iran-emrooz.net | Sun, 05.02.2006, 10:22
يك سقوط و صد مقصر!
اعتماد ملی / مسيح علینژاد
«برادرم قبل از پرواز C-١٣٠ با خود من تماس گرفت و با اضطراب و نگرانی گفته بود:هواپيما نقص دارد، میخواهم برگردم اما اجازه خروج نمیدهند.»
اهميتی ندارد كه اين واگويهها از جنس گلايه است يا اعتراض، هر چه هست ، حكايت تلخی است كه به كرات بيان شد و آخرين بار نيز هفته گذشته در ساختمان مجلس بر زبان خبرنگاری كه برادرش يكی از قربانيان حادثه سقوط هواپيمای C-١٣٠ ارتش بوده است، جاری شد، آن هنگام كه خبرنگاران به مجلس فراخوانده شدند تا كميتهای كه مسووليت پيگيری علت اين سقوط را عهدهدار بود، گزارش نهايی پيگيریهای خود را در اختيار رسانهها قرار دهد. قصه همان قصه تكراری سقوطهای مكرری است كه هر بار آسمان و زمين ايران را داغدار میكند و اين بار اما جماعتی به نام«خبرنگار» صاحبان واقعی اين عزا بودند و جماعتی ديگر چشم اميد به خوی و خصلت ذاتی خبرنگار بستند كه«مگر میشود مقصران اين سقوط بتوانند از پس«سماجت» خبرنگاران برآيند و هويت خويش پنهان نگاه دارند، كوتاه نمیآيند تا پايان خط میروند و همانند هميشه به مقصريافتن خلبانی كه ديگر نيست رضايت نمیدهند.» از قضا چنين شد و خبرنگاران سماجت به خرج دادند، سه تن از خبرنگاران مجلس خانواده خود را در پرواز ناتمام C-١٣٠ از دست داده بودند و راهروهای مجلس همواره از تب و تاب آنان و ديگر همكارانشان، بیقرار بود، در اين ميان نمايندگان مجلس هفتم نيز هر روز ، به ناگزير چشم در چشم اصحاب سياهپوش رسانه بودند، بدين ترتيب آغازی محكم و جدی را برای شناسايی مقصران حادثه سقوط هواپيمای حامل خبرنگاران در پرونده مجلس به ثبت رساندند و هريك از طيفهای مختلف پارلمان نيز ابزاری از وظايفنمايندگی تمسك جستند؛ نطقهای اعتراضی با خطاب و عتاب تحكمی و جدی، تذكر و سوال از مسوولان ذیربط، تحقيق و تفحص از پرواز تا سقوط و در نهايت طرح نيم بند استيضاح.
تا اينجای كار، حدس و گمان و انتظار افكار عمومی به واقعيت نزديك بود چنانچه از ظهر همان روز سقوط تا همين امروز ٦٠ روز است كه بی اغراق هيچ روزش در رسانههای ايران خالی از خبر چگونگی و چرايی پيگيری سقوط هواپيمای اهالی خبر نماند و بیترديد سهم مجلس در اين ميان بيش از ساير نهادها بود كه در نهايت آخرين نشست خبری ساكنان خانه ملت نيز به همه بازماندگان قربانيان اين حادثه و ملتی كه منتظر پيگيری متفاوت اين حادثه به دليل حضور صاحبان واقعی عزا در بطن اين پيگيری بودند پاسخ داد.
صبح اولين روز محرم، ساختمان بهارستان ميزبان خبرنگاران شد و آنان دوساعت متوالی نمايندگان پيگير پرونده سقوط را در حلقه خود گرفتند.
پروندهای قطور گشوده میشود و در نهايت رئيس كميته پيگيری سقوط C-١٣٠ ارتش در گزارش نهايی مجلس ، ٥ عامل اصلی، ٥ عامل ريشهای و ١٨ عامل جانبی و چندين عامل فرعی و غير فرعی را به عنوان علت اصلی سقوط مطرح میكند. در اين گزارش تقريبا همه دستگاههای كشور به نحوی قصور داشتهاند.
از خود خلبان كه پای ثابت مقصران هر سقوطی در ايران است تا ناوبری هواپيما، سيستم مراقبت پرواز، آلودگی هوای تهران ، ضعف مديريت و سياستگذاری پرواز ناهماهنگی در ساختار مديريت هوانوردی كشور، محدوديت پشتيبانی، بهكارگيری نامناسب هواپيمای ترابری و نظامی، بیتوجهی مجلس و دولت به بودجه دفاعی و دلايل فراوان ديگری كه جملگی دست به دست هم دادهاند تا در نهايت يك صدای «ياحسين» از سوی خلبان روی ضبط فرودگاه دريافت شود و بلافاصله هواپيما سقوط كند.
