اعتماد / محسن آزموده
صندلیهای تالار ابن خلدون دانشكده علوماجتماعی دانشگاه تهران عصر یكشنبه دوم تیرماه برای شمار كثیر دانشجویان و اساتید و مخاطبانی كه آمده بودند تا پاسخی برای پرسشهای متعددشان درباره انتخاباتی كه گذشت، بیابند، كم بود. به گفته دكتر محمد امین قانعیراد جلسه هفتگی انجمن جامعهشناسی ایران كه هفتههای پیش در دفتر كوچك این انجمن و با حضور تعداد انگشت شماری از متخصصان برگزار میشد، بدون آنكه تبلیغاتی صورت بگیرد، چنان مورد استقبال قرار گرفت كه حتی سالن شریعتی دانشكده نیز گنجایش مخاطبان را نداشت.
آنچه در ۲۴ خردادماه سال جاری در ایران رخ داد، تنها تحلیلگران و متخصصان را شگفت زده نكرد، بلكه پرسشهای فراوانی را فراروی عموم جامعه گذاشت و بار دیگر مفروض «پیشبینیناپذیر بودن جامعه ایران» یا به تعبیر دیگر «دقیقه نود بودن آن» را به اذهان متبادر كرد. اما ورای این داوریهای نسنجیده به راستی چه تحلیلی از جامعه ایران میتوان ارائه كرد و روندهای اجتماعی در آن را چگونه میتوان توضیح داد؟
در نشست انجمن جامعهشناسی در «تحلیل جامعه شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاستجمهوری» دكتر محمد امین قانعی راد، دكتر حمیدرضا جلایی پور، دكتر علی ربیعی، دكتر ناصر فكوهی، دكتر علی محمد حاضری، دكتر هادی خانیكی ودكتر سعید معیدفر سخنرانی كردند، چهرههایی چون دكتر یوسف اباذری و دكتر مهدی منتظر قائم نیز در این جلسه حضور داشتند.
دكتر قانعی راد، رییس انجمن جامعهشناسی ایران مدیر جلسه بود. وی در آغاز دستور جلسه را اعلام كرد و گفت: هدف این جلسه تحلیل جامعهشناختی انتخابات ریاستجمهوری است. اینكه مردم و گروهها و قشرها و طبقات مختلف ایشان از جمله اقوام، قومیتها، بازار، دانشجویان، روستاییان، شهرنشینان، جوانان، زنان و... چه نقشی در آن ایفا كردند. برخی معتقدند كه در این انتخابات احزاب نقش فعالی نداشتند و این با وجود آن است كه امروز در كشور ۲۴ حزب رسمی حضور دارد، در حالی كه برخی دیگر این انتخابات را حركتی كاملا حزبی و سیاسی تلقی میكنند. همچنین باید روشن شود كه گروههای مرجع اعم از نخبگان سیاسی، روشنفكران، دانشگاهیان، هنرمندان، رسانهها و مطبوعات چه نقشی را در این انتخابات ایفا كردند. ضمن آنكه باید نقش روندهای جهانی و تاثیر آنها را نیز در این انتخابات روشن كرد. البته جلسه به مسائل راهبردی كاری ندارد.
گشایشی در عرصه عمومی كشور
در ادامه دكتر حمیدرضا جلایی پور، عضو هیات علمی دانشكده علوم اجتماعی سخنرانی كرد. وی انتخابات اخیر را رخداد مهمی دانست كه لكوموتیو دولت را جابهجا كرده است و گفت: من بحث خود را با یك سوال سیاسی آغاز میكنم و به یك مساله جامعه شناختی ختم میكنم. در واقع میخواهم تبیینی جامعه شناختی از پتانسیل جنبشی جامعه ایران ارائه دهم. سوال سیاسی این است كه چرا آقای روحانی به نحو غیرمنتظره در دور اول و با اكثریت قاطع آرا پیروز شد؟ در حالی كه حتی خود اصلاحطلبان انتظار داشتند در بهترین حالت انتخابات به دور دوم كشیده شود. ضمن آنكه خود اصولگرایان فكر میكردند در دور اول یكی از كاندیداهای مورد نظرشان پیروز میشود.
