ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 08.12.2012, 19:42
نسرین ستوده به مرخصی استعلاجی نیاز دارد

رضا خندان: خواسته‌ی امروز ما رسیدگی پزشکی و مرخصی استعلاجی برای نسرین است

تغییر برای برابری: اعتصاب غذای نسرین ستوده در اعتراض به ممنوع‌الخروجی دخترش نزدیک به پنجاه روز به طول انجامید. در طول این مدت، رضا خندان همسر او نه تنها همچنان وظیفه‌ی نگهداری و مراقبت از بچه‌ها را به عهده داشت بلکه پیگیر کار نسرین بود تا آنجا که اطلاع رسانی‌ها و فعالیت‌هایش در این رابطه بالاخره نتیجه داد و با برآورده شدن خواسته‌ی نسرین او به اعتصاب غذایش پایان داد. در ادامه گفتگوی کوتاهی داشتیم با آقای خندان در ارتباط با اعتصاب نسرین و وضعیت امروز او.

اقای خندان، اگر ممکن است به طور خلاصه ماجرای اعتصاب نسرین از آغاز تا امروز که با رسیدن به خواسته‌اش پایان یافت را برای ما بگویید .

در واقع باید بگویم که جرقه‌های اعتصاب غذا از سال گذشته مرداد ماه که من و بچه‌ها را برای ساعت‌هایی بازداشت کردند در ذهن نسرین زده شد. این را بگویم که نسرین در مجموع زندانی معترضی است. هرچند که خواسته‌هایش هرگز زیاده‌خواهانه یا غیر قانونی نبوده اما همواره به برآورده نشدن آنها اعتراض کرده است. بعد ماجرای تشکیل پرونده و ممنوع‌الخروجی من و مهراوه پیش آمد که از همان زمان نسرین زمزمه‌ی اعتصاب غذا را آغاز کرد. منتها یک بار مهراوه شنید و گفت که دوست ندارم اعتصاب غذا کنی و او هم دیگر حرفی نزد.

تا امسال تابستان که هر تقاضایی دادیم رد شد. تقاضای زیادی هم نداشتیم زیاده خواهی نمی کردیم اما باز هم مخالفت می کردند. دادستان روی این امکانات ابتدایی زیست یک زندانی مانوور می دهد و این خیلی وحشتناک است در نتیجه جرقه از بازداشت ما شروع شد در پرونده ی مهراوه به اوج رسید و فقط موقعی که زنگ زده بودند و خواسته بودند ما را به دادگاه انقلاب قطعی کرد. منتها بحث‌های دیگری هم در آن روزها بود تلفن هم برای خودش و هم برای هم بندیهایش و روزهای ملاقات هم بود. آخرین نامه ای که نسرین نوشت در مورد تغییر روز ملاقات بود در نتیجه سوءتقاهمی پیش امد در مورد اینکه با تغییر روز ملاقات اعتصابش را بشکند چون همان روز که اعتصابش را شروع کرد و به ما اعلام کرد زمانی‌که به بند برگشته بود گفته بودند که روز ملاقاتش عوض شده . اما مشکل اصلی برای نسرین پرونده های ما بود. یعنی می گوید حالا من به خاطر اعتقاداتم،عملکردم، در زندان هستم این به شما چه ربطی دارد؟ به خانواده ام چه ربطی دارد؟ حق هم دارد. برای همین اعتصاب را شروع کرد. به بازجویان هم گفته بود که با هرچیزی که میخواهم مخالفت می کنید اگر اعتصابم را شروع کنم دیگر فقط خواسته های اصلی را مطرح خواهم کرد و به اینها راضی نخواهم شد. در این مدت یک بار مامور اطلاعات با او صحبت می کند و یکی دو بار مسئولین زندان تا اینکه دو هفته می گذرد بعد از دو هفته او را تهدید به انفرادی و ممنوع الملاقاتی می کنند. زندانیانی که شرایط مشابه داشتند به من می گفتند که سخت ترین حالت برای یک زندانی این است که در انفرادی باشد و اعتصاب غذا باشد. انفرادی هم انفرادی تنبیهی بود همان که گفته بودم انفرادی با امکانات قبر! کی فهمیدم اینگونه است؟ زمانی‌که یکی از خانواده ها آمده بود و می گفت که قبول کرده‌اند یک عینک، یک کتاب و یک کیف آب گرم به او بدهند تازه فهمیدم که در چه شرایطی بوده است. 20 روز در این شرایط بود. من از کانال‌های مختلفی سعی میکردم او را قانع کنم که بشکند برای همین گفتم که شنیده ام ممکن است دوباره او را به انفرادی ببرند که گفت برایش مهم نیست و کاملا مصر بود. هر چه هم روزهای بیشتری می گذشت بیشتر مصر می شد.