خبرنگاران تند و تند ليست همه مقصران يك سقوط را مینويسند تقصير بين همه مسوولان تقسيم شده است گويی حاصل سماجت خبرنگاران، تنها افزايش مقصران بوده است. چنانچه خارج از مجلس نيز در پاسخ به اين سماجت از قصور يكی از مسافران شهيد كه در هواپيما را به هنگام خطر گشوده است سخن به ميان آورده شد تا دستهای انگليس و آمريكا و اسرائيل. اما باوجود اين همه مقصر به نظر نمیآمد كه بالاخره مقصر اصلی اين سقوط چه كسی است و چه تضمينی وجود دارد كه باوجود چنين ليست عريض و طويلی از مقصران ، آسمان تهران، همين فردا شاهد سقوط يك هواپيمای ديگر و شنيدن يك «ياحسين» ديگر كه مملو از هراس است، نباشد.
بدين ترتيب پرونده استيضاح وزير دفاع با وجود سقوط دو هواپيمای نظامی در فاصله كمتر از دوماه در مجلس بسته شده. كميته پيگيری سقوط C-١٣٠ نيز با گزارش پر از قصور و تقصير و مقصر،پرونده كاریاش را بست و در نهايت يك بار ديگر اين واگويه در ساختمان بهارستان و در حضور نمايندگان مجلس تكرار شد:
«برادرم قبل از پرواز C-١٣٠ با خود من تماس گرفت...»
شوخی زير هرم سبز
هوای مجلس و دولت اين روزها آنچنان ابری است كه مجلسيان را تاب مزاح و شوخی دولتيان هم نبود و تا مرز اعتراض و شكوه و چالش هم پيش رفتند.
نمايندگان مجلس هفتم كماكان با طرح پرسش «كدام عدالت» به لايحه بودجه دولت احمدی نژاد می نگرند و از سوی ديگر اعضای دولت نيز به تأسی از شيوه و ادبيات رئيس دولت باب سخن با نمايندگان میگشايند. همزمان با ادبيات تهديد آميز اما همراه با مطايبه احمدینژاد كه به مردم بوشهر گفته بود«گوش مديرانم را در صورت كار نكردن میپيچانم»، اعضای دولت نيز در صحن مجلس چنين كردند. آن هنگام كه همهمه نمايندگان مجلس مجال سخن گفتن از يكی از معاونان زن دولت گرفته بود، او ترجيح داد آنان را با مطايبه و شوخی به جدی گرفتن سخنان خود فراخواند. بدين ترتيب فاطمه جوادی با نازك كردن صدای خود و تقليد لهجه كشاورز كرمانی، در صحن علنی مجلس اعتراض نمايندگان را برانگيخت. او اگر چه در حين شوخی همراهی برخی از مردان مجلس را با خود داشت اما در نهايت دامنه اعتراض به لحن صدای معاون رئيسجمهوری و تقليد صدای وی از صحن تا راهروهای مجلس آنچنان جريان جدیای به خود گرفت كه يكی از زنان مجلس نيز رودررو با وی خواستار رعايت شأن معاون رئيس جمهوری شد و حداد عادل نيز از وی خواست تا در دفاع از لايحهای كه برای آن به مجلس آمده سخن بگويد تا باهنر نماينده كرمان نيز در تذكری آئيننامهای به وی اعتراض نكند.
تاب نياوردن مزاح دولتيان از سوی مجلس در بررسی لايحه بودجه نيز رخ داده بود آنجا كه رئيس سازمان مديريت و برنامهريزی معاون ديگر احمدینژاد مجلسيان را شوخی يا جدی به «چك و چانه زدن»برای لايحه بودجه متهم كرده بود كه ديگر بار نمايندگان تريبونی برای تذكر گشودند و از رئيسجمهوری خواستار كنترل اعضای دولت در بهكارگيری ادبياتی نامتناسب با شان دولت شدند.
اين در حالی است كه داشتن زبان فاخر در روابط ديپلماتيك و مذاكرات مقامات ايرانی با ساير كشورها اين روزها دغدغه بسياری از چهرههای شاخص كشور است كه همواره تصميمگيران را به آن توصيه میكنند.
چرا كه اين روزها پرونده هستهای ايران نيز در بحرانیترين وضعيت ممكن از شوخی و مطايبه تصميمگيران در امان نيست، چنانچه هرم سبز بهارستان همواره شاهد مزاح نمايندگانی است كه يكديگر را با خنده به نوشتن وصيتنامه توصيه میكنند.