ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 23.09.2013, 2:15
ما گل‌های خندانیم، فرزندان ایرانیم...

نویسنده: نسیم سلطان‌بیگی

منبع مقاله: انجمن حمایت از حقوق کودکان
بیش از ۱۳۲ میلیون کودک در جهان از حق تحصیل محروم هستند و این در حالی است که در ماده ۲۸ پیمان نامه حقوق کودک آمده است که کشورهای عضو باید حق کودک را برای برخورداری از آموزش به رسمیت بشناسند. در ایران براساس آمارهای رسمی نزدیک به سه میلیون کودک محروم از تحصیل وجود دارد و سالانه بیش از ۲۰۰ هزار کودک مجبور به ترک تحصیل می شوند. یکی از اعضای انجمن حمایت از حقوق کودکان، حق تحصیل را حق ابتدایی و اصلی برای رشد کودک و تبدیل شدن آن به شهروند مستقل می‌داند و در این‌باره می‌گوید: «قابلیت‌های فرد در محیط آموزشی رشد می‌کند و به همین دلیل در کنوانسیون حقوق کودک به حق دسترسی عادلانه به آموزش اشاره شده است. جاوید سبحانی با انتقاد از روند خصوصی‌سازی در کشور می‌گوید: «در ایران سیاست‌های خصوصی‌سازی و تعدیل اقتصادی، به جای آن که از حوزه تولید شروع شود از حوزه خدمات شروع شده و همین امر باعث شکاف اجتماعی شده است. او تاکید می‌کند که در حال حاضر خدمات دولتی از نظر مردم بسیار بی‌کیفیت هستند و تقابل میان مدارس دولتی و غیرانتفاعی باعث بروز نابرابری در جامعه شده است.»

۵۰ درصد کانونی ها ترک تحصیل کرده‌اند
عضو دیگر انجمن حمایت از حقوق کودکان بر این باور است که نحوه عملکرد مدارس در مناطق محروم باید به دقت بررسی شود و زمانی که مساله حق تحصیل مطرح می شود باید به این مساله توجه کرد که کودکی که از حق تحصیل محروم می شود تنها فرصت درس خواندن را از دست نمی دهد. مجید بی خیله در گفتگو با سایت انجمن حمایت از حقوق کودکان می گوید: بچه‌هایی که در شرایط سخت و با محرومیت زندگی می کنند، مهمترین امکان برای رشد را از دست می‌دهند. او ادامه می‌دهد: «زیرا خانواده‌ها وضعیت فرهنگی- اقتصادی خوبی ندارند و در این خانواده‌ها غالبا پدر و مادر آسیب دیده هستند و در اکثر خانواده‌ها افراد معتاد وجود دارند و چون خود پدر و مادر رشد نکرده‌اند، نمی‌توانند زمینه رشد کودکانشان را فراهم کنند. بی‌خیله بر مساله ارتباط این کودکان با مدرسه تاکید می‌کند و می‌گوید: «زمانی که در چنین خانواده‌هایی ارتباط کودک با مدرسه قطع می‌شود، خیلی نمی‌توان امیدوار بود که این کودک از تربیت سالمی بهره‌مند شود. او تاکید می‌کند که دو عامل خانواده های ناتوان و ضعیف –از نظر فرهنگی و اقتصادی- و مدارسی که کودکان آسیب دیده را به چشم یاغی نگاه می‌کنند و اقدام به اخراج آنها از مدرسه می‌کنند، کودکان را به ترک تحصیل و جذب خیابان شدن سوق می‌دهد». او ادامه می‌دهد: «طبق آمار رسمی ۵۰ درصد کودکانی که در کانون اصلاح و تربیت هستند، کودکانی هستند که ترک تحصیل کرده‌اند و همین امر نشان دهنده ارتباط عمیق میان این دو پدیده است و ما از دولت روحانی انتظار داریم که نگاه ویژه‌ای به این مساله داشته باشد.»

