مناظره و گفتگو پیرامون آینده ایران در آستانه چهل سالگی انقلاب ایران
دلبر توکلی
در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب سال ۱۳۵۷، انجمن جمهوری خواهان واشنگتن، میز گردی را با عنوان «مناظره پیرامون آینده ایران در آستانه چهل سالگی انقلاب ایران» در پایتخت آمریکا برگزار کرد. در این میزگرد که در روز یکشنبه ۲۷ ژانویه در دانشگاه جورج واشنگتن با حضور آقایان «محمد امینی» فعال جمهوری خواه نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران، «خسرو اکمل» سفیر ایران در استرالیا و اقیانوسیه پیش از انقلاب و رایزن حزب مشروطه ایران، «علیرضا کیانی» عضو شبکه فرشگرد، «مهدی عربشاهی» عضو همبستگی حزب جمهوری خواهان ایران و به گردانندگی خانم «سحر رضا زاده» برگزار شد، همه حاضران در این میزگرد بر این موضوع که جمهوری اسلامی ایران اصلاح پذیر نیست و نیروهای داخل و خارج از ایران باید بر این تمرکز کنند که بعد از جمهوری اسلامی، ایران چه آیندهای را برای این کشور ترسیم میکنند، تاکید کردند.
در آغاز این میزگرد آقای اکمل، سخنان خودرا با اشاره باین نکته شروع کرد که کشور ما با وجود داشتن امکانات طبیعی بسیار از جمله دومین ذخائر گاز و سومین منابع نفت جهان و همچنین دهها معادن طلا، نقره، مس و دیگر منابع ارزنده طبیعی متاسفانه بر اثر چهل سال فساد و سوء مدیریت حکومت آخوندی ۴۰% جمعیت ایران زیر خط فقر قرار دارند. ضمنا با اشاره به آمار بالای طلاق، تصادفات جادهای، قاچاق کالا و…غیره گفت: ایران در بین ۱۹۰ کشور از نظر امنیت جادهای از جایگاه ۱۸۹ برخوردار است. روزی ۵۰۰ هزار نفر در تصادفات جادهای مجروح و یا معلول میشوند. سپاه پاسداران مرزهای ایران را در اختیار دارد و سالانه یازده میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشورمی شود. سالانه ۵۰ هزار طلاق ثبت میشود. سالانه بیش از ۷۰۰ نفر در ایران اعدام میشوند (در سال جاری به ۱۰۰۰ نفر رسید). سالانه ۱۶ هزار پرونده به قوه قضائیه ارجاع میشود. بیش از ۱۳۵ هزار زندانی در زندان هستند. ایران اولین کشور خاورمیانه و دومین کشور جهان بعد از چین از نظر تعداد اعدامها در جهان است (با این تفاوت که جمعیت چین با ایران قابل مقایسه نیست). سالانه چهار هزار نفر در ایران اقدام به خودکشی میکنند.
آقای اکمل در ادامه سخنانش با اشاره به کارنامه جمهوری اسلامی گفت مواردی که موجب شده تا ایران کنونی در چنین وضعیتی قرار بگیرد چند عامل مهم بوده است که بطور خلاصه عبارتند از: گروگانگیری در سفارت آمریکا که آبروی ایران را ریخته شد و هنوز گرفتار آن هستیم. دوم: نابودی منابع آبی کشور که ناشی از سد سازیهای بی حساب و بدون مطالعه بود. دیگر کاهش سهم ایران در دریای مازندران از ۵۰ درصد به یازده درصد، بی بهره ماندن ایران از منابع مشاع در خلیج فارس از جمله منابع گازی که بین ایران و قطرمشترک هست، مشکل ریزگردها. شکنجههای بی حساب در زندانها و تسخیر پروژههای عمرانی ایران توسط قرارگاه خاتم الانبیا، برخوردهای غیر انسانی در گشت ارشاد و اسید پاشی به دختران ایرانی و بالاخره پروژه سنگین و حساب نشده هستهای و اتلاف سرمایههای بسیار ذر این برنامه که کاملا بهدر رفته است.