ایا در طول این مدت تماسی از سوی مسئولین با شما یا خود خانم ستوده برقرار شد؟

با ما که اصلا! سیاست شان کاملا بی اعتنایی بود. یعنی اوائل یکی دو نفر با او صحبت کرده بودند اما دیگر گفت و گوی خاصی نبود. ما هم مراجعه‌ای نکردیم برای اینکه آنها شرایط و اخبار را کاملا می دانستند و اگر می خواستند می توانستند کاری انجام دهند. ما هم چیزی اضافه بر آن نداشتیم که بگوییم. من فقط روز یکشنبه‌ای که شنیدم نسرین را به انفرادی منتقل کرده اند روز دوشنبه بدون اینکه نامه‌ای یا چیزی داشته باشم به زندان اوین مراجعه کردم و گفتم می خواهم همسرم را ببینم و از او بخواهم که اعتصابش را بشکند که شرایط این ملاقات فراهم شد. اما فضای خوبی نبود چون خود رئیس زندان هم در اتاق بود به همراه رئیس بند زنان 209 که نتوانستم درست با نسرین حرف بزنم.

آقای خندان به هر حال از روز اولی که نسرین اعتصاب را شروع کرد، شما، دوستانش ،رسانه‌های مختلف و همراهانش در جنبش زنان پیگیر ما جرای نسرین بودند فکر می کنید چطور شد که این فعالیت‌ها در هفته‌ی آخر اوج گرفت و چطور شد که امروز به نتیجه رسید؟

به نظرم هر موقعیت این‌گونه اجتماعی مثل رسیدن یک میوه می‌ماند. پابرجایی نسرین از یک سو و اتفاقات دیگری که متقارن با این اعتصاب افتاد در به نتیجه رسیدن آن امروز موثر بود. اولن که با بالارفتن روزهای اعتصاب نسرین نگرانی‌ها در هر دو سو زیاد شد چه این طرف که ما بودیم و از سر دلسوزی و دوستی نگران بودیم و چه طرف دیگر که از ترس گرفتار شدن در دام یک هزینه‌ی دیگر می‌خواست به شکلی به این اعتصاب پایان دهد. یعنی هم‌زمانی فاجعه‌ای که برای ستار بهشتی اتفاق افتاد با اعتصاب نسرین فشارها را بر حاکمیت بسیار زیاد کرد.خود نسرین هم به دقت اخبار و اتفاقات را پیگیری می کرد و متوجه این جریان بود. یعنی به هرحال اینها در مجامع بین‌المللی باید حرفی برای گفتن داشته باشند. برای همین ملاقاتی که امروز به ما دادند چند جور صورت جلسه تنظیم کردند و با اثر انگشت و احراز هویت از ما خواستند که وجود ملاقات امروز را تایید کنیم. برای اینکه سندی باشد که قابل ارائه باشد. هرچند که حتی ملاقات امروز هم فضای مناسبی نداشت و ما در حضور چند نفر از کارمندان زندان با یکدیگر دیدار کردیم.مجلس هم امروز مساعدت کرد که این اتفاق بیفتد در صورتیکه یکی از مسئولین به یکی از زندانیانِ زن گفته بود نسرین اگر تا پای مرگ هم برود اگر بمیرد هم به خواسته‌هایش رسیدگی نمی‌شود.

به عنوان آخرین سوال! امروز همه خوشحال هستیم که اعتصاب خانم ستوده پایان گرفت، اما در عین حال نگرانی‌های جدی در مورد وضعیت سلامت ایشان وجود دارد. خواسته‌ی شما امروز و با توجه به وضعیت نسرین چیست؟ و با توجه به اتفاقی که امروز افتاد و برخورد نمایندگان مجلس چه مقدار امید دارید که نتیجه بگیرید؟

مسئله‌ی بسیار مهم امروز سلامت نسرین است. شما می دانید که بعد از پنجاه روز اعتصاب غذا بازگشتن به حالت عادی کار ساده‌ای نیست و باید حتما تحت نظر پزشک باشد. از سوی دیگر ما واقعا نمی دانیم این اعتصاب بر سر اعضای بدن نسرین چه بلایی آورده است و باید حتما چک آپ شود برای همین درخواست ما اول از همه خدمات پزشکی متناسب با وضعیت بحرانی اوست و دوم اینکه خواهر نسرین دکتر تغذیه است و اگر نسرین به مرخصی بیاید می تواند بهترین مراقبت را از او به عمل بیاورد و بچه ها هم دوران سختی را گذراندند و حضور نسرین در خانه بعد از دوسال و نیم بسیار برای آنها خوب است. برای همین خواسته‌ی دوم ما مرخصی استعلاجی برای اوست. با جوی که امروز از نمایندگان دیدم خوش بین هستم و این خواسته‌ها را پیگیری خواهم کرد و امیدوارم که نتیجه بدهد.