عصر ایران - “فرهنگ سیاسی در اکثر کشورهای خاورمیانه هنوز برای حقوق زنان اولویتی قرار نداده است و قانون گذاران صدای آنان را نمیشنود.” این سخن “نادیا خلیفه” محقق “دیدهبان حقوق بشر” است.
او ادامه میدهد که حقیقت تلخ تر، آن است که زنان عرب همچنان در حاشیه قرار دارند و حقوق آنان به جای اینکه در فرآیند تشکیل دولتهای دموکراتیک جدید به رسمیت شناخته شود، در درجه دوم و یا سوم اهمیت قرار میگیرد و حتی در مواردی بر سر حقوق آنان معامله نیز میشود.
زینب الخواجه در ماه اکتبر سال ۲۰۱۱ میلادی، “توکل کرمان” بانوی یمنی به همراه سه زن دیگر برنده جایزه صلح نوبل شد تا جهان به خوبی بداند که نقش زنان در تحولات خاورمیانه، برقراری صلح و رهبری است.
اما پرسشی که اکنون مطرح میشود آن است که آیا این زنان که دوشادوش مردان در مقابل نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند، میتوانند روند بهار عربی را تغییر دهند؟ آیا آنان میتوانند در روند تشکیل دولتهای آینده - که اکنون بسیار نامعلوم است - تاثیرگذار باشند؟
فعالان حقوق بشر معتقدند، آیندهای که آنان برای زنان متصور هستند “بسیار غمگین” و در برخی موارد “دردناک” است چرا که اگر زنان همچنان از دولتهای انتقالی و کمیتهها دور نگه داشته شوند، بدون شک در جامعهای که پس از این تحولات شکل میگیرد، نیز نقشی به عهده نخواهند داشت.
آنان میگویند، قوانین انتخاباتی جدیدی در برخی از این کشورها وضع شده است اما از همان ابتدا همچنان تساوی حقوق زن و مرد نادیده گرفته شده است.
چند عامل برای کنار گذاشتن زنان از دولتهایی که پس از انقلابها در تونس، مصر و لیبی تشکیل شد، وجود دارد که در نتیجه تقابل بین سیاست و عوامل اجتماعی به وجود آمدهاند.
اصلی ترین عامل این محرومیت آن است که در شتابی که برای تشکیل دولتهای جدید وجود دارد، گروهای شرکت کننده بدون شک در راستای منافع خود گام بر میدارند؛ گروههایی که اکثریت آنان را مردان تشکیل میدهند و زنان در شکل گیری آن نقشی ندارند.
“لاکشمی پوری” معاون مدیرکل بخش زنان سازمان ملل متحد، در این باره میگوید:”گروههای زنان نیازمند حمایتهای قوی هستند تا سریع تر سازماندهی شوند و بتوانند در فرآیندهای سیاسی از فرصتهای به وجود آمده استفاده کنند. در غیر این صورت آنان شکست میخورند و در نهایت آینده سیاسی و اجتماعی آنان در خاورمیانه جدید بار دیگر درهالهای از ابهام قرار میگیرد.”
از سوی دیگر، به خاطر تفاوتهای ایدئولوژیک در این منطقه، سازمانهای محلی و مدنی برای کمک به گروههای زنان با پیچیدگیهای خاص خود روبه رو هستند.
در این شرایط، هم زنانی که از احزاب اسلامی حمایت میکنند و هم آنانی که حامیان احزاب لیبرال هستند برای ادامه فعالیت شان با چالشهای سیاسی و اجتماعی زیادی مواجهاند.
همچنین برغم افزایش زنان تحصیل کرده در خاورمیانه در دو دهه گذشته، اکنون بسیاری از آنان به دلیل حکم فرمایی تفکر مردانه از فضاهای مدیریتی و سیاسی دور نگه داشته میشوند.
در آخرین گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه آمده است که برغم افزایش فوق العاده زنان تحصیل کرده هنوز بسیاری از آنان به دلیل نداشتن تجربه کاری و آموزشهای مقدماتی از عرصههای مدیریتی دور هستند.
“مهنار افخمی” موسس و رئیس سازمان بین المللی “آموزش همکاری زنان” که بر تعلیم زنان در جوامع مسلمان متمرکز شده است، میگوید: “جامعه سنتی و مقولههای فرهنگی باعث شده که زنان خاورمیانه نادیده گرفته شوند، اکثر آنان اغلب به دلیل نداشتن قدرتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نمیتوانند بر سیاستهای خشن و گروههای مخالف غلبه کنند.”
در چنین شرایطی که بسیاری از فعالان، آینده سیاسی زنان خاورمیانه را ناامیدکننده میدانند، برخی معتقدند که روزنه امیدی در آینده نه چندان دور وجود دارد. “لینا بن مهینی” فعال تونسی در این باره میگوید “هرچند که نگران حضور حداقلی زنان در عرصههای سیاسی تونس هستم، اما مهم آن است که زنان از مبارزه خسته نشدهاند. آنان مرتبا حقوق خود را طلب میکنند و برای رعایت این حقوق در آینده تضمین نیز میخواهند.”
از طرفی دیگر، بسیاری از سازمانهای حقوق بشری تاکید میکنند که همبستگی، کلید موفقیت در این مسیر است و از سازمان ملل میخواهند که قطعنامه ۱۳۲۵ این سازمان را که در سال ۲۰۰۰ میلادی به تصویب رسید و اهمیت حضور زنان در دولتها را به رسمیت میشناسد را به تصویب نهایی برساند.
آنان معتقدند که زنان عرب همچنان باید مبارزه کنند و پایان دولتهای دیکتاتوری به معنای آغاز مبارزات آنان است. بسیاری از آنان با اشاره به فیلمی که در اوایل دسامبر سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد، میگویند که زنان عرب در مرحله نخست مبارزات پیروز شدند.