اعتماد / ایسنا
دیروز دانشگاه امیركبیر تا آستانه التهاب پیش رفت؛ هاشمیرفسنجانی در جمع اساتید دانشگاه از «هوشیاری» برای «حفظ وحدت» حرف میزد و بیرون درهای بسته سالن، موافقان و مخالفانش علیه هم شعار میدادند. تقابلشان از یك ساعت قبل از حضور هاشمیرفسنجانی در دانشگاه شروع شده بود و تا نیمساعت بعد از آنكه او دانشگاه را ترك كرد ادامه داشت.
یك روز قبل از آن، درخواست مخالفان هاشمی از رییس دانشگاه برای لغو برنامه كارگر نیفتاده بود تا موج پیامها برای اعتراض به حضور رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دانشگاه امیركبیر از شب قبل از مراسم آغاز شود، حتی پیامكهای ارسالی. برنامه دیروز هاشمی در دانشگاه امیركبیر برنامه بزرگداشت مقام استاد بود.
از حدود ساعت ۹ صبح اما دو گروه هوادار و مخالفانش خود را برای چیز دیگری آماده میكردند؛ یك رویارویی تمامعیار. اعضای بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی مستقل در دانشكده پلیمر جمع شده بودند و هواداران هاشمیرفسنجانی هم در دانشكده هوافضا. شعارهای دو گروه در جایی كه جمع شده بودند اما گواهی میداد كه این تنها آرامش قبل از توفان است. حدود ساعت ۱۰ دو طرف ماجرا راهی محل برگزاری مراسم شدند؛ سالن اجتماعات مركزی دانشگاه. جایی كه قرار نبود هیچكدام از دانشجویان پای سخنرانی هاشمیرفسنجانی بنشینند. او تنها برای اساتید سخنرانی كرد. بیرون سالن اما دانشجویان هم میگفتند و هم میشنیدند.
ساعت حدود ۱۰ و نیم صبح بود كه هاشمیرفسنجانی از در شرقی وارد دانشگاه شد. بعد از نامنویسی پرحاشیه او برای انتخابات سال ۹۲، همه دیگر ماشین معروف هاشمی را میشناسند. همان بنز آبیرنگی كه به محض ورودش به دانشگاه جمعیت به سمت آن هجوم آوردند. در مسابقه برای زودتر رسیدن به اتومبیل حامل هاشمی، مخالفان او برنده شدند و با مشت و لگدهایی به بنز آبیرنگ، از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام استقبال كردند.
فریادهای موافقان هاشمی هم راه به جایی نمیبرد، چرا كه ماشین در احاطه طرف مقابل بود. هاشمی با كمك محافظانش از در شرقی سالن اجتماعات به داخل هدایت شد و دو گروه دانشجو پشت در ماندند تا بیش از دو ساعت بعد كه موعد خروج هاشمی رسید؛ دو ساعتی كه تمام و كمال صرف شعارهای مخالفان و موافقان او شد و گهگاهی تا آستانه درگیری فیزیكی هم پیش رفت.
توصیههای هاشمی؛ از حفظ همدلی تا توجه به حقوق معلمان
داخل سالن اما هیچ فضایی برای حاشیهسازی نبود. تنها این اساتید دانشگاه بودند كه اجازه یافتند پای سخنان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بنشینند؛ سخنانی كه با این جمله شروع شد: «ما باید هوشیار باشیم و وحدت خود را در كشور حفظ كنیم.» جملهای كه با اتفاقاتی كه پشت درهای بسته سالن رخ میداد چندان در تناسب نبود. جمله هاشمی اما ناظر به شرایط منطقه بود؛ شرایطی كه او اصلا آن را مناسب نمیبیند: «استكبار آنطور كه میخواست نتوانست دنیا را بسازد، بنابراین اكنون اقدامات جدیدی را آغاز كرده است. وجود كشورهای قدرتمند و بزرگ در منطقه خاورمیانه به نفع استكبار نیست به ویژه كه آن كشور آزادمنش بوده و به آنها وابستگی نداشته باشد. عربستان در خدمت استكبار است. مصر هم كه روزگاری دژ در برابر اسراییل بود در شرایط فعلی قرار گرفته است، پاكستان نیز درگیر مسائل داخلی خود است. از اقدامات كنگره اینگونه برمیآید كه آنها دنبال تجزیه عراق، سوریه و یمن هستند. در گذشته این صحبتها در مورد ایران هم مطرح بود، اما ایران كشوری بسیار مستحكم است و شرایطی مثل سوریه و عراق ندارد. ایران تنها لنگرگاه مطمئن منطقه است كه میتواند امنیت منطقه را حفظ كند.»