بر این اساس باید مشخص شود كه شرایطی كه در آن، این انتخابات رخ داد، چگونه بود. از سال ۸۸ به بعد مخالفان اصلاحات كوچكترین امتیازی به ایشان ندادند و بر روند كنترل جامعه افزودند. تا جایی كه از یك سال گذشته تا به امروز تمام كسانی كه به نحوی میخواستند در انتخابات فعال شوند، از فعالیت منع شدند و نمیتوانستند از كاندیدای مورد نظر خود حرف بزنند. آقای خاتمی نخستین كسی بود كه گفت باید دنبال هاشمی رفت. اما شرایط بهگونهیی بود كه حتی آقای هاشمی به عنوان شناسنامه انقلاب رد صلاحیت شد. این فضا بهگونهیی بود كه بخش وسیعی از طبقه متوسط ناكام و ناامید بودند. عدهیی از ایشان نیز جذب سیاستهای نوسازی آقای قالیباف شدند. سایر رایدهندگان نیز جذب سایر كاندیداها شدند، بهگونهیی كه هیچ كس پیش بینی نمیكرد كه از میان ۶ كاندیدا آقای روحانی پیروز شود. پس چطور شد كه آقای روحانی رای آورد؟
جلاییپور در پاسخ به این پرسش گفت: در جریان انتخابات اخیر بر خلاف انتظار گروههای تندرو، بهویژه در روزهای منتهی به انتخابات جنبشی فراگیر شكل گرفت. این جنبش فراگیر كه به این انتخابات برقآسا منجر شد، ناشی از پتانسیل جنبشی جامعه ایران است. گسترش نارضایتی اقتصادی ناشی از تحریمها و سوءمدیریت و عدم ثبات نرخ ارز و كاهش درآمد دولت از عوامل فعالكننده این پتانسیل بودند. اما مساله مهمتر نگرانی مردم از آینده كشور بود. اینكه ایران مثل عراق و افغانستان و سوریه و لیبی نشود. البته این عوامل میتواند موجب شورش یا انقلاب شود. اما ما دیدیم كه مردم در ایران دقیقا و آگاهانه سر صندوق رای رفتند و با این دقت رای دادند. این به دلیل آن است كه بر خلاف برخی نظرات، جامعه ایران تودهیی نیست. شاید در ایران مردم حزبی یا تشكیلاتی نباشند، اما فوقالعاده عقل دارند و این ناشی از یك فردیت نهادینه شده در مردم است. این فردیت نهادینه شده به هوشیاری جمعی منجر میشود و باعث میشود كه جامعه در شرایط دشوار مذكور به جای شورشی یا انقلابی شدن به سمت جنبش حركت كند.
جلایی پور در بخش پایانی سخنش گفت: در این شرایط اصلاحطلبان هوشمندانه واقعیت جامعه ایران را شناختند، نارضایتیها را تحلیل كردند و آگاهانه وارد بازی انتخابات شدند. ایشان از یك سال پیش كاندیدایی را معرفی كردند كه تبلیغات سرخود باشد و به چهرههای كمتر شناخته شده مثل نجفی و عارف و روحانی اشاره نكردند. ابتدا آقای خاتمی آمد و سپس ثبت نام آقای هاشمی روحانی هفتاد و نه ساله بود كه موجب شد تمام مطالبات دوباره زنده شود. ۲ ساعت بعد از ثبت نام هاشمی در تمام شهرها و روستاها زلزلهیی بر پا شد. یعنی جوانههای جنبش با ثبت نام او رشد كرد. در پس رد صلاحیت روحانی و عارف مطرح شدند. ائتلاف این دو را نیز باید بیش از همه كار جوانان شهرستان خواند. حمایت آقای خاتمی از ائتلاف را نیز نمیتوان نادیده گرفت. همین برنامهریزی دقیق موجب شد كه در دو روز آخر جنبشی فراگیر شكل بگیرد كه حتی در روستاها تا 70 درصد به روحانی رای دادند. این انتخابات گشایش انفتاحی در فضای كشور ایجاد كرد و مانع از این شد كه شرایط بیمار كشور به جراحی قلب باز نیاز داشته باشد.
سونامی بینظیر انتخاباتی
دكتر علی محمد حاضری دیگر سخنران این نشست این انتخابات را رخدادی شگفتانگیز خواند و گفت: شخصا در این سی و پنج سال انتخاباتی را ندیده بودم كه جناح منتقد با اختلاف كمی بیش از نصف آرا پیروز شود. نكته دیگر این انتخابات آن بود كه نیروهای خودسر به خود اجازه حمله به آرای مردم را ندادند. ضمنا در این انتخابات بخشهای كمتر توسعه یافته جامعه توانستند مطالبات قومی خود را بیان كنند. اما مساله مهم سونامی رای بینظیری بود كه ظرفیتی فراتر از جنبشها و قدرتهای رسانهیی داشت. به همین دلیل باید از نقش ارتباطات چهره به چهره غافل نشد. البته نكته نازیبای انتخابات ضعف و ناكارآمدی نظام نظرسنجیهایی بود كه توسط نهادهای علمی صورت گرفت و جامعه علوم اجتماعی كشور باید فكری به حال این امر بكند.
