iran-emrooz.net | Wed, 05.04.2006, 11:04
صدور مجوز برای قتل و سركوب
ايران امروز: روز چهارشنبه چهارم خرداد ماه ٨٤ حوالی ساعت ١٨ و ٣٠ دقيقه در محوطه بيرونی متروی كرج جوانی ٢٠ ساله بر اثر تيراندازی به قتل رسيد كه ضارب از عوامل نيروی انتظامی تشخيص داده شد. دادگاه ويژه روحانيت قاتل را كه حتی نام او نيز مشمول حواشی امنيتی شده و افشاء نشده را از قتل عمد مبرا دانست و تنها به سه سال حبس برای او بسنده كرد. اين در حالی است كه قاتل ظاهرا در اجرای " امر به معروف و نهی از منكر"، در برخورد با يك رفتار مبهم يك جوان و بدون حكم قضايی او را به ضرب اسلحه كشته است. چنين حكم در صورت تاييد مراجع بالاتر جز بازگذاشتن بيشتر دست نيروهای انتظامی و امنيتی در كاربرد قهر به تصميم و پسند خويش و مجازشمردن قتل و سركوب توسط آنها معنای ديگری ندارد.
در زير سفسطه های های قاضی دادگاه در صدور حكم خفيف خود برای متهم را میخوانيد و در قسمت بعد گزارش روزنامه ايران از واقعيت ماجرا و اظهارات شاهدان كه به كلی با ادعاهاي قاضی مغاير است را ملاحظه میكنيد.
خبرگزاری فارس: طبق رأى دادگاه ويژه روحانيت، متهم حادثه تيراندازی در متروی تهران -كرج به پرداخت ديه ظرف مدت دو سال از زمان وقوع قتل در حق اولياى دم و تحمل سه سال حبس تعزيرى محكوم شد.
به گزارش فارس به نقل از سايت پليس ، متن رای قاضی اسماعيلی رييس شعبه پنجم دادگاه ويژه روحانيت نسبت به متهم اين پرونده به اين شرح است:
" در خصوص اتهام عسگر- ن با توجه به گزارشات واصله از نيروى انتظامى كرج، شكايت ولى دم، اظهارات شهود، نظريه پزشكى قانونى و كارشناسان اسلحه، گزارش معاينه جسد و اقرار متهم، انتساب قتل به متهم محرز و مسلم است. لكن در خصوص عمد بودن اثبات چند موضوع لازم است.
الف _ انگيزه قتل، قصد قتل و انجام كارى كه نوعاً كشنده باشد، هر چند قصد قتل نداشته باشد. به نظر مى رسد كه هيچ كدام از موارد فوق در خصوص موضوع مصداق ندارد. هر چند نحوه تعقيب فردى مانند مقتول آن هم با اسلحه مسلح هيچ گونه توجيه منطقى ندارد و متوقف كردن فرد با اسلحه مسلح و زدن ضربه به پشت وى حاكى از بى مبالاتى تمام و افراط به نفس محترمه است و با مقررات نظامى و انتظامى نيز سازگار نيست لكن زدن ضربه به پشت و كتف با اسلحه مسلح نوعاً كشنده نيست و فعل نوعاً كشنده محسوب نمى شود. به همين دليل هم كارشناسان اسلحه و مهمات زيرمجموعه تشخيص هويت در اصل شليك با اين سبك نيز ترديد كرده اند و از طرفى چكاندن ماشه از طرف متهم به صورت عمدى نيز دليل خاص مى خواهد و بايد احراز شود كه احراز آن هم مشكل است و حداقل قرائتى بر ايجاد شبهه در خصوص عمدى بودن شليك وجود دارد و امكان شليك و اصابت گلوله به مقتول نيز طورى كه صحنه قتل توسط متهم بازسازى شد، منتفى نيست. لذا با ضميمه كردن اصل برائت نمى توان به عمدى بودن قتل نظر داد و به نظر اينجانب قتل شبه عمد تشخيص داده مى شود.
بر اساس اين رأى، متهم به پرداخت يك نفر ديه كامل مرد مسلمان ظرف مدت دو سال از زمان وقوع قتل در حق اولياى دم و به علت بى مبالاتى و احتياطى شديد در امر فوق و افراط به نفس محترمه به تحمل سه سال حبس تعزيرى محكوم مى شود.
