به گزارش خبرنگار ایلنا، تشییع پیکر علیاشرف درویشیان در سکوت کامل و با حضور جمعیت زیادی شامل مردم و دوستان این نویسندهی داستانهای کارگری و پژوهشگر حوزه ادبیات عامه در بهشت سکینه برگزار شد.
فرخنده حاجیزاده (نویسنده) که اجرای این مراسم را نیز برعهده داشت، در آغاز مراسم، علی اشرف درویشیان را این گونه معرفی کرد: علی اشرف درویشیان انسانی آزاده، عدالتخواه و برابری طلب بود و که به راستی نماد تعهد درستی در ادبیات محسوب میشود. فاجعه درگذشت این نویسنده را باید به جامعه مستقل ادبی، فرهنگی، اجتماعی به روشنفکران ایران و همچنین تمام دوستداران و خوانندگان و مردم مخصوصا خانواده محترمش و همسر گرامیاش شهرناز دارابیان که در این سالها همواره یاریگر او بوده و در دورههای حبس، شکنجه و بیماری کنار او ایستاد، تسلیت گفت. درویشیان آزادی اندیشه و بیان و مسوول عدالت اجتماعی را وارد عرصههای ادبی و داستانی ما کرد.
سپس سهراب مهدیپور بیانیه جمعی از نویسندگان را برای درگذشت این نویسنده خواند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: قلم درویشیان قلم و زبان کودکان رنج و کار بود. آنچه که از او به عنوان میراث باقی میماند گفتن از تهیدستان و اعتراض به نابرابری و تبعیض است. درویشیان هیچگاه سر سفره صاحبان قدرت ننشست زیرا این سفره را خونین میدانست. او نه تنها از طرف قلم خود محافظت کرد بلکه در تمام زمانها خواستار آزادی قلم و منتقد سرسخت سانسور بود.
در ادامه محسن حکیمی اظهار داشت: نام و یاد علیاشرف درویشیان؛ نویسنده آزادیخواه و ستمستیز را گرامی میداریم. او از همان کودکی با رنج ناشی از جامعه سرمایهداری آشنا شد. کودکی بود که در کارگاه آهنگری کار میکرد و سپس به عنوان شاگرد بنا با رنجهای جامعه آشنا شد. با این حال همزمان درس خواند و وارد دانشسرا شد تا نهایتا به عنوان یک معلم وارد بخش دیگری از طبقه کارگری شود و به مبارزه با سرمایهداری ادامه دهد.
حکیمی افزود: درویشیان معلم روستاهای کرمانشاه بود و برای همین آموزش به کودکان مظلوم و نوشتن از محرومان به زندان افتاد. از سال ۵۰ تا ۵۶ و ۵۷ سه بار به زندان رفت و بار آخر با انقلاب مردم علیه سلطنت آزاد شد. به یاد دارم روزی را که جلوی زندان قصر شاهد آزادی زندانیان سیاسی بودیم و دیدم چگونه مردم علیاشرف را روی دوش خود به دانشگاه بردند و او آنجا سخنرانی کرد.
حکیمی سپس در بیان خاطرهای از علیاشرف درویشیان گفت: در یکی از مراسمهای محمدجعفر پوینده، علیاشرف که وارد شد واقعهای را که برایش اتفاق افتاده بود با همان زبان طنز خود بیان کرد. گفت که در مسیر صدای کسی را شنیده که از پشت سر خطاب به او سلام کرده و او یک لحظه پیش خود تصور کرده که به سرنوشت پوینده دچار میشود و او را نیز با خود خواهند برد اما بعد میبیند که فرد مورد نظر با موبایل صحبت میکرده است. زندگی او فقط رنج و فقر نبود بلکه سراسر مبارزه با تبعیض و ظلم و آزادیخواهی بود و امیدوارم قضاوت درستی از او در تعاریفمان داشته باشیم.
