ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 07.11.2017, 7:28
دوستان علی لاریجانی برای او حزب می‌سازند

بهروز نعمتی از تشكیل حزب جدید «رهروان» به عنوان اعلام ورود لاریجانی به انتخابات ١٤٠٠ خبر داده است. علی لاریجانی  احتمالا یكی از كاندیداهای مطرح انتخابات ریاست‌جمهوری آتی ایران خواهد بود. كاظم جلالی و بهروز نعمتی دو چهره اصلی حزب هوادار لاریجانی هستند.
چند یادداشت روزنامه اعتماد (سه‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶) در باره این حزب جدید:

رقابت لاریجانی با اصولگرایان آغاز شد
اعتماد / داود حشمتی

خبر بهروز نعمتی از تشكیل حزب جدید «رهروان» را می‌توان به عنوان اعلام ورود لاریجانی به انتخابات ١٤٠٠ در نظر گرفت. این‌طور به نظر می‌رسد كه لاریجانی نمی‌خواهد بازی‌های نخ‌نما و تكراری اصولگرایان در اعلام كاندیداتوری را ادامه دهد، اما در عین حال روحیه محافظه‌كاری او نیز در این موضوع دیده می‌شود. او صراحت مهدی كروبی را ندارد كه از سال ٨٤ اعلام كند با تشكیل حزب قصد ورود در انتخابات چهار سال بعد را دارد. اصولگرایان با نگاه به تجربه سال ٨٤ كه احمدی‌نژاد ناشناخته توانسته بود همه را غافلگیر كند، پا به عرصه انتخابات ٩٦ گذاشتند. برای همین رییسی را تا آخرین روزهای ثبت‌نام، در پس پرده كاندیداتوری نگه داشتند.

مدل دیگر از این رفتار، ورود محمدباقر قالیباف به انتخابات بود. او كه از سال‌ها قبل تصمیم به حضور در انتخابات داشت، تا ساعات پایانی وقت ثبت‌نام به وزارت كشور نرفت تا به خیال خود بتواند خیزشی كه هاشمی در ثبت‌نام سال ٩٢ ایجاد كرد را به وجود بیاورد. اما ظاهرا لاریجانی قصد ندارد، از این مسیر وارد شود.

نخستین زمزمه‌های راه‌اندازی حزب لاریجانی سال‌ها پیش شنیده شده بود. اما به نظر می‌رسد حالا فضا برای ورود او آماده‌ و مهیاتر شده باشد. تشكیلات اصولگرایان در انتخابات ٩٤ مهم‌ترین یاران لاریجانی را در لیست خود قرار نداد و آنها با لیست امید به مجلس راه پیدا كردند.
فاصله آنها با اصولگرایانی همچون حدادعادل و فدایی كه در پشت پرده لیست را تهیه می‌كردند كاملا واضح شد. اما چرا امروز شرایط برای راه‌اندازی یك تشكیلات حزبی برای لاریجانی مهیاتر از گذشته است؟ و سوال مهم‌تر اینكه لاریجانی در چه شرایطی می‌تواند از این فضا بهره كافی را ببرد و در رقابت با اصولگرایان دیگر برنده بازی باشد؟ اما قبل از آن باید به این سوال پاسخ داد كه آیا این حزب اساسا متعلق به علی لاریجانی است یا نه؟

اگر به مصاحبه بهروز نعمتی نگاه كنیم ردپای «آقای رییس» را به روشنی می‌بینیم. از نعمتی پرسیدند: آیا كاظم جلالی هم در جمع‌شان حضور دارد یا نه می‌گوید: آقای «جلالی رییس بنده است و هرجا ایشان باشند، من هم هستم.» همین مناسبات در مورد لاریجانی و جلالی نیز صادق است. به این معنا كه اگر جلالی «رییس» همیشگی بهروز نعمتی است، لاریجانی نیز رییس جلالی محسوب می‌شود.

با این تفاسیر، دلایل لاریجانی را برای راه‌اندازی حزب می‌توان در موارد زیر خلاصه كرد:

١- با این كار او به جای اینكه از حالا به عنوان شخصی اعلام كاندیداتوری كرده و تمایلش را نشان دهد، از راه حزب فضا را آماده می‌كند.

٢- می‌تواند به راحتی افراد را ذیل نام حزب اما برای حمایت از شخص خودش جذب كند.

