خبرآنلاین / زهرا خدایی
پس از گذشت حدود هفت ماه از انجماد نسبی روابط ترکیه و روسیه که در پی ساقط کردن هواپیمای جنگنده روسی توسط ترکیه صورت گرفته بود، اردوغان چند روز پیش با ارسال نامهای دوپهلو ضمن ابراز همدردی با خانواده خلبان کشته شده روسی از اتفاق رخ داده ابراز تأسف کرده و خواستار بهبود رابطه با روسیه شد.
متعاقب این نامه نیز روز چهارشنبه پس از حادثه تلخ فرودگاه آتاتورک استانبول، اردوغان با پوتین تماس تلفنی برقرار کرد تا گام بعدی را به منظور آب شدن یخ روابط با روسیه بردارد. این گفتگوی تلفنی در فضای تلخ ناشی از ترور و وحشت، هر چند حلاوتی به فضای سیاسی ترکیه بخشید، اما حزن و اندوه حاکم بر ترکیه، خبر شروع بهبودی روابط این کشور با روسیه را تحت الشعاع کشته شدن ۵۰ نفر و زخمی شدن قریب ۲۳۹ نفر انسانهای بیگناه قرار داد و این اتفاق نمود زیادی نیافت.
خبرگزاری خبرآنلاین، برای بررسی بیشتر عادی سازی رابطه کرملین- آنکارا، گفتگویی با دکتر افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان داشته که در ادامه میخوانید:
عادیسازی رابطه روسیه و ترکیه از چه زاویهای قابل بررسی است؟
افشار سلیمانی: تحرک جدید در مناسبات مسکو و آنکارا که با مساعی اردوغان و میانجیگریهای روسای جمهور آذربایجان و قزاقستان صورت گرفت و کلید آنرا بینالی یلدیریم نخست وزیر جدید در اولین روز سخنرانی خود پس از تکیه زدن به کرسی نخستوزیری زده بود، چراغ نیمه خاموش روابط را روشن کرد. در واقع این گونه به نظر آمد که گویی سلفش احمد داوداوغلو مانع بهبود روابط با روسیه بوده است.
پیامد منطقهای این چه میتواند باشد؟
پوتین پس از گفتگوی تلفنی با اردوغان و تسلیت به او به مناسبت کشته شدن انسانهای بیگناه در فرودگاه آتاتورک استانبول به دست داعش در نشست با کابینه دولت، به نخست وزیر خود مدودف دستور داد تمامی محدودیتهای ایجاد شده در روابط با ترکیه برداشته شود. پوتین گفت در گفتگوی تلفنی با همتای ترک خود، طرفین بر عادی شدن روابط دو کشور تاکید کردند و اردوغان قول داده در زمینه تامین امنیت هرچه بیشتر توریستهای روسی که عازم ترکیه میشوند دستور خواهد نهادهای ذیربط تلاش مضاعفی معمول دارند. وی همچنین از همکاری مشترک دو کشور در مبارزه با تروریسم سخن گفت. این همکاریها در راستای مبارزه با تروریسم میتواند معادلات منطقهای را تحت تأثیر قرار دهد.
عادی سازی رابطه ترکیه با اسراییل را چگونه ارزیابی میکنید؟
همزمان با ایجاد تحرک در روابط ترکیه با روسیه، روابط این کشور با اسرائیل تیز از انجماد رها شد و دو طرف سندی در همین رابطه امضا کردند که از سوی کابینههای دوطرف مورد تصویب قرارگرفت.
همزمان با این تحرک در عرصه خارجی، ترکیه در داخل نیز جرقه برخورد نظامی با کردها را پایین کشید، تا در راستای تأمین امنیت بیشتر و جبران خسارات اقتصادی ناشی از تندروی، گامی واقع بینانه بردارد که البته عملیات انتحاری در فردوگاه استانبول همه این تلاشها را تحت الشعاع قرارداد و سبب شد که برخی چنین بیاندیشند که تلاش برای بهبود روابط با اسرائیل و روسیه سبب وقوع حادثه ترور از سوی مخالفان داخلی و خارجی این روابط شده است. این احتمال حداقل به دلیل همزمانی اعلام بهبود روابط با طرفهای فوق و وقوع حادثه استانبول بعید بنظر میرسد. از سویی گفتوگوی اردوغان با پوتین پس از انفجار استانبول صورت گرفت.
