گزارش: منصوره شجاعی
عکسها: ع. الف
خورشید سوم مرداد را خواب برده بود انگار که در آن جمعه سیاه، چشمان هما سلطانی را به نور خویش نگشود.
به تلافی آن سیاهی نحس که چشمان این دخترک پرنشاط و پر امید را را به گور کشاند، اما تلالوی نور همدلی و همبستگی مردم ایران با خانواده عبدالفتاح سلطانی و دیگر عزاداران این سالها چشمان کوردلان ظالم را کور کرده است.
هنوز جسم بیجان هما در اتاق کوچکش لابلای گلهای سرخ خفته بود که مردمانی از هر طیف و گروه روانه خانه سلطانیها شدند. مردمان دیگر نیز ازهر تفکر و اندیشه و با تعلق به هر دین و آیین، خشم و اندوه خود را در قالب نامههای تسلیت، شرکت در مراسم تدفین وهمراهی در برپایی مراسم و بزرگداشت، در داخل و خارج از کشور نشان دادند.
از آن جمله میتوان به حضور کثیرالتعداد مردمی که به سوی خانه او شتافتند و در مراسم تدفین و مراسم بزرگداشت شرکت کردند اشاره کرد. ونیز میتوان به نامه زنان زندانی سیاسی و عقیدتی بند زنان اوین، نامه تعداد کثیری از فعالان جنبش زنان، نامه مادران صلح و گروهها و سازمانهای سیاسی و حقوق بشری از جمله جبهه ملی و کانون نویسندگان ایران و نامههای فردی از سوی زنانی مثل نامه زهرا رهنورد از حصر خانگی و نامه نسرین ستوده از زندان اوین، اشاره کرد.
از صبح روز شنبه که آقای سلطانی برای شرکت در مراسم تدفین و عزای دختر جوانش در معیت دوستان و همرزمان خویش پا به خانه گذاشت، این خانه میزبان بهت زده گروه گروه دوستان و آشنایان و دوستداران عدالت و حقوق بشر شد. مراسم تدفین او تبدیل به مراسم سوگند آقای سلطانی به ادای عهدش به مردم و پیمودن راه مبارزه تا آزادی و تا شاد ساختن مردم شد.
در مراسم بزرگداشت او در انجمن خیریه رعدفریاد دادخواهی برای آزادی زندانیان سیاسی و حمایت از آقای سلطانی از هرگوشه بلند بود. بدین ترتیب، مراسم عزاداری این دختر جوان به همت و تلاش پدر و مادر و اعضای خانوادهاش و همراهی مردم تبدیل به مراسم و مناسکی سیاسی و اعتراضی شد.
در خارج از ایران نیز مراسمی در برخی از شهرها برگزار شد. اما شهر نورنبرگ که آقای سلطانی به عنوان شهروند افتخاری شهر در سال ۲۰۰۹ جایزه جهانی حقوق بشر را گرفته مراسم ویژهای برای بزرگداشت هما تدارک دید. این مراسم روز شنبه یازدهم اگوست از سوی شهرداری، دفتر حقوق بشر و امنستی شهر نورنبرگ در سالن اصلی کلوب مطبوعات شهر برگزار شد.
بالغ بر ۲۵۰ نفراز مردم نورنبرگ و ایرانیان ساکن نورنبرگ و شهرهای دیگر آلمان و کشورهای دیگر برای اعلام همبستگی و همدردی با این خانواده دراین مراسم شرکت کردند. سخنرانان ایرانی این برنامه منصوره شجاعی، پرستو فروهر، حسن یوسف اشکوری، سید مهدی خدایی و مايده سلطانی بودند.
سخنرانان آلمانی نیز از میان چهرههای شاخص حقوق بشری و نمایندگان مجلس آلمان بودند. از جمله «سباستین برم» نماینده مجلس آلمان و عضو کمیته حقوق بشر و کمکهای بشردوستانه در مجلس آلمان، آقای مالی شهردار نورنبرگ (که در آخرین لحظه پیش از شروع برنامه خبر رسید که به علت تصادف دوچرخه و آسیب دیدگی نمیتواند در محل حضور یاید و خانم کریستین متن سخنرانی ایشان را قرائت کرد) و کریستین روت عضو کانون وکلای شهر نورنبرگ و از مسولان امنستی که اجرای برنامه را نیز به عهده داشت..