این مقدمه كافی بود تا هاشمیرفسنجانی توضیح دهد كه چرا «حفظ وحدت» برای كشور ضروری است؛ «وظیفه ما این است كه به شعار سال یعنی همدلی و همزبانی توجه كرده و نگذاریم جامعه دچار تشتت شود. در هر جامعهای تفكرات، خواستهها و مذاهب و قومیتهای مختلفی و همچنین نارضایتیهایی وجود دارد اما باید هوشیار باشیم و وحدت و همدلی را به عنوان یك نیاز واقعی حفظ كنیم.»
نسخه هاشمیرفسنجانی برای مصون ماندن در شرایط ناامن منطقه، از یمن گرفته تا سوریه و عراق مشخص است. نسخهای كه سالهاست بر آن تاكید میكند؛ «ما به عنوان یك مسوولیت اسلامی و منطقهای باید آماده باشیم كه ایران را نگه داریم. البته ایران به عنوان پایگاه امنیت منطقه بدون حضور جدی مردم و استحكام رابطه دولت و مردم نمیتواند به خوبی عمل كند. دلیل پیروزی انقلاب حضور اكثریت مردم در صحنه و وجود امامی به عنوان یك مدیر حاذق در منطقه بود. ما توانستیم با وحدت و حضور مردم از جنگ تحمیلی نیز عبور كنیم. سازمان ملل نیز در پایان جنگ ایران را طلبكار و مظلوم معرفی كرد و غرامتی در نظر گرفت كه البته این غرامت هنوز پرداخت نشده است.»
در شرایطی كه صفآرایی مخالفان و موافقان او در دانشگاه امیركبیر صحنه این مكان را برای ساعاتی تغییر داده بود، هاشمیرفسنجانی وظیفهای را برای اساتید دانشگاه در قبال دانشجویان ترسیم میكرد: «باید این مسائل را برای دانشجویان مطرح كنند و بگویند كه ما چگونه از این گردنههای مختلف عبور كردیم و اكنون درشرایط نسبتا خوبی به سر میبریم. همه در كشور باید متحد باشند و البته باید همدیگر را نیز نقد كنیم.»
بعد از این نوبت به بحث درباره موضوعی رسید كه قسمتی از تقابل بیرون سالن بر سر آن بود؛ مذاكرات هستهای و سیاست خارجی دولت. در میان نوشتهها و پلاكاردهای موافقان و مخالفان هاشمی در حیاط دانشگاه، موضوع مذاكرات به شكل پررنگی به چشم میخورد. در سالن اجتماعات مركزی هاشمیرفسنجانی مثل همیشه از در پشتیبانی از مذاكرات وارد شد و گفت: «دولت مبارزه خوبی در دنیا شروع كرده است. اكنون اكثریت كشورهای دنیا متوجه شدند كه منطق ما صلح است و ما دنبال استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای هستیم البته كنگره و لابی اسراییل علیه ما فعال شدهاند، بنابراین ما در داخل كشور نباید برای كسانی كه در جهت گرفتن حق مردم ما تلاش میكنند مشكل درست كنیم. باید منطق در اختلافنظرها حاكم شود.
در انتخابات نمیتوانیم بگوییم همه به یك جا رای دهند. باید با آزادی، ادب، منطق و با پذیرش نظر اكثریت وحدت خود را حفظ كنیم. در این فضا اگر تحریمها هم رفع نشد ما مسیر خود را ادامه میدهیم ولی اگر تحریمها رفع شد خواهیم دید چه فضایی برای توسعه كشور فراهم میشود.»
