ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 17.06.2013, 9:26
همه به دنبال مقصر می‌گردند

اعتماد / ثمینا رستگاری

دورانی تازه شروع شده است. حضور مردم در پای صندوق رای نتیجه‌یی را رقم زد كه موجب بهت و ناباوری جریان‌های سیاسی داخل و خارج از ایران شده است. تقریبا به جرات می‌توان ادعا كرد كه هیچ كس هفته گذشته نمی‌توانست حدس بزند كه ۲۵ خرداد آفتاب سیاست از سمتی دیگر طلوع می‌كند و دورانی تازه آغاز خواهد شد. برای فهم ویژگی‌های دوران جدید كافی است سری به رسانه‌های اصولگرا بزنیم.

آنها بعد از ۸ سال از كلمه شكست استفاده می‌كنند و اقلیت شدن خود را در دوران جدید تئوریزه می‌كنند. روز گذشته یعنی یك روز بعد از اعلام پیروزی قطعی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری، رسانه‌ها، روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های اصولگرا كه عمدتا خود را برای یك جشن پیروزی آماده كرده بودند به تحلیل چرایی شكست خود پرداختند. هر كدام دلیلی آورده‌اند و تحلیلی نوشته‌اند؛ یكی جلیلی را مقصر می‌داند، یكی قالیباف را و دیگری ولایتی را شماتت می‌كند و برخی بزرگان اصولگرا را، اما همه آنها از احمدی‌نژاد اعلام برائت می‌كنند و برای كم كردن درد شكست خود تلاش می‌كنند تا حساب احمدی‌نژاد را از اصولگرایی جدا كنند و شكست روز جمعه را یكجا به نام او سند بزنند. عده‌یی دیگر سعی می‌كنند با پافشاری بر این نكته كه روحانی اصلاح‌طلب نیست بلكه برآمده از جامعه روحانیت مبارز است گوشه‌یی از پرچم پیروزی را بگیرد و گوشه‌نشین این جشن ملی نباشد.

بازخوانی تحلیل این روزهای اصولگرایان مهم است برای اینكه می‌توان نقشه فكری آنها را به وضوح دریافت. اكنون كه حجاب غلبه و تسلط بر فضای سیاسی كنار رفته، آنها با افكار درونی‌شان تنها شده‌اند به همین دلیل راحت‌تر می‌توان آنها را دید. آنها امروز خود را موظف می‌دانند تا به حامیان خود حرفی بزنند، آنگونه كه تحلیلگر سایت عماریون می‌نویسد: «چرا بُهت، سراسر وجود هر یك از علاقه‌مندان به سرنوشت انقلاب را فراگرفته؟ مشكل از كجاست؟ آیا باید به دنبال مقصر بود؟ آیا اول باید تسویه حساب داخلی كنیم تا بغض‌های فرو خورده‌مان التیام یابد؟ آیا از هم‌اكنون به هو كردن پیروز بپردازیم؟ چه كنیم؟»

در این گزارش به بررسی این تحلیل‌ها و شناسایی خطوط اصلی آنها خواهیم پرداخت.

موج مقصریابی؛ جلیلی مقصر است یا قالیباف

روزنامه تهران امروز ارگان شهردار تهران صراحتا جلیلی را مقصر می‌داند. این روزنامه در سرمقاله دیروز خود با عنوان «حلال‌ترین رای!» جلیلی را به باد انتقاد گرفت و نوشت:«آقای جلیلی شما به قول خودتان و حامیان دوآتشه‌تان به تكلیف‌تان عمل كردید؟ فقط پرسش ما از شما این است كه واقعا به تكلیف‌تان عمل كردید كه انتخابات ریاست قوه اجرایی را به یك رفراندوم هسته‌یی تبدیل كردید؟! برادر گرامی! گفته بودی كه پشت خیمه‌های دشمن هستیم و نباید از این ده ضربه شمشیر عقب بكشیم. اما نگفته بودی كه مصداق قرآن سر نیزه در این شباهت‌سازی چیست؟ آقای جلیلی! پاس گل آقای روحانی را شما زحمت كشیدید. برادر عزیز! باید بدانیم كه تكلیف همیشه به فعل نیست كه برخی اوقات به ترك فعل است.

