اعتماد / محمدحسین مهرزاد
نیمهشب سیل خبرها از ترکیه شروع شد. همهچیز حکایت از یک کودتای نظامی دیگر در کشور کودتاها داشت. ساعات اولیه تمام خبرها حول محور پیروزی کودتا بود اما به یکباره اردوغان با یک مصاحبه تصویری از مردم کشورش خواست برای مقابله با کودتاگران وارد خیابانها شوند. ورق به نفع حکومت مستقر چرخید و کودتا خنثی شد و ناکام ماند. این واقعه چه درسهایی برای نیروهای تحولخواه و دموکراسی طلب ایرانی دارد؟ آیا وظیفه شهروندان تنها رای دادن است یا در مواقع اینچنینی آنها باید برای حفاظت از رایشان وارد صحنه شوند؟ این سوالات و پرسشهایی از این دست را با حمیدرضا جلایی پور، جامعه شناس و سیاستمدار ایرانی مطرح کردیم:
تحلیل شما از وضعیت نیروهای حزبی و مردمی ترکیه که در مواجهه با کودتا صورت گرفته چیست؟ چرا کودتاگران حامیان مردمی نداشتند؟
حلقهای که از میانپایگان ارتش ترکیه کودتا کرد جریان نپخته و متوهمی بود. میتوان برای این ارزیابی به نشانههایی اشاره کرد. یکی اینکه در کشوری که ۳۷ سال کودتا نشده و دموکراسی آن دارد کار میکند نمیتوان با کودتا قدرت سیاسی رسمی را جابهجا کرد. دوم اینکه در عصر جوامع رسانهای و شیشهای جلوی چشم میلیونها مردم کار کودتا را با یک مشت افسر متوهم نمیتوان پیش برد. نکته جالب دیگر این کودتا این بود که خود اردوغان با رسانههای آزاد و شبکههای آنلاین سر دشمنی داشت ولی همین ارتباطات جدید (فیس تایم) در بزنگاه کودتا به کمک موثر اردوغان آمد و حضور به موقع او از طریق شبکههای اجتماعی این کودتا را خنثی کرد. بعد مردم هم با فراخوان اردوغان سریع و موثر وارد صحنه شدند و کودتا را ناکام گذاشتند.
آیا این را میتوان خصیصه یک جامعه توسعهیافته تلقی کرد؟ آنها برای حفظ دموکراسی کشورشان و رایی که به دولت اردوغان دادهاند از دولت قانونی کشورشان حمایت کردند؟
حضور مردم در آغاز کودتا در صحنه ضربه مهلکی به کودتاچیان زد. این شکست کودتا به نفع کشور ما هم هست. این اتفاق خوبی نیست که کشورها و حکومتهای ناامن و کودتایی در اطراف کشور ایران شکل بگیرد. هر چه ناامنی در اطراف کشور ما رخ دهد در داخل کشور ما هم نیروهای ضد توسعه عرصه جولان پیدا میکنند و این خودش مانع بزرگی بر سر راه مطالبات دموکراسیخواهانه و حکمرانی خوب در کشور ما میشود.
شکست کودتا از منظر سیاسی و اجتماعی چه تحلیلی دارد؟ چه چیزی باعث میشود مردم در یک کشور پای رایشان بایستند و در این راه هزینههای جانی را هم تحمل کنند؟
اردوغان در چند سال گذشته به خاطر دستاوردهای خوب اقتصادی ۱۰ ساله دچار نوعی غرور و توهم شد و حرکتهایی مانند «دنبالگیری رویای تشکیل عثمانی جدید و تحرکات نظامی در منطقه» را گرفت. او به حرفهای منتقدینش گوش نمیکرد و با رسانهها هم در افتاد. این موارد خطاهای او بود. اما کارنامه اقتصادی ۱۰ ساله او پیش چشم مردم است. نکته بعدی هم این است که اردوغان با رای مردم به قدرت رسیده و حکومتش محصول یک کودتا نبوده است. او در حضور رقبا در انتخابات شرکت و رای کسب کرده. اینگونه نبوده که رقبایش را با ابزارهای حذفی از صحنه رقابت حذف کند. همین حمایت مردم پس از کودتا نشان داد حکومت اردوغان پایگاه مردمی دارد. البته به نظر میرسد بعد از شکست این کودتا یاران و منتقدان درونی حزب عدالت و توسعه فرصت دارند تا سیاستهای اردوغان را تنطیم و ماجراجوییهایش را کنترل کنند.
آموزههای سیاسی و دموکراتیک رفتار مردم ترکیه برای ما چیست؟
مهمترین درس اتفاق و کودتای جمعه شب ترکیه این است که دموکراسی با وجود پویایی و التهاب درونیاش برای امنیت ملی ثبات آور است. درست است که در دموکراسی رقابت بین گروهها و احزاب شکل میگیرد و بعضا آنها به سختترین شکل در میان انظار عمومی یکدیگر را نقد رادیکال میکنند اما همین رقابت باعث میشود تندروها، نظامیها و ناسیونالیستهای افراطی به قصد مردمسواری و کودتا ناکام شوند. با دموکراسی کشور قوام و دوام پیدا میکند. اتفاقات ترکیه نشان داد کشوری که دموکراسی در آن کار میکند نسبت به کودتا واکسینه میشود و در عرض چند ساعت کودتا شکست میخورد. خصوصا در منطقه ما که نا امن و وجدان عمومیاش جریحهدار شده است. پارهای از کشورهایش متلاشی شدهاند، عمل کنندگی دموکراسی خیلی مهم است. لذا مردم ترکیه هم به کشورشان خدمت کردند و هم به منطقه وگرنه ترکیه مصر دیگری میشد.
