iran-emrooz.net | Tue, 28.02.2006, 16:56
سياست را پرهزينه كردن كار قدرتمندان است
ايسنا: «تقی رحمانی» گفت: مهمترين مسالهی ما اين است كه ١٨٠ سال است پيشرفتی نداريم و دور میزنيم، عدالت در جامعهی ما بنيان عينی ندارد يعنی دولتی شكل نگرفته است كه به آن معنا دهد؛ چيزی كه ما كم داريم راهبردی كردن مفاهيم است. بنيانها و تئوریهايی وجود دارد كه عدالت و آزادی را به هم میچسباند، ما هزينههای زيادی برای دستيابی به آنها دادهايم و چيز كمی به دست آوردهايم.
اين فعال سياسی در همايش "ايران، عدالت و آزادی" با عنوان انجمن اسلامی دانشجويان دانشكدهی مديريت و با همكاری دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) برگزار شده است، گفت: در زمان سيدجمالالدين اسدآبادی تا امروز روشنفكران ما نسبتی ميان دكترين و نظريهی مدرن به وجود نياوردهاند كه در جامعهی ما محقق شود. امروز روز پرداختن به اين مساله است، دعوای ما فقط روی اين نيست كه سوسياليسم بهتر است يا ليبراليسم، جامعهی ما بنيانها را ندارد، چه سوسيال دموكرات باشيم و چه ليبرال دمكرات، دولت و ملت مدرن بر اساس رای مردم شكل میگيرند. اگر دولت مدرن نداريد خودبخود نمیتوانيد از دمكراسی ليبرال و يا سوسيال سخن بگوييد. مهم ارايهی مدلی از دولت مدرن در ساختار اجتماعی مدرن است كه بتواند در جامعهی ما محقق شود؛ ما اين را كم داريم.
وی افزود: در مقطعی از دولت صفوی ما مدلی از عدالت و آزادی داشتيم. در هر پارادايمی در جوامعی آزادی و عدالت توامان بوده است. امروز دولت تركيه از دولت سكولار تونس بهتر حركت میكند چرا كه آنها خود را با جهان هماهنگ كردهاند. دولت مدرن بر اساس رای مردم عمل میكند، اگر اين امر محقق شد آن موقع است كه شما میتوانيد از اجرای بهتر عدالت سخن بگوييد. وقتی دولت و ملت مدرن را نداريد چگونه میتوانيد از عدالت يا ليبراليسم حرف بزنيد؟
وی كه با عنوان «بنيادها و الزامات تحقق عدالت و آزادی» سخنرانی میكرد، افزود: بزرگترين مشكل روشنفكری ما اين است كه فكر میكند تجدد به دموكراسی و پيشرفت منتهی میشود، شما میتوانيد مدام با پوپر، هابز، شريعتی و بازرگان بيانديشيد ولی جامعهی خوبی نداشته باشيد. در اين جامعه تنها يك اقليتی خوب میانديشند اما بايد گفت هيچ كشوری در جهان با مدرنيته پيشرفت نكرده است مگر با توسعه.
رحمانی افزود: شريعتی خوب فهميد كه صرفا نمیتوان با تنوير افكار پيشرفت كرد. میشود خوب فكر كرد اما جامعهای آزاد نداشت. بعد از انقلاب روشنفكران زبانشان از زبان مردم دور شد، انچه كه در غرب میگذرد عينيت جامعهی غرب است اما ما امروز خيلی انتزاعی بحث میكنيم. در غرب هم همه فيلسوف و متفكر نيستند بلكه همه در احزاب و اصناف سازماندهی شدهاند. اين مشكل ما مشكلی اساسی است، بايد به آن انديشيد. میتوان مدرنيته را تا بی نهايت در اين جامعه ادامه داد اما آزادی محقق نشود. ما نمیتوانيم مثل غرب عمل كنيم، آنجا يك دولت و ملت مدرن شكل گرفته است.
اين فعال سياسی ادامه داد: امروز چه مذهبی و چه غير مذهبی بايد باور كنند كه بايد به رای مردم اكتفا كرد. وقتی از جامعهی غربی مثال میزنيم نمیخواهيم غربی شويم، اين تفاوت را بايد درك كرد.
رحمانی با تاكيد بر اينكه «روشنفكران غربی جامعهشان را خوب درك كرده بودند و پارادايم خاص خود را فهميده بودند»، گفت: به اين دليل است كه تلاش میكنند اما در لحظه ی فينال كم میآورند. ما جامعهای میخواهيم كه اقلی از آزادی، پيشرفت و عدالت در آن باشد، دولت مطيع اكثريت رای مردم باشد، آنها كه پذيرفتهاند بايد در اين راه تلاش كنند، آنچه كه در غرب وجود دارد را بايد شناخت، بعد از آن فاصله گرفت و به خود انديشيد.
