iran-emrooz.net | Sun, 19.03.2006, 16:15
بيانيه جبهه مشاركت درباره پرونده هستهای
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه سال نو در حالی كه ملت ايران آماده ورود به سال نو میشود، به تدريج دلنگرانیهای گستردهای آسمان دل ايرانيان را غبارآلوده میكند و آسمان زندگی ايران با ابرهای متراكم ابهام در آينده كشور پر میشود.
سياستهای هستهای حاكميت يكدست كه مقابله جدی و يكپارچه همه جهان با اين سياستها را برانگيخت وضعيت را به گونهای در آورده است كه همه دلسوزان و علاقهمندان به ايران و تماميت ارضی آن را سخت نگران آينده كشور ساخته است و همه دريافتهاند كه تداوم اين روند تنها به سلب دائمی حق ايران در برخورداری از يك دانش و فناوری محدود نخواهد ماند بلكه همه امور زندگی ايرانيان را به سختی تحت تأثير قرار خواهد داد و حتی خطرات بزرگتری چون استقلال و تماميت ارضی كشور را میتواند هدف قرار دهد.
جبهه مشاركت ايرن اسلامی كه از ابتدا با حساسيت تمام موضوع را پيگيری كرده و در مقاطع زمانی مختلف نسبت به اين سياستها تذكرات خيرخواهانه و هشدارهای لازم را داده است ، علیرغم كم تحملی و انتقادناپذيری سياستگذارن امروز اينك نيز بر خود لازم میداند تا به طور مفصلتر در مورد اين بحران كه اگر هم اكنون مهار نشود پيامدهای خسارتباری برای كشور خواهد داشت نظرات خود را بيان دارد و راهحل لازم را ارائه نمايد.
هر چند به خوبی آگاه هستيم تلاش ما و ساير شخصيتهای اثرگذار نظام ممكن است تغييری در مشی اتخاذ شده ايجاد نكند اما اميد آن داريم با تغيير درك موجود و اوجگيری نگرانیهای عمومی و نزديك شدن خطرات خطير اين بار منافع ملی سرلوحه همه تصميمگيریها قرار گيرد و با اولويتبندی مدبرانه نيازهای كشور هر چه سريعتر مسير انحرافی فعلی برای دستيابی به انرژی هستهای مسدود و تلاشهای ديپلماتيك در راهی درست از سرگرفته شود.
ما برای آينده كشور شديداً بيمناك هستيم و خطر را جدیتر از آن میدانيم كه با تبليغات و استفاده از عرق ملی و تهيج احساسات پاك وطندوستی بتوان بر آن فائق آمد.
همينجا بار ديگر اشاره میكنيم كه در جهانی كه مبنای روابط بينالمللی بر اين اساس غلط استوار شده است كه آنكس كه زور، ثروت و قدرت بيشتر دارد از حق بيشتری هم برخوردار است اتخاذ سياستهای رويا روئی و تقابل با دنيا و تشديد تنش قبل از آنكه به زيان قدرتهای زورگو تمام شود، استقلال و تماميت ارضی ملتهای مظلوم را به مخاطره خواهد انداخت.
طبعاً در چنين شرايطی مسؤولين و تصميمگيرندگان فعلی مسؤول حفظ استقلال و تماميت ارضی كشور بوده و به هيچ وجه نبايد به خود اجازه دهند با اتخاذ سياستهايی كه اشتباه بودن آنها بارها و بارها تجربه شده است منافع ملت ايران را قربانی محاسبات اشتباه خود كنند.
ما لازم میدانيم متذكر شويم راه مقابله با سياستهای سلطهجويانه موجود در جهان نه راهكار نظامی است و نه اتخاذ روشهای خصمانهای كه همه جهان را عليه ايران متحد میكند بلكه تنها راه احقاق حق ملی ايرانيان در پيش گرفتن راهی است كه جامعه ايرانی را جامعهای دموكراتيك، صلحجو و آرامشطلب و عقلانی به جهان معرفی كند.