٣- در صورتی كه موفقیت مطلوب حاصل نشد، آینده سیاسی خود را مانند قالیباف و حدادعادل از بین نمی‌برد.

امروز شرایط برای برنده شده لاریجانی در میان اصولگرایان بیشتر فراهم است. باید به این توجه كرد كه اصولگرایان با زور و فشار زیاد، تشكیلات جمنا را راه‌اندازی كردند. در صورتی كه لاریجانی حزبش را به راه بیندازد، می‌تواند دست به جذب افرادی همچون باهنر و ابوترابی و دیگر اصولگرایان بزند. در این شرایط اصولگرایان باید تكلیف خود را روشن كنند. آیا با تشكیلات جمنا (كه زیرنظر فدایی و حدادعادل اداره می‌شود)، ادامه می‌دهند یا به لاریجانی می‌پیوندند؟

اصولگرایان جمنا در انتخابات ٩٤ و ٩٦ تلاش كردند فاصله خود را با پایداری مشخص كنند. اعضای آنها را در لیست خود قرار ندادند، اما در نهایت این كاندیدای پایداری بود كه به همه اصولگرایان تحمیل شد. بعدها نیز زمزمه‌هایی از پیوستن پایداری به این تشكیلات شنیده شد. از این رو می‌توان گفت به همان نسبت كه اصولگرایان به پایداری نزدیك می‌شوند، علی لاریجانی می‌تواند یارگیری بیشتری از میان اصولگرایان داشته باشد.

شاید به همین خاطر هم باشد كه نعمتی بر واژه «اصولگرای میانه‌رو» تاكید كرده بود. این را می‌توان یك رابطه دو سویه هم نامید. به همان نسبت كه اصولگرایان میانه‌رو به عضویت حزب لاریجانی در بیایند، حركت‌بخشی از اصولگرایان به سمت پایداری نیز بیشتر خواهد شد. می‌توان موفقیت‌هایی را در جذب نیروهای اصولگرا به حزب لاریجانی از هم‌اكنون پیش‌بینی كرد. اما سرعت این روند و گسترش آن بستگی تام و تمام به ورود افراد مهمی از جبهه اصولگرایان دارد كه شناخته شده هستند.

به عنوان مثال باید دید افرادی چون محسن رضایی، عزت‌الله ضرغامی، فتاح، باهنر و حتی ناطق‌نوری نسبت‌شان با حزب لاریجانی چه خواهد بود. به نظر می‌رسد فصل تازه‌ای از رقابت در میان اصولگرایان به راه‌ افتاده است. كسانی كه شكست‌های پی‌درپی اصولگرایان را محصول رفتارهای افراطی پایداری و استراتژی‌های غلط اصولگرایان در انتخابات‌ها می‌بینند، به عضویت حزب لاریجانی در‌خواهند آمد. این ضربه بزرگی بر پیكر از رمق افتاده اصولگرایان در جمنا خواهد بود.

***
نگاه به منافع ملی
اعتماد / حسین كاشفی

اینكه دوستان علی لاریجانی به دنبال تشكیل حزبی برای او هستند در نفس خود، خوب و مثبت است و باید از آن استقبال كرد. ما باید اصل تحزب را در كشور بپذیریم. اگر همه فعالیت‌های سیاسی ما بر اساس كار حزبی باشد، احزاب برنامه‌محور حركت كنند و نسبت به عملكرد نیروهایی كه معرفی می‌كنند، پاسخگو باشند گام مهمی را در جهت توسعه سیاسی برداشته‌ایم. این امر البته در مورد همه كسانی‌كه در عرصه فرهنگی و اجتماعی و سایر عرصه‌ها فعالیت دارند قابل تسری است و باید در قالب حزب تحت لوای مرامنامه و اساسنامه فعالیت كنند. اما نباید یك مهم را از یاد برد و آن اینكه احزاب در ایران با نزدیك شدن به زمان انتخابات سربرمی‌آورند.

ما در ایران تجربه تشكیل احزابی را داریم كه تنها اسم حزب را یدك می‌كشند ولی در عمل كاركرد یك حزب فعال را ندارند. امیدوارم در مورد حزب منتسب به علی لاریجانی، نگاه دوستان منحصر به بحث انتخابات ریاست‌جمهوری سال ١٤٠٠ نباشد. آنها در تشكیل این حزب بیشتر از اینكه به فكر منافع خود برای پیروزی در انتخابات باشند باید كار برنامه‌ای را در دستور فعالیت قرار دهند و نه تنها در زمینه سیاسی، بلكه در بخش‌های بین‌المللی، اجتماعی، محیط زیست و مخصوصا بحران آب، مسائل سرزمینی و اقوام، فعالیت خود را نشان دهند.