او در خصوص برنامه برای آینده ایران گفت: از نظر من گام اول، برکناری جمهوری اسلامی در کلیت آن است، چون تمام مشکلاتی که به سر ما آمده، بخاطر وجود این رژیم است و بعد پاسداری از استقلال ملی و تمامیت ارزی ایران، جدایی دین از حکومت، اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن ، برگزاری انتخابات آزاد، تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی، انجام رفراندوم برای تعیین شکل حکومت (جمهوری یا پادشاهی پارلمانی) و تامین امکانات کامل برای مشارکت مستقیم همه ایرانیان در امور کشور با مشارکت همه اقوام ابرانی. در ادامه این نشست، آقای محمد امینی سخنان خود را این گونه آغاز کرد: در شرایطی که زنان ایران فعال ترین بخش جنبش سیاسی ایران هستند میباید در هر برنامهای که میگذاریم حضور داشته باشند. چرا در این صف کسی از زنان به عنوان سخنران نیست!
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ با اشاره به این که به شمارش معکوس جمهوری اسلامی رسیدیم گفت: با یک رژیم بسیار مخوف و تبعیض گر در ایران روبه رو هستیم که یکی از بحران زا ترین کشورهای جهان در منطقه خاورمیانه به شمار میرود. جمهوری اسلامی همیشه برای امنیت ملی ایرانیان، گرفتاریهایی بوجود میآورد. اما اینجا یک سوال مطرح است: با وجود این که بیش از ۷ میلیون ایرانی فرهیخته در خارج از کشور زندگی میکند و سالها است که کوشش برای گروههای سیاسی وجود داشته چرا نتوانستیم یک جنبش نیرومند متحدی را در برابر این رژیم بوجود بیاوریم؟
من فکر میکنم یکی از تقسیم بندیهای نادرست، تقسیم بندی به پادشاهی و جمهوری خواهی است.
او در ادامه با تاکید بر این که یک جمهوری خواه است گفت: فکر میکنم پادشاهی هرگز به ایران باز نخواهد گشت. ما با جریان پر تحولی رو به رو هستیم. در ایرانیان خارج از کشور کسانی را از ملی مذهبی داریم، از اصلاحطلبان و… که به کاروان جمهوری خواهی پیوستند. تقسیم کردن این جامعه و گروهها به دو دسته، کار نادرستی است. به طور طبیعی ایرانیان خارج از کشور در مدل جمهوری- پارلمانی زندگی میکنند و با آن آشنا هستند و به آن بیشتر تمایل دارند.
آقای امینی به سه پروژه مهم در ایران طی ۱۰۰ سال گذشته اشاره کرد و گفت: پروژه انقلاب مشروطه، صنعتی شدن نفت و انقلاب اسلامی، مهم ترین پروژههای کشورمان طی ۱۰۰ سال گذشته بودند که باید تفاوتهای آنها را دریابیم. وجه دو جنبش موفق مشروطه و ملی شدن صنعت نفت در این است که در هر دوی اینها، یک خانواده بزرگ فکری در راستای این که «چه میخواهیم؟» در رابطه با چشم انداز آینده، بوجود میآمد. در حالی که در جریان انقلاب ۵۷ به نشریات آن زمان نگاه کنیم، میبینم وحدتی وجود آمد بر سر این که «چه نمیخواهیم» و شاه باید برود. راه گفت وگو بر سر این که چه مدلی از تحول اجتماعی در آینده میخواهیم را بستند در نتیجه، گروه مذهبی که در آن زمان، سازمان یافته تر بودند گوی سبقت را از بقیه بُردند و بر انقلاب چیره شدند.
وی با تاکید بر این که باید روی چه چیزی میخواهیم تمرکز کرد گفت: باید نیروی فعال فکری در داخل و خارج، یک چشم انداز روشن تری از پروژه توسعه برای آینده ایران، داشته باشند، اعم از سیاست خارجی ایران و مالکیت بر نفت و گاز و آزاد کردن گریبان ایران از خاورمیانه عربی و پیوند با کاروان پیشرفته ایران از جمله اروپا. نمیتوان در یک مفهوم کلی «مشروطه» یا «جمهوری خواهی» همه چیز را خلاصه کنیم، حتا در مفهوم کلی «دموکراسی» و «سکولاریزم» هم نمیتوان خلاصه شود.
