iran-emrooz.net | Mon, 19.12.2005, 11:03
“در ايران امروز نه حزب وجود دارد نه جنبش”
ايسنا: ميزگرد بررسی تعامل احزاب و جنبش دانشجويی از سوی نشريهی دانشجويی روشنگر در دانشگاه صنعتی اميركبير برگزار شد.
در ابتدای اين ميزگرد «مجيد تولايی» سردبير ماهنامهی نامه اظهار داشت: حزب و جنبش دانشجويی در جوامع پيشرفته شكل نگرفته مگر اينكه دموكراسی در آنها به عنوان ساز و كار نهادينه شده است. همچنين در اين جوامع شاهد شكل گيری چيزی به نام رابطهی دولت – ملت مدرن هستيم و نقشهای تمايز يافتهای برای نهادهای مختلف وجود دارد.
تولايی اظهار داشت: اگر بخواهيم با اين معيارها نقش احزاب و جنبشها را در ايران ارزيابی كنيم به اين نتيجه میرسيم كه در ايران امروز ما نه حزب وجود دارد نه جنبش. اما با بررسی اين دو مفهوم در ظرف شرايط بومی و موجود میتوان گفت به اندازهيی كه مدرنيته در جامعه گسترش پيدا كرده است هم حزب داريم و هم جنبش اجتماعی.
وی افزود: احزاب در جوامع مدرن يا در جايگاه پوزيسيون هستند يا اپوزسيون و چون به عنوان نهادهای واسط بين ساخت قدرت و مردم عمل میكنند متناسب با ميزان نفوذ آرا و برنامه از طرف مردم میتوانند حمايت آنها را جلب كنند، گاه در موضع پوزسيون باشند و گاه در موضع اپوزيسيون.
سردبير ماهنامهی نامه همچنين گفت: جنبشهای اجتماعی نيز حول محور شكاف اجتماعی شكل میگيرند. اكنون در جامعهی ايران نه جنبشهای اجتماعی كارويژهی مشخصی دارند و نه احزاب سياسی به عنوان نهاد حامل و واسط میتواند با جلب آرای عمومی و حضور در قدرت خواستههای مردم را برآورده كند.
تولايی گفت: تا امروز به دليل اينكه رويكرد اصلی احزاب سياسی در جامعهی ايران چه قبل و چه بعد از انقلاب عموما معطوف به تغيير ساختارها بوده - چه كسانی كه با حضور در ساخت قدرت، قصد تغيير آن را دارند و چه كسانی كه در مقام نيروی جايگزين با هدف برانداختن كل ساختار موجود فعاليت كردهاند - هرگاه برای رابطه با جنبش دانشجويی اقدام میكردند همواره جنبش دانشجويی را به عنوان ابزار دست احزاب مورد سوء استفاده قرار میدادند، طبيعی است كه در مقاطعی هم اين ارتباط كاملا گسسته میشد. خروجی اين رابطه باعث شده كه جنبش دانشجويی همواره پتانسيل احزاب بوده و احزاب نيز همواره پا به ركابترين عناصر فعال خود را از ميان دانشجويان انتخاب میكردند.
وی در ادامه گفت:امروز شرايط سياسی – اجتماعی جامعه به جايی رسيده كه جنبش دانشجويی بنا به تجربيات خود در مورد تغيير رويكرد برای تحول بيانديشد، آيا وقت آن نرسيده كه رويكرد تقويت عرصهی عمومی نحيفی را كه با آن مواجه هستيم مد نظر قرار دهد؟
وی در ادامه گفت: اگر وقت آن رسيده كه به اين رويكرد بپردازيم نوع تعامل جنبش دانشجويی و احزاب میتواند با حفظ استقلال تشكلهای دانشجويی هم به قویتر شدن احزاب و جنبش دانشجويی كمك كند و هم ثمراتی برای جامعهی ايران به همراه داشته باشد.
«مصطفی تاج زاده» نيز گفت: حزب در دورهی مدرن برای تاثيرگذاری در قدرت تشكيل شده است، پايگاه اصلی احزاب در جامعهی ما از مشروطه تاكنون دانشگاه بوده است.
به گزارش خبرنگار سياسی ايسنا، وی اظهار داشت: احزاب طبيعیترين مجرای اعمال سياست هستند و جايگزين آنها باندهای قدرتند. اكنون هيچ انديشمندی ترديد ندارد كه دموكراسی بدون احزاب مفهومی ندارند.