ما هم اگر از تشكیل این حزب استقبال می‌كنیم به دلیل همین اهدافی است كه خواهان اجرایی شدن آن هستیم. با این حال نباید از برخورد اصولگرایان تندرو با این موضوع غافل شد. تندروهای اصولگرا از مدت‌ها قبل با برخوردهایی كه با علی لاریجانی كرده‌اند، یك نوع جدایی را میان خود و سایر اصولگرایان ایجاد كردند. این در حالی است كه علی لاریجانی همواره رفتار اعتدالی در قبال پیامدهای سیاسی داشته و در قالب حزب جدید می‌تواند هویت مستقلی به خود و حامیانش بدهد و البته با بخشی از بدنه اصولگرایان نیز زاویه‌ پیدا خواهد كرد.

حال تنها باید منتظر بیانیه اعلام حضور حزب بمانیم تا مواضع‌شان را در قبال سایر اصولگرایان مشخص كنند. از همه مهم‌تر مواضع این حزب جدید در قبال جمنا است كه باید مشخص شود كه چه قرابتی با این جبهه اصولگرایی دارد و در نهایت به چه میزان همكاری خواهد كرد. البته فكر می‌كنم كه در نهایت این حزب با بخشی از اصولگرایان تندرو به مشكل برخواهد خورد. حداقل اینكه، حزب جدید لاریجانی با سایر احزاب اصولگرا یكدست نخواهد بود.

***

حزبی جدید برای نواصولگرایی
ناصر ایمانی

اعلام موجودیت احزاب به شیوه‌ای كه حامیان رهبران حزب آن را اعلام می‌كنند، شاید خیلی خبر قابل اتكایی نباشد. در گذشته از سوی افراد مختلف از جناح‌های متفاوت، چنین اخباری زیاد مطرح شده و در واقع معلوم نیست كه در آینده چقدر رنگ و بوی واقعیت به خود بگیرد.

به هرحال تشكیل حزب متعلق به آقای لاریجانی، حركت خیلی خوبی است و به نظر اصولگرایان نیز باید از این موضوع استقبال كنند كه البته این‌گونه هم خواهد بود. بدون شك تشكیل این حزب و احزابی اینچنینی باعث انسجام بیشتر اصولگرایان خواهد شد و حركت مثبتی است، هرچند در ابتدای كلام تشكیل حزب منتسب به علی لاریجانی را خیلی قابل اعتنا ندانستم اما تصوری منفی هم نسبت به این اقدام ندارم.

اما این را باید بگویم كه این حزب از احزابی خواهد بود كه در عداد جریان نواصولگرایی تشكیل خواهد شد. البته از صحبت‌های یكی از حامیان علی لاریجانی كه گفته است این حزب، خود را برای قبل انتخابات سال ١٤٠٠ آماده می‌كند، می‌توان به هدف‌شان پی برد و آن اینكه بدون شك این افراد سعی دارند یك پایگاه اجتماعی و سیاسی منسجمی را برای خود به منظور ورود به انتخابات دست و پا كنند. این اتفاق هم با تشكیل حزب جدید البته از بین نواصولگرایان خواهد افتاد.

از نظر ما اصولگرایان نیز چنین موضوعی، به هیچ عنوان مورد اشكال نیست، اما آنچه در میان خبر تشكیل حزب منتسب به علی لاریجانی قابل تامل است، اعلام موجودیت آن از سوی چهره‌های سیاسی حامی او است. در حالی كه شفافیت فضای سیاسی كشور اقتضا می‌كند، افراد خود وارد صحنه شوند نه اینكه طرفداران آنها بیایند و جلودار تشكیل حزب شوند.

این امر این‌گونه به ذهن ما تداعی می‌كند كه شاید برخی افراد تنها بخواهند از منافع سود ببرند و از پرداخت هزینه‌ها دوری كنند. اگر علی لاریجانی درصدد تشكیل حزب است باید فعالیت داشته باشد و با اعلام حضور خود حامیانش را دور یك عنوان حزبی جمع كند. یقینا اگر نام علی لاریجانی از همین ابتدا، عنوان اصلی این حزب را تشكیل دهد، بهتر و محكم‌تر جواب خواهد داد تا اینكه اسم افرادی همچون بهروز نعمتی و كاظم جلالی بالای سر آن باشد.