دكتر حاضری با اشاره به تغییر آرای طبقه متوسط از قالیباف به سمت روحانی به دلیل تغییر شعارهایش در روزهای پایانی گفت: طبقه متوسط در آخرین روزها مطالبات خود را در جای دیگری متجلی دیدند. البته باید نقش عقلانیت اصلاحطلبی در ائتلاف را برجسته كرد. این انتخابات نشان داد كه عقلانیت ابزاری اصلاحطلبی در پذیرش رهبری بیش از ولایتپذیری بخشهای سنتی جامعه ایران است. ایشان توانستند تنوع نظرات را از میان ببرند، ضمن آنكه نشان دادند كه عدم حضور بیمعناست. در این انتخابات شاهد پیشرفتهترین روش عقل جمعی در مركزیت نهاد اصلاحطلبی بودیم، تا جایی كه تا اقناع آخرین نفر بحثها پیگیری شد. این انتخابات از یكسو ظرفیت بالای رفتار حزبی نهادینه شده در ایران را نشان داد و از سوی دیگر دستاوردهای ذخیره شده ملی در جامعه ایران برای هوشیاری اجتماعی و حركت در آخرین لحظات را شاهد بودیم.
عقلانیت در تصمیمگیری
هادی خانیكی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه نیز در این نشست بحث خود را با تاكید بر ارتباط میان سه ساحت سیاست ورزی، كنشگری علمی و كنشگری روشنفكرانه در فهم پدیدههایی چون انتخابات آغاز كرد و گفت: باید در تحلیل میان سه سطح خرد، میانی و كلان تمییز قائل شد. در سطح خرد نقش كنشگران سیاسی اهمیت مییابد. در سطح میانی به این امر پرداخته میشود كه چگونه جامعه در آخرین لحظات به پای صندوقها رفتند. نگرانی این بود كه فرودستان جامعه به اعتبار رسیدگی معیشتی رفتاری در برابر طبقه متوسط داشته باشند، اما تلنگر منزلتی به ایشان باعث شد كه مناطق محروم و حاشیهیی رای بالایی به آقای روحانی بدهند. در سطح كلان تحلیل نیز باید به مساله تاریخی جامعه ایران كه ناامنی است توجه شود.
دكتر خانیكی سپس به بحث رسانهها در انتخابات اشاره كرد و گفت: نقش رسانهها را در انتخابات ۷۶ به وضوح میتوان دید، اما در این انتخابات به نظرم آن تاثیر را نمیتوان دید، بلكه باید مجموعه تركیبی از رسانهها اعم از برخورد رودرروی مردم، شبكههای اجتماعی، مطبوعات و رسانههای رسمی را با نقشهای متفاوت ارزیابی كرد. البته بیش از همه باید به نوع دیگری از ارتباطات سیاسی كه مبتنی بر نوعی دیالكتیك انتقادی بود اشاره كرد. در سالهای اخیر اصلاحطلبان توان رسانهیی خود را از دست داده بودند، اما در چند ماه پایانی گفتوگوهایی میان سه سطحی كه گفتم صورت گرفت كه بعد از آمدن آقای هاشمی این دیالكتیك انتقادی به سطح جامعه منتقل شد. در این انتخابات شاهد نوعی عقلانیت در تصمیمگیری شدیم. از دل این عقلانیت اصلاحاتی بیرون آمدن كه رنگ و بوی اعتدال داشت.
سامان سیاسی نداریم
دكتر علی ربیعی، سخنران بعدی این نشست بحث خود را با نگرانی از وضعیت پیشبینیناپذیری جامعه ایران آغاز كرد و گفت: چندین دوره است كه وضعیت جامعه به همین صورت است. علت آن است كه ما سامان سیاسی نداریم و در بیسامانی سیاسی انتخابات صورت میدهیم. یكی از دلایل آن است كه ساخت قدرت از عصر پهلوی تا عصر حاضر تمایل دارد كه مستقیم با مردم حرف بزند و رفتاری تودهستایانه دارد. این امر سبب میشود كه موج تحولخواهی در آستانه انتخابات مطالباتش را در یك ایماژینه مییابد. بر این اساس حركت جامعه ایران را اولا در یك فرآیند تحولخواهی و ثانیا در آنچه من آن را «لج ملی» میخوانم، میتوان توضیح داد. این موج تحولخواهی را من از انتخابات مجلس چهارم تا الان دنبال كردهام.
