ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 07.01.2013, 1:15
دعوت عبدالله نوری به تصمیم جمعی در مورد انتخابات

دیدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با عبدالله نوری

اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، طی دیداری با عبدالله نوری با وی به گفتگو نشستند. در ابتدای این دیدار برخی از حاضران به بیان نظرات خود راجع به شرایط  سخت موجود در دانشگاه ها و معضلات جامعه و مشکلات و بحران های پیش رو و همچنین چگونگی رویکرد اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده پرداختند و در اظهارات خود از جمله به فقدان برنامه ی مشخص در جبهه ی اصلاحات و ضعف های سازمانی و نهادی اصلاح طلبان اشاره کردند.

- دانشگاه، می تواند یکی از مهمترین نهادها برای نقد قدرت باشد و در جهت برملا ساختن مفاسد نقش تاثیرگذار داشته باشد.
- مخالفان اندیشه و آزادی عقیده همیشه در جهت محدودیت و اعمال فشار به دانشگاه، اساتید و دانشجویان حرکت می کنند.
- فضای بی روح و بدون کنش مناسب و معقول در دانشگاه، خواست دشمنان آزادی اندیشه و عقیده است.

در ادامه این نشست نیز عبدالله نوری ضمن خوشامدگویی به اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی با تاکید بر جایگاه مهم دانشگاه در یک «جامعه ی عقلانی» و ضمن اشاره به «لزوم حفظ استقلال دانشگاهها» و «اشاعه ی گفتگوی آزاد در محیط های دانشگاهی» در این مورد گفت: “دانشگاه و محیط های علمی و پژوهشی نقش فراوان و تاریخی در بالا بردن سطح آگاهی، فهم و عقلانیت جامعه دارند و به همین دلیل دوستداران و علاقمندان دانشگاه، که در واقع عالی ترین مکان کسب علم و دانش و رشد اندیشه می باشد،  احترام و ارزش ویژه ای برای دانشگاه قائل اند. دانشگاه در صورتی که استقلال آن حفظ شود و از وابستگی به نهادهای قدرت مصون نگاه داشته شود، می تواند یکی از مهمترین نهاد ها برای نقد قدرت باشد و در جهت آشکار ساختن اشتباهات و برملا ساختن مفاسد نقش تاثیر گذار داشته باشد. تقویت فضای گفتگوی آزاد پیرامون موضوعات گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در محیط دانشگاه می تواند موجب شکوفایی و رشد دانشگاه و در ادامه رشد و آگاهی جامعه گردد. به همین دلیل مخالفان اندیشه و آزادی عقیده همیشه در جهت محدودیت و اعمال فشار به دانشگاه، اساتید و دانشجویان حرکت می کنند.”

عبدالله نوری همچنین از دانشجویان خواست که از دو قطب «افراط» و «بی عملی» پرهیز کنند تا بتوانند بر فضای یاس و سرخوردگی غلبه کنند: “در این شرایط دانشگاه و جنبش دانشجویی که از موثرترین حامیان اصلاحات و جنبش سبز است باید با هوشمندی و تدبیر و بدور از احساسات به حرکت سازنده و اصلاحی و ارتباط دائم با بدنه اجتماع و اقشار مختلف مردم ادامه دهد و در دام افراط و یا بی عملی و انفعال نیفتد چون نتیجه ای جز ایجاد فضای سرخوردگی و یاس در دانشگاه نخواهد داشت. فضای بی روح و بدون کنش مناسب و معقول در دانشگاه، خواست دشمنان آزادی اندیشه و عقیده است.”

- هم اصلاح طلبان و هم جنبش سبز همراه با رهبران و نخبگان این جریانات مدعی پایبندی به قانون اساسی هستند.
- قابل پیش بینی نیست که در بازنگری مجدد قانون اساسی الزاما نهادهای مدافع حقوق ملت دارای نقش بیشتر و پررنگ تری گردد یا بالعکس.

عبدالله نوری در بخش بعدی سخنانش در رابطه با نسبت اصلاحات و جنبش سبز قانون اساسی را محور پیوستگی و همپوشانی این دو جریان و تمامی نیروهای «منتقد» و «غیربرانداز» دانست و گفت: “متاسفانه  تعریفی روشن از اصلاحات و جنبش سبز ارائه نشده است و معیار و مرزبندی مشخص و مدونی برای اصلاح طلبی و جنبش سبز موجود نیست. از جنبش سبز می توان تعریف اعم یا تعریف اخص کرد. درخصوص جریان  اصلاحات هم همین طور است. با این وجود، هم اصلاح طلبان و هم جنبش سبز همراه با رهبران و نخبگان این جریانات مدعی پایبندی به قانون اساسی هستند و شاید بشود همه جریانات منتقد و غیربرانداز را حول محور قانون اساسی شکل داد و منسجم کرد. من فکر می کنم اصلاحات و جنبش سبز هم پوشانی زیادی دارند و محور آنها قانون اساسی است.”