آقای امینی در ادامه سخنانش به بیانیه گروه فرشگرد اشاره داشت و گفت با بندهای مختلف این بیانیه مخالفتی ندارد به جز بند آخر که میگوید «ما نیازمند یک ناجی هستیم» چرا که تمام مشکلات امروز ایران ناشی از این تفکر است که میگوید; ما نیازمند یک رهبر خرمند و ناجی هستیم. فراموش نکنیم، حکومت گذشته ایران (پادشاهی) نگین انقلاب مشروطه که قانون گرایی و مجلس مشروطه را بوجود آورده بود، پایمال کرد و این پیمان اجتماعی را کنار نهاد. اگر میخواهیم دولت تازهای در ایران بوجود بیاوریم باید دولتی باشد که هر ۴ سال یک بار بتوان آن را برکنار کرد تا مجبور نشویم دوباره انقلاب کنیم. میتوان صد درصد بین کسانی که چشم انداز جمهوری دارند و کسانی که چشم انداز پادشاهی دارند همکاری گسترده بوجود بیاید، حتی از کسانی در داخل حکومت ایران دعوت کرد تا از نظام جدا شوند و به این گروهها بپیوندند.
مهدی عربشاهی، عضو تشکل همبستگی جمهوری خواهان ایران و انجمن جمهوری خواهان مقیم واشنگتن، سومین سخنران این نشست بود. او سخنان خود را با مرور بر کارنامه چهل ساله انقلاب، شاخصهها و نکات مهمی که اتفاق افتاد آغاز کرد و گفت: از همان ابتدا یک رفراندوم شتابزده داشتیم که حاصل آن قانونِ اساسی است مبتنی بر ولایت فقیه که در یک مرحله بعد، بر اساس ولایت مطلقه فقیه شکل گرفت. همچنین، در این سالها ساختار معیوب انتخاباتی را داشتیم که بر اساس نظارت شورای نگهبان، ساختاری که در آن بخش زیادی از بازیگران از طرف شورای نگهبان حذف میشدند، کسانی هم که انتخاب میشدند باید در نهایت، خواستههای بالا دستیها و انتخابیها را میپذیرفتند. اما بخشی که کمتر به آن اشاره میشود و یکی از مشکلات بسیار بزرگ است و برای آینده ایران باید برای آن فکر کرد، قوه قضائیه فاسد، وابسته و ناعادلانهای است که الان داریم. در ادامه باید اشاره کنم به، سرکوبهای سازمان یافته و نقض مستمر و سیستماتیک حقوق بشر (از اقلیتهای مذهبی حتی از سنیها، بهاییها و شیعیانی که به نوعی به ولایت فقیه معتقد نبودند شامل حال این گروه میشوند) و مشارکت سیاسی دموکراتیک، تقلیل داده شد به یک مشارکت سیاسی توده ای. این بدان معنی است که در انتخاباتها و منازعات، به جای آن که اختلافاتها حل و فصل شود، همیشه با پایگاه اجتماعی که حکومت داشته، یک نوع لشکر کشی کرد و طرفدارانش را به خیابان آورد.
آقای عربشاهی در ادامه گفت: رویکردهای زیادی برای اصلاحات انجام شد که همه با شکست مواجه شد. از همان رویکرد اولیه که شاید مهندس بازرگان و دوستانشان در نهضت آزادی داشتند به عنوان اقلیتی در مجلس اول حضور داشتند و بعد کمی جلوتر بیاییم در جریان آیتالله منتظری که کلا او را حذف کردند. سال ۷۶ در دوران خاتمی، اصلاحطلبان تمام ظرفیتهای انتخاباتی حکومت را میتوانستند بگیرند اما در نهایت در ساختار جمهوری اسلامی، قدرت ، دست کسانی بود که انتخابی نبودند و خاتمی هم نتوانست پروژه اصلاحات را جلو ببرد. در سالهای ۹۲ و ۹۶ هم دیدیم که امید به روحانی راه به جایی نبرد و در حال حاضر ابربحرانهایی در کشور حاکم هست.