رحمانی با بيان اينكه «قاعدهی قدرت، فتح است و قاعدهی ظلم هم ايستادن در مقابل آن»، گفت: آزادی و عدالت در جامعهی ما دو چيز كم دارد، بنيان و ساختارهای مناسب آن در جامعه و نوع نگاه و ديد روشنفكران به آن. اينجا شعار آزادی و عدالت مثل سخنرانی میشود و مقابل هم قرار میگيرند. در غرب اگر از اسب بيفتی، از اصل نمیافتی، اينجا اگر گروهی را از دولت انداختند از زندگی هم میاندازند. در عرصهی سياست منازعهی خونين، سخت و هزينهبردار میشود. سياست را پرهزينه كردن كار قدرتمندان است. سياست مشيت كردن امور انسانها است، آن كه سياست را پرهزينه میكند انديشيدن را پرهزينه كرده است. اگر انديشيده میشد، ترافيك و تورم نبود. اگر انديشيده میشد، اين همه دانشجو بی توجه به بازار كار به دانشگاه نمیآمد.
رحمانی گفت: در غرب بين نظريه و راهبرد روشنفكری با جامعه نسبتی وجود دارد. نظارت پذيری در دولت با قوت انجام میشود، آنها روش زندگی كردن را در اين جهان جا انداختهاند.
وی گفت: متاسفانه در ايران، ناسيونال دموكراسی مصدق، مغلوب ناسيونال خود كامهی رضا خان شد ولی باد روشنفكری جهانی، عدالت سوسياليستی را آورد و عدالت در جامعهی روشنفكری دينی، برابری و مساوات شد. چگونه میشود در جامعهای كه هنوز حتی روستاهای آن اينقدر با هم تفاوت دارند شعار برابری داد؟
رحمانی با بيان اينكه «مردم به دنبال كسب دستاورد هستند»، گفت: مردم میپرسند چه آوردهايد؟ نمیخواهند برايشان بگوييد كه چقدر زندان كشيدهايد. مردم نمیتواند بپذيرد در دورهی اصلاحات بگويند اصلاح طلب باش اما اختلاس هم بكن.
وی گفت: ما مشكل نبود مدل مطلوب و عينی داريم، مردم بدون حزب و صنف رای میدهند اما رايشان قوی نيست، ما مدل تحققی كم داريم.
اصلاحات مانيفست نداشت، انقلاب و نهضت ملی هم نداشتند و به نتيجهای نرسيدند، بايد توجه كرد در مسالهی روشنفكری آنچه كه از غرب میآيد برای غرب است، برای ما تنها الهام دارد نه يك دستورالعمل. در آنجا ساختارها هم با جريان روشنفكری و با هم همراهی كردهاند و با هم هماهنگ از آب درآمدهاند. ترجمه انديشی، خوب نيست ولی تجربه كردن آنها بايد با مسايل جامعه هماهنگ شود. عدهای از افراد سنت را دور زدهاند گويی انگار نه انگار كه مردم ما مذهبی هستند. اگر شما زيباترين ايدهها را مطرح كنيد تا وقتی كه حزب و صنف و نهاد مدنی نداشته باشيد نيم قضيه مشكل دارد. بهترين دولتهای اروپايی هم دوست ندارند نظارت شوند، وقتی فضا باز شود روشنفكران ما چه مدلی برای تحقق دمكراسی، عدالت و آزادی را تدارك ديدهاند. احزاب بايد با اصناف ارتباط داشته باشند، احزاب نمیتوانند مستقيما با مردم در ارتباط باشند. در ايران، جامعهی مدنی يتيم است، چون نهادهای مدنی عليل هستند. روشنفكر وظيفهاش تحقق دمكراسی نيست، اين وظيفهی حزب است. وقتی ساختار اجتماعی مطلوب نيست دولت هم مطلوب عمل نمیكند، وظيفهی روشنفكر اين نيست كه وارد دولت شود. سرنوشت مصدق و خاتمی را ديديم، وظيفهی آنها اين است كه نهادهای مدنی را محقق كنند.
وی افزود: ما در جامعهی خود مشكل نظريه نداريم، مشكل نظريهی مهندسی شده داريم، دولت بايد نظارت پذير باشد، اين شرط اول ورود به دنيای جديد است؛ با هر ايدئولوِژی و با هر مرامی. نمیتوان آنچه را كه در كتابها میخوانيد يك شبه اجرا كنيم، ما با غرب فرق داريم، اين فرق را بايد درك كرد. هر كه بدون اينكه جامعهی مدنی قوی وجود داشته باشد وارد حكومت شود سرنوشت خوبی ندارد.