیار کم است و بسیاری از این مناطق در اختیار گروههای تروریستی قرار دارد و از آن سو اسلام آباد نیز برای کنترل این مناطق با مشکلات بسیار زیادی مواجه است. پس اگر تهران بتواند در سایه مذاکرات جدی بستر همکاری های مشترک امنیتی را با اسلام آباد برای انجام عملیات مشترک در خصوص شناسایی و انهدام گروه های تروریستی انجام دهد می تواند از برخی تبعات اقدامات خود بکاهد؛ به خصوص که من همچنان معتقدم علیرغم تمام فشارها عمران خان به دنبال اعمال موازنه قوا میان ایران و عربستان سعودی و پیگری سیاستی مستقلی از ایالات متحده آمریکا است. لذا ما نباید با برخی اقدامات این سیاست سازنده را تخریب کنیم و با دست خود اسلام آباد را به ائتلاف ضد ایرانی سوق دهیم.