در اينجا لازم میدانيم به صورت خلاصه آنچه را در مسأله هستهای بر كشور ما گذشته است باختصار بيان كنيم؛
پيشينه:
دستيابی به انرژی هستهای از زمان رژيم سابق همواره يكی از علائق اصلی دولتهای وقت بوده است. اما فنآوری انرژی هستهای به لحاظ كاربرد دوگانه عملاً باعث نگرانیهای جهانی شده و بخصوص در شرايط فعلی نظام بينالملل اين مسأله به يكی از نگرانیهای اصلی در سطح بينالمللی تبديل شده است.
بديهی است كه در اين شرايط و در حالی كه منافع قدرتهای شرق و غرب در اين موضوع همسو شده است دستيابی به اين فنآوری جز با پرهيز از تقابل و انتخاب مسير تعامل با جهان ميسر نيست. دولت اصلاحات با درك ضرورت دستيابی به اين فنآوری و نيز با شناخت درست از روابط بينالملل و بخصوص تبليغات سوء عليه جمهوری اسلامی بر آن شد تا با شفافسازی اين فعاليتها از يكسو و نشان دادن تعهد بينالمللی كشور به صلح و امنيت جهانی از سوی ديگر در مسيری حركت كند كه هم امكان دستيابی به اين فنآوری در درازمدت از دست نرود و هم همه جهانيان با به رسميت شناختن اين حق همكاریهای اقتصادی- سياسی خود را با ايران گسترده و گستردهتر كنند.
همه صاحبنظران میدانند كه ظرفيتهای ملی كشور برای توليد انرژی هستهای بهگونهای است كه در صورت موفقيت در اين مسير برای تأمين انرژی هستهای در آيندهای نزديك بايد سوخت آن را از ساير نقاط جهان تهيه و وارد كنيم و اين نكته نيز يكی از عواملی بود كه مسؤولان اصلی پرونده هستهای كشور را به سوی تعامل با جهان سوق میداد.
دستاوردهای اين سياست بايد به طور مفصل توسط مسؤولين آن توضيح داده شود و هر چند گوشههايی از آن بيان شده است ولی در هياهوی تبليغاتی داخل و خارج اين دستاوردها هنوز به طور كافی برای مردم روشن نشده است.
با انتخابات رياست جمهوری نهم و تغييرات گسترده در سياستها و مسؤولين جمهوری اسلامی ترديد جدی در طرفهای اروپايی مذاكرهكننده با ايران ايجاد شد و وقتی اين ترديدها به باور تبديل شد كه مقامات ارشد كشور تهاجم و پرخاش را در سياست خارجی سرلوحه كار خود قرار دادند و مواضعی اتخاذ كردند كه تنها به ايجاد اجماع عليه ايران كمك كرد.
اين سياست خارجی در كنار سياست داخلی كه حذف فكری و فيزيكی اصلاحطلبی و جريان تعامل مثبت و سازنده با دنيای خارج را به دنبال داشت طرفين مسأله را به موضعی كشاند كه عملاً هر گونه مذاكره بری حل موضوع را منتفی ساخت و بديهی است در اين صورت عمدهترين توفيق دولت اصلاحات كه ناكامی آمريكا در ايجاد اجماع جهانی عليه ايران بود به سرعت از دست رفت و برای اولين بار پس از انقلاب اسلامی دولت آمريكا موفق شد رسماً و علناً اجماع جهانی عليه ايران را سازمان دهد و به آرزوی ديرينه خود يعنی تقابل همه جهان با جمهوری اسلامی ايران برسد.
خلاصه آنكه نتيجه سياستهای حاكميت يكدست فعلی ايجاد اجماع جهانی عليه ايران شد و در حقيقت كشور را سالها از امكان بهرهگيری از فرصتهای جهانی برای پيشرفت دور كرد و در عوض بحران فراگيری را فراروی ملت قرار داد كه اينك دوباره بايد برای استقلال و تماميت ارضی وارد ميدان شود و برای رهايی از تحريمهايی كه دود آن مستقيماً به چشم ملت خواهد رفت كمر بربندد.