***

لاریجانی ریسك نمی‌كند
اعتماد / داریوش قنبری

مشكلی كه در كشور ما شایع شده، این است كه شخصیت‌های سیاسی چندان تمایلی به این ندارند كه خود را وابسته به احزاب معرفی كنند. این ایراد همواره وجود داشته و صرفا به سال‌های پس از پیروزی انقلاب باز نمی‌گردد. مرحوم مصدق هیچگاه حاضر نشد به عنوان یك شخصیت حزبی خود را معرفی كند و همواره سعی داشته به صورت فراحزبی باقی بماند. این امر در شخصیت‌های نظام جمهوری اسلامی هم صدق می‌كند و آنها سعی می‌كنند كه خود را فراحزبی معرفی كنند.

به هرحال، این یك ایراد اساسی است كه متاسفانه به فرهنگی در میان سیاستمداران ما تبدیل شده است. اما دلیلی كه می‌توان برای ترویج این فرهنگ عنوان كرد، این است كه عملا احزاب فراگیر در ایران وجود ندارد كه بتواند بخش قابل توجهی از جامعه را همراه خود كنند. البته مسائل و محدودیت‌هایی كه برای احزاب وجود دارد هم مزید بر علت است كه سبب شده احزاب قدرتمندی به لحاظ توسعه سیاسی نداشته باشیم و به تبع آن تمایلی برای عضویت در آنها هم وجود نداشته باشد.

این امر به خصوص در مورد كسانی كه به دنبال تشكیل و استحكام پایگاه اجتماعی خود هستند، به خوبی صدق می‌كند. علی لاریجانی ریسك نكرده و خود راسا وارد عمل نشده است چون از یك طرف نمی‌خواهد وارد چنین نظام حزبی‌ای شود و از طرف دیگر به خوبی می‌داند كه كار سیاسی بدون ورود به جریان حزبی امكا‌‌ن‌پذیر نیست. او ناچار است كه به سمت فعالیت‌های حزبی برود اما ترجیح را بر این می‌داند كه این ورود از طریق حامیانش باشد.

این مورد در خصوص سایر سیاستمداران هم وجود دارد و آنها به جای اینكه عضو حزب باشند، به جبهه ورود پیدا می‌كنند. این در حالی است كه در كشورهای خارجی برعكس این موضوع وجود دارد. یعنی جناح‌ها در زیرمجموعه احزاب شكل می‌گیرند اما در ایران جناح اعم از حزب تعریف می‌شود. البته نباید فراموش كرد كه طی انتخابات اخیر این جناح‌ها بودند كه قدرت تاثیرگذاری بیشتری نسبت به احزاب داشته‌اند.

شخصیت‌های سیاسی ما هم به جای پذیرش هزینه‌های احتمالی عضویت در احزاب، عضو جناح‌های سیاسی می‌شوند. این مورد تاكنون در مورد علی لاریجانی صدق كرده است. حال با عضویت او در حزب جدید كه به نام «رهروان» موسوم است، شاید باید شاهد اتفاقات جدیدی باشیم.

***

ساخت فیلم برای لاریجانی
اعتماد / حامد شكیبانیا
(یكی از دوسازنده مستند تبلیغاتی حسن روحانی در سال٩٦)

منحنی اتفاقات در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران در چهار دهه گذشته طوری بوده است كه به جرات می‌توان گفت هیچ تصویر روشنی از فضای سال ١٤٠٠ نمی‌توان داشت. اما شایعات، پیش‌بینی‌ها و شاید هم گمانه‌زنی‌هایی وجود دارند كه علی لاریجانی را یكی از كاندیداهای مطرح انتخابات ریاست‌جمهوری آتی ایران در نظر می‌گیرند.