گزارش روزنامه ايران از واقعيت ماجرا
بررسىها درباره ماجراى شليك مرگبار در محوطه ايستگاه متروى كرج آغاز شده است. در جريان اين تيراندازى، پسر ٢٠ سالهاى با اصابت گلولهاى به سرش، جان خود را از دست داد.
به نوشته «ايران»، ماجراى اين شليك هنگامى رخ داد كه مسافران مترو ساعت ١٨:٢٥ دقيقه پس از خروج از راهروهاى خروجى ايستگاه وارد محوطه بيرونى ايستگاه شده بودند.
مرد جوانى كه خود را از مأموران مترو معرفى مىكرد، مىگويد: براى كشيدن سيگار به محوطه ايستگاه آمده بودم. مسافر جوانى را ديدم كه در حال خوردن تخمه يا گوجه سبز در كنار مسير حركت به طرف ايستگاه اتوبوس خط واحد، به آرامى راه مىرفت دو دختر جوان از كنارش رد شدند. متوجه نشدم او به آن دختران چيزى گفت يا نه. لحظه بعد مرد ميانسالى كه چند پوشه زير بغلش بود، بر سرعت قدمهايش افزوده و خود را به پشت سر پسر جوان رساند. او بدون اينكه چيزى بگويد، لگدى به پشت پاى پسر جوان زد. پسرك ايستاده و به اين كار مرد پوشه به دست، اعتراض كرده و خواست به راه خود ادامه بدهد. در همين لحظه، مرد مهاجم دست به زير لباس كرده و يك قبضه كلت كمرى بيرون كشيد. او در حالی كه لوله تپانچهاش را به پشت سر پسر جوان چسبانده بود او را تهديد مىكرد. پسر جوان با صدايى بلند گفت، اگر جرأت دارى بزن و بعد صداى شليك گلوله و بوى باروت فضاى ايستگاه را پر كرد. چند پسر جوان با شنيده شدن صداى شليك گلوله به طرف مرد مسلح حركت كردند. مرد بلافاصله به طرف اتاقك رئيس ايستگاه دويد.
يكى از دستفروشان حاضر در ايستگاه مترو هم كه شاهد اين حادثه بود در اينباره گفت، بعد از آنكه قربانى حادثه با دو پسر جوان جروبحث مىكرد، از آنها جدا شده و به طرف ايستگاه اتوبوس حركت كرد. مردى كه چند پرونده در دست داشت به سمت او رفت. گفت چرا با دعوا باعث مزاحمت براى مردم مىشوى؟ و لگدى به پشت پاى پسر جوان زد. من و تعدادى از رانندگان مسافربر جلو رفته و از مرد ميانسال خواستيم، شر درست نكند و بىخيال شود. اما او در برابر ديدگان حيرتزده ما اسلحهاى را بيرون كشيد و گفت، مىخواهد پسر جوان را اصلاح كند. اسلحه را پشت گردن پسر جوان كوبيد، تيرى از اسلحه شليك شد و نيمه راست صورت پسر جوان را متلاشى كرد. او روى زمين افتاد. مرد ضارب فرياد زد آمبولانس و ١١٠ را خبر كنيد. رفتار او به حدى سريع و آنى بود كه هيچ كس قدرت عكسالعمل را پيدا نكرد. خودش به سمت دفتر ايستگاه مترو به راه افتاد.
شاهد ديگرى نيز در اينباره گفت: مرد مسلح ميانسال پس از ورود به دفتر ايستگاه، كارتى را بيرون آورد و به مدير دفتر نشان داده و گفت، مجوز حمل اسلحه دارد. او از مأمور مستقر در كيوسك پليس ايستگاه مترو خواست تا با پليس تماس بگيرد ولى اسلحهاش را تحويل نداد. ما درباره علت شليك گلوله از او پرسيديم، ادعا كرد آن پسر جوان به دو دختر كه رد مىشدند، متلك گفت. مأموران آمدند و بدون آنكه او را خلع سلاح كنند با احترام خاصى با خود بردند.
تحقيقات درباره اين حادثه در حالى ادامه داشت كه پليس در بررسى لباسهاى قربانى حادثه، نتوانست هيچ مدرك شناسايى به دست بياورد و تنها يك برگه كه از تعميرگاهى در تهران صادر شده بود، پيدا شد. جسد او براى تعيين علت واقعى مرگ به پزشكى قانونى انتقال داده شد.