جای تعجب است كه مسؤولين مربوطه رسماً اعلام میكنند ما از تحريم و جنگ هراسی نداريم در صورتی كه اين مسؤولين امانتدار مردم هستند و بايد سرنوشت كشور را كه امانتی است در دست آنها به سمت آرامش و صلح و پيشرفت ببرند نه آنكه كشور را كه در امنيت و آرامش و جايگاه مورد احترام و مقبول بينالمللی تحويل گرفتهاند در مدتی كوتاه به سمت چنين بحرانی ببرند و آن را افتخار جلوه دهند.اين نتيجه كجا و شعارهای انتخاباتی رفاه و آبادانی و آوردن نفت بر سر سفرههای مردم كجا.
و اينك ما در مرحلهای قرار گرفتهايم كه كمترين ضرر آن انزوای ايران خواهد بود و اگر اين سياستهای خصمانه در دو طرف ادامه يابد آنگاه بايد شاهد تشديد فقر، اوجگيری ناهنجاریهای اجتماعی، فرار مغزها و سرمايهها، توقف رشد علمی و صنعتی كشور و...باشيم و از همه اينها گذشته به طور جدی بايد نگران تماميت ارضی كشور بود كه به نظر میرسد به عنوان ابزاری غيرقابل چشمپوشی مورد سوء استفاده قدرتهای خارجی قرار خواهد گرفت. اين دورنماست كه هر ايرانی دلسوزی را به فكر وا میدارد تا برای منافع ملی و امنيت كشور خود چارهانديشی كند.
راه عبور از بحران
نگرانی از سرنوشت كشور و ملت ما را بر آن میدارد تا مسؤولين كشور خود را بخوانيم تا بيش از آنكه به آرمانگرايیهای غيرقابل تحقق خود بينديشند به فكر چاره برای رفع آلام مردم باشند و همانگونه كه خود وعده دادهاند لقمه نانی به سفره مردم اضافه كنند و كاری نكنند كه يك تقابل و درگيری ناخواسته و غيرقابل پيشبينی را بر كشور تحميل كند.
ندای ما ندای صلح و امنيت است كه نياز اوليه همه جوامع بشری برای رشد و پيشرفت است. ما نگران ايران هستيم كه در تقابل سياستهای نادرست داخلی و سياستهای زورگويانه خارجی آماج تطاول گردد.
ما نگران دستاوردهای جمهوری اسلامی و مردمیترين انقلاب قرن هستيم كه در آتش كوره انتقام قدرتهای بزرگ و محاسبات اشتباه مسؤولين خود ما به باد فنا برود. از اينروست كه به خود حق میدهيم در حساسترين فراز تاريخ ايران آنچه را كه صلاح میدانيم بيان داريم بدين اميد كه عقل و تدبير و درايت بر خودبينی و تعصب غلبه كند و مردم و مسؤولين كشور بتوانند با تدبير، وحدت و همدلی اين بحران را به سلامت پشت سر بگذارند.
بديهی است كه موقعيت امروز ما چندين گام عقبتر از سال قبل است و به همين دليل امروز زمان صحبت از اعتمادسازی كه لازمه بهرهگيری از فنآوری هستهای است گذشته است. اقدام اول و ضروری بايد خارج كردن كشور از بحران و آرامسازی اوضاع باشد.
در فضای پرتنش كنونی و تبليغات گوشخراش، صدای منطق و عقل شنيده نمیشود و به همين جهت در اينجا تنها شرايط عبور از بحران را برمیشمريم و طبيعی است كه دو مرحله بعدی يعنی اعتمادسازی و بهرهگيری از فرصتهای جهانی از جمله استفاده از فنآوری هستهای به شرطی قابل بحث هستند كه كشور از اين بحران فراگير خارج شود.
هدف ما در عبور از بحران، جلوگيری از تحريم و انزوا و اجماع جهانی عليه ايران و در بدترين حالت پيشگيری از اقدامات نظامی است هر چند اين گزينه بسيار غير محتمل به نظر میرسد.
