عیسی سحرخیز
در شرایطی که اعتصاب در بازار تهران و برخی از شهرستانها و راهپیماییهای اعتراض آمیز خیابانی منتج از آن برای دومین روز متوالی ادامه یافته، دم خروس کم کم از زیر عبا بیرون زده تا موضوع استیضاح رئیس جمهور و برکنار ساختن حسن روحانی، با هدف برگزاری یک انتخابات پیشهنگام پر رنگتر شود.
بعد از روحانیون تندرو و جناحی خاص در سپاه، اکنون نوبت مجلسیان و هیات موتلفه است که زمزمه ی عدم کفایت حسن روحانی یا استیضاح وزاری اقتصادی دولت اعتدال را سر دهند.
این جریان که در سالهای اخیر، در انتخاباتهای نسبتا آزاد، جز شکست نصیبی نبرده، حال که اوضاع پولی و مالی کشور به هم ریخته، بوی کباب شنیده و فیلش یاد هندوستان کرده است، غافل از این که این بوی کباب نیست که به مشام میرسد، پس چه بسا که فردا روزی خود ممکن است مهره داغ شود!
گفته میشود که اعضای این جریان که از پیش از انقلاب در بازار تهران نفوذ نسبی داشته و اکنون نیز اندکی دارند، این روزها بیکار ننشسته و از طریق جامعه اسلامی بازاریانً دستور بستن حجرهها و مغازهها را داده اند، تا هم دستانشان در خیابانها به خودزنی بپردازند و در جاهایی حتی روح رضاخان را شاد کنند تا در آن سوی آبها در دل نیم پهلوی، قند آب شود.
حرفهایی از این دست توسط امیرخجسته نماینده همدان که «ما ۱۵روز به دولت فرصت میدهیم اگر دولت نتواند در جنگ اقتصادی دشمن پیروزشود، موضوع عدم کفایت رییس جمهور و استیضاح وی راکلیدخواهیم زد»، یا تقدیم طرح استیضاح وزرا از جمله علی ربیعی وزیر کار و در آخرین مورد مسعود کرباسیان وزیر اقتصاد که روز سه شنبه با امضای ۶۵ نفر از نمایندگان به هیات رئیسه خانه ملت تقدیم شد را باید در راستای اهداف فوق ارزیابی کرد.
البته، تا اینجای کار هم در میان نمایندگان مجلس و هم در بین مرکزیت هیات موتلفه در خصوص رویکرد نهایی برخورد با حسن روحانی اختلاف نظر وجود دارد.
در میان مجلسیان نمایندگان اصلاح طلب یا تحول خواهی چون محمود صادقی نماینده تهران هم هستند که آمدن رئیس جمهور به مجلس و سخنرانی حسن روحانی در خانه ملت را باعث «تقویت دولت» یا «ترمیم کابینه» میدانند، اما آنها غافل هستند که پشت پرده چه برنامههای خطرناکی توسط «دولت پنهان» در حال تدارک و چه شعبدههایی در حال انجام است.
اما تاکنون در میان سران هیات موتلفه، حتی در گفتار اختلاف وجود دارد چه برسد در رویکرد نهایی، که با توجه به منافع سیاسی و اقتصادی گوناگون، میتواند اختلاف نظر اساسی وجود داشته باشد.
در حالی که جناح معتدل و اقتصادی تغییر یا ترمیم کابینه را هدف قرار داده است، جناح تندرو و سیاسی قصد سرنگون کردن دولت روحانی و برگزاری انتخابات پیش هنگامِ مهندسی شده را دارد.
به این دلیل است که حبیبی، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی میگوید که «تیم اقتصادی دولت در حل مشکلات اقتصادی موفق نبوده و رئیسجمهور چارهای جز تغییر برخی از سیاستهای اقتصادی و تیم اقتصادی دولت را ندارد»، اما اسدالله بادامچیان تاکید میکند که «اگر دولت نمیتواند موفق شود چرا مانده است؟»
تئوریسین سیاسی حزب موئتلفه از این نکته غافل است که اگر این چنین بازی «دومینو»یی شروع شود، چه بسا که مهره ی آخری که بر زمین میافتد و سرنگون میشود، رئیس جمهور نباشد.
استدلالهای دیگر بادامچیان در جهت سرنگون ساختن حسن روحانی در واقع شمشیر دولبهای است که میتواند نه تنها وجود و بقای دولت و رئیس جمهور را نشانه برود، بلکه ماهیت و تداوم استقرار نظام و رهبری را نیز زیر سوال ببرد!
آن گاه که او میگوید: «وقتی پزشکی نتوانست بیمار را معالجه کرد، بیمار پزشک خود را عوض میکند. کسی نباید به خاطر مقام در جایگاه خود بایستد»، چرا مردم با استدلال مشابهی نتوانند بگویند: وقتی سرتیم هیات پزشکی و نظام چهل ساله جمهوری اسلامی نتوانست این بیمار را درمان کند، چرا مردم نباید آن را عوض کنند؟»
اگر این استدلال درست باشد که اگر «دولت نمیتواند موفق شود چرا مانده است؟ رییسجمهور از مردم عذرخواهی کند و از آنها بخواهد که دو مرتبه در یک رایگیری، نظر خود را بدهند.». چرا مردم نتوانند این پرسش مشابه را مطرح کنند که اگر «حکومت نمیتواند موفق شود چرا مانده است؟ رهبر از مردم عذرخواهی کند و از آنها بخواهد که دو مرتبه در یک رایگیری ( رفراندوم)، نظر خود را ( در مورد تداوم بقای جمهوری اسلامی ) بدهند.»