جناب رئیس جمهور خود بهتر از هر کس میدانید که تنها آن گاه «رسانهی شایعه»، «رسانههای بینام و نشان» و از همه مهمتر «رسانههای بیگانه» به «مرجع» خبری مردم و افکار عمومی تبدیل میشوند که دولتی دست بسته و الکن سرکار باشد و حکومت نیز هر روز بیشتر مشروعیت و مقبولیت خود را نزد ملت از دست بدهد.
جناب روحانی درست میفرمائید که «امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است. بزرگترین غم برای یک ملت زمانی است که رسانههای بیگانه مرجع او باشند. در کمتر جایی دیدهام که یک ملت اینگونه به رسانههای بیرونی اعتنا کنند...»، اما به این نکته عنایت کنید که «این وضعیت» زمانی میتواند «اصلاح شود و رسانههای داخلی مرجع اطلاعرسانی به مردم باشند» که امکان انتشار مطبوعات آزاد و مستقل فراهم باشد و روزنامه نگاران ایران تنها آزادی پیش از بیان و نوشتن نداشته باشند و پس از آن جای شان در گوشههای زندانها باشد.
وقتی میتوان چون اردیبهشت ٧٩ در یک شب، به صورت فلهای بیش از ٢٠ نشریه، به ویژه روزنامههای کثیر الانتشار کشور را توقیف و مدیران، سردبیران و نویسندگان آنها را دستگیر کرد، یا چون خرداد ٨٨ روزنامه نگاران را همراه با فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی و... گلهای روانه ی بازداشتگاههای شناخته شده و بی نام و نشان کرد، شما نظر بدهید میشود سانسور و خودسانسوری بر کشور حاکم نشود و مردم چشم و گوش به سمت «رسانههای بیگانه» و «رسانههای بیرونی» نداشته باشند؟
هیچ از خود پرسیده اید چرا یک باره تیراژ و شمارگان نشریات کشور که در سالهای اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی از میانگین روزانه ١/٢ میلیون نسخه قبل از دوران اصلاحات، به روزی ٣/٥ میلیون نسخه رسیده بود، پس از توقیف فلهای روزنامهها روند نزولی یافت، به گونهای که اکنون با وجود تعداد اسمی فراوان شمارگان آنها به زیر یک میلیون نسخه افت کرده است؟
هیچگاه از مسئولان ذیربط در وزارت ارشاد خواسته اید میزان تیراژ واقعی روزنامههای سراسری را اعلام کنند و بگویند از آن نشریات میلیونی و نیم میلیونی چه تعداد باقی ماندهاند یا چرا تیراژ صدهزار و حتی ده هزار نسخه در روز اغلب دست نیافتنی شده است؟
هیچ میدانید که تنها آن زمان بود که «رسانههای داخلی» مطلوب شما، حرف اول را در تولید خبر و گزارش و تحلیل و تفسیر داشتند و « رسانههای بیگانه» منفور شما اغلب مطالب دست اول را به نقل از آنها منتشر میکردند؛ منظورم زمانی است که «رسانههای دارای نام و نشان» حرف اول را میزدند و جایی برای جولان دادن «رسانههای بی نام و نشان» نبود؟
پاسخ این چراییها را از آنهایی بپرسید که به قول خودشان شرایط را چنان سخت میدانستند که به خود اجازه میدادند با دستهای چرب و آلوده- بدون آن که تخصص یا صلاحیت لازم از داشته باشند- وارد اتاق عمل شوند و مطبوعات مستقل و اصلاح طلب را زیر تیغ جراحی قیمه قیمه کنند؛ از همانهایی که در دوران انتخابات ٨٨ ایران را بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان کردند و بسیاری از مطبوعاتیهای «دارای نام و نشان» را از کشور فراری دادند.
جناب رئیس جمهور تا چنین شرایطی در کشور حاکم است شما نمیتوانید از روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات بخواهید برای تبدیل شدن دوباره به «مرجع اصلی خبر» تلاش کنند یا به رقابت با رسانههای بیگانه بپردازند.
بله میتوانید بگوئید که «بزرگترین غم برای یک ملت زمانی است که رسانههای بیگانه مرجع او باشند. در کمتر جایی دیدهام که یک ملت اینگونه به رسانههای بیرونی اعتنا کنند»، اما نمیتوانید دستور دهید که «این وضعیت باید اصلاح شود و رسانههای داخلی مرجع اطلاعرسانی به مردم باشند»، چون دست خودتان هم برای رسیدن به این هدف بسته است.
نمیخواهم در روز عید، آیهی یاس بخوانم و بیش از این مردم را ناامید نکنم، اما نمیتوانم نگویم که اگر حرف مردم، حرف صندوقهای رای بود و اگر رئیس جمهور منتخب شان دست بسته نبود، مسلما اکنون چنین وضعیتی در ایران حکمفرما نبود:
سالها پشت سر هم از رویدادهای خونین سال ٨٨ بگذرد، اما وعدههای انتخاباتی اول برای آزادی رهبران جنبش سبز عملی نشود؛ همانگونه که سالروزهای ٢٢ خرداد سپری شدند، عیدهای نوروز و فطر و...آمدند و رفتند، اما وعدههای انتخاباتی دوم نیز برای پایان حصر خانگی بانو رهنورد، میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی یا دیگر زندانیان سیاسی عقیدتی چون نرگس محمدی و عبدالفتاح سلطانی عملی که نشد هیچ، باز نسرین ستوده را از خانه اولش به خانه دوم، اوین منتقل کردند!
نامزد شکست خورده انتخابات ریاستجمهوری دستور دهد که رئیس جمهور پیشین حق خروج از خانه برای حضور در مراسمی چون حضور در «نهمین دوره جایزه اخلاق و نیایش» و اعطای تقدیرنامه ها و جوایز «چهرههای هنری، مذهبی، علمی، اجتماعی و فرهنگی برگزیده هیات داوران» را که خود یکی از اعضای آن است، ندارد! دادگاه ویژه روحانیت با ارسال نامه ای با امضای دادستان ویژه روحانیت ابراهیم رییسی به منزل سید محمد خاتمی به وی ابلاغ کندکه به مدت ۳ ماه نباید در هیچ مراسم سیاسی و تبلیغی شرکت کند.
محبوبترین رئیس جمهور کشور بر اساس این حکم، از هرگونه حضور در جلسات، سالنها، همایشها، مراسمات هنری، از قبیل تئاتر، کنسرت، و همینطور حضور در محافل مختلف غیرخانوادگی حتی در جلسات خصوصی منع شود. بعد هم که پای شورای امنیت به این موضوع کشیده شد و مهلت سه ماهه به پایان رسید باز در بر همان پاشنه بچرخد و (......)، در موارد مختلف مانع خروج سید محمد خاتمی از خانهاش شوند و رئیس جمهور اصلاحات حتی نتواند در مراسمی چون تشییع جنازه آیت الله هاشمی رفسنجانی شرکت کند. با توجه به این نکات، ما اصحاب رسانه که هیچ، شما جناب روحانی به عنوان رئیسجمهور،«نظر بدهید که آیا این دستاورد دولت با وجود مخالفتهای فراوان و سنگین، کار بزرگی نبوده است.»؟!