مددکار اجتماعی برای مدارس استخدام شود
سبحانی راه‌حل برخورد مناسب با چنین کودکانی را استخدام مددکار اجتماعی در مدارس می‌داند و می‌گوید: «هیچ نهادی برای کودکانی که از چرخه تحصیل خارج شده‌اند و جود ندارد و این در حالی است که نظام آموزشی باید کودکی را که در معرض خطر ترک تحصیل قرار گرفته مورد حمایت قرار دهد و به همین دلیل وجود مددکاران اجتماعی در مدارس ضروری است تا بتوانند کودکان در معرض خطر ترک تحصیل را شناسایی و مورد حمایت قرار دهند.» بی خیله نیز با تاکید بر لزوم وجود مددکاران اجتماعی در مدارس در این‌باره به انجمن می‌گوید: «در گذشته کودکی که ترک تحصیل می‌کرد، جذب بازار کار می‌شد و از شاگردی شروع می‌کرد، حرفه‌ای را می‌آموخت و پس از چند سال خودش به استاد فن تبدیل می‌شد، اما امروزه مسائل تغییر کرده‌اند و کودکانی که ترک تحصیل می‌کنند در سال حداقل سه یا چهار شغل عوض می‌کنند و دلیل این مساله آن است که هدف آنها دیگر حرفه‌آموزی نیست و امروزه این کودکان در پی کسب درآمد هستند و این درحالی است که کودکان امروز دیگر پس‌اندازی برای خود جمع نمی‌کنند و همه درآمدشان را خرج می‌کنند و درنهایت این کودکان با این میزان از سرخوردگی آمار بالای اعتیاد و جرم و جنایت در جامعه را رقم می‌زنند. این فعال حقوق کودک ادامه می‌دهد: «به همین دلیل ترک تخصیل این کودکان بسیار آسیب زننده است و اینجا مساله مددکار مدارس باید مطرح شود و ما از دولت جدید انتظار داریم که به این مساله رسیدگی کند و اگر طرح مددکار مدرسه اجرایی شود هزینه کمتری برای دولت و جامعه در برخواهد داشت و  برای آنها بسیار سودمند خواهد بود.»

عوامل اقتصادی، مانعی در برابر تحصیل کودکان
به باور بسیاری از جامعه شناسان، یکی از عواملی که باعث ترک تحصیل کودکان می‌شود، عوامل اقتصادی و عدم تامین هزینه‌های تحصیل کودکان از سوی خانواده‌‌های آنهاست. مدیر خانه کودک ناصر خسرو درباره وضعیت کودکان مهاجر به انجمن می‌گوید: «دانش آموزان افغان که کارت آمایش دارند برای ثبت‌نام در مدارس دولتی در مقطع ابتدایی ۱۰۰ هزار تومان، راهنمایی ۱۳۰ هزار تومان و دبیرستان ۱۵۰ هزار تومان باید پرداخت کنند و کسانی که پاسپورت دارند در مقطع دبستان ۲۵۰هزار توامان و در راهنمایی و دبیرستان ۲۸۰ هزار توامن باید پرداخت کنند و برای خانواده‌هایی که از نظر مالی ضعیف هستند و با مشکل مواجهند این مساله مانع بزرگی در برابر تحصیل کودکانشان است. براساس بررسی‌هایی که مدیر خانه کودک شوش انجام داده است، کمیساریای مهاجرین افغان برای آموزش کودکان افغان سالانه مبلغی به عنوان سرانه آموزش به حساب آموزش و پرورش واریز می‌کند و در آموزش و پرورش هم چنین ردیف اعتباری وجود دارد، با این وجود آموزش پرورش چنین هزینه‌هایی را از خانواده‌های کودکان افغان طلب می‌کند. بی‌خیله اما خطاب به نهادهایی که برای حمایت از حقوق کودکان تلاش می‌کنند، می‌گوید: «سازمان‌هایی که در زمینه کودکان مشغول به کار هستند هم باید نگاه ویژه‌ای به این کودکان داشته باشند، چرا که بیش از ۹۰ درصد کودکانی که در خانه‌های کودک مشغول به کار هستند کودکان افغان هستند که قادر به پرداخت هزینه‌های مدرسه نیستند و کودکان ایرانی آسیب دیده اصولا دیده نمی‌شوند. و این گروه از کودکان آسیب‌های اجتماعی را شکل می‌دهند که دیده نمی‌شوند و تدبیری برای آنها اندیشیده نمی‌شود و ما از کودکی که مدنیت را نیاموخته و ارزش‌های اجتماعی در او از بین رفته نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که خلافکار نشود، زیرا آنها از جامعه‌ای که آنها را نمی‌بیند انتقام می‌گیرند. مدیر خانه کودک ناصر خسرو تاکید می‌کند که سال گذشته حدود ۱۵۰ نفر در مقطع ابتدایی این خانه کودک برای تحصیل ثبت‌نام کردند که در پایان سال ۹۹ نفر از آنها قبول شدند و اکثر کسانی که قوبل نشدند به علت مشکلات اقتصادی و فشار زیاد کاری مجبور به ترک تحصیل شدند و از این میان کسانی که سال گذشته در این خانه کودک در مقاطع گوناگون ثبت‌نام کرده‌اند، تنها ۱۲ نفر برای ادامه تحصیل به مدارس دولتی فرستاده شدند.

