ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 02.03.2013, 13:14
سودی که روسیه از تحریم ایران می‌برد

به گزارش تابناک، در اواسط ماه ژانویه مقامات بلند پایه شرکت نفتی روس‌نفت روسیه، دیداری را با مقامات شرکت ملی نفت چین داشتند که طی آن توافقات اولیه برای انجام قراردادهای بلند مدت دوجانبه برای همکاری در حوزه انرژی صورت دهند. در هر صورت این دیدار از یک توافق اولیه و مذاکره فرارتر رفت و چندی بعد رسانه های روسی خبر دادند که طی این دیدار قرار شده است روسیه، میزان صادرات نفت خود به چین را از ۳۰۰ هزار بشکه در روز به ۵۰۰ هزار بشکه افزایش دهد. این امر علاوه بر تأثیرات مستقیمی که بر روابط مسکو و پکن دارد، تأثیرات مستقیمی بر ایران نیز دارد.

نفت و روابط ایران و چین

قبل از سال ۲۰۱۲ به وضوح می توان گفت که ایران چین را به عنوان یک بازار مطمئن محسوب می‌کرد. ایران به میزان ۱۰ تا ۱۶ درصد از نیاز نفتی چین را برطرف می‌کرده و تحریم های آمریکا از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ چندان تأثیری بر خرید نفت چین از ایران نداشت. البته پکن از همان زمان نیز تلاش‌هایی برای پیدا کردن تأمین کنندگان جایگزین داشت اما این امر چندان جدی و ضروری نبود.

وفاداری نفتی چین البته چند عامل سیاسی دارد: رهبران چینی دغدغه جدی در خصوص امنیت انرژی دارند. ظاهراً در خصوص وابستگی بیش از اندازه به تأمین نفت از کشورهای حاشیه خلیج فارس که اغلب در تماس مستقیم با واشنگتن هستند، چندان اطمینانی ندارند.

از سویی تهران نیز به جریان نفت به سوی چین علاقه خاصی داشته و دارد. طی بیش از دو دهه تقابل با غرب و تهدیدات ضمنی و آشکار اسرائیل برای حمله به ایران، تهران همواره به دنبال متحدان قابل اتکا بوده است. متحدانی که بتوانند به خوبی تعادل منفی در روابط بین‌المللی بر علیه ایران را به حالت توازن باز گردانند و احیاناً جلوی اقدامات اقتصادی مخرب غرب را بگیرند.

بعد از آنکه ایران از دادن این نقش به روسیه نا امید شد، توجهات به تدریج معطوف به چین گشت. مقامات تهران سعی بر آن کردند که وفاداری‌های چین را با ابزار اقتصادی بخرند و به شکلی واضح با ابزار نفت.

پکن: از تهران تا مسکو

اما تقریباً با شروع سال میلادی قبل و افزایش تدریجی تحریم‌ها علیه ایران، ادامه و گسترش مبادلات نفتی با ایران برای چین ریسک های بالایی را به همراه آورد. تحریم مالی و نفتی آمریکا و اروپا، تأثیراتی حساس بر معادلات شرکت ها و مؤسسات چینی داشت که با ایران مراودات تجاری و مالی بر قرار کرده بودند. از سویی بحث خرید نفت از ایران نیز همزمان با محدودیت های مالی و نقل و انتقال وجود دردسر جدیدی برای چین به همراه آورد.

همچنین اتفاقات اخیر در ایران و مباحثی که پیرامون مذاکره با آمریکا مطرح شد این سؤال را در برابر نخبگان چینی قرار می‌دهد که آینده سیاست خارجی ایران و خصیصه‌های آن چه خواهد بود. این امر نیز منجر به آن می شود که چین در نظر، مسکو را به عنوان شریکی مطمئن تر انتخاب کند.

یک دلیل نیز این است که روسیه عضو اوپک نیست و در نتیجه اختیار و آزادی عمل بیشتری در قبال تعیین سیاست‌های انرژی خود دارد. دوم آنکه با بازگشت ولادیمیر پوتین به صندلی ریاست جمهوری روسیه سیاست خارجی چین بیشتر از قبل آسیا محور شده است. سوم گسترش روابط دو کشور (روسیه و چین) طی سال‌های اخیر در تقریباً تمام حوزه ها و موفقیت در مراودات دو جانبه چین را بیشتر به این امر رهنمون می شود که روسیه شریکی مطمئن در بحث انرژی است.

میزان واردات نفت چین از روسیه و ایران

هرچند روسیه و چین برای سال ها است که پیرامون مراودات در حوزه انرژی مذاکره می کنند، نتایج این مذاکرات اما به کندی خود را نشان داده است. در سال ۲۰۰۹ روسیه ساخت «اسپو 1» فاز اول خط لوله نفتی سیبری شرقی به اقیانوس آرام را تکمیل کرد. در حال حاضر ظرفیت این خط لوله ۶۰۰ هزار بشکه در روز است که توان آن را دارد که تا سال ۲۰۲۵ به یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه افزایش یابد.