حجتالاسلام «خليلى»، رئيس دادگسترى شهرستان كرج، هويت فرد ضارب را يكى از مسئولان سابق پليس استان تهران و از مديران فعلى بخشى از «ناجا» معرفى كرده و گفت: روند رسيدگى به پرونده اين متهم آغاز شده و قرار است به زودى درباره صلاحيت رسيدگى به پرونده وى در دادسراى كرج تصميم بگيريم.
در همين حال، رئيس دايره ويژه قتل اداره آگاهى كرج نيز در حالى از بازداشت شخص ضارب خبر داده است كه فرمانده پليس استان تهران نيز در گفتوگويى كه نخستين لحظات پس از وقوع حادثه انجام داده بود ادعا كرد: يك مأمور انتظامى براى پايان دادن به نزاعى، اقدام به تيراندازى كرده و جوانى كشته شده است.
زن ميانسال در حالى كه نگرانى و اضطراب در حركاتش به چشم مىخورد، در محوطه ايستگاه مترو با ارائه نشانههايى از پسرش در اين باره از رانندگان مىپرسد. ساعت ١١ صبح روز بعد از حادثه است. مىگويد: خانهمان گوهردشت است. پسرم آمده بود تا برايم دارو بگيرد. من مبتلا به بيمارى ديابت هستم. نمىدانم چرا به خانه نيامده است. دلم شور مىزد. همه جا را دنبالش گشتم ولى نتوانستم ردى از او به دست بياورم. وقتى از رانندهاى مىشنود كه عصر روز گذشته پسرى جوان هدف گلوله قرار گرفته، خون بر چهرهاش مىدود. راننده او را به خانهشان مىرساند. در ميان گريه و زارى مىگويد: پسرم بيست ساله بود و على احمدىپور نام داشت او پس از فوت شوهرم، تنها نانآور خانواده بود. گوشهگير و كمحرف بود. فقط كار مىكرد تا زندگى ما را تأمين كند. مدتى قبل يك خودروى آردى خريده بود تا مسافركشى كند. ايام عيد تصادف كرد و مجبور شد خودرو را به تعميرگاه ببرد.ساعت ١٤ روز چهارشنبه از خانه بيرون رفت تا داروهاى مرا از تهران تهيه كند. قرار بود طى دوماه آينده عروسى كند. وقتى شب به خانه برنگشت نگران شدم. سابقه نداشت او شب را خارج از خانه بماند. شبانه به تهران رفتم و تا صبح همه جا را گشتم اما اثرى از «على» نبود. تا اينكه ظهر روز پنجشنبه در جريان مرگ او قرار گرفتم. مأموران مىتوانستند از طريق برگه تعميرگاه هويت پسرم را شناسايى كرده و مرا در جريان بگذارند ولى مثل اينكه آنها مىخواستند خانواده اين پسر شناسايى شود.
سرهنگ «كسروى بهروز» در مورد چگونگى حادثه گفت: روز چهارشنبه چهارم خرداد ماه ٨٤ حوالى ساعت ١٨:٣٠ دقيقه مطلع شديم كه در محوطه بيرونى متروى كرج فردى بر اثر ضرب گلوله فوت كرده است. بر همين اساس عوامل انتظامى در محل حاضر شده، مشاهده كردند، فردى حدوداً بيست ساله بر اثر تيراندازى به قتل رسيده است. وى افزود: پليس كرج ضمن حفظ صحنه جرم و اقدامات اوليه از جمله دعوت قاضى كشيك قتل و بررسى صحنه جرم، تحقيقات اوليه در محل را شروع كرد و مشخص شد كه ضارب از عوامل نيروى انتظامى بوده و در محوطه مترو مشاهده مىكند كه مقتول با دو جوان ديگر به شدت در حال نزاع ودرگيرى است و براى جلوگيرى از عواقب بعدى مبادرت به ميانجيگرى مىكند.
سرهنگ بهروز اظهار داشت: اين مأمور چند مرتبه عاملان درگيرى را به صلح وآرامش دعوت مىكند و مىگويد من پليس هستم و بعد از اينكه هردو جوان ومقتول اسم پليس را مىشنوند اندكى آرام مىشوند. اما وقتى پليس قصد داشت از مقتول بازرسى بدنى كند، به يكباره متوارى مىشود. بعد از طى كردن مسافتى پليس به اوچند مرتبه دستور ايست مىدهد، اما مقتول توجهى نمى كند و بالاخره اين پليس در تعقيب و گريزى او را دستگير مىكند ولى باز هم مقتول در حين دستگيرى قصد فرار مىكند.
