دیروز در مهاباد به منزل خسرو کُردپور رفتم و چند دقیقهای با همسرش صحبت کردم. خسرو و برادرش مسعود اکنون در زندان مهابادند. به چه دلیل؟ خواهم گفت.
خدمت شما عارضم که: در شهرستانی مثل مهاباد، که باید قد و بالای باسوادان و نخبگان و کارفهمانش را طلا گرفت، و همانها را - به این خاطر که میفهمند و باهوش و با برنامهاند و وطن و مردمانشان را دوست دارند - ممنونشان بود، آمدهاند و دو برادر مخلص و با صفا و خوشسابقه و پاکاندیش را گرفتهاند و زندانی کردهاند.
حالا بپرس این دو برادر مگر چکار کردهاند؟ آیا تریلی تریلی قاچاق وارد مملکت کردهاند؟ یا سهام مخابرات شهرشان را بالا کشیدهاند؟ یا واردات کامیون و لوازم آرایش و انواع لوازم برقی و خانگی و الکترونیکی و دیجیتالی و فوق مدرن را بلوکهٔ خودشان کردهاند؟ یا پیمانهای تریلیاردی را بدون رقیب و بدون مناقصه برنده شدهاند؟
یا مخالفانشان را گوش تا گوش سربریدهاند؟ یا بخاطر «یک رأی من کو» وسط خیابان زدهاند وسط پیشانی بچههای مردم و همزمان خونشان را انکار کردهاند؟ یا کاروانی از تریلیهای مواد مخدر را در مرزهای سیستان و بلوچستان تحویل گرفتهاند و لب مرز ترکیه صحیح و سالم تحویل صاحبانش دادهاند؟
یا نه مثل برادر فلان مسئولِ صاحب نام دستگاه قضا هکتار هکتار از زمینهای ورامین را به اسم مبارک خود سند زدهاند؟
نه والله، من به تمامی مقدسات سوگند میخورم و در هرمحکمه شهادت میدهم که این دو برادرمطلقاً به هیچیک از این کارها ورود نکردهاند و مالی و اموالی نیندوختهاند و مثل بعضیها تا گلو در مفسده فرو نشدهاند. پس چه؟
راستش را بخواهید این دو برادر خبرنگار بودهاند. بله خبرنگار. منتها جرمشان این بوده که در لابلای خبرهایشان هوای بعضیها را نداشتهاند و صادقانه مشکلات شهرشان را و ناهنجاریها و نارساییهای استانشان را نقد کردهاند.
من – محمد نوریزاد - صمیمانه و صادقانه بر سلامت فکری و سیاسی و مالیِ این دو برادر صحه میگذارم و خودم بابت همین خصوصیات انسانیای که این دو دارند و خیلیها ندارند ضامنشان میشوم. پس شما را بخدا آزادشان کنید و بیش از این شهرمهاباد و استان کردستان و کشور ایران را از وجود پربرکت این دو برادرِ پاکنهاد محروم مفرمایید.
بیست و هفتم آبان نود و دو - مهاباد
منبع: فیسبوک محمد نوریزاد