در ادامه ی این اظهارات، عضو سابق شورای بازنگری قانون اساسی در مورد احتمال و امکان تغییر و اصلاح قانون اساسی گفت: “قانون اساسی کتاب مقدس نیست و توسط افراد همین جامعه با مشخصات و روحیات شخصی و اجتماعی آنها نوشته شده است و علی رغم انتقاداتی که به آن وارد است برای جلوگیری از بی نظمی و هرج و مرج  محور حرکت  تمام جریاناتی است که پیگیر اصلاحات همه جانبه هستند  و جبهه منتقد را تشکیل می دهند.  قانون اساسی جمهوری اسلامی یک دوره بازنگری شد و در خودش هم پیش بینی شده که قابل اصلاح است.  البته قابل پیش بینی نیست که در زمان و شرایطی که تصمیم به بازنگری مجدد قانون اساسی گرفته شود الزاما نهادهای مدنی و مدافع حقوق ملت دارای نقش و اثرگذاری بیشتر و پررنگ تری گردد یا بالعکس و این موضوع قابل تامل و دقت است که با گذشت زمان مشخص خواهد شد.”

- مبنای حرکت و نقشه راه باید مسیر اصلاحات همه جانبه باشد و حل مسائل و بحرانها از درون کشور انجام شود.

عبدالله نوری در ادامه افزود: “جامعه ایران به لحاظ سیاسی، متشکل از طیف های گوناگون است. طیفی وابسته به حاکمیت است که البته همان طیف هم در داخل خود انشعابات گوناگونی دارد. درصد زیادی هم تحت عنوان جریان اصلاحات و جنبش سبز تعریف می شوند. عده محدودی هم زیر تابلوی اصلاحات و جنبش سبز ایستاده اند ولی رفتار و گفتار آنها با تعاریف رهبران این جریان همخوانی ندارد. گروه چهارم هم کسانی هستند که اصلاح جمهوری اسلامی را غیرممکن می دانند و پیگیر راه های منتهی به براندازی هستند. مجموعه ی قریب به اتفاق جریانی که اصلاحات و جنبش سبز را دنبال می کنند و بر مواضع رهبران  آن تاکید دارند در دو طیف سوم و چهارم نمی گنجند، گرچه در طرف مقابل، متاسفانه هستند کسانی که تلاش می کنند جریان اصلاحات و جنبش سبز را در طیف مخالف جمهوری اسلامی و برانداز معرفی کنند.”

این چهره ی شاخص جبهه ی اصلاحات معتقد است : “در همه حال مبنای حرکت و نقشه راه باید مسیر اصلاحات همه جانبه باشد و حل مسائل و بحرانها از درون کشور انجام شود چرا که مسیرهای دیگر نه تنها منافع ملی و حقوق مردم را تامین نمی کند که با مخاطرات فراوان نیز روبرو می کند.”

- موضع تند و افراطی گرفتن جز این که عده‌ای ما را قهرمان بدانند و سازشکار نخوانند خاصیت و ارزش دیگری ندارد.
- حاکمیت به پشتوانه قدرتی که در دست دارد از تریبونهای مختلف و با شگردهای غیراخلاقی جریان اصلاحات و جنبش سبز و بزرگان آن را مورد هجمه های سنگین قرار می دهد.
- جبهه اصلاحات باید تلاش و کنش خود را هوشمندانه تقویت و ارتباط  با بدنه اجتماعی را افزایش دهد.