مراسم با اجرای گروه کر نورنبرگ آغاز شد. اعضای گروه برخلاف معمول با لباسهای رنگارنگ و متنوع به صحنه آمدند. هرچند طبق عرف همیشگی، رنگ سیاه رنگ رسمی لباس گروههای کر هست اما، به درخواست مائده سلطانی گروه کر نورنبرگ با لباسهای رنگارنگ و متنوع به روی صحنه آمد. پس از اجرای کر، خانم «کریستین روت» عضو کانون وکلای شهر نورنبرگ که اجرای برنامه را عهدهدار بود به روی صحنه آمد. وی ابتدا متن سخنرانی شهردار را قرائت کرد و سپس در سخنانش با کلامی صمیمی و زیبا از آشناییاش با مائده و دیدارهای دوستانهاش با خانواده مائده و به ویژه هما سلطانی خاطرههای زیادی گفت.
پس از آن منصوره شجاعی که خود نیز در سه سال اول اقامتش میهمان انجمن قلم آلمان در شهر نورنبرگ بود، در مقدمهای کوتاه از عشق والای هما به ایران و نیز از جوانانی که به نگاهبانی وطن خویش در کشور ماندهاند، سخن گفت و سپس پیام شیرین عبادی را قرائت کرد. در این پیام خانم عبادی با اشاره به شرایط سخت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که زندگی را برمردم ایران سخت و صعب ساخته، داغ جوانانی چون هما را مصیبتی مضاعف براین کشور دانست. دربخشی از این پیام چنین آمده است: «مویه کن سرزمین من بر احوال پدری که دختر جوانش را با دستان خود به خاک میسپارد و آغشته به خاک گور دخترک اما همچنان استوار و محکم سوگند میخورد که برای آبادانی کشور و بهزیستی وشادی مردمش کوشش کند.»
سپس پیام تصویری کریم لاهیجی رییس فدراسیون جهانی حقوق بشر پخش شد. در این پیام آقای لاهیجی ضمن شرح کوتاهی از مبارزات حرفه ای آقای سلطانی به مقاومت شرافتمندانه او اشاره ای موکد داشت.
پرستو فروهر، سخنران بعدی بود که پس از مقدمه ای کوتاه، پیام تسلیت گروه کوچکی از دوستان و نزدیکان آقای سلطانی را که خود نیز جزو امضا کنندگان آن بود، قرائت کرد. تاکید پرستو بر امضای دو زندانی حقوق بشری، نرکس محمدی و نسرین ستوده که از داخل زندان امضا کرده بودند مورد توجه مخاطبان به ویژه مخاطبان آلمانی قرار گرفت.
سخنران بعدی «سباستین برم» نماینده مجلس آلمان و عضو کمیته حقوق بشر و کمکهای انسانی در مجلس آلمان بود. وی از چندی پیش پشتیبانی و قیمومیت آقای سلطانی در مجلس آلمان را به عهده گرفته است. او درسخنانش ضمن همدردی با خانواده آقای سلطانی گفت: «ما در آلمان از آزادی و و رفاه اجتماعی برخوردار هستیم که پایه در قوانین حقوق بشری دارد و در اعلامیه جهانی حقوق بشر به روشنی ثبت شده است..»
او سپس از هما به عنوان دختری که آزادی و کرامت انسانی را قدر مینهاد یاد کرد. این نماینده مجلس آلمان ضمن شرحی از تلاشهایش برای آزادی آقای سلطانی سخنانش را اینگونه خاتمه داد: « نورنبرگ شهری است که روزگاری پایگاه نازیها بوده و حق کشیها و جنایات گسترده ای در زمان حکومت رایش درآن صورت گرفته. اما امروزه به شهری صلح دوست و بشر دوست تبدیل شده که نهاد جایزه حقوق بشر جهانی در آن شکل گرفته و به آقای سلطانی و دیگرانی چون اواعطا می شود.. بیایید در کنار هم و بازو به بازوی یکدیکر از این شهر، کاری انجام دهیم».
