تابناک / شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۵
سفرهای اخیری که از سوی مقامات کویتی به ایران صورت گرفته و جواب این سفرها از سوی حسن روحانی، صرف نظر از هر آنچه در پشت پرده میگذرد و رسانهها و افکار عمومی کمتر اطلاعی از آن دارند، از یک جهت بسیار حائز اهمیت است. بررسی دو اتفاق طی یک ماه گذشته به خوبی نشان میدهد که چرا اکنون و در اوضاع کنونی، حرکتهای متقابل برای تنش زدایی در خلیج فارس اهمیت بسیاری دارد.
به گزارش «تابناک»؛ سفر اخیر حسن روحانی به کویت و عمان را شاید بتوان در بستری کلی، تلاشهای متقابل و با واسطه هم از سوی ایران و هم از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس و عضو شورای همکاری خلیج فارس برای تنشزدایی و روابطی دوستانهتر برای حل و رفع چالشهای خاورمیانه و منطقه قلمداد کرد. نه مقامات دولتی و امنیتی در مورد مفاد و موارد مطروحه در این سفرها سخنی با رسانهها در میان گذاشتهاند و نه با دقتی بالا میتوان حدس زد که این سفرها برای چه موضوعی و در چه راستایی است.
شاید موضوع بر سر حل بحران یمن باشد، شاید موضوع آینده سوریه و عراق و شاید در بستری کلیتر قدمهایی اولیه برای یک طرح کوتاه یا میان مدت برای تنش زدایی میان ایران و کشورهایی که اکنون با آمدن دونالد ترامپ خیال خود را از مهار ایران، بیش از هر زمان دیگری طی یک دهه گذشته راحت میبینند. پاسخ سفر وزیر امور خارجه کویت به ایران توسط شخص روحانی، اقدامی بود که میتوان آن را یک قدم سمبلیک از سوی ایران و حاوی پیامی مبنی بر جدیت ایران در روابط با کشورهای جنوبی، صرف نظر از موضوع و مورد آن قلمداد کرد.
اما این سفرها و این روابط بدون در نظر آوردن چند و چون آن، از یک جهت دیگر بسیار اهمیت دارد و آن تحرکات امنیتی و نظامی است که طی یک ماه گذشته کشورهای حاشیه خلیج فارس شروع کردهاند و نتایج و خروجیهای آن - اگر آن گونه که تصور میشود باشد - به هیچ وجه به نفع ایران و شرایط آتی توازن قوا در سمت ایران در منطقه نخواهد بود.
روایت اول
نخستین شاهد این ماجرا مربوط میشود به افتتاح دفتر ناتو در کویت در ابتدای ماه جاری یعنی بهمن ماه. دبیر کل ناتو «استولتنبرگ» در پنجم بهمن ماه برای افتتاح این دفتر وارد کویت شد و گفت: این دفتر «مرکزی حیاتی برای همکاری بین ناتو و شرکای ما در حوزۀ خلیج (فارس) خواهد بود».
مرکزی که هدف از افتتاح آن کمک نظامی و امنیتی به کشورهای حاشیه خلیج فارس با برگزاری دورههای آموزشی پیشرفته در زمینههای امنیت سایبری، امنیت انرژی، شیمیایی، بیولوژیکی و سلاحهای هستهای است. مرکز ناتو در کویت در چهارچوب «ابتکار عمل همکاری استانبول» تأسیس شده است. رهبران ناتو در سال ۲۰۰۴ در نشست این سازمان در استانبول ترکیه با تصویب طرح «ابتکار عمل همکاری استانبول» یا آیسیآی تصمیم گرفتند ارتباط و همکاری امنیتی ناتو را با کشورهای خاورمیانه بهویژه کشورهای حوزۀ خلیجفارس افزایش دهند.