عبدالله نوری همچنین با پرهیز دادن نیروهای سیاسی از «مواضع افراطی» که مبنای آنها «منطق قهرمان بازی و قهرمان سازی» است در این مورد گفت: “چه مجیز حکومت گفته شود چه در تمجید براندازان صحبت شود، نتیجه ای عملی برای بهبود معیشت و زندگی مردم و ارتقاء حقوق مدنی و کرامت انسانی آنها ندارد. اگر  بگوییم اساس جمهوری اسلامی مشکل دارد و دیگر قابل اصلاح نیست و گروهی تشویق مان کنند  و از ما خوششان بیاید، چه نتیجه ای به دست می‌آید؟ آیا مشکلات گوناگون  مردم حل می شود؟ موضع تند و افراطی گرفتن جز این که عده ای ما را قهرمان بدانند و سازشکار نخوانند خاصیت و ارزش دیگری ندارد. به جای کوشش برای قهرمان شدن در نزد افکار عمومی به این بیندیشیم که سخنان و اقدامات ما چه تاثیری در بهبود وضعیت مردم و آتیه کشور دارد.”

وی در ادامه در خصوص نوع نگاه حاکمیت به جریان اصلاحات اضافه کرد: “تاکنون نوع عمل و برنامه حاکمیت نشان می‌دهد هنوز برای رجوع به جریان اصلاحات ضرورتی احساس نمی کند و همچنان به پشتوانه قدرتی که در دست دارد از تریبونهای مختلف و ابزار و رسانه های گوناگون با شگردهای غیر اخلاقی جریان مردمی اصلاحات و جنبش سبز و بزرگان آن را مورد اتهام و هجمه های سنگین قرار می دهد. در این فضای غبارآلود و مسموم، اصلاح طلبان برای خنثی شدن ترفند جریان تخریبی مقابل که هدف اصلی آن تقویت فضای انفعال، بی عملی و محافظه کاری در میان جبهه اصلاحات می باشد، باید با دوری از فعالیت های فردی با تدبیر بیشتر و جمع بندی دقیق تر بدون حب و بغض، موضع مناسب تری اتخاذ نمایند و واقع بینانه تر به مسایل نگاه کنند و با تقویت تصمیمات گروهی و برآمده از خرد جمعی تلاش و کنش خود را هوشمندانه تقویت و ارتباط  با بدنه اجتماعی را افزایش دهند.”

- باید در حد توان در جهت رفع اشکالات متعدد كشور تلاش کرد.
- در پیدایش روحیه یاس میان نیروهای اصلاح طلب، شرایط حاکم بر فضای سیاسی کشور موثر بوده است.
- شاید یکی از راه‌ها برای برون‌رفت از وضعیت فعلی ایجاد اعتماد متقابل باشد.
- واقعیت عمل سیاسی ایجاب می کند که حاکمیت فرصت‌های به دست آمده جهت گفت و گو و مصالحه با جریان اصلاحات و جنبش سبز را به سادگی و با غفلت از دست ندهد.

عبدالله نوری با بیان این که «موضوع اتاق فکر هم به عنوان  تدبیری برای یكپارچگی و فعال سازی جریان اصلاحات مطرح شد» گفت: “بالاخره با نگاه به اوضاع کشور، اشکالات متعددی در جریان امور و نحوه مدیریت کشور مشاهده می شود که باید در حد توان در جهت رفع آن اشکالات تلاش کرد و در این راستا چنانچه خودمان هم اشکال داریم در جهت رفع آن نیز گام برداریم. احساس من این است که بعد از جریان انتخابات سال 1388، به دلیل برخورد های صورت گرفته، در میان دوستان اصلاح‌طلب و جنبش سبز در سطح کشور حالت انفعال و ناامیدی پیش آمده است و باید در حد توان، برای خروج از این حالت تلاش شود. گرچه ممکن است دست اندر کاران امور چنین اجازه ای را ندهند، همانگونه که در پیدایش روحیه یاس و سرخوردگی میان نیروهای اصلاح طلب هم، شرایط حاکم بر فضای سیاسی کشور موثر بوده است. از سوی دیگر ارتباط  بین اصلاحات و حکومت نیز با مسائل و دشواری های زیادی روبرو  است که به برخی اشاره کرده ام، مثل عدم اعتماد. هم حکومت به جریان اصلاحات اعتماد ندارد و هم اصلاح‌طلبان به حکومت اعتماد ندارند. شاید یکی از راه‌ها برای برون‌رفت از وضعیت فعلی ایجاد اعتماد متقابل باشد. گاهی از سخنان و عمل سیاسی برخی از چهره های شاخص اصلاح طلب احساس می شود برای خروج از این بحران بی اعتمادی و به خاطر مصالح ملی و حل مشكلات كشور، آمادگی برای برداشتن گامی در این جهت را دارند، اما تاکنون روزنه‌ای از سوی جریان حاکم باز نشده است. البته واقعیت عمل و کار سیاسی ایجاب می کند که حاکمیت فرصت های به دست آمده جهت گفت و گو و مصالحه با جریان اصلاحات و جنبش سبز که دارای پایگاه گسترده ی اجتماعی نیز می باشند را به سادگی و با غفلت از دست ندهد چرا که شاید تاخیر در این امر فرصت های جریان حاکم را کم تر و کمتر نماید.”

