بررسی روزنامه های صبح تهران؛ شنبه ۱۸ آبان
مسعود بهنود روزنامهنگاربی بی سی فارسی
روزنامه های اول هفته تهران در عنوان های اصلی خود از مذاکرات ژنو و نزدیک شدنش به توافقی خبر داده اند که رسانه های جهانی بدان اشاره کرده اند. از میان تمامی روزنامه های صبح امروز کیهان تندترین مخالفت را با مذاکرات اظهار داشته گرچه روزنامه های نزدیک به سپاه پاسداران و جناح تندرو هم با سردی با اخبار ژنو روبرو شده اند.
تیتر و طرح جمال رحمتی در صفحه اول اعتماد |
یوسف مولایی در مقاله ای در قانون نوشته: پرونده هستهای ایران چون جهانگردی شیفته سفر، به همهجای جهان سرکشیده و پشت درهای بسته و باز، نقل مجالس شده و از روی فرشهای قرمز زیادی گذشته است، میزهای زیادی برای او چیده شده و اتاقها آراسته و سفرهها رنگین شده است. این پرونده با رازها، روایتها، فرازونشیبها و قهرها و آشتیها هویت گرفته و حجم زیادی از مذاکرات قرن بیستویکم را به خود اختصاص داده است و بیجهت نیست که سرشار از روایتهای ناگفته باقی مانده و نامهای زیادی را با خود پرآوازه کرده است.
این استاد حقوق بینالملل دانشگاه در ادامه این مقاله از کسانی مانند جک استرا، دوویلپن، شیفر، سولانا، البرادعی و خانم اشتون به عنوان چهره های نامور شده نام برده و نوشته: پرونده هستهای ایران ، مدال نوبل بر سینه البرادعی آویخته و آقای روحانی را در رسیدن به آرزوی بزرگش یاری رسانده است و به نظر میرسد که در ادامه مسیرش قصد دارد که نامهای جدیدی در سینه تاریخ دیپلماسی جهان به ثبت برساند.
مقاله قانون بدان جا رسیده که: این پرونده از چنان استعدادی رسانهای برخوردار است که حتی کمردرد آقای ظریف را نیز به یک موضوع جذاب تبدیل میکند. بعضی از شیطنتهای این پرونده هم بسیار بانمک است و بساط خنده را رونق بخشیده است. چنان که هیچ موضوعی در عالم دیپلماتیک به اندازه نشاندادن نقاشیهای مهد کودکی نتانیاهو در سازمان ملل، در خصوص پرونده هستهای ایران، در سالن مجمععمومی برای مردم دنیا خندهآور نبود.
شکسته شدن فضای بیاعتمادی
احمد شیرزاد در مقاله ای در اعتماد نوشته: قدرتهای جهانی مدعی هستند که ایران فعالیتهای هستهیی خود را از چشم ناظران بینالمللی پنهان کرده است و سالها متهم به پنهان کردن سیاستهای هستهیی است. این موضوع چالشی مربوط به گذشته است و هر نوع قضاوت در این خصوص به نوعی یک قضاوت تاریخی خواهد بود.
نویسنده کارشناس فیزیک هسته ای افزوده: درست است که در فضای ذهنی ملتها مسائل تاریخی خیلی مهم است اما دیپلماتها معمولا به این مساله نگاه نمیکنند و به وضعیت موجود دقت دارند.اما نکته اصلی این است که آن فضای گذشته باعث میشود که ادعاهای فعلی به راحتی باور نشود.
مقاله اعتماد با اشاره به ادعاهای ایران و غرب در زمینه فعالیت های هسته ای ایران نوشته آنها ادعا میکنند که تحریمها و فشارهایی که علیه ایران وضع کردهایم به دلیل نگرانی ما از برنامه هستهیی ایران است و هیچ ربطی به ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد. این چیزی است که در ایران لااقل بخشهای زیادی از تصمیمگیرندگان در داخل کشور بهخصوص در جبهه اصولگرا این را باور ندارند و اینگونه تفسیر میکنند که زمانی که برنامه هستهیی نداشتهایم نیز علیه ما تحریم وضع میکردید یا اینطور برداشت میکنند که این صحبتها همه بهانه است.
صادق زیباکلام در مقاله ای در شرق نوشته: ما و غربیها همچون دو مخاصمی بودیم که هر دو مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند. غربیها اطمینان ندارند که برنامه هستهای ما همین است و ما درنهایت درصدد ساخت سلاح هستهای نیستیم. ما هم به آنها اطمینان نداریم که قصد آنها صرفا حصول اطمینان از برنامه هستهایمان است و معتقدیم که هدف نهایی آنها چیز دیگری است.
