رودخانه کارون بزرگترین و پر آبترین رودخانه در جنوب غربی ایران و سرچشمه حیات مردم عرب و بختیاری از دیرباز، برپایی نخستین تمدنهای بشری را درکنار خود دیده است.
این رودخانه الهام بخش قوانین حمورابی (شریعه حمورابی- ۱۷۹۰ قبل از میلاد)، نخستین قوانین مکتوب بشری بوده است.
دیر زمانی نیست که بومهای نقاشی خانم دیو لافوای فرانسوی در طول سه سفر از طریق این رودخانه (سالهای ۱۸۸۱-۱۸۸۶) مزین به تصاویر شیرهای ساکن در بیشههای کنار این رودخانه گردید.
از آن هنگام که بریتانیاییها (برادران لینچ -سال ۱۸۸۸ میلادی) پس از طی کردن هزاران مایل دریایی به بزرگترین قرارداد تجاری زمان خود یعنی اجازه کشتیرانی در رودخانه کارون دست یافتند؛ زمان زیادی نگذشته است.
سرخی ناشی از آبهای گلآلود زمان طغیان وسرسبزی و آرامش جنگلهای اطراف این رودخانه در تمامی طول تاریخ ضمن آنکه مایه حیات مردمان بوده، طبع شاعران، ترانه سرایان، واوازخوانان را به وجد آورده، زیباترین نغمهها و حماسیترین اشعار و خیال انگیزترین افسانهها را پدید آورده است.
اما «کارون» دیر زمانی است به حالت احتضار روزگار میگذراند.
طرحهای به ظاهر «بلند پروازانه اقتصادی» مانند طرح توسعه نیشکر و انتقال سرچشمههای کارون به مناطق مرکزی مضاف به سدسازیهای بیرویه و بدور از محاسبات و پیشبینیهای زیست محیطی ضمن قطع جریان حیات بخش آب در بستر این رودخانه بزرگ؛ سرازیر شدن آلایندهها، فاضلابهای شهری و بیمارستانی و زهابهای مهلک ناشی از پس آب زمینهای زیر کشت نیشکر را باعث گردیده است.
امروزه شکی باقی نمانده است که طراحی و اجرای چنین پروژههایی؛ صرفنظر از هر دلیل آشکار و نهان و هر گونه رقابت درون حکومتی میان قدرتمندان مرکزنشین، نه تنها سودی برای مردم نداشته؛ بلکه باید چنین «بلند پروازی ابلهانه» را «نسلکشی آگاهانه» بنامیم.
اینک و در شرایطی که جوانان برومند و آگاه اهواز دست در دست هم به جای جشن و شادی عید قصد ایجاد زنجیر انسانی برای جلوگیری از «مرگ» این رودخانه زندگی بخش دارند؛ ما نیز ضمن در خواست از کلیه انسانهای آزاده و علاقمند به زندگی در ساسر جهان برای هم صدایی و هم گامی با این جنبش انسانی؛ خودرا در کنار و همراه با آنها میدانیم.
کانون فرهنگی مشداخ