تلقی از آموزش و پرورش، بخشی هزینه بر نباشد
سبحانی تغییر نگرش را اولین عامل برای تغییر وضعیت موجود در آموزش و پرورش کشور می‌داند و می‌گوید: «این تصور که آموزش و پرورش بخشی هزینه بر برای دولت است، باید تغییر کند و دولت در این بخش سرمایه‌گذاری کند. این فعال حقوق کودک ادامه می‌دهد: «در حال حاضر کیفیت تحصیل در مدارس دولتی فدای بودجه می‌شود و مدارس غیر انتفاعی که با هزینه والدین تامین می‌شوند از کیفیت آموزش بالایی برخوردار می‌شوند و همین امر سبب بروز نابرابری در جامعه می‌شود و اگر هدف بنیادین آموزش و پرورش برابری است، باید نسل جدید را در برابر آموزش‌های یکسان و برابر قرار دهد تا انسجام و همبستگی در میان این نسل رواج پیدا کند و زمانی که بنیان آموزش نابرابر است، این نابربری در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... نیز بازتولید می‌شود و نخبه‌گرایی رواج پیدا می‌کند. سبحانی بر این باور است که اولین نتیجه غربال‌گری کودکان انگ‌خوردن است. او در این باره می‌گوید: «دانش آموزی که نمی تواند به مدارس استعداد درخشان و... راه پیدا کند، انگ می‌خورد و به این ترتیب آموزش و پرورش عامل بنیادین نابرابری در جامعه می‌شود.»

برای پشیمان‌ها راه بازگشت وجود ندارد
بی‌خیله، فعال حقوق کودک، نبود راه برگشت برای کودکانی که ترک تحصیل کرده‌اند را یکی دیگر از مشکلات موجود در این عرصه می‌داند و در این باره می‌گوید: «برای کودکانی که ترک تحصیل کرده‌اند و پشیمان شده‌اند مانع بزرگی وجود دارد و آن هم رفتن آنها به مدارس شبانه است، چرا که بخشی از مدرسه رفتن برای آنها جستجوی کودکی است و این چیزی است که در مدارس شبانه که مرد ۵۰ ساله در کنار کودکان قرار می‌گیرد وجود ندارد و به همین دلیل امکان بازگشت به مدرسه هم عملا پس از ترک تحصیل از کودکان سلب می‌شود. او در پایان تاکید می‌کند که در حال حاضر ساز و کاری برای کودکان آسیب‌پذیر وجود ندارد و این مساله به همه آسیب می‌زند. و حق تحصیل فقط تحصیل و با سواد شدن نیست و خلایی که بعد از ترک تحصیل به وجود می‌آید مساله بسیار مهمتری است.