- وحدت باید به گونه ای تعریف شود  كه همه آحاد ملت را با تفاوت ها و اختلافات فكری و سیاسی در برگیرد.
- وحدت به معنای پیروی و تبعیت بدون چون و چرا نیست.
- مگر می توان وحدت را در چارچوب کسانی که در حاکمیت هستند، تعریف کرد  و منتقدین را از این دایره خارج کرد؟
- این حاکمیت است که باید بیشترین تلاش را برای یکپارچگی کشور و گسترش اعتماد بین شهروندان و حکومت انجام دهد.
- از بدیهی ترین و ضروری ترین حرکت ها باید گسترش عقلانیت در برنامه ریزی ها و تفاهم و تمکین در برابر حقوق و خواست مردم باشد.
- کسانی كه با استفاده از اموال عمومی و دولتی در رسانه ها، بدون كوچكترین حق دفاع به دیگران، به تضییع حقوق و اخلاق، دامن می زنند باید زیر سئوال باشند که چه چیزی را دنبال میکنند.

عبدالله نوری در توضیح و تبیین این موضع افزود: “حاکمیت همواره  وحدت را  به عنوان یكی از اصول خود  مورد  تاكید  قرار می دهد و طیف ها و جناح های سیاسی را به آن دعوت می كند، ولی برداشتی فراگیر از آن ندارد. به نظر می رسد باید وحدت  به گونه ای تعریف شود  كه همه آحاد ملت را با تفاوت ها و اختلافات فكری و سیاسی در برگیرد  تا همگان با  دیدگاه های گوناگون در جهت وحدت گام بردارند، چرا که رکن اصلی ایجاد وحدتی فراگیر احترام به اندیشه های مختلف و به رسمیت شناختن تکثرگرایی و وجود نظرات گوناگون است. وحدت به معنای پیروی و تبعیت بدون چون و چرا نیست. از سوی دیگر مگر می توان وحدت را در چارچوب کسانی که در حاکمیت هستند، تعریف کرد  و خیل عظیم منتقدین را از این دایره خارج کرد؟ به اعتقاد من این حاکمیت است که باید بیشترین تلاش را برای یکپارچگی کشور و گسترش اعتماد بین شهروندان و حکومت انجام دهد. در پرتو وحدت واقعی و یکپارچگی کشور بیشترین منفعت نصیب حکومت می شود و اینجاست که صداقت و راستی و شفافیت همراه با سعه صدر و گشاده رویی اساسی ترین محور موفقیت و عملی شدن شعار  وحدت خواهد بود و این نوع رویکرد می تواند آغازگر اعتماد سازی باشد. خداوند تبارک و تعالی هم به همین دلیل، پیامبر عظیم الشان اسلام که به فرموده قرآن دارای خلق عظیم و رحمت برای جهانیان است و رهبری جامعه را بر عهده دارد، مخاطب قرار می دهد و می فرماید: “پس به واسطه رحمت الهى، با مردم نرم خو شدى، و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعاً مردم از پیرامون تو پراكنده می شدند - سوره مباركه آل عمران / 159” در جای دیگری می فرماید: “با حكمت و اندرز نیكو به سوی پروردگارت دعوت كن و با آنان به شیوه‏ایى‏ كه نیكوتر است مجادله نما - سوره مباركه نحل / 125” و یا می فرماید: “و بندگان خداى رحمان كسانی اند كه روى زمین به نرمى گام برمی دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ می دهند - سوره مباركه فرقان / 63.”