در حقيقت در عبور از بحران بايد تهديدهايی كه متوجه منافع ملی كشور است برطرف شود تهديدهايی كه به يكسان همه مردم و از جمله همه گروههای سياسی و نهادهای مختلف حاكميت را با بحران روبهرو خواهد كرد.
١) برای خروج از بحران بايد بپذيريم كه قدرتهای مسلط خارجی حتماً بايد بهانهای برای اجماعسازی عليه ايران داشته باشند. بدون ترديد مسؤولين ما اين بهانه را به دست آنها دادهاند و در اينجا نمیتوان دشمن را ملامت كرد كه چرا از اين بهانهها حداكثر استفاده را میكند، طبيعی است كه دشمن در صدد استفاده از فرصتها است بايد چنين بهانهها و فرصتهايی را برای او فراهم نكرد.
متأسفانه اظهارات رئيس جمهور، سياست خارجی دگرگون شده كشور، حاكميت ادبيات خصمانه و تقابلجويانه با دنيا در همه رسانههای وابسته به حاكميت، به كارگيری نيروهايی كه به تندروی در سياست خارجی و داخلی شناخته شدهاند همه و همه به اين بهانهجويیها دامن زده است.
در اولين قدم پيشنهاد میكنيم رسماً و علناً سياست تنشزدايی و صلحطلبی كشور اعلام و مورد تأكيد قرار گيرد و به جای ادبيات دشمنتراش و خصومتزای فعلی از ادبيات مناسب استفاده گردد و به طور جدی گفتار و رفتار مسؤولين كشور كنترل شود.
٢) در صورت تداوم روند فعلی بزودی شاهد آن خواهيم بود كه توقف دائمی فعاليتهای هستهای حتی در مقياس بسيار كوچك تحقيقات به صورت اراده حقوقی و قانونی بينالمللی بر كشور تحميل خواهد شد و در اين صورت حق مسلم ملی ما كه حتی توسط دولت آمريكا هم به رسميت شناخته شده بود به خاطر سياستهای اشتباه برای هميشه از دست خواهد رفت. اين دستاوردی نيست كه حاكميت يكدست بتواند به آن افتخار كند.
مقاومت در برابر اين تصميم شورای امنيت سازمان ملل متحد به تدريج ما را در موقعيتی منزویتر و سختتر قرار خواهد داد و هر روز كه بگذرد بازگشت از اشتباه خسرانی بيشتر و زيانهايی غيرقابل جبران بر جای خواهد گذاشت. به همين لحاظ پيشنهاد میكنيم برای شكستن اجماع بينالمللی و تا زمان خروج از بحران و آغاز دوباره روند اعتمادسازی، با بازگشت به سياستهای قبلی به صورت داوطلبانه كليه فعاليتهای مربوط به چرخه سوخت هستهای كشور به حالت تعليق درآيد.
٣) اينك مسأله هستهای با سرنوشت آحاد ملت ايران ارتباط پيدا كرده است. بنابراين ضروری است مردم بخوبی از ابعاد مختلف اين دانش آگاه شوند و منافع و عواقب آن را به درستی درك كنند. مشاركت دادن همه جريانهای فعال ملی و كارشناسان زبده فنی و اقتصادی با ديدگاههای مختلف در روند تصميمگيریها، كمك شايانی به حفظ وحدت ملی خواهد كرد. و ضمن اينكه امكان انحراف از منافع ملی را به حداقل خواهد رساند به درستی اراده ملی را چنان سمت و سو خواهد داد كه مقاومت در برابر آن برای قدرتهای خارجی بسيار مشكل خواهد بود.
بسيار بجاست در شرايط فعلی مسؤولين تصميمگيری مسأله هستهای در كشور به صورت شفاف و روشن همه پيامدهای مثبت و منفی سياستهای خود را برای مردم تشريح كنند و به صورت كاملاً واضح بيان كنند چه سرنوشتی را از تداوم اين سياستها پيشبينی میكنند و مسؤوليت كليه عواقب اقدامات خود را بپذيرند.
