یک منبع نزدیک به فرهنگ امیری شهروند بهایی که روز پنجم مهرماه در شهر یزد با اصابت چندین ضربه چاقو کشته شد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «خانواده آقای امیری رسیدگی عادلانه در این پرونده را میخواهند و امیدواریم پرونده مسیر قانونی خود را طی کند. دین بهاییت قصاص ندارد اما ما اشد مجازات را به شکل دیگری میخواهیم.» پرونده این قتل در حال حاضر در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای یزد در حال بررسی است و هر دو متهم به قتل در زندان یزد به سر میبرند.
فرهنگ امیری، ۶۳ ساله، بازنشسته، شهروند بهایی ساکن یزد، غروب پنجم مهرماه ۱۳۹۵ بیرون خانهاش در محله قاسم آباد یزد با چندین ضربه چاقو از سوی دو تن زخمی و پیش از رسیدن به بیمارستان درگذشت.
این منبع نزدیک به شهروند بهایی کشته شده در یزد با اظهار اینکه «قاتلان فرهنگ امیری» هر دو در دادسرا اعتراف کرده و اعتراف شان ضمیمه پرونده است به کمپین گفت: «آنها گفتهاند ما کافر کشتیم و ثواب کردیم. آنها گفتهاند یکی از آیات قرآن کشتن کافر را حلال دانسته ما هم بهایی کافر را کشتیم. این اعترافات به صورت کتبی در پرونده شان درج شده است.»
این منبع در پاسخ به این سوال که آیا فرهنگ امیری در حیطه تبلیغ دین بهاییت فعال بوده، گفت: «ایشان هیچ وقت دین بهایت را تبلیغ نمیکرد اما در محله شان او و خانوادهاش بسیار شناخته شده بودند و همه آنها را به عنوان بهایی میشناختند چون از قدیمیهای آن محله بودند و در محلههای قدیمی هم خوب یکدیگر را میشناسند. آقای امیری از یکسال پیش بازنشسته هم شده بود. او راننده کامیون بود. در واقع اوایل انقلاب اموال او و پدرش را مصادره کردند بنابراین چارهای جز شغل آزاد برای امرار معاش نداشت.»
به گفته این منبع مطلع «دو روز قبل از حادثه در تاریخ سوم مهرماه، دو مرد به در خانه آقای امیری میروند. طبقه بالا پسر آقای امیری همراه با خانوادهاش زندگی میکنند و طبقه پایین مادر مسنش زندگی میکند. آنها زنگ خانه پسرش را میزنند و درباره اتومبیل فروشی پرسوجو میکنند. پسر آقای امیری هم میگوید کدام اتومبیل، آخر خانواده امیری ماشینی برای فروش نداشتند بالاخره با اصرار دو مرد، پسر فرهنگ امیری به جلوی در خانه میرود و کمی با آنها حرف میزند. پسرش حس میکند که اینها حرفهایشان عجیب است و سراغ اتومبیلی آمدند که اصلا فروشی نیست. دو روز بعد آنها دوباره غروب برمی گردند، این بار زنگ خانه مادر آقای امیری را میزنند از آنجا که او پیر است و مهمان هم زیاد دارد بدون اینکه بپرسد چه کسی پشت در است طبق عادتش در را باز میکند.»
این منبع ادامه داد: «مادر آقای امیری وقتی میبیند کسی وارد نشده، با فرهنگ امیری در طبقه بالا تماس میگیرد و میخواهد که به پشت در برود و ببیند چه کسی زنگ را زده است. آقای امیری هم میرود چند دقیقه بعد صدای جیغ آقای امیری بلند میشود. همسر و دخترش از خانه بیرون میآیند. همسرش او را که غرق خون بوده به بغل میگیرد و دخترش دو مرد را وسط کوچه در حال فرار میبیند او هم دنبالشان میدود و با فریاد از همسایهها کمک میخواهد. یکی از آنها به کمک همسایهها و مغازه دارهای محله دستگیر میشود. یکی دیگر فرار میکند که بعد توسط پلیس دستگیر میشود. آمبولانس متاسفانه نیم ساعت بعد میرسد و آقای فرهنگ امیری قبل از رسیدن به بیمارستان جان میدهد.»
درباره نحوه اصابت چاقو به فرهنگ امیری نیز این منبع مطلع به کمپین گفت: «یک چاقو تا دسته در پهلو فرهنگ فرو رفته بود، یکی در قلبش و چند ضربه چاقو هم به جاهای دیگر بدنش خورده بود.»
این منبع درباره اینکه آیا آقای امیری از قبل تهدید شده بود به کمپین گفت: «نه ایشان و نه هیچکدام از اعضای خانوادهاش تهدید نشده بودند. او دشمنی نداشت و خانوادهاش اصلا این دو نفر قاتل را نمیشناختند و الان کاملا در شوک هستند.»
به گفته این منبع مطلع «در سال ۱۳۳۴ پدر فرهنگ امیری (هدایت الله) به همراه شش بهایی دیگر به دلیل مذهب شان کشته شده بودند»، که در میان جامعه بهاییان این هفت شهروند کشته شده بهایی که از بستگان فرهنگ امیری بودند به «شهدای سبعه یزد» معروفاند، و نامهای آن عبارتند از رقیه، فریدون، علی اکبر، هدایت الله،عبدالرزاق، امان الله و غلامعلی امیری.