عبدالله نوری در همین راستا و با اشاره به شرایط حساسی که کشور در آن واقع شده است خطاب به تصمیم گیران اصلی کشور گفت: “به راستی اگر اینگونه رفتار شود برای ایجاد وحدت و اعتماد سازی و نزدیکی دلها به یکدیگر موثرتر نیست؟ و آیا با تکیه بر روحیه ی قهر آمیز و نادیده گرفتن خواست و نظر منتقدان و دسته بندی و مرزبندی میان شهروندان و بهره گیری از قدرت به جای استفاده از اخلاق و جدال حسن میتوان اعتمادسازی کرد و به وحدتی فراگیر و واقعی رسید؟ به اعتقاد من در شرایط امروز کشور با توجه به مسایل و مشکلات گوناگون و خط و نشان هایی که هر روز برای ایران کشیده می شود یکی از بدیهی ترین و ضروری ترین حرکت ها باید گسترش عقلانیت در برنامه ریزی و هوشمندی در سیاست گذاری ها و در کنار آن تفاهم و یکپارچگی و اعتمادسازی در داخل کشور و تمکین در برابر حقوق و خواست مردم باشد. در این میانه کسانی كه با بی توجهی به حقوق عمومی و خصوصی شهروندان، با استفاده از اموال عمومی و دولتی در رسانه ها و تریبون ها و به صورت كاملا یك جانبه و بدون كوچكترین فرصت و حق دفاع به دیگران، بارها، به  اختلاف و دشمنی و تضییع حقوق و اخلاق، دامن می زنند باید زیر سئوال باشند که چه چیزی را دنبال میکنند و دراین شرایط است که چهره فتنه و فتنه گران واقعی نمایان می شود. قرآن كریم می فرماید: “و کفار یاور و پشتیبان یکدیگر هستند. اگر شما پشتیبان و یاور یکدیگر نباشید، در زمین فتنه و فسادى بزرگ پدید خواهد آمد - سوره مباركه انفال / 73.”

- مهم‌ترین وظیفه جریان اصلاحات  این است که تا حد ممكن براساس یك تصمیم جمعی عمل کنند و انتخابات موجب انشعاب در جریان اصلاحات و جنبش سبز نشود.
- برخی می گویند جریان اصلاحات نباید تنور انتخاباتی که ابهام های فراوانی در آن هست را برای دیگران گرم کند.
- گروهی می گویند با مشارکت در انتخابات باید کارهای خلاف را فاش کرد و از بهره برداری از این حق ملی نباید به راحتی گذشت.
- بعضی معتقدند فرایند انتخابات، فرصتی است كه جریان حاكم را به پاسخگویی به چرایی معضلات و گرفتاری های موجود جامعه می كشاند.
- بعضی می گویند با شرکت در انتخابات نباید به نحوه عمل حکومت مشروعیت بخشید.

عبدالله نوری در ادامه در رابطه با موضوع انتخابات  ضمن  تاکید بر لزوم «تصمیم جمعی در مورد انتخابات» و با اشاره به اینکه «انتخابات باید بستری برای انسجام و همگرایی اصلاح طلبان باشد نه واگرایی آنها» افزود: “انتخابات در صورتی، سازماندهی یك جریان سیاسی را در پی دارد، كه آن جریان با تدبیر و تعقل جمعی و یكپارچگی در آن حضور پیدا كند. در بین اصلاح طلبان دیدگاه ها  و برداشت های گوناگونی در ارتباط با اصل شركت در انتخابات و چگونگی آن وجود دارد. به اعتقاد برخی بدون فراهم شدن شرایط انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی شركت در آن بی معناست، در حالی كه برخی دیگر معتقدند با توجه به  فرصت ها و زمینه هایی كه انتخابات برای تغییر و اصلاح فراهم می آورد نمی توان از آن چشم پوشی كرد. به هر حال اگر قرار باشد در انتخابات  هر شخص یا گروهی دیدگاه و نظر خودش را معیار قرار دهد، نتیجه آن  به جای سازماندهی، ناهماهنگی و پراكندگی بیشتر خواهد بود. از این رو در بحث انتخابات مهم‌ترین وظیفه جریان اصلاحات  این است که تا حد ممكن براساس یك تصمیم جمعی عمل کنند و انتخابات موجب انشعاب در جریان اصلاحات و جنبش سبز نشود.”