کویت، قطر، بحرین و امارات متحده عربی اعضای آیسیآی هستند و دو عضو دیگر شورای همکاری خلیجفارس (عربستان سعودی و عمان) نیز قصد دارند به آن ملحق شوند. دبیر کل ناتو در جریان سخنرانی به مناسبت افتتاح این دفتر بیان کرده بود: «ما با تهدیدات امنیتی مشترک مانند تروریسم، گسترش سلاح و حملات سایبری مواجه هستیم و در آرمانهای یکسان برای صلح و ثبات سهیم هستیم. ضروری است که بیشتر از قبل همکاری نزدیک داشته باشیم.»
روایت دوم
دومین ماجرا اما بازمیگردد به گزارشی که چندی پیش روزنامه والاستریت ژورنال منتشر کرده است و بر اساس آن گفته میشود، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قرار است با همکاری کشورهای غربی و آمریکایی و البته با مشارکت اسرائیل، ائتلافی نظامی شبیه به ناتو را در منطقه تشکیل دهند.
ائتلاف مذکور کشورهایی از قبیل عربستان سعودی و امارات عربی متحده که به صورت اعلانی دشمنان اسرائیل هستند و همچنین مصر و اردن که از مدتهای قبل معاهدات صلح با اسرائیل دارند را شامل خواهد شد. امکان آن وجود دارد که دیگر کشورهای عربی هم به ائتلاف بپیوندند. مکانیزم دفاعی - امنیتی در این ائتلاف کاملا شبیه به ناتو خواهد بود، به شکلی که حمله نظامی یا تهدید یک کشور از این ائتلاف به معنی تهدید و حمله به سایر اعضا تلقی خواهد شد. البته آمریکا و اسرائیل در این میان تنها نقش «لجستیک» بر عهده خواهند داشت.
دو مقام عربی به این روزنامه تأکید کردند که «یمن، اولین آزمون ائتلاف جدید خواهد بود. آمریکا کمک نظامی به کارزار علیه یمن را تشدید و دریای سرخ را امن خواهد کرد؛ دریایی که مسیر مهم کشتیرانی بینالمللی و مورد تهدید جنگ بوده است. ماه گذشته حوثیها حملهای مرگبار به ناو جنگی سعودی در دریای سرخ ترتیب دادند».
به گفته این مقامات، نمایندگان اماراتی و عربستانی در مذاکرات دو هفته اخیر خود با دولت ترامپ، از توامندیهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل تمجید و تلویحا توافق کردند که در صورت تشکیل ائتلاف، (با اسرائیل) شراکت اطلاعاتی داشته باشند».
کلیدی برای حل معمای سفرهای اخیر
افتتاح دفتر ناتو در کویت به خودی خود تهدیدی امنیتی علیه ایران تلقی نمیشود، زیرا اساسا اهداف و مکانیزم عمل این دفتر مبتنی بر آموزش و همکاری اطلاعاتی است. ناتو در واقع بیش از هر چیز به دنبال همراه کردن کشورهای حاشیه خلیج فارس در راستای هدف اصلی خود که همان مهار تروریسم و تهدیدات سایبری است عمل میکند و نفس باز شدن این دفتر در کویت که اساسا رویکردهای آن نسبت به دیگر کشورهای عضو شورای همکاری به ایران کمتر چالش برانگیز است، خود شاهدی از اهداف و جهتگیری این اقدام دارد؛ هرچند در این زمینه کشورهای حاشیه خلیج فارس نیم نگاهی به ایران نیز دارند. ضمن آنکه قبل از این هم ناتو مراکز عملیاتی و نظامی در پیرامون ایران داشته است.
اما ماجرای گزارش والاستریت ژورنال به کل موضوع متفاوتی است و چنانچه این گزارش درست باشد و چنین ائتلافی در منطقه خلیج فارس شکل بگیرد، بدون شک نوک پیکان آن متوجه ایران بوده و قطعا بر وضعیت توازن قوای منطقهای به ضرر ایران تأثیرگذار خواهد بود.
