دلنگران امیدیم!
... سالیان مدیدی است که پستهای ستادی و مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش که قاعدتا باید اتاق فکر این وزارتخانه مادر باشد، بین عده معدودی از نیروها، دست به دست میچرخد!
این حلقه بسته مدیران در برابر هر گونه تحول و نوآوری برای وصول اهداف ذکر شده مقاومت میکند. نباید اجازه داد با تعللهای بیمورد و غلتیدن در جریان روزمرگی، بارقه امیدی که از بدو تشکیل «دولت تدبیر و امید» در میان مردم و معلمان و تشکلهای مردم نهاد ایجاد شده است به یاس و ناامیدی مبدل شود...
ملت شریف ایران!
روز معلم فرصتی است برای پرداختن به آموزش و پرورش و معلمان.
مساله آموزش و پرورش محدود به دولت، وزیر و یا معاونین این وزارتخانه نمیشود.
تعلیم و تربیت یک مساله عمومی و متعلق به همه مردم است. در این امر، همه معلمان، اساتید دانشگاه، اولیا و به ویژه خود دانش آموزان حق مشارکت دارند.
آموزش و پرورش فقط ثبت نام و کارنامه گرفتن فرزندانتان نیست!
شما حق دارید بدانید که فرزندان شما در مدرسه چه میآموزند؟
حق دارید در تصمیمات مربوط به تربیت فرزندانتان شرکت کنید.
حق شماست که بر نحوه تربیت فرزندانتان نظارت کنید.
پس از ۸ سال نگاه و فرهنگ امنیتی که حاصل آن صدور احکام قضایی و اداری برای معلمان و فعالان تشکلها از جمله محمد داوری، رسول بداقی، سید محمود باقری و... گردید و نیز شتاب زدگی؛ اکنون آموزش و پرورش بیش از هر زمان دیگری محتاج نقادی عالمانه و دلسوزانه است؛ روابط مبتنی بر یک الگوی آمرانه و اقتدارگرای از بالا به پایین، آموزش و پرورش را به شدت بوروکراتیزه، ظاهر گرا، و دچار روزمرگی نموده است.
ادامه روند گذشته منجر به شکست رسالتهای این وزارتخانه و منزوی شدن هر چه بیشتر این نهاد در جامعه خواهد شد.
ماموریت آموزش و پرورش چیزی نیست که در چارچوب انحصاری دولت تعیین شود. متفکران مستقل، کارشناسان آزاد، مجامع معلمان، تشکلهای مردم نهاد و نهادهای حرفهای و تخصصی باید به میدان بیایند و به نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری آموزشی در کشور کمک کنند.
ملت شریف ایران!
نگاه نظام مدیریتی کشور به مقوله آموزش و پرورش؛ نباید نگاهی ابزاری، سیاسی، مصرفی و دست چندم باشد.
در این میان، معلمان نه به عنوان محور اصلی تعلیم و تربیت که به عنوان مجریان صرف بخشنامههای نظام اداری نگریسته میشوند.
دانش آموزان به عنوان سهام داران اصلی نظام آموزش و پرورش و شهروندان آینده جامعه باید در برنامه ریزیهای آموزش و پرورش دیده شوند و قطعا تحقق چنین امری منوط به پی ریزی و تربیت نیروی انسانی تخصص محور و حرفهای است.
تجارب بشری نشان داده است وجود و تقویت سازمانهای مردم نهاد به ویژه نهادهای مدنی فعال در آموزش و پرورش به عنوان حلقه واسط بین مردم و مسئولان میتواند در پر کردن شکاف بین اهداف و کارکردها نقش آفرینی کند.
مسئولان محترم!
متاسفانه، سالیان مدیدی است که پستهای ستادی و مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش که قاعدتا باید اتاق فکر این وزارتخانه مادر باشد، بین عده معدودی از نیروها، دست به دست میچرخد!
این حلقه بسته مدیران در برابر هر گونه تحول و نوآوری برای وصول اهداف ذکر شده مقاومت میکند. نباید اجازه داد با تعللهای بیمورد و غلتیدن در جریان روزمرگی، بارقه امیدی که از بدو تشکیل «دولت تدبیر و امید» در میان مردم و معلمان و تشکلهای مردم نهاد ایجاد شده است به یاس و ناامیدی مبدل شود.
سازمان معلمان ایران به جد از مسئولان انتظار دارد تا با بهره گرفتن از پتانسیل تشکلهای مردمنهاد در آموزش و پرورش، تعریف جدیدی از مشارکت و فرآیند آن ارائه دهند و با «مردمی کردن آموزش و پرورش» تحول در نگرش را در میان مسئولان و جامعه نهادینه نمایند.