وی ادامه داد: نه فقط كادرهای احزاب كه عمدهی نظريهپردازیهای آنها نيز در دانشگاه انجام میشود. پس مهم است كه چه نوع رابطهای بين حزب و دانشگاه برقرار باشد.
عضو شورای مركزی جبههی مشاركت ايران اسلامی گفت: جريانات دانشجويی در جوامع دموكراتيك عمدتا شاخههای دانشجويی احزاب هستند و جنبش دانشجويی به معنای آنچه در «می ٦٨ فرانسه» وجود داشت زمانی است كه مشروعيت نظام سياسی زير سوال میرود. اما در جامعهی ما كه جامعهای پيشادموكراسی است، نه احزاب مقتدر داريم و نه دموكراسی و حقوق شهروندی كاملا نهادينه شده بايد الگويی ويژهی خود طراحی كنيم.
وی افزود: در نظامهای استبدادی، دانشجو تنها میتواند حامی حكومت باشد. در نظامهای دموكراتيك نيز هر فردی تعلقات سياسی خود را از طريق احزاب دنبال میكند. رابطهی بين احزاب و جنبش دانشجويی در كشور ما مورد سوال است كه نه ديكتاتوری است و نه صد در صد دموكراتيك است. اكنون دورهی بسيار خوبی است كه تجربهی ١٠٠ سالهی پس از مشروطه را بررسی كنيم و روشی مناسب برگزينيم.
تاجزاده با بيان اينكه «سرفصل مشترك تمام احزاب و نيروهای سياسی، توسعهی اقتصادی اجتماعی ايران بوده است»، گفت: هرگز معتقد نبودم كه در جامعهی ما تضاد بين سنت و مدرنيسم وجود دارد بلكه اختلاف اساسی در ١٠٠ سال گذشته بر سر اين بوده كه توسعهی ايران بايد آمرانه، اقتدارگرايانه يا اينكه دموكراتيك باشد، اختلاف عمده بر سر دموكراسی، حقوق شهروندی و روشهای رسيدن به توسعه است.
اين عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی افزود: اگر بپذيريم كه چالش اساسی ما در شرايط كنونی حقوق شهروندی است، وظيفهی جنبش دانشجويی اين است كه نه فقط در ارتباط با احزاب بلكه در ارتباط با مردم و حكومت هر حركتی را در جهت تثبيت حقوق بشر مورد حمايت قرار دهد و هر حركتی خلاف آن را نقد كند. در حقيقت جنبش دانشجويی بايد از اين مولفهها به صورت نظری و عملی دفاع كند.اين دفاع به حكومت و نهادهای مدنی پيام میدهد كه هركس در اين مسير گام بردارد میتواند اميدوار باشد كه از حمايت دانشجويان برخوردار است.
همچنين «معصومه ابتكار» گفت: سادهانگاری است اگر فكر كنيم در صورتی كه فضا را از ديدگاههای مختلف پاك كنيم و تنها ديدگاههای خاصی اجازهی فعاليت داشته باشند پيشرفت میكنيم.
به گزارش خبرنگار سياسی ايسنا وی در ادامهی ميزگرد تعامل احزاب و جنبش دانشجويی در دانشگاه اميركبير، با بيان تاريخچهای از جنبش دانشجويی در ايران اظهار داشت: ١٦ آذر ٣٢ به نوعی آغازگر جريانات دانشجويی در ايران بود، در آن دوره محدوديتها و سختیهای بسيار زيادی وجود داشت، اين دوره به مبارزات دانشجويی منتهی شد و فشار بسيار سنگينی بر قشر روشنفكر متدين وجود داشت.
معاون سابق رياست جمهوری گفت: امروز با نگاههای متحجرانه و خرافهگرايی به دين، دينداری برخلاف تصور كار دشواری است، در آن دوران هم چنين شرايطی وجود داشت اما دانشجويان به توانمندسازی خود میپرداختند و ياس و نااميدی به خود راه نمیدادند، اين درس بزرگی است.