به عقیده ی نوری تصمیم گیری در مورد انتخابات به عهده ی همه ی طیفهای اصلاح طلبان و جنبش سبز است و بر این مبنا این مجموعه باید به یک تصمیم واحد و مشترک در این امر برسد: “برای تصمیم گیری نسبت به انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 و رویکرد جریان اصلاحات و جنبش سبز نسبت به آن، باید در جلساتی با حضور چهره های شاخص و موثر اصلاحات و نمایندگان احزاب و گروه های اصلاح طلب و  نخبگان مستقل و کسب نظر عزیزان در حصر جناب آقای موسوی و جناب آقای کروبی و دوستان در حبس، بحث شود و در نهایت نظر اکثریت احزاب اصلاح طلب و شخصیت‌های بارز اصلاحات مورد توجه قرار گیرد.  اساس بحث نیاز به تامل جدی و اجماع نسبی دارد. اگر اجماع حاصل شود و در تبادل نظر های جمعی به این نتیجه رسیده شود که با حضور در انتخابات می توان بهره ‌برداری مناسب برای کشور داشت، می‌توان از این فرصت استفاده نمود لكن همه اینها اما و اگر دارد. نباید بگونه ای انفرادی و جدای از جمع تصمیم گیری نمود و موجب انشعاب در جریان اصلاحات شد که این زیبنده جریان قدرتمند و مردمی اصلاحات نیست. همه باید تلاش کنند که به یک وحدت رویه و وحدت نظر نسبی برسند. در حال حاضر نظرات گوناگونی وجود دارد، برخی دوستان می‌گویند عجله نداریم و می‌گذاریم این دوره هم بگذرد، گروهی می گویند مشکلات غیر قابل حلی در کشور وجود دارد و نباید وارد صحنه شد، ویا می گویند جریان اصلاحات نباید تنور انتخاباتی که ابهام های فراوانی در آن هست را برای دیگران گرم کند، بعضی می گویند با شرکت در انتخابات نباید به نحوه عمل حکومت مشروعیت بخشید. در پاسخ گروهی دیگر از دوستان می‌گویند کشور برای جریان و گروه خاصی نیست و اگر کشور آسیب ببیند، همه آسیب می بینند و اگر تخلفی در انتخابات وجود دارد با مشارکت در انتخابات باید کارهای خلاف را فاش کرد و از بهره برداری از این حق ملی نباید به راحتی گذشت، برخی معتقد هستند فرصت انتخابات با تمامی محدودیت های متصور و حتی غیر قابل تصور آن، فرصتی مطلوب برای جریان اصلاحات است که افزون بر طرح جدی خواسته ها و مطالبات، بر اساس آمار وضعیت كشور را در حوزه های مختلف نقد و بررسی کنند و برنامه های خود را ارایه دهند و شهروندان نیز سخنانی متفاوت از سخنان جریان حاكم بشنوند، معتقد هستند، فرصتی است كه جریان حاكم را به پاسخگویی به چرایی معضلات و گرفتاری های موجود جامعه می كشاند و فرصتی است كه در صورت مشارکت و فعالیت گسترده احزاب و گروه های مختلف سیاسی در عرصه انتخابات،  درصد بیشتری از مردم را درگیر، ناظر و پیگیر فرایند انتخابات و صحت و سقم آن می كند. برخی دوستان  استدلال می¬کنند در شرایطی که عزیزان بزرگوار، آقایان کروبی و موسوی و سرکار خانم رهنورد درحصر و یا عزیزان دیگری در حبس هستند در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، در پاسخ گروهی از دوستان می گویند که در همه دنیا در انتخابات شرکت می‌کنند تا چنانچه برنده انتخابات شدند مشکلات سیاسی و اقتصادی را بر اساس برنامه های خود حل کنند و  ایده‌ها و برنامه های خود را عملی کنند نه اینکه احزاب منتقد از جریان حاکم بخواهند  اگر ایده‌های ما را عملی کنید و دغدغه های ما را برطرف کنید  در انتخابات شرکت می‌کنیم. به هر حال بحث‌ها زیاد است و باید به یک جمع‌بندی رسید. البته فعلا بحث‌ها در مراحل مقدماتی است. ولی به نظر می رسد در صورت ایجاد اجماع میان بزرگان اصلاحات و جنبش سبز و گروه های مختلف اصلاح‌طلب و جمع بندی در خصوص حضور و شرکت در انتخابات و معرفی یک چهره مقبول و دارای شاخصه های یک اصلاح طلب مردمی، قدرتمند و سیاستمدار به عنوان كاندیدای جریان اصلاحات و جنبش سبز، چنانچه برای مردم توضیح داده شود که برای اصلاح امور و تغییر فضا و بهبود وضع مردم و دفاع از حقوق ملت باید در انتخابات حضور پیدا کرد و از این حق مسلم و قانونی نباید به سادگی چشم پوشی کرد، مردم نیز همراهی خواهند كرد و این حضور و همراهی می تواند به اثر گذاری و نهایتا پیروزی بیانجامد.”