به نوشته این استاد دانشگاه: اما به نظر میرسد که دستکم تیم مذاکرهکننده ایرانی توانسته برای نخستینبار غربیها را با این احساس سووال روبهرو سازد که آیا نمیتوان و نباید به طرف مقابلمان اطمینان کنیم؟ به بیان دیگر و برخلاف آنچه که برخی اصرار دارند تبلیغ کنند، موضع غربیها در قبال برنامه هستهای ایران این نیست که ما حق غنیسازی نداریم، حق فعالیتهای هستهای نداریم، حق داشتن سانتریفیوژ نداریم و... نه بحث صرفا بر سر اعتماد است.
مقاله شرق بدان جا رسیده که: آنچه توافق ژنو را تاریخی میکند آن است که برای نخستینبار ایران و غرب حاضر شدهاند که در ورای «دیوار بیاعتمادی» ۳۵ سال گذشته به یکدیگر نگاه کنند و بهجای متهمکردن بیپایان یکدیگر برای یکبار هم شده نگاه متفاوت و رویکرد متفاوتی در قبال یکدیگر به کار برند. ذات و بنیان توافق ژنو، مرحلهبهمرحله و گامبهگام است. اما بدون تردید این تحول تاریخی در رابطه با غرب در ایران بعد از انقلاب خواهد ماند.
تیتر و عکس صفحه اول کیهان |
سعید آقاعلیخانی در سرمقاله روزنامه ایران ضمن اشاره به خبرهای مثبتی که از ژنو می رسد، به سابقه مذاکرات هسته ای ایران و غرب پرداخته و نوشته: سه نوع رویکرد متفاوت صرفاً ناشی از رفتار طرف ایرانی نبوده است، اما فقط مرحله اول به منتفی شدن ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و کاهش احتمال خطر حمله نظامی و نیز توافق بر سر جلوگیری سه کشور اروپایی از ارسال پرونده اتمی ایران به شورای امنیت و قول استفاده از حق وتو در صورت ارسال پرونده به شورای امنیت (در توافق تهران) انجامید.
به نوشته روزنامه دولت: گشوده شدن این پرونده ذیل فصل هفتم (تهدید صلح و امنیت جهانی) در دوران آقای لاریجانی و وضع تحریمهای بیسابقه از سوی امریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران، کاهش نزدیک به نیمی از صادرات نفت، کاهش بیش از نیمی از درآمدهای ارزی کشور و ایجاد مشکلات فزاینده در انتقال پول نفت صادراتی به دلیل تحریمهای بانکی در دوران آقای جلیلی بود.
ایران روزنامه دولت افزوده: همین ارزیابی کوتاه شاید مناط و ملاک درستی برای تشخیص معیارهای درست برای تعیین یک راهبرد مؤثر و به دور از شعارزدگی است. با این حال شاید اکنون، زمان آن باشد که با در نظر داشتن آنچه تاکنون و به عنوان تجربهای از ناکاستیهای مراحل گذشته به دست آمده است، مسائلی را به عنوان نکات کلیدی در نظر داشت.
اما کیهان در سرمقاله خود ضمن ادامه بدبینی های خود به مذاکرات هسته ای و با تاکید بر این که هنوز جزییات مذاکرات روشن نیست، با پیش بینی این که غرب چه پیشنهادی داده و هیات ایرانی چه توافقی کرده به مخالفت با مذاکرات پرداخته و بدون هیچ اشاره ای به خوش بینی هایی که در رسانه های ایرانی منعکس شده نوشته: در جبهه ایران درباره بدگمانی و بیاعتمادی به رویکرد اخیر مقامات آمریکایی تقریبا هیچ تردیدی وجود ندارد.
روزنامه تندرو صبح تهران به عنوان یک سند برای اثبات مدعای خود یک جمله از مقاله حسین موسویان مذاکره گر سابق هسته ای ایران را در مقاله ای در یک نشریه آمریکایی کافی دانسته و نوشته …بنابراین پیشنهاد مورد نظر چیزی جز یک اسب تروا نیست. این سیاست نه تنها میتواند مانع تحقق توافق شود بلکه معما را پیچیدهتر هم میکند... رسیدن به توافق پس از یک دهه، مشروط به آن است که آمریکا در زمینه لغو تحریمها به اقدام واقعی بپردازد.»
نتیجه گیری کیهان این است که: اکنون خوشبینترین سیاستمداران و دیپلماتهای ایرانی، شیوه آمریکا را فریبکاری و تعبیه اسب تروا در پوشش اعطای امتیاز به ایران تلقی میکنند که کاملا با واقعیات هماهنگ است.