جامعه جهانی بهایی، روز ۲۶ اکتبر (پنجم آبان ماه) طی بیانیهای با محکوم کردن قتل فرهنگ امیری به آزارهای که خانواده او سال گذشته نیز متحمل شدهاند، اشاره و اعلام کرد که «سال گذشته ماموران دولتی کسب و کار و خانه فرزندان آقای امیری را جستجو کردند و لپ تاپها، تلفنها و سایر متعلقات آنها ضبط شد. به علاوه اوایل اوت سالجاری در جریان بازجویی از یک بهایی دیگر در یزد، به او گفته شد کسانی در شهر هستند که میخواهند بهاییها را بکشند.»
همچنین خانم بنی دوگال، نماینده اول جامعه جهانی بهایی در سازمان ملل در بخشی از این بیانیه با تاکید براینکه اکنون چشمها در انتظار اجرای عدالت در این پرونده است، گفت: «دولت ایران باید اطمینان دهد که اجرای عدالت فدای تعصبات مذهبی نشود. حالا ایرانیان آزاد و جامعه بین المللی مشتاقانه در انتظار چگونگی اجرای عدالت هستند و میخواهد بدانند تحریک نفرت و جو موجود که باعث این گونه اعمال شنیع هستند، چه زمانی پایان خواهند یافت.»
خانم بنی دوگال گفت: «قتل آقای فرهنگ امیری خشم جامعه بین المللی بهایی را برانگیخته و ادامه اذیت و آزار بهاییان در ایران که زمینه ساز این گونه خشونتها است، این جامعه را عمیقا نگران ساخته است.»
این نماینده جامعه جهانی بهایی با اشاره به اینکه «متاسفانه این اعمال شنیع نتیجه تلاشهای سیستماتیک مقامهای ایرانی در تشویق نفرت و تعصب نسبت به بهاییان است»، گفت: «تنها در شهر یزد، چندین نمونه اذیت و آزار علیه بهاییان در سالهای اخیر صورت گرفته، از جمله دهها بازداشت غیرقانونی و حملات متعدد علیه محل سکونت و مشاغل آنان.»
طبق گزارش جامعه جهانی بهاییان که در خرداد ماه سالجاری(۱۳۹۵) منتشر شد حداقل ۱۶۹ روحانی و مقام دولتی، شامل اعضاء سپاه پاسداران، قوه قضاییه و مجلس خبرگان علیه بهاییان اظهارات علنی ابراز کردهاند، اعضای جامعه بهایی را «دشمن» خوانده و از دیگران خواستهاند تا «با آنها هیچ ارتباطی» نداشته باشند.
بهاییان یکی از اقلیتها در ایران هستند و آئین بهایی در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده است. گزارشهای متعددی از آزار و اذیت و حتی قتل بهاییان ایران وجود دارد. سه سال پیش از قتل فرهنگ امیری در یزد هم عطاءالله رضوانی ۵۲ ساله و از اعضای فعال جامعه بهایی و از خیرین بندرعباس عصر دوم شهریور ماه سال ۱۳۹۲ به ضرب گلوله در ماشین شخصیش به قتل رسید و پرونده قتل او تاکنون به نتیجهای نرسیده است.
شهروندان بهایی در شهرهای مختلف ایران به به شکل مداوم به دلیل شرکت در مراسم مذهبی خود دستگیر شدهاند از جمله هفت تن از رهبران جامعه بهایی ایران هم پس از آنکه در فاصله اسفند سال ۸۶ تا اردیبهشت سال ۸۷ بازداشت شدند در مرداد سال ۱۳۸۹ با حکم قاضی محمد مقیسه، رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، هر یک به ۲۰ سال زندان محکوم شدند.
علاوه بر این در رسانهها و گردهماییهای مذهبی حکومتی نیز به شکل مداوم و با صراحت، بهاییان «نجس، یک فرقه منحرف مذهبی، جاسوس، حامیان رژیم پادشاهی سابق، و عوامل خارجی» معرفی میشوند. بهاییان همچنین برای اجرای آیین خود با محدودیتهای شدیدی روبرو هستند. آنها به طور منظم از دسترسی به آموزش عالی و تحصیل در دانشگاه و همچنین اشتغال عادی محرومند.
در بیانیهای که اواخر فروردین ماه سال ۱۳۹۵ منتشر شد، ۵۴ نفر از تجار و اقتصاددانان برجسته از کشورهای مختلف جهان از آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی خواستند تا به آزار و تبعیض علیه صاحبان کسب و کار بهایی در ایران پایان دهد. در این نامه که توسط چهرههای برجستهای از کشورهای برزیل، هند، استرالیا، آلمان، ایالات متحده آمریکا، و انگلستان امضاء شده،با انتقاد از تعطیلی مکانهای کسب و کار شهروندان بهایی، تصریح شده است: «از دیدگاه ما سیل اخیر تعطیلی مکانهای کسب و کار توسط مقامات ایرانی نه تنها ناقض آزادی دین و حقوق بشر است، بلکه نوعی بیحرمتی نسبت به آزادی کسبوکار است.»
آیتالله محمد موسوی بجنوردی، یکی از اعضای سابق شورای عالی قضایی در زمان آیت الله خمینی ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۳ به خبرگزاری فارس گفت که «هیچوقت ما نمیگوییم بهایی حق تحصیل آزاد دارد، اصلا حقوق شهروندی ندارد.» او در پاسخ به این سوال که وقتی گفته میشود همه شهروندان حق تحصیل دارند آیا این حق شامل حال بهاییان هم میشود، گفت: «به هیچ عنوان. بعضی مسایل نیاز به این ندارد که تخصیص بزنیم، آن کسی که با اسلام مخالف است، موضوعا خارج است. بهائی ضد اسلام است و موضوعا از این بحث خارج میشود.»