ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 29.06.2018, 17:11
خروج از موقعیت آچمز / جامعه نو

جامعه نو / شورای سردبیری

شب جمعه، در محفلی خانوادگی و مرکب از معمولی‌ترین اقشار، جمع وسیعی از زنان و مردان همه رده‌های سنی واکنش مشابهی نسبت به حرفهای رئیس جمهوری داشتند آنجا که از کار بیشتر و مصرف کمتر برای کمک به کشور حرف می‌زد: «کمتر ببر سوریه، از حزب‌الله بگیر، کمتر در عراق گنبد بارگاه بساز، ما از یمنی‌ها گشنه‌تریم....»

هرچند جمع یادشده نمونه کاملی از اکثریت جامعه ما بود، ولی موید جمع‌بندی‌اش را می‌شد  در سیلی از اظهار نظر پیرامون حرفهای روزهای چهار و پنجشنبه رئیس‌جمهوری بخوبی یافت. افکار عمومی بتدریج مخالفت صریحی با نمودهای مشخص سیاست خارجی کشور نشان می‌دهد و از آن مهمتر، سیاست خارجی را در کانون عللی قرارداده که برای توضیح گرفتاری‌های اقتصادی خود  جستجو می‌کند. آیا  برای حکومت، این پدیده مفیدی می‌تواند باشد؟

در دورانی، حکومت وجود این  تلقی را مفید یافته است. از فردای انقلاب، حکومت تا جایی که توانسته همه ناتوانایی‌هایش را به حساب توطئه دشمن گذاشته و البته سالها زیر این اسم هرچه خواسته کرده است. بهانه با برکتی بوده است. هم می‌شده  ناکارایی و خطاها را توجیه کرد و هم به کار سرکوب مخالفان می‌آمده است.

اما آشکار است آن دوران سر آمده که هیچ، حکومت به تدریج باید به خاطر سیاست خارجی خود نزد جامعه پاسخگو هم باشد. ظاهرا آن سرکنگبین چنان صفرای مردم  را افزایش داده که حالا حتی دزدیده شدن پولشان توسط کلاهبرداران داخلی وابسته به حکومت را با گفتن اینکه «دروغ میگن آمریکاست، دشمن ما همینجاست»  اسباب طعنه زدن به حکومتی می‌سازند که  ربط دادن مشکلات به آمریکا شگرد همیشگی‌اش بوده است.

اما داستان از ماجرای طلبکاران موسسات کلاهبردار پولی فراتر است. افکار عمومی به صورت بازگشت‌ناپذیری از دستگاه تبلیغاتی و توجیهات معمول دور شده است. پریروز، صدای علی لاریجانی هنگام اصرار بر درستی تحرکات خارجی کشور در جلسه‌ای که البته فضای آن هم کاملاً خودی بود می‌لرزید. شاید در دل می‌گفت اگر از بین جمع یک نفر بپرسد توجیه فعلی حضور پرهزینه ما در سوریه چیست، چه پاسخی می‌توانم بدهم.

واقعا توجیه قابل قبولی که هم اندازه پرسش‌های صریح و متلکها و طعنه‌های پرمعنای مردم باشد در دسترس حکومت نیست، دولت که جای خود دارد. خودش هم به توجیهات کم‌مایه عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی  به عنوان پایه سیاست خارجی باور ندارد. باور دارد؟ باور ندارد و البته این بی‌باوری می‌تواند مسیر برون‌رفتی از وضعیت کنونی در برابر جمهوری ما قرار دهد و روحانی را از موقعیت آچمز بیرون آورد. او را که اکنون به پیروی از سیاست «سخت‌سری منجر به سازش از روی اجبار» وادار کرده‌اند و دچار لکنت زبان بسیار عمیقی شده است (حرفها و لحن او در پنجشنبه و چهارشنبه) فقط یک چیز به بازی منطقی سیاسی برمی‌گرداند: مخالفت صریح با عملیات و سیاست‌های پرهزینه خارجی و توقف آنها، فارغ از اینکه طبق خواست‌های پومپئو از کار در می‌آید یا نتانیاهو آنها را تائید می‌کند.

حرف او درست است که با آمریکا هیچ مذاکره‌ای نکنیم (تا وقتی به برجام برنگشته است) ولی رفتار ما اشتباه خواهد بود که در سیاست خارجی خود  خانه‌تکانی نکنیم و بار آن را سبک نسازیم. مقاومت ما در مقابل زورگویی‌های اخیر آمریکا فقط از طریق به خرج‌ دادن درایت در سایر عرصه‌های جهانی منطقی و سازنده است. افسانه نجات محرومین جهان و یا دنیای اسلام توسط ما دیگر در کشور خودمان خریدار ندارد. اگر آنرا دور نیندازیم، بزودی مردم ایران ما را دور می‌اندازند. روحانی به جای دست‌وپا زدن‌های اخیر، باید حکومت را در این باره توجیه کند.