فرماندهى انتظامى كرج با اشاره به اين كه پليس در اين درگيرى قصد تيراندازى نداشته است، تصريح كرد: در كشمكش شديدى كه بين پليس و مقتول با يكديگر روى مىدهد و دقايقى به طول مىانجامد ناگهان تيرى از اسلحه خارج و به مقتول اصابت و فوت مىكند. سرهنگ «كسروى» در ادامه با تأكيد بر اين كه در حال حاضر نمى توان در باره علت اصلى قتل اظهار نظر كرد، بيان داشت: بايد از نظر كارشناسى و حقوقى مشخص شود كه آيا گلوله بر اثر ضربه يا ضربات وارده به اسلحه در حين درگيرى خارج شده است يا اينكه ضارب ماشه را چكانده است.
وى در مورد اقدامات انجام شده براى مشخص كردن جزييات حادثه گفت: بر حسب روال قانونى، اسلحه ضارب ضبط شده و خود وى نيز در كلانترى تحت مراقبت است. همچنين مأموران ما ضمن حفظ صحنه قتل با حضور بازپرس كشيك و چند نفر از شاهدان عينى در بازرسى بدنى از مقتول تعداد دو قبضه چاقو و چهارده عدد آمپول مواد مخدر (مرفين) به دست آوردهاند. فرماندهى انتظامى كرج در مورد هويت مقتول گفت: با انتقال جسد به پزشكى قانونى و اخذ نظريه براى شناسايى اولياى دم مقتول، در تحقيقات و بررسىهاى مأموران مشخص شد مقتول على ٢١ ساله، بيكار و از طايفه فيوج ساكن در كرج و داراى سابقه اعتياد به مواد مخدر است كه خانواده او نيز ضمن تأييد اعتياد وى اظهار داشتند: آمپولهاى به دست آمده از جيب فرزندشان مربوط به وى بود و خودش استفاده مىكرده است. «كسروى» در پاسخ به اين سؤال كه آيا در اين درگيرى به غير از مقتول فرد يا افراد ديگرى در اين حادثه صدمه ديدهاند يا نه، گفت: هيچ فرد ديگرى در اين درگيرى صدمه نديده است و در بررسى وتحقيقات محلى مشخص شد كه افراد ديگرى نقش نداشته اند و فقط دو نفر جوان ابتدا به ساكن با مقتول درگيرى داشته و با توجه به وجود آمدن حادثه، هر دو جوان محل را ترك كردهاند و اميدوارم با خواندن خبر، حداقل خود را معرفى و براى روشن تر شدن موضوع اظهارات و مشاهدات درگيرى با مقتول و حضور ضارب را مطرح كنند.
به دنبال اظهارنظرهاى رئيس پليس كرج درباره چگونگى وقوع حادثه خبرنگار ما با خانواده مقتول گفتوگويى انجام داده است. مادر مقتول درباره اين گفته رئيس پليس كه فرد ضارب به دنبال درگيرى مقتول با دو جوان شرور وارد ماجرا شده است، گفت: من خودم به ايستگاه رفته و با مردمى كه شاهد ماجرا بودند صحبت كردم هيچ كس از درگيرى صحبتى به ميان نياورده و تنها به اين نكته اشاره كردهاند كه پسرم مثل اينكه به دو دختر متلك گفته است. شاهدان همچنين اصلاً اشارهاى به فرار پسرم نكردهاند و مىگفتند وقتى مرد لباس شخصى از پسرم خواست بايستد او ايستاد و آن مرد از پشت سر به او نزديك شده و بى گفت و گويى شليك كرده است. اين مادر درباره ماجراى آمپولها نيز گفت: از مدتها قبل به بيمارى ديابت مبتلا هستم و پسرم براى تهيه آمپول انسولين به تهران رفته بود. او جوان ورزشكارى بود و در رشته پرورش اندام كار مىكرد. اصلاً اطلاق اينكه پسرم معتاد بود خيلى بىمعنى است. وى درباره محل تولد پسرش گفت: برخلاف اظهارات رئيس پليس كرج ما از طايفه فيوج نيستيم و پسرم، شوهرم و حتى پدربزرگ او كه هنوز زنده است، داراى كارت ملى و شناسنامه هستيم. پسرم در آمل متولد شده است. اين مادر در پايان از مسئولان دستگاه قضايى درخواست كرد تا چون ضارب پسرش پليس است، رسيدگى به پرونده آنها بيطرفانه و بدون هرگونه جانبدارى صورت گيرد.