نسرین ستوده، وکیل دادگستری که اخیرا که از سوی دادگاه انتظامی وکلا به مدت ۳ سال از اشتغال به حرفه وکالت محروم شده در اعتراض به این حکم از روز سه شنبه ۲۹ مهر، جلوی کانون وکلای دادگستری متحصن شده است. خانم ستوده میگوید رای شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا، تحت فشارهای وزارت اطلاعات و دادستانی صادر شده است.
متن کامل بیانیه خانم نسرین ستوده به شرح زیر است:
هموطنان و فعالان حقوق بشر
اینجانب، نسرین ستوده، وکیل دادگستری که توسط شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا به سه سال محرومیت از وکالت محکوم شدهام، از صبح روز سهشنبه مورخ ۲۹/۷/۱۳۹۳ در جلوی کانون وکلای دادگستری متحصن خواهم شد.
دلایل تحصن من به شرح زیر است:
۱- سالهاست حکومت ایران، دگراندیشان را از حق حیات، تحصیل و کار محروم میکند.
من به این محرومیتها معترضام.
۲- وضعیت اسف بار کانون وکلا به نحوی است که اکنون عناصر تند روی داخل حکومت، تمامیت جامعهٔ وکالت را هدف گرفتهاند و با تدوین لایحه جامع وکالت که بدون دخالت وکلای مستقل تهیه و تدوین شده است، قصد دارند طومار کانون وکلا را برای همیشه در هم بپیچند.
من به این اقدامات معترضام.
۳- دادگاهها حق انتخاب وکیل را از متهمان دگراندیش سلب کردهاند. روزگاری توصیه میکردند وکلای حقوق بشری را انتخاب نکنید وگاه نام میبردند.
اکنون نقض حقوق متهمان چندان آشکار است که ناگهان شخص ناشناسی در دادگاه حضور مییابد و قاضی به متهم اظهار میدارد: «این شخص وکیل توست».
این در حالی است که وکلای برجستهای مانند آقایان: عبدالفتاح سلطانی، محمد سیفزاده، وکلای دراویش گنابادی و... به حبسهای طولانی مدت محکوم شدهاند.
من به این نحوهٔ وکالت معترضام.
۴- رای صادره از شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا مبنی بر محکومیت اینجانب به سه سال محرومیت از وکالت، تحت فشارهای وزارت اطلاعات و دادستانی صادر شده است.
من به این حکم معترضام.
من از خانهٔ خودم به دادگاه انتظامی قضات اعتراض نمیدهم. بلکه برای اعلام اعتراض به سوء مدیریت کانون و قضات غیرمستقل و محرومیت از کار و نادیده گرفتن حق دگراندیشان در انتخاب وکیل و تلاش برای محو کامل استقلال کانون وکلا از ساعت ۹ صبح روز سه شنبه مورخ ۲۹/۷/۱۳۹۳ در جلوی کانون وکلاء دادگستری مرکز تحصن خواهم کرد.
به امید استقلال دستگاه قضا و وکالت
نسرین ستوده
۲۸ مهر ۱۳۹۳
گزارش تصویری از حضور نسرین ستوده در برابر کانون وکلای دادگستری:
یادداشت نوریزاد درباره تحصن نسرین ستوده
اندک اندک جمع مستان میرسند!
خانم نسرین ستوده احتمالاً از امروز سه شنبه در اعتراض به لغو پروانهٔ وکالتش به تحصن مینشیند. دو روز پیش بود که برای من نوشت: آقای نوری زاد عزیز، سلام. امیدوارم حالتان خوب باشد. احتمالاً از حکم دادگاه کانون وکلا خبر دارید. سه سال محرومیت از وکالت! که در طول حیات کانون وکلا بیسابقه بوده است. احیاناً از روز دوشنبه یا سه شنبه تحصن را شروع کنم. همکار شدیم. بابت همه چیز خسته نباشید. خبرهای مربوط به شروع تحصن را رضا روی فیس بوکاش خواهد گذاشت. خواهش میکنم به دوستان دیگر در لگام نیز بفرمایید. ارادت و احترام: نسرین ستوده
و من در پاسخ نوشتم: سلام بانوی خوب. من همین امروز یکشنبه خبردار شدم. با اطمینان میگویم: با کمی پایداری حتما به نتیجه خواهید رسید. ما را در کنار خود بدانید. ذرهای کوتاه نیایید. نامهٔ آقای خشار دیهیمی به رییس قوهٔ قضاییه نشان میدهد که بر پوستهٔ ترسِ نخبگان ما ترک افتاده و این بسیار نیکو و پر برکت است. سپاس که خبرم کردید.
خانم ستوده در پاسخ نوشت: ممنون از لطفتان و دلگرمیتان. من هم مثل شما مطمئنام با پایداری به نتیجه میرسم. خدا شما را حفظ کند که به جای توصیه به احتیاط و... اطمینان میدهید. دست کم این است که کانون بیشرافت باید جواب بیشرافتیهایی را که پشت پرده دارد، بدهد. از این بابت خوشحال نیستم ولی ناگزیر است. با ارادت و سپاس: نسرین ستوده
و من نوشتم: مرا در جریان بگذارید. ساعت و مکان. کی و کجا؟ این کار بزرگ شما باید به عالیترین وجه ممکن رسانهای شود. اسم من و شما - چه بخواهیم و نخواهیم - مولود همین فضای رسانهای است. که همین فضا، هم برای ما ایمنی ایجاد کرده و میکند و هم خواستههای ما را ممکن میسازد. ارادت مرا پذیرا باشید بانوی فهیم. با احترام
و بانوی فهیم نوشت: آقای نوری زاد عزیز و گرامی، شروع تحصنام از روز سه شنبه ساعت ۹ صبح و در جلوی کانون وکلا: میدان آرژانتین - ابتدای خیابان زاگرس پلاک ۳ است. من قصد اعتراض به حکم صادره را ندارم. چون کانون وکلا خود باید پاسخگوی عملاش باشد. بنا بر این فقط از طریق تحصن اعتراضم را اعلام میکنم. با فرمایش شما در خصوص رسانهها کاملا موافقام. خدا حفظتان کند. با ارادت فراوان: نسرین ستوده
میگویم: اطلاعات و سپاه و همهٔ هیمنهٔ نظام مقدس، کمترین چشم زخمی به این بانو نخواهند زد. چرا؟ چون اکنون نسرین ستوده یک چهرهٔ بین المللی است. چهرهای که اگر در داخل نادیدهاش بگیرند، در بیرون از مرزها و در تشکلهای مدنیِ جهان و در تک تک دستگاههای حقوقی و بین المللی دیده خواهد شد و دست به گلوی کسانی خواهد برد که هنوز از پس گوهر عشقی، این پیر بانویِ بینشان و پوست و استخوان و بر سرِ گورِ پسر نشسته بر نیامدهاند.
محمد نوری زاد
بیست و نه مهر نود و سه - تهران