وی افزود: در دورهی انقلاب، شرايط متفاوتی حاكم شد، پيوستن جنبش دانشجويی با جنبش مردم ايران و انقلاب اسلامی سبب شده بود تا فضای خاصی در دانشگاه فراهم شود و ديدگاههای مختلف فرصت طرح داشته باشند. در اين دوره احزاب و گروههای سياسی بسيار نوپا بودند اما فضايی برای مباحثههای متنوع و گسترده در سطح دانشگاهها وجود داشت. اينكه اكنون عدهای از طرح ديدگاههای متنوع و متكثر و حتی نحلههای فكری مختلف نگران هستند، ممكن است به شيوع بيماریهای فكری بينجامد.
وی در ادامه با انتقاد به مصوبهی اخير شورای عالی انقلاب فرهنگی دربارهی منع پخش فيلمهای نهيليستی، فمينيستی و سكولاريستی گفت: انقلاب اسلامی ما بر اساس آزادی بيان و تفكر بوده است. اكنون با چه منطقی بعد از ٢٨ سال جلوی ابراز عقايد مختلف را میگيريم؟ اين در حالی است كه فيلمهای فاشيستی و نئونازيستی اجازهی پخش دارند.
معصومه ابتكار همچنين اضافه كرد: حركت دانشجويان در آبان ٥٨ سبب تحرك و تحولی شد كه مسير كشور نوپايی كه استقلال آن مورد تهديد واقع شده بود، به هويت خود بازگشت. اسم دانشجويان مسلمان پيرو خط امام بدين دليل بود كه اين دانشجويان توسط گروه خاصی مصادره نشوند؛ چرا كه جريانات بسياری تمايل به انحصار اين گروه دانشجويی در درون تشكيلات خود داشتند اما دانشجويان با هوشياری اجازه ندادند كه اين جريان مورد بهرهبرداری واقع شود و بعدها تصميم گرفتند كه اين مجموعه رسما منحل اعلام شود؛ چرا كه آنها معتقد بودند ما حركتی محبوب مردم بوديم و نبايد بگذاريم آلودهی جريانات مختلف شويم. زمانی بر اساس وظيفه به عنوان فرزندان ملت عمل كرديم و امروز به دامان ملت بازمیگرديم و ديگر هيچ سازمان و ارگانی بدين نام وجود ندارد، اين تجربه قابل تأمل و استفاده است.
معاون سابق رياست جمهوری در ادامه اظهار داشت: واقعيت اين است كه جنبش دانشجويی در برخی اوقات تاثيرگذار و پرچمدار بوده و گاهی هم در حاشيه قرار گرفته است. دوم خرداد ٧٦ مهمترين بحثی كه فضای باز ناشی از آن دوران به وجود آورد مشكلات و چالشهای جديدی پيش روی دانشجويان قرار داد و فرصتها و تهديدهايی برای آنها ايجاد كرد.
ابتكار گفت: جنبش دانشجويی را نمیتوان همواره به عنوان حركت پيشتاز مطرح كرد، اما استقلالخواهی، تلاش برای خودشكوفايی، پيوند بين فرهنگ و دين، دوری از تحجر و عوامفريبی، تلاش برای همگرايی علیرغم تعدد ديدگاهها، وحدت فكری و بيداری جنبش دانشجويی نسبت به شناخت مبانی اعتقادی و مسايل فرهنگی روز جامعه همواره از مولفههای كليدی جنبش دانشجويی بوده است. بهويژه اينكه دانشجويان دعوت به خواب میشوند و عدهای به آنها میگويند با وجود سياستمداران زيادی كه داريم، آنها نبايد اظهارنظر و يا موضعگيری كنند!
اين فعال دانشجويی سابق همچنين تاكيد كرد: هر جا جنبش دانشجويی و همچنين جنبش روشنفكری از مردم فاصله گرفته، بعد از مدتی مردم به سمت ديگری و آنها به سمت ديگری رفتهاند.
پاسخ به پرسشها
در ادامهی ميزگرد تعامل احزاب و جنبش دانشجويی در دانشگاه اميركبير، حاضران به پرسشهای دانشجويان پاسخ دادند.
به گزارش خبرنگار سياسی ايسنا، مجيد تولايی در پاسخ به پرسشی دربارهی ممانعت از تقويت عرصهی عمومی گفت: اينكه احزاب سياسی در طول صد سال گذشته هدف خود را بر مبنای تغيير اساسی گذاشتهاند، پروژهای است كه عملا عقيم مانده. هر عملی كه برای رهيابی به توسعه انجام شود، مادامی كه عرصهی عمومی ضعيفی وجود دارد نمیتواند راه به جايی ببرد. امروز اگر مصدق در راس قرار بگيرد، شانس موفقيت آن هيچ بيشتر از خاتمی، هاشمی و حتی احمدینژاد نيست.