فرضیههای متعددی پیرامون دست داشتن برخی کشورها در حمله به فرودگاه استانبول شنیده میشود، اردوغان نیز در این باره گفته است: برخی کشورها از تروریستها در ترکیه حمایت میکنند تا در مسیر پیشرفت این کشور مانع تراشی کنند.
این احتمال که این ترور توسط داعش با چراغ سبز و حمایت عربستان به دلیل ناخرسندی ریاض از همکاریهای اخیر ترکیه با نیروهای ائتلاف آمریکا و نیروهای دموکراتیک کرد و عرب سوری مخالف بشار اسد علیه داعش در ورود به منبج و تصرف مواضعی در شمال حلب، صورت گرفته باشد از احتمال بیشتری برخوردار است. بویژه آنکه رسیدن به توافق از سوی دولت ترکیه با کردهای سوری و پ.ک.ک تحت هدایت و حمایت واشنگتن که مذاکراتش در پایگاه اینجرلیک در ماه گذشته صورت گرفته بود، در جریان بوده است. مذاکرات حول محور اجازه ترکیه به کردهای سوریه به منظور عبور از فرات جهت رفتن به منبج در ازای عدم انجام عملیات پ.ک.ک در داخل ترکیه و برقراری آتشبس بوده و همین مذاکرات باعث شد که در مورد انفجار فرودگاه آتاتورک ذهن آنکارا به سوی پ.ک.ک معطوف نگردد.
چرا اردوغان به یکباره تصمیم گرفت که رابطه کشورش با روسیه و اسراییل را به مسیر عادی بازگرداند؟
به نظر میرسد رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه هنگامی که احمد داوود اوغلو نخستوزیرش بود به این جمعبندی رسیده بود که باید در عرصه داخلی و خارجی جبران مافات کند. اما به دلیل نگرانیهایی که از داوداوغلو داشت، آنرا به بعد از کنار رفتن او موکول کرد و بینالی ییلدیرم را مأمور کرد تا آب رفته را به جوی بازگرداند. هرچند که نمیتوان همه آبهای رفته را به جوی برگرداند اما میتوان از ادامه زیانها جلوگیری کرد. بنابراین دوری از داعش، عزیمت به سوی روسیه و اسرائیل و برقراری مفاهمه با کردهای خودش و سوریه را به نخستوزیر مورداعتماد جدیدش سپرد تا بدون فوت وقت این اهداف را محقق سازد.
ییلدیریم هم قاطعانه از همان روز نخست شروع بکار، کلید این پروژهها را زد و در نشست خبریش به ضرورت حل مشکل رابطه با روسیه و توسعه روابط با ایران نیز اشاره کرد. وی همچنین اعلام کرد حمله به مواضع پ.ک.ک از سوی ارتش ترکیه متوقف شده است. از اینها که بگذریم دولت ترکیه حتی در قبال دولت سوریه نیز سخنان تند گذشته را تکرار نمیکند حتی گفته میشود دیدارهای پنهانی فرستاده اردوغان با اسد هم انجام شده است.
هرچند که بعید بنظر میرسد آمریکا و متحدانش از مخالفت با ماندن اسد عقبنشینی کنند. به هرحال افزایش تهدیدهای امنیتی داخلی، خسارات اقتصادی ناشی از تندرویهای داخلی و خارجی و کاهش تحرکات منطقهای ترکیه در حالی که در موضوع پناهندگان با اتحادیه اروپا نیز دچار تنش شده بود سبب شد تا اردوغان به دوره تصمیمات غیراحساسی و عاقلانه دوران نخست وزیریاش (البته تا قبل از دوسال مانده به خداحافظیاش از نخست وزیری) رجعت کند.
اینک اردوغان دیگر سخن از برخوردهای تند با مخالفانش، تغییر قانون اساسی و برقراری نظام ریاستی هم نمیزند و ظاهرا اهتمام خود را بر بازگردان آرامش به کشور و از دست ندادن موفقیتهای دوران نخستوزیریش و پیشگیری از کاهش محبوبیت خود و حزبش، اجتناب از واردشدن خسارات بیشتر به امنیت و اقتصاد ترکیه متمرکز کرده است.