٤) تجريه ما به خوبی ثابت میكند اگر بر سياستهای اشتباه جاری اصرار ورزيده شود يا كشور به سوی تقابل تمام عيار با بخش عمدهای از جهان پيش خواهد رفت يا به ناگهان و در بدترين شرايط تسليم همه خواستههای طرف مقابل خواهيم شد و يا به تدريج با بروز مشكلات روزافزون گام به گام از مواضع قبلی عدول خواهد شد كه اين هر سه حالت به زيان كشور و بر عليه منافع ملی است.
بعلاوه در صورت ادامه اين روند، پرونده هستهای تنها مشكل بينالمللی كشور نخواهد بود بلكه به تدريج حلقههای فشار از اين سو و آن سو محدوديتهای بيشتر و بيشتری را متوجه كشور خواهد كرد و مشكل از مسأله تك بعدی هستهای به صورت معمای چند بعدی بسيار پيچيدهای تبديل خواهد شد كه حل آن بسيار مشكلتر يا غيرممكن به نظر میرسد در حالی كه اگر هماكنون بتوانيم پرونده هستهای خود را از روند سياسی كنونی در شورای امنيت به روند فنی در آژانس بينالمللی انرژی اتمی بازگردانيم مطمئناً خواهيم توانست مسائل فيمابين كشور و جهان را در روندی منطقی در مدتی طولانیتر حل و فصل نمائيم.
٥) گفتوگو با همه كشورهای صاحب نفوذ در شورای امنيت و به خصوص آمريكا به عنوان بخشی از روند حل و فصل موضوع، امكانی است كه نبايد از آن چشمپوشيد ولی اگر آن طور كه شنيده میشود سياست مسؤولين فعلی مذاكره با دولت آمريكا آن هم نه فقط در موضوع عراق بلكه در مورد ساير مسائل و از جمله مسأله هستهای است اين مذاكرات بايد شفاف و با اطلاع كافی ملت صورت گيرد.
٦)خروج از بحران و نجات كشور نيازمند همدلی ملت و دولت است. همدلی نيز بدون همفكری در روند تصميمسازی و تصميمگيری ميسر نيست. اگر مسؤولين ارادهای برای خروج از بحران دارند بايد با رفتار دموكراتيك خود در داخل اين اراده را عملاً نشان دهند و رفتار خود را با جامعه ايران مورد بازبينی قرار دهند. بیترديد هر ايرانی آماده است برای نجات كشور خود در شرايط خطيری كه برای سرنوشت كشور پيش آمده دلخوریها و گلايههای موجود را به كنار بگذارد و در كنار مسؤولين خود، مسؤوليت و هزينه اصلاح سياستهای اشتباه دولت خود را بپردازد.
آنچه برای ما مهم است حفظ جمهوری اسلامی ايران، تماميت ارضی كشور و سعادت و رفاه ملت است و در اين راه از هيچ فداكاری و كوششی فروگذار نخواهيم كرد.
٧) در فضای پرهياهويی كه از هر سو ناقوس خصومت و تقابل و درگيری به صدا درمیآيد بايد ندای صلح و زندگی سر داد. ما برای صلح به عنوان يك هديه الهی برای همه انسانها فارغ از اعتقاد و نژاد آنها ارزش اولی قائل هستيم و وقتی ارزش صلح بيشتر مشخص میشود كه حاصل سياستهای جنگطلبانه را در همه جای دنيا مشاهده كنيم.
نياز هميشه ما و به خصوص در سال جديد صلح است. از همين جا از همه صلحطلبان جهان میخواهيم برای خاموش كردن آتش جنگ و ترور، به ائتلاف برای صلح بينديشند و تلاش كنند تا ندای صلحطلبی خود را فراتر از صدای رهبران خودخواه و جنگطلب دنيا به گوش جهانيان برسانند.
از خداوند رحمان و رحيم میخواهيم ملت ما را در پناه خود از شر خودخواهیها، جهالتها و زورگويیها مصون دارد و به آنها كه تصميمگيرنده سرنوشت ملتهای خود و جهان هستند انصاف و تدبير و عقل عنايت كند.