بیرون سالن كسی نمیدانست كه هاشمی مشغول ایراد سخن در چه موضوعی است اما برای هیچكس سخت نبود كه حدس بزند او چه موضعی میگیرد و بر چه موضوعاتی تاكید میكند. دو طرف فقط منتظر بودند تا او بیرون بیاید؛ لحظهای كه هر طرف میخواست صدای شعارش روی صدای شعارهای طرف مقابل را بپوشاند. هاشمی در داخل سالن اما داشت از فضای سالهای پیش از انقلاب همین دانشگاه میگفت؛ سالهایی كه مثل امروز فضای دانشگاه امیركبیر پر بود از رقابتهای سیاسی.
حرفهای هاشمی در این بخش اما چندان هم بینیش و كنایه نبود: «من برای سخنرانی به این دانشگاه میآمدم كه همه آن سخنرانیها مسالهساز میشد زیرا یكسو دانشجویان انقلابی اسلامی و ملی بودند و در سوی دیگر دانشجویان ماركسیست و سوسیالیست و البته دانشجویان طرفدار شاه نیز حضور داشتند. من در ورود و خروج خود به دانشگاه و حین سخنرانی این چهرهها را میدیدم. آن وقایع برای من شیرین بود زیرا سر ما برای آن سخنرانیها و مسائل حاشیه آن درد میكرد.»
هاشمی رفسنجانی افزود: بعد از انقلاب هم من به این دانشگاه رفت و آمد داشتم. این دانشگاه اعتبار زیادی به ایران داده است و امروز دانشگاه امیرکبیر یکی از استوانههای علم، صنعت و تکنولوژیهای روز کشورمان است. من پیشنهاد میکنم دایرهالمعارف خدمات این دانشگاه تهیه شود تا تاریخ این دانشگاه گم نشود.
او همچنین با اشاره به تاسیس دارالفنون توسط امیرکبیر، گفت: امیرکبیر درد استعمار و استبداد را متوجه شد و برای مبارزه با آن تلاش کرد و در این راه جان خود را از دست داد. امیرکبیر، ناصرالدین شاه را از تبریز به تهران آورد و وی را به قدرت رساند اما استبداد نمکنشناسی کرد و با توطئههای اطرافیان ناصرالدین شاه امیرکبیر به شهادت رسید اما نام وی ماندگارتر از نام شاهان شد. نام امیرکبیر برای این دانشگاه بسیار شایسته بود و اساتید این دانشگاه سهم خود را در توسعه این کشور ایفا کردند.
بهانه حضور دیروز هاشمی در دانشگاه امیركبیر اما چیزی جدای از این مسائل بود؛ مسوولان دانشگاه او را برای سخنرانی درباره مقام استاد و معلم در سالروز ۱۲ اردیبهشت دعوت كرده بودند. هاشمی هم نمیتوانست دانشگاه را بدون سخن گفتن در اینباره ترك كند. سخنانی كه البته به سبك خودش بود؛ «معلمان ما این روزها به خاطر اعتراض به حق خود كلاس درس را تعطیل كرده و اعتراض میكنند كه البته كسی هم مزاحم آنها نیست. من تاكید میكنم معلمان باید آنقدر شاداب باشند تا شادابی را به فرزندان ما هدیه دهند و از مهمترین وظیفه ما در حكومت اسلامی این است كه مقام شایسته معلم را مراعات كنیم در این صورت ما سرآمد دانش جهان میشویم.»
بدرقه با مشت و لگد
ساعت كمی مانده به ۱۲ و نیم ظهر را نشان میداد. جلوی در شرقی سالن اجتماعات تا حدود ۱۰۰ متر جمعیت فشرده علیه هم شعار میدادند. مخالفان هاشمی در چند ردیف جلوی در بودند و موافقان او بین آنها و محیط حیاط دانشگاه فاصله انداخته بودند. كسی به در غربی توجهی نداشت. در خلوتی آنجا تنها چند محافظ و عكاس ایستاده بودند و یك پاترول سفیدرنگ جلوی در پارك شده بود. فریاد شعارهای جمعیت در مقابل در شرقی سالن بلند بود كه ساعت ۱۲ و ۴۰ دقیقه، هاشمیرفسنجانی بیهیچ حاشیهای از در غربی خارج شد و با همان پاترول سفید رنگ دانشگاه را از در خیابان ولیعصر ترك كرد.