ابدا مطمئن نیستم در آن سال نیامده، نویسنده در كجای كدام داستان ایستاده‌ است و به جز رای دادن كه تا اطلاع ثانوی مسوولیت اساسی مدنی به شمار می‌آید، اساسا انگیزه‌ای برای هیچ كار تبلیغاتی انتخاباتی دیگری خواهد داشت یا نه. اما در این نوشته به عنوان یك مستندساز كه زمانی را در ساخت مستندهای سیاسی و به خصوص مستندهای انتخاباتی سر كرده، به این خواهم پرداخت كه علی لاریجانی برای اینكه خود را در قامت یك رییس‌جمهور به تصویر بكشد چه چیزهایی در دست دارد. همین جا دوست دارم این نكته را به رو بیاورم كه تعداد بسیار اندكی از مستندهای انتخاباتی این‌طور تولید شده‌اند كه كاندیدای خود را به عنوان یك رییس‌جمهور نشان داده باشد. اغلب كاندیداها خود را همان كاندیدا نشان می‌دهند و این بی‌اعتماد به نفسی و بی‌خبر بودن از آنچه بناست پیش آید از سر روی فیلم و حتی تمام محصولات تبلیغاتی كمپین بیرون می‌زند. آنها همیشه یك گزینه از بین گزینه‌های دیگرند كه نهایتا روش‌ها، شعارها و وعده‌هایش متفاوت است. كلید ماجرا همین است: آنچه تصویر می‌شود باید قامت یك رییس‌جمهور باشد نه یك كاندیدای ریاست‌جمهوری. همان دوره‌ای هم كه علی لاریجانی ٤٨ ساله در رقابت‌های انتخاباتی شركت كرد هنوز خود را در قامت یك رییس‌جمهور نمی‌دید.

اما در آستانه ٦٤ سالگی دست او برای پروژه برندینگ «رییس‌جمهور: علی لاریجانی» بیش از رقبای احتمالی دیگرش پر خواهد بود. او با سابقه طولانی اجرایی در مصادر مختلفی چون وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان عریض و طویل صدا و سیما، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی امنیت ملی و مذاكرات هسته‌ای، سه دوره نمایندگی مجلس و نزدیك به ١٠ سال ریاست قوه مقننه رزومه سیاسی پر و پیمان و بی‌رقیبی برایش فراهم می‌كند.

به‌ویژه كه مردم ایران تا اطلاع ثانوی تجربه خوبی از روی خوش نشان دادن به هندوانه‌های دربسته نظام ندارند و این سابقه طولانی اجرایی بدون شك مهم‌ترین ابزار یك مانور سیاسی را فراهم خواهد كرد.

سابقه تحصیل او در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران آن هم در دوره‌ای كه به اندازه كافی از شائبه سندروم تحصیل آبكی مدیران در جمهوری اسلامی دور است برای جوانانی كه این دانشگاه‌ها را خوب می‌شناسند و برای دانشجویان واقعی و زحمت كشیده این دانشگاه‌ها احترام قائلند ارزش مضاعفی محسوب خواهد شد.

سابقه خانوادگی علی لاریجانی البته روی كاغذ بسیار درخشان است. چه در بخش نسبی و چه در بخش سببی افراد مهم و مشهور و با فضل و كمال بسیار پیدا می‌شود اما عجالتا آن خود تیغ دو لبه‌ایست كه هر بی‌احتیاطی كوچكی همه آن داشته‌های درخشان را حبط خواهد كرد. به گمانم تنها تكیه‌گاه مطمئن در بخش سابقه خانوادگی مانور دادن بر انساب همسر یعنی شهید مرتضی مطهری و مهم‌تر از آن علی مطهری چهره آزاد‌منش و پر حاشیه مجلس خواهد بود و اتفاقا آن بخش نسبی درخشان خانودگی را باید از قلم انداخت.

برای برنده انتخابات، به رو آوردن همه اینها بیشتر كار خواهد كرد تا هزار وعده و وعیدی كه كاندیداها در ایام تبلیغات فریاد می‌كشند و گمان می‌كنند هنوز دل مخاطبان با شنیدنش می‌لرزد و كاندیداهای دیگر را به بی‌اعتنایی به آن وعده‌ها متهم می‌كنند.

یك چیزهای بامزه دیگر هم هست:
- اینكه یك دانش‌آموخته فلسفه زمام امور را به دست بگیرد آرزوی دیرین اندیشمندان و فیلسوفان بوده كه همیشه رویای این را داشته‌اند كه فلاسفه در صدر باشند و هدایت جامعه را به دست بگیرند. همچنین دكترای فلسفه علی لاریجانی مستمسك اساسی‌ای می‌تواند بشود برای اینكه سیطره عقلانیت در اداره كشور را به عنوان یك ارزش اساسی جایگزین سیطره احساسات و شعار كنیم.