او در ادامه به مواردی مانند بحران محیط زیست و سیاست خارجی ایران که بر پایه منافع ملی نیست و بر مبناء غرب ستیزی است، اشاره داشت.
آقای عربشاهی در ادامه گفت: توسعهطلبیهای منطقهای و نبود آزادیهای اجتماعی و دخالت در سبک زندگی مردم از مواردی است که در این چهل سال شاهد آن بوده ایم، از طرفی مشکلات معیشتی را میبینیم و تناقضی که بین دیدگاهها و ایدئولوژی حاکمیت و خواستههای مردم وجود دارد. همه اینها میگوید که کشورمان به یک تغییر بزرگ نیاز دارد.
او در انتها تاکید که ایجاد یک حکومت دموکراتیک در فرم جمهوری، میتواند برای آینده ایران راه گشا باشد.
علیرضا کیانی، از گروه فرشگرد آخرین سخنگوی این نشست بود. آقای کیانی سخنانش را با مقایسه روند نزولی ایران طی چهل سال گذشته در انتخاب وزراء و کارگزاران، از افراد توانمند تا افراد ناشایسته آغاز کرد و گفت: ما از وزیر فرهنگ مانند «خانلری» به «عباس صالحی»رسیدیم ، از نظامی چون «نادر جهانبانی» به «محسن رضایی» رسیدیم.
او در ادامه تاکید کرد: پروپاگاندایی هست که سعی دارد با عنوان «راه کمهزینه برای تغییر» اذهان تغییرخواه، را بخرد و به کمپ خود بیاورد. این پدیده بیشتر در سطح نخبگان رخ میدهد وگرنه آنچه از جامعه ایران دریافت میکنیم چیز دیگری است و میتواند در همان شعار: اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمام ماجرا، آن را خلاصه کرد. این پرو پاگاندایی که به آن اشاره میکنم میگوید، آنچه براندازها میگویند را ما هم میگوییم اما، ما راه کمهزینه را جلوی شما مردم میگذاریم، این یک راهبرد تقلیلی - تطویلی هست که قبلا دکتر ناصر کرمی آن را ابداع کرده بود (برای بخشی از سیاستمداران جمهوری اسلامی استفاده کرده بود که ما امروز آنها را به اصطلاح اصلاحطلب میشناسیم و سمپاتهای آنها را هم به اصطلاح نشانه رفته بود).
آقای کیانی در ادامه گفت: اصلاحطلبان چرایی مشکلات مملکت را نه از آن انقلاب بیمار و نه از این ساختار فاسد که بسته به اراده این شخص و آن شخص میبینند، هنوز خیلی از اینها به خمینی ارادت دارند و مشکلشان با خامنهای است. به اذعان خودشان دنبال ولی فقیه میانهرو هستند. در بحث چگونگی حل مشکلات هم همیشه میگویند; این زمان بر است.
او بر وضعیت بحرانی محیط زیست تاکید کرد و گفت: آینده ایران به وضعیت محیط زیست گره خورده است و برای نجات محیط زیست راهی جز براندازی وجود ندارد.
در ادامه این نشست خانم سحر رضازاده گرداننده این میزگرد، از حاضران در این میزگرد، نظرشان را در خصوص این که آیا حکومت ایران میتواند بار دیگر از بحرانی که با آن رو به روست مانند زمان جنگ، واقعه کوی دانشگاه و جنبش سبز عبور کند؟
آقای اکمل در پاسخ به این پرسش گفت: جمهوری اسلامی بهنظر من شانس آورده که توانسته در مواردی که اشاره کردید نجات پیدا کند، البته دلیل دیگرش سرکوب شدید بوده که هر حرکتی را با سرکوب شدید در نطفه خفه کرده است. ناگفته نماند باور مذهبی مردم نیز در موردی به ماندگاری جمهوری اسلامی کمک کرده است که بنظر من این نیرو حالا خیلی تقلیل یافته است. جمهوری اسلامی باید با یک قیام مردمی ساقط گردد که البته متاسفانه موجب خونریزی و کشت و کشتارخواهد شد اما شوربختانه با بیاعتنائی جمهوری اسلامی بهخواسته مردم راه دیگری برای نجات ایران نیست. انقلاب به مصلحت ما نیست چون نتیجهاش معلوم نیست اما وقتی قیام میکنیم معلوم است که چه میخواهیم.