دانشجویان موافق و مخالف او اما این صحنه را ندیدند و تا ۲۰ دقیقه بعد همچنان مقابل در شرقی سالن به شعار علیه هم ادامه دادند. این طرف فریاد «مرگ بر فتنهگر» سر میداد و طرف مقابل با شعار «هاشمی زنده باد...» جواب میداد. آن طرفتر چند نفری از مخالفان هاشمی با پوسترهایی از كاریكاتور مهدی هاشمی تنها نظارهگر این صحنه بودند، به این امید كه هنگام عبور هاشمی لحظهای چشم او به این پوسترها بیفتد. شعارها چند باری تا مرز درگیری فیزیكی هم جلو رفت. حالا دیگر جمعیت موافقان هاشمی خیلی بیشتر از مخالفان او بود. آنقدر كه دیگر صدای مخالفان چندان به گوش نمیرسید.
ساعت حدود ۱۳ بود كه قطار چند ماشین از جلوی در شرقی آماده حركت شد، بنز آبی رنگ معروف هم در میان آنها بود؛ ماشینی كه همه فكر میكردند هاشمیرفسنجانی داخل آن است. ماشینها كه جلو آمدند اول به صف مخالفان هاشمی رسیدند و دوباره با مشت و لگد از آنها پذیرایی شد. اینبار شدیدتر از زمان استقبال. بعد از آن اما هواداران پر تعداد هاشمی دور آن بنز آبی رنگ، اما خالی را گرفتند و شعارهای حمایت از هاشمی اوج گرفت.
اوج گرفتن شعارها همان و شروع درگیری فیزیكی پشت صف ماشینها همان؛ درگیریای كه دخالت لیدرهای دو طرف اجازه نداد چندان دامنهدار شود. دیگر صدای اذان بلند شده بود. با رفتن ماشینهایی كه دانشجویان گمان میكردند حامل هاشمیرفسنجانی هستند، جلوی در سالن اجتماعات مركزی هم قدری خلوت شد. تنها چند نفری از مخالفان هاشمی مانده بودند و در آن میانه رازمهر، مدیر حوزه ریاست و معاون دانشگاه را پیدا كرده بودند و با او چالش میكردند. چالش بر سر اینكه چرا اجازه دادند این برنامه برگزار شود.
یكی از مخالفان هاشمی به رازمهر میگفت: «دیروز هم به شما گفتم كه اگر برنامه برگزار شود، فضا به هم میریزد.» پاسخ معاون دانشگاه امیركبیر هم روشن بود؛ «خود شما دانشگاه را به هم ریختید و شأن دانشگاه را شكستید. حالا طلبكار هم هستید؟ خب باید این كارها را نكنید تا فضای دانشگاه به هم نریزد.»
یكی دیگر میگفت: «چرا به شریعتمداری و زاكانی و حسن عباسی مجوز ندادید، اما به هاشمیرفسنجانی دادید؟» پاسخ رازمهر برای این سوال هم مثل سوال قبلی روشن بود؛ «یعنی شما میگویید كه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام صلاحیت سخنرانی ندارد و باید از شما اجازه بگیریم كه ایشان را به دانشگاه راه بدهیم؟»
این پاسخ و پرسشها حدود ۱۵ دقیقهای طول كشید، پرسش و پاسخهایی با معاون دانشگاه كه چندان هم خالی از چالش و تنش نبود. از جمله جایی كه یكی از مخالفان هاشمی خطاب به معاون دانشگاه گفت: «شما حق ندارید چنین برنامههایی برگزار كنید و ساحت دانشگاه را زیر سوال ببرید.» و از سوی رازمهر پاسخ شنید؛ «شما هم این دانشگاه هشت سال دستتان بود و هر كار خواستید كردید. چرا آن روزها شما حق داشتید اما امروز ما حق نداریم.»
اما چند لحظه بعد از این، وقتی یكی دیگر از مخالفان هاشمی خطاب به رازمهر گفت كه «مدعوین شما در دانشگاه نظام را قبول ندارند و آن را زیر سوال میبرند» كار به جدال لفظی جدی كشید كه باعث شد عدهای معاون دانشگاه را از آن محل دور كنند تا این درگیری آخرین پرده از التهاب دیروز دانشگاه امیركبیر باشد.