- به خاطر بدنامی صدا وسیما در انعكاس مسائل سیاسی ممكن است ریاست آن سازمان را رزومه جذابی ندانیم اما مساله همین است كه صدا و سیمای لاریجانی اگرچه ماهیتا و ذاتا تفاوتی با دوره‌های بعدی ندارد به خصوص در انعكاس مسائل سیاسی، اما با كمی یادآوری، طعم خوش برنامه‌های پر مخاطب آن دوران به خاطر مخاطب خواهد آمد. سلبیریتی‌های امروز تلویزیونی كه برنامه‌های پرمخاطب آن را می‌چرخانند و اگر نباشند بیم كسادی آن هم می‌رود، ثمره آن دوران هستند. نیستند؟ منظورم مهران مدیری، رامبد جوان و عادل فردوسی‌پور و خیلی‌های دیگر هست.

- از طرفی در سال ١٤٠٠ رییس‌جمهور آینده مشعل مدیریت كشور را از دست حسن روحانی تحویل خواهد گرفت. اتفاقا علی لاریجانی یك تجربه مشابه این طوری دارد. او پیش از این مشعل هدایت مذاكرات هسته‌ای را از دست حسن روحانی گرفته بود و تكرار این تجربه ١٦ سال بعد و در سطحی بالاتر یك تكرار تاریخ جالب خواهد بود.

- ماجراهای خصوصی مثل ماجراهای منجر به ازدواج با دختر استاد مطهری، شوخی‌هایی كه یك سرش علی مطهری است و این سال‌ها در مجلس كم نبوده و حتی ماجرایی مثل مخالفت جدی همسرش با قبول كردن مسوولیت صدا و سیما با وجود حكم رهبری چیزهایی است كه عطر و طعم خودمانی یك ارایه انتخاباتی را خواهد افزود.

مسائل خطرناك هم البته داریم: همه ماجراها و تئوری توطئه‌هایی كه ذهن خلاق ایرانی می‌تواند درباره برادران لاریجانی تولید كند، انبوه اظهارنظرهای ریز و درشتی كه از دل تاریخ بیرون كشیده خواهند شد و امروز سبك و نابخردانه به نظر خواهند رسید. اگر چه همه می‌دانیم كه همه سیاستمردان از این آسیب ایمن نیستند اما هنوز چنین ترفندی از سوی رقیب تاثیرگذار خواهد بود. مثلا علی لاریجانی خردمند و فلسفه خوانده‌ای را در نظر بگیرید كه در هیبتی بسیار جوان‌تر می‌گوید «ایرانیان قبل از اسلام مردمانی كم‌سواد بودند و خود نیز علاقه داشتند بی‌سواد بمانند» (روزنامه دانشگاه شریف- ١٣٨٢) فكر می‌كنید در این زمانه كورش‌پرستی كور و كورش‌ستیزی كورتر، چه تصویری درست می‌شود. البته راه مقابله با مسائل خطرناك هم همیشه همین بوده كه خودت پیشقدم شوی، به رو بیاوری و توضیح بدهی تا آنها كه بناست بعدا بشنوند الان از خودت بشنوند. این طوری درست‌تر است چون یقینا همه می‌دانند كه دیكته بی‌غلط، دیكته ننوشته است.

همه اینها را كه كنار هم بگذاریم از نظر من در مقام یك مشاور خیالی و خودخوانده، فیلم تبلیغات انتخاباتی علی لاریجانی، هیچ صحنه تولیدی نخواهد داشت. روایت‌ها با چیدن تصاویر آرشیوی و بدون هیچ متن اضافه‌ای در بستری از موسیقی و صداهای مستند صحنه، خاطرات سیاسی و اجتماعی مردم را پیش چشمان‌شان می‌آورد و علی لاریجانی را در خلال آن دنبال می‌كند. آن فیلم علیه هیچ‌یك از شعارها و وعده‌های رقبای دیگر نیست. آن فیلم هیچ وعده دهان‌پر‌كن و قابل شمارش هم نمی‌دهد. آن فیلم نه فقط مرور علی لاریجانی كه مرور زندگی چهل سال گذشته همین مردم خواهد بود و لحظه‌های سرخوشی و اضطراب را یادآوری خواهد كرد. لحظاتی كه از آن گذشته‌ایم و حالا به امروز رسیده‌ایم.

كلید اصلی هم همین است: آن فیلم، فیلم تبلیغاتی یك رییس‌جمهور است نه یك كاندیدای ریاست‌جمهوری. ‌