فریبرز رئیس دانا نیز در این مراسم، علیاشرف درویشیان را نویسنده مشهور و متعهد و نویسنده محرومان خواند و بیان کرد: ما یک نویسنده محرومان داریم و آن هم علیاشرف درویشیان است. هرگز تا زمانی که زنده بود از گفتن از فقر و محرومیت و ستم در آثارش دست نکشید و مطمئنا نمود این مسائل در آثار او بی نتیجه نخواهد بود. تا زمانی که فقر و تبعیض وجود دارد؛ علیاشرف درویشیان و آثارش نیز ضرورت دارد.
رئیسدانا ادامه داد: تاریخ نویسندگانی مثل امیل زولا، ناتویل گورچین، صمد بهرنگی و علیاشرف درویشیان را فراموش نخواهد کرد. درویشیان معتقد بود ژانر ادبی طبقه کارگر نداریم و تمام ادبیات باید در خدمت محرومان باشد و خودش به نوعی وقف ادبی تهیدستان و رنجکشیدگان شده بود و لحظه از مبارزه برای عدالت و رفع تبعیض غافل نشد. برای من و ما، او شرافت قلم است. و این جز به دلیل ارائه ارزشمند کارهایی در ابعاد اجتماعی بود.
سپس بهرنگ درویشیان، پسر این نویسنده برای ایراد سخنرانی پشت تریبون رفت که به دلیل تالم روحی شرایط سخن گفتن نداشت.
ناصر زرافشان در ادامه مراسم سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: علاقه و عاطفه این مردم به علیاشرف درویشیان خاص است. و من این محبت و علاقه مردم به او را حس میکنم اگر علیاشرف بین مردم جایی دارد به خاطر چهره و وجود فیزیکیاش نیست بلکه برای این است که راوی رنجهای خود مردم بود. اصالت در ادبیات با مضامینی است که از زندگی مواقعی با مردم سخن میگویند. اگر ادبیات ما صرفا درگیر شکل و فرم شود نه به درد جامعه میخورد و نه جامعه به آن توجه میکند.
زرافشان یادآور شد: اگر از مضامین اجتماعی در ادبیات فاصله بگیریم نوشتن بیهوده خواهد بود. درویشیان با تمام آثارش افشاگر نابرابریها فاصله طبقاتی و ستمی بود که به توده جامعه روا میشد. او در آرزوی عدالت اجتماعی و از بین رفتن نابرابریها بود و آزادی عدالت را لازم و ملزوم یکدیگر میدید. واقعیت هم این است که بدون برابری آزادی مفت نمیارزد و بدون عدالت اجتماعی دموکراسی ارزشی ندارد و عوامفریبانه است.
او همچنین قومی بودن داستانهای درویشیان را از نکات قوت کارهای او دانست و تصریح کرد: داستانهای درویشیان بومی است و این مزیت کارهای اوست. او درختی است که در این سرزمین بالیده و ثمر داده است. به نظرم اینکه چشم بسته از فرمهای نویسندگان بومی پیروی کنیم و در مضامین داستانهایمان توجهی به سوابق اجتماعیمان نداشته باشیم اثر قابل توجهی به وجود نمیآورد.
این نویسنده افزود: کافکا، مارسل پروست و... محصول جامعهای دیگر هستند و تقلید محض از شکل کار آنها کسی را به جایی نمیرساند اگر هری پاتر در دنیا خواننده دارد در دنیای ما کودکانی هستند که روزی خود را در سطل زبالهها جستوجو میکنند. نویسنده بیخندهای که هر روز چنین صحنههایی را ببیند طبعا ذهنی متفاوت از نویسنده هری پاتر خواهد داشت. علاوه بر اینها شخصیت علیاشرف قابل تقدیر بود و خودش نیز مثل آثارش زلال، ساده و بیتکلف مینمود.
مشایعت پیکر علی اشرف درویشیان که ابتدا با فریادهای “درود درود...” آغاز شده بود، پس از چند تذکر، در سکوت کامل ادامه یافت. این نویسنده با نوای مرغ سحر به خاک سپرده شد.
علیاشرف درویشیان؛ داستاننویس و پژوهشگر حوزه ادبیات عامه عصر روز پنجشنه (۴ آبان ماه) در ۷۶ سالگی پس از یک دوره طولانی بیماری در کرج درگذشت.