ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 08.02.2018, 12:51
از گریه نخست‌وزیر تا رتبه اول جهان

مجتبی لشکربلوکی

آن روز نخست وزیر رسما جلوی مردمش ایستاد و گریه کرد. گریه‌ای تلخ و حزن انگیز. تصورش را بکنید بالاترین مقام اجرایی یک کشور در مقابل مردمش گریه کند. قرار بود به مالزی بپیوندند اما بعد از دو سال اتحادشان فروپاشید. برخی می‌گویند مالزی این جزیره را در سال ۱۹۶۵ به علت بی مصرف و هزینه بر بودن مستقل اعلام کرد!

آن کشور در اصل یک مجمع الجزایر پراکنده (۶۳ جزیره) بود که از لحاظ وسعت، صد و نودمین کشور جهان است. تا قرن نوزدهم میلادی، یکی از مخوف ترین جنگل‌های منطقه و محل زندگی تمساح‌ها بود و تا مدت‌ها محل تبعید زندانیان خطرناک مالزی و بریتانیا محسوب می‌شد.

جزیره‌ای که منبع در آمد خاصی نداشت و  از هیچ گونه منابع طبیعی برخوردار نبود. بیش از ۴۰ درصد مردمش معتاد بودند و ۵۰ درصد مردمش سواد نداشتند. اما اکنون این کشور بدبخت بی پناه، جزو سه کشور برتر دارای بالاترین درآمد سرانه در جهان است و قدرتمندترین پاسپورت دنیا را دارد. ۹۰ درصد مردمش صاحب خانه هستند. این کشور چگونه توانست به چنین جایگاهی دست یابد؟ سنگاپور را می‌گویم.

تحلیل و تجویز راهبردی:
دلایل توسعه یافتگی سنگاپور را اگر بخواهم خیلی خلاصه کنم، می‌شود آن را در چهار عامل جمع بندی کرد.

اول: ضابطه مندی حاکمیتی
بگذارید به بخشی از ضابطه مندی حاکمیتی اشاره کنم. نخست وزیر وقت افراد دنیا دیده، ‌جوان و تحصیل کرده سنگاپور (چه در خارج و چه در داخل) را با دعوت رسمی عضو دولت کرد و به هیچ عنوان اعضای کابینه را از میان اعضای خانواده و دوستان خود را بر اساس صرفا رفاقت و خویشاوندی انتخاب نکرد. وی با تمام مدیران دولتی اتمام حجت کرده بود، ‌در صورت تخلف دو راه بیشتر  ندارند: ۱. خودکشی و ۲. محاکمه در دادگاه.

سنگاپور فضای سرمایه گذاری و حمایت از قراردادهای اقتصادی را به گونه‌ای محکم کاری کرد که سرمایه‌گذاران به ويژه خارجی‌ها اطمینان کردند که در صورت بروز مشکل، حقوق آنها ضایع نخواهد شد. اکنون این کشور از منظر عاری بودن از فساد جزو هفت کشور برتر جهان است.

دوم: جهان پذیری اقتصادی
تیمی که برای اداره کشور انتخاب شده بودند دریافتند که باید استراتژی جهان پذیری را انتخاب کنند. از جمله چنین کردند:

سنگاپور خود را تبدیل کرد به مقصدی جذاب برای سرمایه‌گذاران خارجی. به گونه‌ای که در ابتدای قرن ۲۱، شرکت‌های خارجی ۷۵ درصد تولید و ۸۵ درصد صادرات سنگاپور را محقق می‌کردند. یک بار دیگر اعداد را بخوانید!

دولت سنگاپور، زبان انگلیسی را به‌عنوان زبان رسمی کشور انتخاب کرد که منجر به گسترش مبادلات تجاری با کل جهان شد و توانست امکان جذب نیرو کاری تحصیلکرده‌ خارجی را نیز تسهیل کند.

جمعیت تحصیل کرده و کاربلد این کشور کم بود. این نقص را از راه اعمال سیاست‌های خاص مهاجرتی رفع کردند. جالب است بدانید حدود ۳۰ درصد از جمعیت سنگاپور را خارجی‌ها تشکیل می‌دهند.

به همین خاطر هرچند سنگاپور تنها ۲ همسایه دارد اما موفق شده با بیش از ۱۹۰ کشور دنیا تعامل پایدار برقرار کند!

سوم: انضباط مندی اجتماعی
در طول سالیان مردم برای توسعه یافتگی به یک برنامه شدید انضباطی متعهد شده اند:

فروش آدامس، عبور نکردن از خطوط عابر پیاده، آشغال ریختن، سیگار کشیدن در برخی محدوده‌ها و آدامس جویده را به جایی چسباندن نه تنها جرم است که جرایم سنگین مالی و حتی زندان به دنبال دارد.

افرادی که برای اولین بار، زباله‌هایی کوچک مانند ته سیگار روی زمین بریزند، بیش از یک ميلیون تومان جریمه خواهند شد. کسانی که زباله‌های بزرگ‌تر مانند قوطی و بطری نوشابه در سنگاپور روی زمین بیندازند، دادگاهی می‌شوند. حمل مواد مخدر باعث اعدام می‌شود! پلیس سنگاپور این اجازه را دارد که به طور تصادفی از مردم محلی، خارجی‌ها و گردشگران آزمایش اعتیاد بگیرد. همین سخت گیری‌های فراوان و اجرای بی رحمانه آن‌هاست که بر اساس شاخص نظم و قانون که توسط گالوپ منتشر می‌کند سنگاپور بهترین کشور دنیاست.

چهارم: اهرم سازی مزیت‌های محدود
سنگاپور نه معدنی داشت و نه نفتی، نه زمینی برای کشاورزی و نه نیروی تحصیل کرده و نه شهرتی و نه ... بگذارید بگویم هیچ نداشت. فقط یک چیز داشت: موقعیت خوب جغرافیایی، کشور در مسیرهای اصلی کشتیرانی جهان قرار داشت. همین مزیت را تبدیل کردند به پول! و شدند ‌قطب مهم کشتیرانی در مبادلات تجاری جهان. همچنین روی گردشگری سرمایه گذاری کردند: جالب است بدانید سال قبل ۱۶ میلیون گردشگر جذب کردند یعنی سه برابر جمعیت شان. اگر بخواهیم ایران را با آنان مقایسه کنیم ما باید ۲۴۰ میلیون توریست می‌داشتیم.

بیاییم صادقانه بپذیریم راه توسعه، الهام گرفتن (و نه کپی کردن) بهترین تجارب جهانی در حوزه کشور‌داری است. آیا نمی‌خواهیم کمی جدی تر به ضابطه مندی حاکمیتی، جهان پذیری اقتصادی، انضباط مندی اجتماعی و اهرم سازی مزیت‌های محدود فکر کنیم؟