سردبير ماهنامهی نامه همچنين گفت: امروز احزاب سياسی كه میخواهند در مقام جايگزين و بديل عمل كنند، بنا به واقعيت انتخابات نهم با چه ابزاری میخواهند آن را به پيش ببرند؟
تاجزاده نيز در ادامه اظهار داشت: وقتی میخواهيد روزنامه منتشر كنيد و يا حزب و گروه تشكيل دهيد چه كسی بايد اجازهی آن را بدهد؟ وقتی در جامعهای عمدهترين منابع و درآمدها در اختيار دولت است و دولت در بسياری از مسايل انحصار دارد، مگر میشود بدون حركت معطوف به قدرت تغيير ايجاد كرد؟ ما چارهای نداريم جز اينكه يك پا در حكومت و يك پا در جامعهی مدنی داشته باشيم. آيا در دورهی اصلاحات بود كه نهادهای مدنی تقويت شدند يا امروز و در اين دوره؟ ما نيز موافق اين هستيم كه جامعهی مدنی بايد مقتدر شود اما اين جامعهی مدنی زمانی اقتدار پيدا میكند كه پا به پای جامعه، قدرت را تحت تاثير قرار دهد.
عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی اظهار داشت: در اين ١٠٠ سال روشهای متفاوتی اعم از اصلاحات، انقلاب و يا انحصار حكومت را امتحان كردهايم. اكنون بايد بين اين روشها مقايسه كنيم و روشی را كه بيشترين نقاط مثبت و كمترين نقاط ضعف را دارد برگزينيم.
معصومه ابتكار نيز دربارهی تفاوت جنبش دانشجويی در اين دوره و دورهی گذشته گفت: اكنون دورهای حساس و پرمخاطره برای جامعهی مدنی و جنبش دانشجويی به وجود آمده است كه اگر با دقت و ظرافت خاصی عمل نكنند، صدمات و لطمات زيادی میبينند.
تولايی نيز گفت: هيچ پروژهی توسعه و تكاملی برای جامعهی ايران منفك از نقش دولت متصور نيست. به همين دليل شعار كوچك كردن دولت افسانه است؛ چرا كه همواره از اين سياست يا رانتخواری منتج شده و يا چپاول و غارت.
وی افزود: من معتقدم در هشت سال دورهی اصلاحات عرصهی عمومی ذرهای تقويت نشده است. بايد ديد نهادهای مدنی چهقدر وابسته به احزاب و قدرت و چهقدر جوشيده و اجتماعی هستند. عرصهی عمومی در حقيقت جايی است كه دولت حضور ندارند و اين مردم هستند كه تعيينكنندهاند.
سردبير ماهنامهی نامه افزود: شما میخواهيد در قدرت حضور داشته باشيد تا توسعهی متوازن را در جامعه پياده كنيد اما با كدام ابزار و امكان حقوقی، قانونی و اجرايی میخواهيد اين كار را كنيد؟ ما هم معتقديم بايد در قدرت حضور داشت؛ چرا كه هيچ تحول اجتماعی جز با همپايی دولت محقق نمیشود اما اگر قرار است آن تجربه تكرار شود، بايد با پشتوانهی اجتماعی صورت گيرد؛ در حالی كه اكنون ما به لحاظ پشتوانهی اجتماعی ضعيف هستيم و اين ضعف ناشی از ضعف عرصهی عمومی است.
معصومه ابتكار نيز در اينباره اظهار كرد: كوچكسازی دولت و كاهش نفوذ آن در عرصهی عمومی تا سال ٧٩ سياستی جدی و رسمی نبود اما از آن پس اين سياست وارد قانون برنامه شد. با وجود اينكه نمیتوان گفت اين سياست كاملا موفق بوده، اما موافق اين هم نيستم كه كوچك شدن دولت صد در صد افسانه است.
وی افزود: در دولت اصلاحطلب خاتمی تا حد زيادی رشد سازمانها و نهادهای مدنی ديده میشد و اكنون بايد اميدوار باشيم تا روندهای ايجاد شده ادامه پيدا كند.