پس از سخنان نماینده مجلس آلمان، نوبت به سخنان آقای «حسن یوسف اشکوری» رسید. ایشان ضمن یاد آوری دردهایی که خانواده زندانیان سیاسی به مراتب بیشتر از فرد زندانی متحمل می شوند از یادآوری رنجی که دخترش در دوران حبس او از دوری پدر می کشید اشک به چشم آورد. اشکوری در بخشی از سخنانش از تاثیر مرگهای این چنینی بر افکار عمومی گفت: «...اگر برای برخی از اعضای خانواده مرگی رخ دهد، در یک سو بر رنج زندانی و دیگر اعضای خانواده می افزاید ولی در سوی دیگر موجب شهرت بیشتر زندانی و در نتیجه زمینه ساز روشنگری می شود و در فرجام کار در عزم عمومی برای مبارزه با استبداد و ظلم و تقویت جنبشهای مدنی و اعتراضات سیاسی بر ضد حاکمیت فاسد و ضد مرمی مؤثر واقع می شود. از آنجا که در نظام بسته جمهوری اسلامی تمام رسانههای رسمی در اختیار حکومت است، انتشار هر خبری از زندانیان و یا معترضان مدنی و سیاسی در برخی رسانههای تحت کنترل شدید و یا اخیرا در شبکههای مجازی، شدیدا بازتاب پیدا کرده و افکار عمومی را در جهت حمایت از مظلومان و در اعتراض و مخالفت با ستمگران بسیج می کند.(...) نمونه اخیر آن بازتاب مرگ غمناک هما سلطانی است. این مرگ تلخ نشان داد که افکار عمومی نه تنها سلطانی و خانواده اش را از یاد نبرده بلکه هنوز پس از حدود هشت سال سلطانیها را بر صدر می نشاند و برای آنان حرمت و اعتبار و حقانیت قایل است. از سوی دیگر، مرگی چنین نه تنها زوج سلطانی را منفعل و منزوی نکرد بلکه بر عزم شان برای ادامه مبارزه با استبداد حاکم افزود. مواجهه شجاعانه این زوج با رخداد مرگ فرزند جوان و به ویژه سخنان مهم و اثرگذار سلطانی پدر بر روی سنگ قبر فرزند، مؤید این مدعاست.»
«پاتریسیا لیتن»، هنرپیشه و گوینده آلمانی به همراه خانم «شبنم» اشعاری از حافظ و گوته در تقدیر عشق و انسانیت اجرا کردند.
سپس نوبت به سخنان تاثیرگذار «مهدی خدایی» یکی از همبندان آقای سلطانی که دوسال پیش به نورنبرگ آمد ودر دانشکاه ارلانکن به تحصیل در رشته حقوق بشرمشغول است.
او با طنزی تلخ توانست از سنگینی بار اندوهی که بر مراسم حکمفرما بود بکاهد و با ذکر خاطراتی از زندان و اولین دیدارش با هما در زندان درواقع معنای سوگند آقای سلطانی را بر شاد ساختن و شاد زیستن ایرانیان و ایران بیان کرد:
«زندان، به ویژه زندان سیاسی در کنار تمام محرومیتها و مشقتهایی که داشت صاحب محاسنی هم بود که البته این محاسن توسط خود زندانیان و خانوادههای آنها خلق شده بود، از جمله مهمترین آنها تشکیل شبکه ی ارتباطی خانواده ی زندانیان بود که به واسطه ی ملاقاتهای هفتگی که در زندان داشتند این ارتباط مستحکم تر می شد، آشنایی خانوادههای زندانیان قدیمی با زندانیان جدید، مشاوره، قوت قلب دادن و همدردی و حتی وصلت کردن خانوادهها با همدیگر ( از جمله تجربه ی ازدواج من و همسرم ) از ویژگیهای این شبکه ی ارتباطی بود».
در لابلای صحبتها و سخنرانیها فیلمهای اززندگی هما، عکسهای خانوادگی، سفرهای دوستانه و سفرهای او به آلمان، اتریش،هلند و تاجیکستان پخش شد. بخش هنری برنامه شامل اجرای زیبا و هنرمندانه قطعاتی با تار و سه تار توسط یکی از هنرمندان ایرانی به نام «اکبر محمودی» بود و نیز اجرای قطعاتی با سنتور و ویولن سل توسط نوازنده آلمانی «هانس شاندرل» و اجرای دونوازی تار و ویولن سل توسط این دوهنرمند ایرانی و آلمانی بود.
مراسم با سپاسگزاری مائده سلطانی از برگزار کنندگان، شرکت کنندگان ونیز از تمام افراد و نهادهای سیاسی و مدنی و اقلیتهای دینی که با ارسال پیام و نوشتن بیانیه و جمع آوری امضا همدلی کرده بودند به پایان رسید. مائده با صدایی حزن آلود و بسیار محکم گفت «...این حجم از پشتیبانی مردم از داخل و خارج از ایران نشان داد که پدر من فقط یک وکیل دادگستری نیست او سلطانی هم نیست، بلکه او نمادی است از وحدت ملی و احترام سایر ملل به ملت ایران.».