اما آقای امینی در مخالفت با نظر آقای اکمل گفت: این بحث نادرستی که اگر پادشاهی برود ایران تجزیه میشود، بزرگترین جنگ صد سال گذشته ایران در زیر سایه آخوندها در ایران در گرفت (جنگ ایران و عراق) و یک وجب از خاک ایران تجزیه نشد، البته نه به دلیل آخوندها، بلکه به دلیل این که بندهای پیوند جامعه ایران تواناتر از پادشاهی و حکومتهای دیگر است و زمینههای تاریخی، این جامعه را به هم پیوند داده است. ایران در یک شرایطی است که جامعه به ستوه آمده است و ممکن است در آن انقلاب صورت گیرد و این دست من و شما نیست. شرایط ایران شرایط دوران رفورمهای آقای خاتمی و جنبش ۸۸ نیست. درجنبش امروز نیروهای پایین شهری و زحمتکش به خیابانها ریختند. این جنبشها خودجوش هستند و به همین دلیل باید شتاب را برای تغییرات سازمان یافته افزایش داد. به زانو در آوردن این حکومت از راه جنبش اعتراضی گسترده، شدنی است و باید نیروهای جایگزینی را از درون کشور فراهم کرد و شدنی است. تصور این که این دگرگونی باید با کمکِ دولتهای خارجی باشد فاجعه است. تصور این که ایران یک جامعه خفتهای است اشتباه است، راهکارهای اساسی برای تحول در ایران، میان خارج و داخل بوجود خواهد آمد و ما افراد بسیار شایستهای در داخل ایران داریم و چه بهتر که کسانی روی کار بیایند که با گرفتاریهای ایران نه از راه مجازی، بلکه از راه زندگی در ایران آشنا باشند.
از سوی دیگر علیرضا کیانی بر «انتخاب نظام سیاسی در یک رفراندم مردمی پس از سرنگونی جمهوری اسلامی تاکید کرد و گفت: من معتقدم رهبری میدانی در داخل ایران است و بحث در مورد رهبری سیاسی است. از طرفی در ایران انقلاب اجتماعی عملا رخ داده. به عنوان مثال میزان محبوبیت یک سلبریتی بسته به میزان نزدیکی یا دوری او در حکومت است. انقلاب اقتصادی از سوی منفی رخ داده، وضعیت فلاکت بار اقتصادی را میبینیم. ارزش پاسپورت ایران کم شده و انقلاب منزلت هم اتفاق افتاده. فقط انقلاب سیاسی هنوز رخ نداده که حتی بعضی از همفکران ما، میگویند که ما در میانه یک انقلاب هستیم.
ولی مهدی عربشاهی در ابتدا بر این امر تاکید کرد که با روی کار آمدن یک نهاد غیر انتخابی مادم العمر مخالف است. او در ادامه در خصوص وضعیت فعلی حکومت ایران گفت: بعد از اعتراضات دی ماه سال ٩۶ وارد مرحلهای بازگشت ناپذیر شدیم که چند اتفاق اساسی رخ داد: اول آن که برای اولین بار بعد از ٢٠ سال، گفتمان اصلاح طلبی به حاشیه رفت و گفتمان تغییر نظام گسترش پیدا کرد، این شرایطی را ایجاد کرد که میتوان گفت، شرایط برای ایجاد تغییر قریب الوقوع محیا است، البته نمیتوان گفت این تغییرات در شش ماه آینده رخ خواهد داد. او در ادامه گفت: باید بگویم که جمهوری اسلامی با شکل فعلی نمیتواند از بحرانهای موجود خارج شود، یا این نظام تغییر میکند و یا اینکه مجبور میشود یک تغییر ماهیت اساسی دهد که با وجود آقای خامنهای چنین اتفاقی نمیافتد.
در ادامه این نشست به سوالات برخی از حاضران در جمع و افرادی که این میزگرد را به طور زنده از فیس بوک دنبال میکردند پاسخ داده شد. این میز گرد در ساعت پنج و نیم عصر به پایان رسید.