اولین اثر این گزارش حتی پیش از هر گونه اقدام عملیاتی در این راستا، این است که معما یا معضله امنیت در حاشیه خلیج فارس را تشدید میکند. موضوع شکلگیری ائتلاف یا پیمانی نظامی - امنیتی علیه ایران به خودی خود حساسیتهای ایران را در منطقه افزایش خواهد داد و اساسا موضوع حضور لجستیکی و اطلاعاتی اسرائیل در این زمینه نیز خود به شدت میتواند به حساسیتهای این مسأله اضافه کند.
همچنین یک چنین اتحاد و ائتلاف نظامی در صورت شکلگیری و عملی شدن، به سرعت توازن قوای منطقهای را به زیان ایران تغییر خواهد داد و از سوی دیگر راه را برای اقدام نظامی مشترک بر علیه ایران باز میکند. به عبارت دیگر، اگر یمن صحنه نبرد فعلی میان ایران و عربستان تلقی و چنانچه با شکلگیری این پیمان نظامی حمایت ایران از نیروهای حوثی به مثابه یک کنش نظامی از سوی ایران تعریف شود، فضا برای برخورد و تقابل نظامی ایران و اعضای این پیمان - هر کشوری که باشد - از هم اکنون آماده است.
این مسأله البته نیاز به بررسی تحلیلتر و جدی تری دارد، زیرا گستره تکتونیک امنیتی آن به شدت ساختارهای قدرت فعلی در خاورمیانه را متأثر ساخته تا آنجا که حتی پای روسیه و چین را نیز به ماجرا باز خواهد کرد. در نتیجه فعلا باید در مورد گزارش والاسترایت ژورنال و تأیید یا رد آن سکوت و ادامه ماجرا را با دقت دنبال کرد.
اما از همه اینها میتوان یک نتیجه قطعی گرفت؛ این که سفر اخیر روحانی به عمان و کویت حتی اگر ارتباطی با این موضوعات نداشته باشد - که میتوان حدس زد به هیچوجه بیارتباط هم نیست - اهمیت بسیاری دارد. اکنون عربستان سعودی به نظر با استفاده از فرصت دولت دونالد ترامپ به سرعت به دنبال تغییر نظم موجود در حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه و باز تعریف آن است.
روندهای کنونی تا کنون برای ایران به لحاظ امنیتی مثبت بوده و تغییر این روندها آن چیزی است که عربستان به دنبال آن خواهد بود و سخنان اخیر عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان و این که به چالشهای پیشرو با امیدواری و خوشبینانه نظر میکند، شاهدی از این ماجراست.
ایران باید این روند را به سرعت متوقف سازد زیرا ادامه آن به هر نحو - حتی قبل از عملیاتی شدن بسیاری از طرحهای بازگو شده - تنگنای امنیتی برای ایران را تشدید کرده و ریسک بازی و کنش ایران را در منطقه افزایش میدهد. اولین قدم در این راه جلوگیری از همین شدتگیری تنگنای امنیتی است که نزدیکی ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس و ارتباط مستقیم با آنها میتواند به خوبی به این مسأله یاری رساند.
به نظر میرسد، البته کنشگری ایران در این زمینه در حال حاضر به همین میزان محدود خواهد شد زیرا اساسا عربستان سعودی نه دلیلی برای تنشزدایی با ایران در جو فعلی میبیند و نه علاقهای به آن دارد. در حال حاضر دونالد ترامپ به خوبی فضا را برای استفاده عربستان فراهم کرده است و این برگی نیست که عربستان سعودی به راحتی آن را از دست بدهد.
اما سفرهای حسن روحانی که احتمالا در آینده نزدیک از کانالهای دیگری ادامه خواهد یافت و شروع یک روند به نظر طولانی است، میتواند از یک سو پلی برای توقف یا کم کردن سرعت «رقابت بیپروای» نظامی - امنیتی در خلیج فارس باشد و از سوی دیگر سیگنالهای شفاف و صریحی در مورد اهداف و نیات ایران به عربستان سعودی ارسال کند که از هرگونه اشتباه محاسباتی احتمالی در آینده نزدیک جلوگیری شود.