روزنامه جوان هم به مخالفت با هیات مذاکره کننده هسته ای پرداخته و ابراز نگرانی کرده که افراد با سابقه ای که در دولت روحانی حضور دارند به علت پیری قوه ابتکار خود را از دست داده باشند
نویسنده مقاله جوان با اشاره به گفته حسن روحانی که : وضعیت کشور به گونهای است که ما فرصت آزمون و خطا و به کارگیری افراد بیتجربه را ندارد نوشته اگرچه استدلال دکتر روحانی از یک بعد منطقی به نظر میرسد اما از بعد دیگر که «آزموده را آزمودن خطاست» مسئلهای وجود دارد و آن تخلیه این افراد از خلاقیتهاست، یعنی هر آنچه داشتهاند در دوران قبلی وزارت که بعضاً ۲۰ سال طول کشیده است رو کردهاند و اکنون آورده ابداعی ندارند که بخواهند افق جدیدی را بگشایند.
روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران نظر داده که با گذشت صد روز دولت روحانی، غیر از حوزه سیاست خارجی، هیچ جهتگیری مثبت، ملموس و همسو از دولت مشاهده نشده است. اگر علت آن را به نبود خلاقیت و نوآوری در کابینه یا به کمآوردن مسنها ارجاع دهیم، ثبت تاریخی این تصمیم بسیار گران و پرهزینه خواهد بود و برجستگی منفی آن در تاریخ، همچون نامه عمل بر گردن رئیس جمهور سنگینی خواهد کرد.
کارتون محمد رضا میرشاه ولد، قانون |
نویسنده مقاله نتیجه گرفته: اگر امریکاییها در مقابل تمام کوتاهآمدنهای ما فقط غمزه بیایند و هر سنگری را که واگذار کردیم، سنگر دیگری را طلب نمایند و بر اساس این تحلیل که ایرانیها اکنون جز امتیاز دادن راه دیگری ندارند به جادهای یک طرفه بغلتند، عملکرد دولت امروز ما برای افرادی که ۵۰ سال دیگر تاریخ ایران را مطالعه میکنند، چگونه جلوه خواهد کرد؟
کیهان در ستون گفت و شنود خود درباره مذاکرات هسته ای نوشته: آمریکا میگوید اگر ایران پیشنهادهای ما را بپذیرد، ما به تحریمهای کنونی دست نمیزنیم ولی در عوض تحریمهایی را که قرار بود در آینده اعمال کنیم، به تعویق میاندازیم!
نویسنده این ستون طنزگونه اضافه کرده: یارو یک میلیون تومان بدهکار بود و هر چه طلبکار اصرار میکرد حاضر به پرداخت بدهی خود نبود. یک روز در خانه طلبکار رفت و گفت؛ پانصد هزار تومان از طلبت را فردا میدهم و سیصدهزار تومان دیگر را پس فردا و صد و نود و نههزار و نهصد و هفتاد تومان را هفته دیگر و پرسید خب! حالا چقدر باقی میماند؟ طلبکار گفت ۳۰ تومان و یارو با عصبانیت گفت؛ خجالت نمیکشی واسه ۳۰ تا تک تومنی اینهمه سر و صدا میکنی؟
ما که خوشبینیم
محمد حسین جعفریان در مقاله ای در جوان نوشته در هیاهوی خبری این روزها که همه سرگرم تمجید از مردان دیپلماسی کشور و زحمات آنهایند، خبری یک و نیم خطی به رسانهها راه یافت و توجه هیچ کس را جلب نکرد. این که: دیپلمات عربستانی که با رانندگی در حال مستی یک شهروند تهرانی را به قتل رسانده بود از ایران اخراج شد.
نویسنده با اشاره به سابقه رفتار سعودی با ماهی گیران ایرانی که آن ها را سر برید نوشته: این تنها نمونهای تلخ و وحشیانه از برخورد سعودیها با اتباع ایرانی است. حالا یک دیپلمات آنها برخلاف تمام هنجارها و قوانین جهانی و ایرانی و مهمتر از آن احکام اسلامی که عربستانیها بیش از همه مدعی آنند، تا خرخره الکل مینوشد و مست به خیابانهای تهران میآید و خانوادهای را عزادار میکند. اما با کمال تأسف رفتارها بسیار سردرگم و ناپخته است.
و خلاصه مقاله جوان این که: وقتی مقابل کشوری مثل سعودی چنین منفعلانه برخورد میکنیم، آیا دیپلماسی ما برای حفظ اقتدار و شأن ایران اسلامی مقابل شش قدرت جهانی چه خواهد کرد؟ ما که خوشبینیم.