بعد از آن در سال ۲۰۱۰ مسکو اقدام به تکمیل خط لوله «اسکووردینو - داکین» کرد که ادامه اسپو 1 بود و آن را به مناطق شمالی چین متصل می‌کرد. ظرفیت این خط لوله نیز ۳۰۰ هزار بشکه است که تا ۲۰۲۵ قرار است به ۶۰۰ هزار بشکه برسد. در نهایت فاز دوم اسپو نیز در سال ۲۰۱۲ رقم خورد که ظرفیت آن از ۳۰۰ هزار بشکه فعلی قرار است تا سال ۲۰۲۵ به ۱ میلیون بشکه در روز برسد.

از سویی علیرغم آنکه روسیه از این طریق بازار نفت چین را به عنوان یک بازار دم دست برای خود رقم می‌زند، این امکان را دارد که در سال های آتی نفت سیبری را به خطوط کشتی رانی اقیانوس آرام نیز برساند. همه این‌ها بستگی به یک مقدمه دارد و آن افزایش صادرات نفت به چین است.

سال میلادی قبل همزمان با آغاز تحریم ها علیه ایران، چین با کمی وقفه به تدریج اقدام به کاهش واردات نفت خود از ایران و افزایش واردات از روسیه کرد. به گونه‌ای که از رقم ۵۵۰ هزار بشکه در سال ۲۰۱۱ به رقم ۴۳۳ هزار بشکه در پاییز ۲۰۱۲ رسید. تا پایان سال ۲۰۱۲ بر اساس آمار واردات نفت چین از ایران به میزان ۲۲ درصد کاهش یافته است. این امر برای ایران که چین را به عنوان یک مشتری مطمئن در نظر می آورد یک هشدار و همچنین یک نا امیدی است.

در همین مدت نگاهی به میزان واردات نفت چین از روسیه نشان می‌دهد که این واردات از رقم ۳۹۵ هزار بشکه در روز به ۵۰۰ هزار بشکه افزایش یافته است. تقریباً برابر ۱۱۲ هزار بشکه کاهشی که از واردات نفت ایرانی صورت گرفته است. با این وصف که مسکو اکنون توان افزایش ظرفیت صادرات به چین را نیز دارد.

اما این موضوع محدود به چین نیز نمی‌شود. چندی پیش آنکارا از شرکت روسی گازپروم درخواست افزایش صادرات گاز به ترکیه را برابر با 3 میلیون متر مکعب در روز (برابر با ۵۵ هزار بشکه) داد. این امر هرچند در ظاهر ارتباطی با ایران نداشت، اما با فاصله اندکی از انفجارهایی بود که در خطوط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه رخ داد.

انگیزه روسیه اقتصادی است نه سیاسی

البته باید یاد آور شد که افزایش مراودات روسیه با چین در حوزه انرژی، از دید روسیه ناشی از شرایط سیاسی که ایران را در بر گرفته است نیست. در جایی که پکن در تلاش برای ایجاد تنوع در تأمین کنندگان انرژی خود است، این امری مسلم است که دولت عمل گرای روسیه، این فرصت استثنایی را از دست ندهد.

از سوی دیگر باید این را در نظر داشت که اخیراً پوتین شرکت‌های نفتی روسیه را اجبار به رسیدن به رکورد تولید ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز برای یک دهه آینده کرده است. رسیدن به این هدف بدون جذب سرمایه گذاری خارجی به هیچ وجه مقدور نخواهد بود. در نتیجه فروش نفت به چین اهمیت بسیاری خواهد داشت، زیرا معمولاً زمانی که چین اقدام به خرید نفت از یک تأمین کننده می کند، در زیرساخت های بالا دستی و پایین دستی آن نیز سرمایه گذاری می کند تا از جریان مداوم انرژی اطمینان حاصل کند.

در این شرایط مسکو، وضعیت فعلی ایران را به عنوان یک فرصت استثنایی تلقی می کند. اما چین نیز آن قدرها بی احتیاط نیست که به یکباره اقدام به توقف صادرات نفت از ایران کند، زیرا رشد اقتصادی این کشور و اطمینان از بازپروری اقتصادی در شرایط بحران اقتصادی این اجازه را به نخبگان سیاسی چین نمی دهد.

مذاکرات اخیر پکن و مسکو بر سر انرژی این هشدار را به ایران می دهد که نفت ایران برای چین چندان ضروری و غیر قابل اجتناب نیست. به عبارت دیگر اکنون ایران باید بیشتر نگران از دست دادن بازار نفت چین باشد تا آنکه چین نگران از دست دادن ایران به عنوان یک تأمین کننده انرژی باشد.