- برخورداری از انتخابات سالم و رقابتی از حقوق خدشه ناپذیر تمام مردم است و با تهدید و حتی وضع قانون این حق را نمی توان محدود و تضییع کرد.
- بخش هایی از جریان حاکم با هرگونه فعالیت و حضور موثر اصلاح طلبان در هر سطحی مخالف می باشند و حضور جدی اصلاح طلبان در عرصه هایی چون انتخابات را مخل برنامه و استراتژی خود می دانند.
- اصلاح طلبان و جنبش سبز باید با عمل سیاسی و فعالیت مستمر خود، معادلات کسانی که حضور خود را، در بی عملی، ناامیدی و یاس از اصلاحات می دانند، برهم بزنند.
- به نظر می آید عدم حضور و بی عملی اصلاح طلبان در فرایند انتخابات برای بخش هایی از جریان مقابل آرامش فكری به همراه می آورد.
- بر این باور هستم که فواید حضور اصلاح طلبان در انتخابات سال 1388 از عدم حضور در انتخابات مجلس نهم برای جامعه و جریان اصلاحات بیشتر بوده است.

عبدالله نوری در ادامه سخنانش ضمن انتقاد از جو یأس و انفعال، خواهان ارتباط مستمر اصلاح طلبان با جامعه شد: “برخلاف برداشت كسانی كه تصور می كنند قدرت در دست حكومت‌ها است، دارندگان اصلی قدرت مردم اند، بنابراین موفقیت هر جریان سیاسی وابسته به نوع ارتباط و تعاملی است كه با جامعه و مردم دارد. در خصوص انتخابات ابتدا تاکید می کنم برخورداری از انتخابات سالم، آزاد و رقابتی از حقوق مسلم و خدشه ناپذیر تمام مردم است و با تهدید و حتی وضع قانون این حق را نمی توان محدود و تضییع کرد. نکته بعدی اینکه بخش هایی از جریان و تفکر حاکم با هرگونه فعالیت، عمل سیاسی و حضور موثر اصلاح طلبان و جنبش سبز در هر سطحی مخالف می باشند و فعالیت و حضور جدی اصلاح طلبان در عرصه هایی چون انتخابات را مخل برنامه و استراتژی خود می دانند و به همین دلیل از انفعال اصلاح طلبان استقبال می کنند و ممکن است برای آرامش سیاسی خود این تفکر را تشویق کنند و شرایط را برای هر تلاش و فعالیتی سخت و پر هزینه نمایند. من براین باور هستم اصلاح طلبان و جنبش سبز باید با عمل سیاسی و فعالیت مستمر و مداوم خود در عرصه های گوناگون، معادلات کسانی که حضور خود در عرصه های مختلف را، در بی عملی، ناامیدی و یاس از اصلاحات می دانند، برهم بزنند. فرایند انتخابات یکی از مهم ترین عرصه های فعالیت و تلاش می باشد و به نظر می آید بخش هایی از جریان مقابل از عدم حضور و بی عملی اصلاح طلبان در فرایند انتخابات استقبال می کنند و برای آنها آرامش فكری به همراه می آورد. در مجموع معتقد هستم فواید حضور پرشور اصلاح طلبان درانتخابات سال 1388، که منجر به روشنگری های بسیار و آگاهی های فراوان مردم و جامعه نسبت به وضعیت کشور شد، از عدم حضور آنها در انتخابات مجلس نهم بیشتر بوده است. درشرایط کنونی این جریان اصلاحات است که باید ارزیابی فایده هزینه کند و برای حضور و عدم حضور خود تصمیم بگیرد.”

- آیا آقایان موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی در شرایط حصر و حبس اولویتی غیر از رفع مشکلات مردم و کشور دارند؟
- آیا اصلاح طلبان در زمان حصر مرحوم آیت الله العظمی منتظری تلاش سیاسی و انتخاباتی خود را تعطیل و مشروط به رفع حصر کردند؟
- تاکید بر رفع حصر و حبس به گونه ای نباشد که فرصت های موجود برای فعالیت سیاسی را از بین ببرد و به تعطیل اصلاحات بیانجامد.
- خواست واقعی مردم، مصلحت کشور و منافع ملی و اولویت فعالیت اصلاح طلبان بدرستی تبیین شود.