در میان فعالین سیاسی ایران برخی نیروهای تحول خواه و توسعه طلب که عموما اصلاحطلب نامیده میشوند نسبت به موفقیت کودتا ابراز تمایل و از وقوع آن حمایت میکردند. عمدتا هم این حمایت از کودتا را به سیاستهای غلط منطقهای اردوغان مستند میکردند.
برخلاف نظر شما اتفاقا جریان اصلی اصلاحطلب و تحولخواه حامی کودتا نبودهاند. همه از همان آغاز بدون اینکه نتیجه کودتا را بدانند با آن مخالف کردند. کسانی که موافق کودتا هستند باید در تحول خواهی و اصلاحطلبیشان تجدید نظر کنند. من هم مخالف برخی سیاستهای اردوغان هستم اما راه نقدش دفاع از کودتا علیه اردوغان نیست. راهش مبارزات انتخاباتی و برگزاری انتخابات آزاد است. درس دیگری که میتوان از آن گرفت این است که عدهای در ایران هستند که کلا از کودتا خوششان میآید! شما در فضای آنلاین میتوانستید علاقه تندروها را به کودتا ببینید. این چیز نگرانکنندهای است. آنها به جای پوشش اخبار ترکیه جشن سوریه را پوشش میدادند. یعنی حتی از خود کودتاچیهای ترکیه هم جلوتر رفته بودند.
حمایت مردم از یک حکومت الزاما نشانه دموکراتیک بودن آن حکومت نیست. کما اینکه در تاریخ معاصر حکومتهای فاشیستی متعددی داشتهایم که از حمایت مردم برخوردار بودند.
درست است. ببینید فرق است بین حکومت دموکراتیک و حکومت مردمی. حکومت دموکراتیک حتما مردمی هست ولی هر حکومت مردمی دموکراتیک نیست. حکومت دموکراتیک یعنی کسی که رای میآورد نردبان را کنار نمیگذارد و راه را بر نیروهای منتقدش نمیبندد. هیتلر وقتی رای آورد یک افسر معمولی بود اما بعد از آن همه را سرکوب کرد. صدام هم همینطور بود. حکومت دموکراتیک یعنی حاکمیت اکثریت به اضافه امنیت اقلیت، به اضافه استقلال کامل دستگاه قضایی و به اضافه زنده بودن حیات جامعه مدنی. رای اکثریت تنها یک ویژگی حکومت دموکرات است.
حکومت فعلی اردوغان دموکرات است یا مردمی؟
حکومت اردوغان دموکرات است. این را مستند به واکنش احزاب مخالف او در دیشب نسبت به کودتا میگویم. تمام احزاب مخالف اردوغان با کودتا مخالفت کردند حتی احزاب کردها. دیاربکر محل تظاهرات کردها به نفع دولت بود. این نشان میدهد آنها هم که حقوقشان رعایت نشده دنبال شیوههای قانونی برای دستیابی به حقوقشان هستند. واقعا ترکیه نسبت به چهار دهه قبل توسعه پیدا کرده است.
هیچ کودتایی نمیتواند درست باشد؟ دموکراسی خواهی با هر نوع کودتا علیه هر حکومتی حتی دیکتاتورها مخالف است؟
در هیچ شرایطی کودتا اقدام درستی نیست. صد سال پیش که کشورها عقبمانده و عموما گرفتار دیکتاتورهای نظامی شده بودند بعضیها از حکومت کودتایی حمایت میکردند که از دل همانها هم قذافی و رضاشاه در آمد. حکومتهایی که از بالا تحمیل میشود و مشارکت مردمی در راه ساختنش ندارد آینده درخشانی به همراه نمیآورند. در همین خیابانهای تهران وقتی متفقین رضاشاه را بردند مردم در خیابان به جای ناراحتی شیرینی پخش کردند. انگار نه انگار که شاه مملکت را خارجیها و به اصطلاح اجنبیها بردهاند.
امروز در خبرها دیدیم که حامیان اردوغان یک سرباز تسلیم شده را سر بریدند. از صبح نیز تصاویری مبنی بر خشونت لجامگسیخته نیروهای مردمی علیه کودتاگران منتشر شده است. نسبت این خشونت با قوامیافتگی دموکراسی در ترکیه چیست؟
ببینید ما تا حالا داشتیم راجع به روند کلی ترکیه بحث میکردیم، مثل ناکامی کودتا یا وضع دموکراسی در ترکیه. اینکه چرا سر یک نفر را بریدند باید دقیقا بررسی شود چرا این اتفاق افتاده است. معمولا در شرایط کودتایی اتفاقات ناخواسته هم میافتد. ما باید همه شکر کنیم که این کودتا شکست خورد وگرنه هر روز سرهای زیادی بریده میشد.