بینالی یلدیریم، نخستوزیر ترکیه و همسرش
این تغییرات چرا به یکباره رخ داد؟
شاید اردوغان به این نتیجه رسیده که این دموکراسی بود که سبب شد تا او و حزب نوپایش در ترکیه به قدرت برسد، پس باید با دموکراسی کشور را اداره کند و آنرا مستحکمتر کند و اگر در برابر دموکراسی ایستادگی کند، او رفتنی است نه دموکراسی. زیرا احزاب، رسانهها، نهادهای مدنی سوپاپ اطمینانهای دموکراسی ترکیه هستند و مانع از گوشهنشینی آن خواهند شد و درصورت تهدید دموکراسی در ترکیه احتمال بازگشت مجدد ارتش به ساحت سیاسی تقویت خواهد شد که در این صورت ارتشی که اردوغان آن را با لطایفالحیل و هوشمندی و ظرافت از عرصه سیاست دور کرد و آن را به کارکرد واقعی خود برگردانده میتواند اردوغان را از صحنه سیاست دور کند.
لابد اردوغان میداند که این کشورها و ملتها و دموکراسی است که پایدار و ماندنیاند نه روسای جمهور و نخست وزیران، پس باید برای ذخیره نام نیکی برای دوره پسا فروافتادن از تخت و پسا حیات وانفسا هم اندیشید و بکار بست.
تحولات ترکیه و چرخش در سیاست داخلی و خارجی این کشور چه تأثیری میتواند بر ایران داشته باشد؟
هرچند که در نگاه اول میتوان چنین برداشت کرد که این بهبود روابط میتواند به زیان روابط ترکیه و ایران باشد و یقینا اختلاف مواضعی میان این بازیگران منطقهای نسبت به یکدیگر وجود دارد، اما با نگرش ایجابی و درنظرداشتن اینکه نیازهای متقابل در مناسبات کشورها و منافع ملی مبتنی بر منافع مشترک با توجه به موقعیتهای ژئوپولیتیک و مسائل مختلف اقتصادی و مقوله انرژی در تعیین سمت و سو و کمیت و کیفیت روابط کشورها تاثیر جدی دارند و میتوانند به رویکردهای مشابه و همکاریهای سازنده بیانجامند میتوان گفت همانگونه که در دورانی که ترکیه با روسیه و اسرائیل روابط حسنهای داشت، با ایران نیز از مناسبات سازنده و رو به توسعهای برخوردار بود، از این پس نیز تهران و آنکارا با مدیریت هوشمندانه میتوانند به دور از برخی اختلاف نظرها بر اساس منافع مشترک روابط خود را مستحکم نمایند.
باید در نظرداشته باشیم که روابط ترکیه با ایران در شرایطی که این کشور عضو ناتو و متحد منطقهای آمریکاست با ایران همواره از سطح و عمق نسبی قابل قبولی برخوردار بوده است و این مناسبات تا میزان زیادی تحت تاثیر رویکردهای متفاوت دو کشور نسبت به تحولات سوریه دچار افت وخیزهایی شد نه تحت تاثیر کشورهای ثالث. همچنین روسیه نیز بدون تحت تاثیر قرارگرفتن از سوی اسرائیل باید روابط خود با ایران را عملگرایانهتر و قابل اعتمادتر کند، حتی اگر نگاه به روابط از سوی سه کشور ایران، ترکیه و روسیه منصفانه و با هدف همکاری مشترک باشد، طرفها میتوانند درزمینه اقتصادی، تجاری، حمل ونقل و انرژی و در نهایت امنیت منطقهای اولویت را بر همکاری و نه رقابت قرار دهند تا به نفع همه ملتهای منطقه و تقویت صلح و ثبات منجر شود.
در نهایت توسعه و تحکیم روابط کشورها براساس همکاریهای مشترک، پرهیز از اختلافات، حل اختلافات از طریق مذاکره و پیشگیری از تاثیر عناصر ثالث بر روابط دوجانبهای وچند جانبهای میسر است و سه کشور منطقهای با پیروی از این استراتژی میتوانند هدایای خوبی به ملتهای خود و منطقه بدهند.