اما طرفداران جلیلی مثل سایت رجانیوز نظر دیگری داشتند. آنها قالیباف را عامل اصلی شكستی می‌دانستند كه در صورت ائتلاف بر سر جلیلی حادث نمی‌شد. وحید یامین‌پور در مطلبی كه رجانیوز آن را منتشر كرد قالیباف را «برساخته‌یی رسانه‌یی» دانست كه صرفا با «پول و قدرت» و توسط رسانه‌ها و مشاورانش به جای نسخه‌ اصلی جا زده می‌شد.

وی با طرح این سوال كه «آیا مشاوران قالیباف می‌خواستند از او برساخته‌یی خنثی و بی‌خاصیت بسازند كه نه دل حزب‌اللهی‌ها را به سمت خود بكشد و نه نظر معیشتی‌ها را جلب كند؟!» نوشت: «او از پیش باخته بود. تونل‌ها و بزرگراه‌های تهران نه برای امت حزب‌الله مهم بود و نه برای اصلاح‌طلبان مهم‌تر از مفاهیم پربسامدشان مانند آزادی و نه كافی برای جلب آرای معیشتی. كه اگر غیر از این بود بعد از خارج شدن كلمه «گاز انبر» از دهان حسن روحانی، همه زحمات تبلیغاتی‌شان به باد نمی‌رفت.»

یامین‌پور كه ظاهرا از شماتت‌های طرفداران قالیباف به تنگ آمده، تاكید می‌كند كه از رای دادن‌مان به جلیلی پشیمان نیستیم. دست كم گفتمان اصیل انقلاب نماینده درخوری داشت. نماینده‌یی كه برساخته‌یی رسانه‌یی نبود. ما در برابر معیارهای روشن رهبری، تقلب گفتمانی نكردیم تا با تعبیر بی‌مبنای صالح مقبول، همه ‌چیزمان بر باد نرود. بدترین كار در این شرایط شماتت همدیگر است. اما ظاهرا این جماعت مدعی نیت كرده‌اند كه تمام عقده‌ها و كینه‌هایشان را سر رفقای ما خالی كنند. این نامردی است. نیتم از نوشتن این متن همین بود...

ائتلاف یا وحدت؟ هیچ‌كدام مهم نبود

آرای اصولگرایان نشان می‌دهد كه آنها همه روی هم با احتساب آرای محمد غرضی هم نمی‌توانستند پیروز انتخابات ۹۲ باشند اما همچنان برخی از آنها فكر می‌كنند اگر ائتلاف می‌كردند الان به جای مرثیه‌سرایی برای شكست وضع بهتری داشتند اما پناهیان حامی پرو پاقرص جلیلی درست عكس این اعتقاد را دارد. از نظر وی «بعضی می‌گویند اگر ائتلاف می‌شد اقبال مردم بیشتر می‌شد و ممكن بود در نتیجه تغییری حاصل شود اما بنده چنین اعتقادی ندارم؛ بلكه معتقدم انتخابات دو قطبی می‌شد و در آن صورت، هم آرای آقای روحانی بیشتر افزایش می‌یافت، و هم نتیجه‌اش برای ثبات جامعه خوب نبود.»

اعلام برائت از احمدی‌نژاد

الان دیگر نه تنها بازار نقد احمدی‌نژاد داغ و پرمشتری است بلكه اصولگرایان یكی از دلایل شكست خود را این می‌دانند كه در برابر كارهای او سكوت كردند و كارهای او به نام اصولگرایی نوشته شد. سایت اصولگرای عماریون وعده‌های بی‌سرانجام احمدی‌نژاد را دلیل دلزدگی مردم از كاندیداهای اصولگرا می‌داند كه باعث شد مردم راه‌حل را در دامان اصولگرایان نیابند و به قولی مارگزیده شوند و از ریسمان سیاه و سفید ترسان.

پناهیان هم معتقد است هرچند آقای احمدی‌نژاد صریحا خود را جزو اصولگرایان نمی‌دانند و اصولگرایان به صورت واضح با ایشان در تقابل بودند، منتها مشكلات دولت ایشان به پای اصولگرایان نوشته شد و نامزدهای غیراصولگرا در نهایت بی‌انصافی به این اتهام دامن زدند.