وی سپس به بازخوانی تحولات سیاسی ایران همسو با تحولات ارزشی و تحولخواهی جامعه پرداخت و در پایان گفت: در شرایطی كه همه شادند و جشن میگیرند و هر كس میگوید حماسه رخ داده است من معتقدم كه این تغییرات ناشی از یك بیماری در جامعه و فقدان سامان سیاسی است. ما ساختار سیاسی مشخص و نظام كنترل اجتماعی نداریم. در كشور ما جامعه مدنی شكل نگرفته است، احزاب، اصناف، اتحادیهها و گروهها حضور جدی و متشكل ندارند و در نتیجه وقتی جامعه دچار دلشوره و نگرانی میشود، روح جامعه به حركت میآید و یك موج میسازد و حماسه ایجاد میكند و خیابانها را به اشغال خود درمیآورد. اما كاش عصر حماسه تمام شود و ما به جای سونامی انتخاباتی شاهد آن باشیم كه روح تحولخواهی، نهادهایی قانونمند برای بیان مطالبات خود داشته باشد.
تقدم امر اجتماعی بر امر سیاسی
دكتر ناصر فكوهی، استاد انسانشناسی دانشگاه تهران در این نشست بر اهمیت نگاهی جامعهشناختی بر انتخابات تاكید كرد و گفت: به نظر من رسالت جامعهشناسی این نیست كه به بحث سیاسی درباره این یا آن نامزد بپردازد. گفتمان سیاسی در همه جای دنیا امر سیاسی را به كنش كنشگران سیاسی تقلیل میدهد. در حالی كه امر سیاسی این نیست. امروز در سطح جهان بحثهای متنوعی پیرامون خود مفهوم انتخابات صورت گرفته است و بحث در این است كه چطور یك سیستم واقعی كنش اجتماعی كه فرآیندی دارای پیوستار و غیرقابل مدیریت و پراكنده است، به یك لحظه خاص در یك انتخابات تقلیل مییابد؟ این كار تخیل است كه ایماژی میسازد و این تصور و تخیل را پدید میآورد كه پیروزی در انتخابات به معنای تغییر اجتماعی است.
دكتر فكوهی با تاكید بر اهمیت تحلیل اجتماعی گفت: آن چیزی كه در یك جامعه موثر است و به صورت قاطعانه میتواند جامعه را تغییر دهد و میتواند آن را به طرف بهتر شدن پیش ببرد، امر اجتماعی است، یعنی كنش در سطح روزمرگی و در شكل پیوستاریاش و نه اتفاقی كه صرفا در راس سیستم سیاسی رخ میدهد.
وی سپس به نقد راهكارهایی كه در سالهای اخیر برای حل مشكلات ارائه شده پرداخت و گفت: شكست امر سیاسی این طور خودش را نشان میدهد. بنابراین برنده این انتخابات هیچ یك از كاندیداها به تنهایی نبودند، بلكه همه آنها بودند، زیرا همه آنها مخالف روندهایی بودند كه در جامعه اجرا شده بود. كسانی هم كه رای دادند دچار این توهم نبودند كه با انتخابات همه مشكلات حل میشود. خوشبختانه چیزی كه در جامعه ما عوض شده این است كه سیستم سیاسی تغییرات اجتماعی را درك كرده است و فهمیده كه جامعهیی با سرمایه فرهنگی و اجتماعی بالا را به راحتی میتوان اداره كرد.
دكتر فكوهی در پایان ضمن تاكید بر عقلانیتی كه در انتخابات اخیر شكل گرفت، گفت: امروز بیش از هر زمان از جامعهشناسان كشور انتظار میرود كه به نقد فضای موجود بپردازند. این حداكثرخواهی یا اتوپیسم نیست، اما معتقدم وظیفه جامعهشناسی نقد است.
نگران توقعات فزاینده هستم
در پایان این نشست نیز بحث و گفتوگویی میان سخنرانان و مخاطبان صورت گرفت. علی ربیعی در این بخش گفت: من نگران توقعات فزایندهیی هستم كه این روزها از سوی برخی از افراد جامعه مشاهده میشود. بین وضع موجود و وضع مطلوب شكافی وجود دارد و باید مراقب بود كه سطح توقعات بهگونهیی نباشد كه همه دستاوردهایی كه به دست آمده از دست رود.
هادی خانیكی نیز از فضای امید به وجود آمده استقبال كرد و آن را زمینهیی برای دیالكتیك میان كنشگران سیاسی و چهرههای دانشگاهی و فعالان روشنفكری خواند و گفت: باید نگرش برد-برد را گسترش داد. اعتدال در گفتمان اعتدال به معنای محافظهكاری یا نادیده گرفتن میل به تغییر نیست، بلكه اعتدال به معنای حركت خردورزانه بردبارانه است.
معیدفر نیز با تاكید بر فضای اعتدال به وجود آمده گفت: خوشبختانه پیام ۲۴ خرداد شكافها و كینههای عظیم را از میان برد البته نباید كار نهادسازی فراموش شود و لازم است تا جامعه مدنی تقویت شود.