مثل موزامبیک شده ایم
المیرا حسینی در مقدمه ای مصاحبه ای در جهان صنعت نوشته: این احساسی که میگوید دنیا ادبیات ما را نادیده میگیرد سالهاست ما را رها نمیکند. هر کسی یک نفر را مقصر میداند. گاهی نوک پیکان نویسندهها را نشانه میرود، گاهی ناشران و گاهی دولت را. اما ایراد اصلی کجاست؟ کجا را درست کنیم که دنیا هم متوجه ادبیات ایران شود. ایرادهایی که احمد پوری میگوید آسیبشناسیاش میتواند تز دکترا باشد.
با این مقدمه گزارشگر پرسیده: سالهاست که میگوییم نویسندگان بزرگی در کشورمان داریم ولی این نویسندگان بزرگ نه سهمی در جوایز جهانی دارند و نه حتی آنطور که باید در جهان شناخته شدهاند. علت این اتفاق چیست؟
احمد پوری مترجم و پژوهشگر جواب داده شما نگران ادبیات ایران هستید و این نگرانی، بحق است. اما یک سوال از شما دارم آیا شما تا به حال چیزی درباره ادبیات موزامبیک خواندید؟ موزامبیک یک مثال است. من میتوانم چندین کشور را نام ببرم که شما چیزی درباره ادبیاتش نشنیدهاید. این موضوع را میشود از جنبههای مختلفی بررسی کرد. اما علت اینکه از این مثال شروع کردم این است که بگویم در وهله اول دادوستد فرهنگی ما با دنیا تقریبا قطع است. یعنی به اندازهای که از ادبیات دنیا کتاب ترجمه میکنیم، کتابهای ما در کشورهای دیگر ترجمه نمیشود بنابراین خیلی طبیعی است که ما را نشناسند.
مصاحبه کننده پرسیده: نقطه اشتراک ما و موزامبیک کجاست؟
پاسخ این است: ما هم مانند آن کشور در عرصه حیات اجتماعی جهان نقش کمتری داریم. این هم منحصر به ادبیات نیست، در اقتصاد هم همینطور است. مثلا یخچال ساخت کشور ما در کشورهای دیگر به فروش نمیرسد. اینکه چرا به اینجا رسیدیم، یک مساله تاریخی است. زمانی در عرصه جهانی قدرتمند بودیم و شاعرانی مثل سعدی و حافظ خیلی راحت میتوانستند با معیارهای آن زمان جهانی شوند به طوری که حتی اگر امروز از یک انگلیسی بپرسید از ادبیات ایران چه کسی را میشناسد از خیام و حافظ نام میبرد.
روس ها یادشان می رود
کارتون روز: احسان گنجی، شرق |
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری به بررسی مواضع روس ها در قبال ایران در سال های گذشته پرداخته و نوشته : در وقت سخن روسها واقعا از هر نوع فداکاری برای ایران دریغ نمیکنند و چنان در قبال ایران از این حرفها میزنند که واقعا همه ایرانیان را شرمنده میکنند ...اما دریغ و افسوس که وقتی پای عمل میرسد ، کمیت برادران روسی لنگ میزند و برای همین هم تا بحال نه تنها هیچ قطعنامه ضدایرانی را در شورای امنیت وتو نکرده اند ، بلکه حتی از دادن رای منفی به بیانیههای ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم دریغ کردهاند!
به نوشته این ستون: کار بزرگ دیگری که روسها در این سالها برای ایران هم کردهاند و هم نکردهاند، ساخت نیروگاه اتمی بوشهر است. قرار بود ۱۳ سال پیش این نیروگاه را تمام و کمال تحویل ایران بدهند اما هر ۶ ماه یکبار با یک بهانه خیلی خاص، آنرا به تعویق انداختند تا جایی که دو سال پیش رئیس کمیته ویژه مجلس برای بررسی علل تاخیر نیروگاه بوشهر اعلام کرد: ساخت یک نیروگاه از صفر با صرفه تر از اتمام نیروگاه بوشهر است.
نمونه دیگری که طنزنویس مردم سالاری به آن اشاره کرده: شش سال پیش روسها آمدند و از ایران پول خوبی گرفتند که در ازای آن موشک اس- سیصد به ایران بدهند. در همان زمان وزیر دفاع این کشور دوست و برادر در اظهاراتی بسیار غیرتمندانه گفت: در صورت تمایل ایران، روسیه آماده خواهد بود تا سیستمهای دفاعی بیشتری را به ایران بفروشد اما متاسفانه این اظهارات به دریافت پول بیشترتری منجر نشد. مدتی که گذشت یکباره روسها یادشان آمد که نمیتوانند به ایران موشک بفروشند!