سایت الف متعلق به احمد توكلی هم می‌نویسد: «اصولگرا هیچ نسبتی با جریان احمدی‌نژاد نداشته و ندارد. اما چون اصولگرایان از ابتدا موضع خود را نسبت به این گروه روشن نكردند امروز احمدی‌نژاد هم پای این جریان نوشته می‎شود. به اعتقاد نویسنده این سایت «اصولگراها چوب مماشات با احمدی‌نژاد را خوردند. كسانی در این دوره از انتخابات حضور داشتند كه طی ۸ سال حكومت این دولت كمترین انتقادی به آن نداشتند. به ده‌ها مصلحت خودساخته سكوت كردند. طبیعی است كه مردم باور نكنند كه نقد‎های شب انتخابات از روی صداقت باشد.»

پذیرش شكست و شروع برنامه‌ریزی برای پیروزی

در سیاست هیچ گروهی نمی‌میرد؛ ضعیف می‌شود، به حاشیه می‌رود اما نابود نمی‌شود بلكه در ذهن طرفداران خود ادامه پیدا می‌كند.

اصولگرایان می‌توانند به سرنوشت اصلاح‌طلبان نگاه كنند و به آینده امیدوار شوند چرا كه اصلاح‌طلبی با وجود تمام محدودیت‌ها، مضیقه‌ها، تهمت‌ها و افتراها از بین نرفت بذر اصلاح در جامعه وجود داشت، رشد كرد و سر برآورد و از این به بعد هم اگر اصولگرایان چشم خود را از نهادهای قدرت بردارند و به رشد طبیعی قناعت كنند می‌توانند راهی تازه برای خود پیدا كنند.

كاظم انبارلویی از جمله افرادی است كه قسمتی از این حقیقت را دریافته است. او صراحتا اعتراف می‌كند: «رای پایین مردم به اضلاع چهارگانه اصولگرایان در حقیقت هم عدم رضایت و هم نوعی تنبیه گروه‌های مرجع و نخبگان اصولگرا از سوی مردم تلقی می‌شود. این یك نكته عبرت‌آموز است كه نباید فراموش كرد.»

او معتقد است «ضعف در طرح یك گفتمان متناسب با نیازهای دهه چهارم انقلاب، ضعف در همگرایی رهبران اصولگرا، ناتوانی در بسیج سازمان رای، عدم طراحی یك برنامه كه یك افق روشن را ترسیم كند، اكتفا به شعارهای بدون پشتوانه اجرایی، یك عدم توفیق را به اصولگرایان تحمیل كرد كه اگر خوب آسیب‌شناسی نشود نتایج جدی خود را در انتخابات مجلس نشان خواهد داد».

با این حال امیدوارانه می‌گوید: «از هم‌اكنون می‌شود كار را شروع كرد تا حداقل چهار سال دیگر یا هشت سال دیگر كه عمر دولت یازدهم و دوازدهم به‌ سر می‌آید قدرت را در یك فرآیند مردم‌سالارانه و در چارچوب‌های اخلاقی، قانونی و حرفه‌یی تحویل گرفت.

در این چهار سال اصولگرایان باید نسبت به بازتولید گفتمان اصولگرایی بر مبنای تقاضاها و مطالبات جدی مردم همت گمارند. برنامه شفاف و روشن در رقابت‌ها برای خدمت به مردم ارائه دهند تا بتوانند اعتماد گذشته را احیا كنند...

نهایتا اگر انتخابات ۹۲ یك دستاورد برای اصولگرایان داشته باشد ایران گامی بزرگ در تاریخ خود برداشته است و آن پیام این است: «باید در میدان سیاست بازی كرد، دوپینگ و رشد غیرطبیعی در سیاست و در میدان دموكراسی جایی ندارد. با این نگاه هر چهار سال می‌توان جانی تازه گرفت و وارد رقابت شد. نگاه حذفی و از بین بردن فضای رقابتی هم امید را از بین می‌برد و هم سیاست را می‌كشد.»