عبدالله نوری، که خود سه سال را در دوران اصلاحات در زندان گذراند، در ادامه با طرح این سوال که «چنانچه اولویت و محور فعالیت جریان اصلاحات و جنبش سبز رفع مشکلات مردم و کشور باشد، آیا آقایان موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی در شرایط حصر و حبس اولویتی غیر از این دارند؟» افزود: “در زمان دولت اصلاحات مرحوم آیت الله العظمی منتظری سال ها  در حصر بودند، آیا اصلاح طلبان فعالیت اصلاحی و تلاش سیاسی و انتخاباتی خود را تعطیل و مشروط به رفع حصر و یا آزادی زندانیان سیاسی کردند؟  آیا اصلاح طلبان ازحضور در اداره کشور و جامعه و فعالیت های سیاسی، اجتماعی کنار رفتند؟ در حال حاضر بسیار مهم است که هر چه در توان داریم تلاش کنیم  تا عزیزان بزرگوار آقایان کروبی، میرحسین موسوی و خانم رهنورد و زندانیان سیاسی آزاد شوند. با وجود این تاکید بر این موضوع به گونه ای نباشد که فرصت های موجود برای فعالیت سیاسی را از بین ببرد و به تعطیل اصلاحات بیانجامد و آن را در بن بست قرار دهد که بن بست در گفتمان اصلاحات راه را برای جریانات تند و افراطی حاکمیت و یا در طیف برانداز هموار می کند.”

عبدالله نوری در ادامه این بخش از سخنانش افزود: “در شرایط کنونی اولویت اصلاح طلبان باید رفع مشکلات و معضلات مردم و کشور و نجات ایران از بحران های پیش رو باشد. باید جمع بندی معقول و غیر احساسی و هوشمندانه داشته باشیم. آنچه اهمیت فراوان دارد این است که خواست واقعی مردم، مصلحت کشور و منافع ملی و اولویت فعالیت اصلاح طلبان بدرستی تبیین شود. در این مسیر البته باید نظرات آقایان موسوی ، کروبی و زندانیان سیاسی را هم داشته باشیم. حال اگر جبهه اصلاحات و جنبش سبز به این نتیجه رسیدند که باید در فرایند انتخابات شرکت کرد، جامعه را باید براین تصمیم قانع کرد. اما اگر اجماع بر عدم شرکت بود باز دلایل و منطق آن را شفاف برای مردم توضیح دهند. هرگونه جمع بندی باید معقول و با تدبیر و حاصل خرد جمعی باشد و نه اسیر احساسات و حالات عاطفی و برآمده از تصمیمات انفرادی و یا نظر گروهی خاص.”

- باید حل مسائل و مشکلات عموم مردم در سطح کشور برای جریان اصلاحات موضوع اصلی باشد.
- جریان اصلاحات با بیان مشکلات کشور در بخشهای گوناگون اقتصاد، جهت رشد و توسعه کشور و کاهش آلام مردم، راه حل های واقع بینانه خود را ارایه دهد.

وی در پایان با طرح این سوال که مسائل خاص اصلاح طلبان چه قدر برای مردم موضوعیت دارد، گفت: “مهمتر از مسائل خاص اصلاحات و جنبش سبز، مسائل و گرفتاری های مردم است. به اعتقاد من در شرایط کنونی اولویت برای مردم رفع معضلات در تامین معیشت خانواده ،بهبود وضعیت اقتصادی و برخورداری از امنیت واقعی در سطح جامعه است. اگر صبح تا شب برویم  داخل ده تا صف و یا در فضاهای عمومی دیگر مثل تاکسی، مترو، اتوبوس یا مراکز درمانی و آموزشی، واقعا درد دل چند نفر راجع به مسائل اختصاصی اصلاح طلبان و جنبش سبز است و چند نفر راجع به مسائل و مشکلات و گرفتاری های روزانه زندگی صحبت می کنند؟ به نظر می رسد، بیشتر، باید حل مسائل و مشکلات عموم مردم در سطح کشور برای جریان اصلاحات موضوع اصلی باشد نه گرفتاری های خاص خودشان، اگر چه مسایل خاص جریان اصلاحات نیز مورد توجه قشر وسیعی از جامعه است و به این مسایل هم باید پرداخته شود اما اصلی‌ترین مساله‌ای که باید مورد توجه جریان اصلاحات قرار بگیرد، دفاع از حقوق مردم در حوزه های معیشتی و اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، امنیتی، بهداشتی و  سیاسی است. جریان اصلاحات باید به طور جدی با بهره گیری از کارشناسان فرهیخته و مجرب به گونه ای علمی و دقیق به مبحث اقتصاد بپردازد و با بیان مشکلات کشور در بخشهای گوناگون اقتصاد، جهت رشد و توسعه کشور و کاهش آلام و احقاق حقوق مردم، راه حل های واقع بینانه خود را ارایه دهد.”