iran-emrooz.net | Wed, 19.10.2011, 8:39
بسیجیان پروازی
مسابقه ارضای تمایلات نفسانی آیت الله خامنهای پایان ندارد. از دعوت از شاعران مدیحه گو بگیرید تا فراخواندن نمایندگان مجلس، كه دو زانو خدمت رهبری مینشینند، و از برگزاری نمایش محبوبیت رهبری در استانهای محروم و لشگركشی بسیجیان پروازی برای ایجاد موج پرشكوه دوستداران رهبر بگیرید تا تروكاژهای تلویزیونی برای به رخ كشیدن اقتدار رهبری، همه و همه برای ارضای حس بیپایان خودكامگی در مقام معظم رهبری است.
آیتالله خامنهای امروز به كرمانشاه رفت. استانی با آمار بیكاری بالا، فقر شدید، محرومیت فراگیر و بالاخره فساد دولتی هولناك! ایشان اما در اجتماع خودجوش(!) هزاران برادر و خواهر بسیجی پروازی (معادل استاد پروازی!) حضور یافتند كه شاید برای بار اول كرمانشاه را میدیدند! بسیاری از این هزاران نفر! از اقصی نقاط كشور به كرمانشاه آورده شده بودند، تا رهبر معظم باور كنند كه آنها شهروندان مرفه كرمانشاهی! هستند كه هیچ دغدغه و مشكلی ندارند به جز دیدار با معظم له و شوق حضور در محضر نایب ولی عصر!! به همین بهانه، ایشان برای این جمعیت خوشحال و شیفته ی ولایت، چیزی از مشكلات و محرومیت های استان كرمانشاه نفرمودند و فقط از قیام وال استریت! و احتمال سقوط و زوال آمریكا و گسترش بیداری اسلامی در اروپا سخن گفتند و صلاح ندیدند درباره سایر مسائل كم ارزش داخلی سخنی بگویند!
اما این بسیجیان پروازی كیستند؟ و چرا هر سفر رهبری، دهها برابر طرحهایی كه قولش را به مردم میدهند، هزینه بر میدارد؟ بسیجی پروازی به مدد پولهای بادآورده حكومتی، صبح تهرانی است، عصر شهروند خوزستان یا آذربایجان میشود! او بسته به مأموریت میتواند شهروند هركجا باشد. دو روز قبل به كرمانشاه یا سنندج سفر میكند، لباس محلی را از بسیج تحویل میگیرد، در بازارها میچرخد و در زمان فرود آمدن سفینه ولایت، به عنوان یك شهروند كرد یا كرمانشاهی یا گیلانی و... به مسیر استقبال برده میشود و برای آقا بوسه و گل و دست و دم تكان میدهد. بسیجی پروازی در حقیقت نقش حلقه حفاظتی رهبر را هم ایفا میكند. او باید نقش همان حلقه انگشتری را بازی كند كه گویا نگین سلیمانی را در آغوش كشیده است. اینگونه دیگر هیچ شهروند ناراضی و هیچ نیازمند نامه به دستی، مزاحم تصاویر دوربینها نمیشود و دوربینهای صداوسیما فقط قافله عشق را به تصویر میكشند!
بسیجی پروازی دو یا سه روز زودتر از آقا به استان میآید و دو روز بعد از رفتن ایشان، لباس محلی را از تن در میآورد و به سمت تهران و مشهد و قم بر میگردد! برای اعزام هر یك فروند از این شهروندنماهای بسیجی و برای حضور خودجوش(!) آنها در سفرهای مقام معظم رهبری و پاداش و كارانه و اسكان و تغذیه شان، مبلغی بین یك میلیون و پانصد هزار تومان تا دو میلیون تومان هزینه میشود!
اگر این رقم را در تعداد هزاران بسیجی اعزامی كه صدا و سیما اعلام میكند و عمدتا" جمعیت غیربومی هستند ضربدر كنیم، معنای ارقام میلیاردی هزینه های سفرهای رهبر فرزانه را از نزدیك لمس خواهیم كرد. هرچند ممكن است تعداد صفرهایش، ما و شما را دچار سرگیجه و كلافگی كند و از خیر ادامه ضرب و تقسیم منصرف شویم. اما در كشوری كه مردم برای دریافت 40 هزار تومان یارانه صف میكشند، به یك بسیجی كه در ازای یك هفته نمایش عشق به رهبر نزدیك به دو میلیون تومان درآمد نصیبش میشود، خیلی هم بد نمیگذرد!
بسیجیان استقبال كننده از نایب امام زمان، دو دستهاند. بسیجیان ساده را به شهرستانهای كوچك میفرستند. با اتوبوس و وانت و سواری! درآمد آنها كمتر از بسیجیان پروازی است. رتبه آنها هم از بسیجیان پروازی پایینتر است. مگر آنكه قابلیتهای خود را طوری نشان دهند كه به چشم دوربینها و مسئولان بیاید. یكی از این قابلیتها آویزان شدن از ماشین رهبر است. انداختن خود زیر چرخهای آن. بوسیدن قدمگاه حضرت آقا! اما بسیجیان پروازی، باید دارای رتبه بالای ولایت مداری باشند. كلاس و سابقه بسیجیان پروازی، خیلی بالاتر از اتوبوس سواری و وانت و سفرهای زمینی است.
در سفر رهبری به استان كردستان، به هر فرد بسیجی معمولی تا هفتصد هزار تومان داده شد. ولی برای بسیجیان پروازی، علاوه بر بلیط دوسره هواپیما، اسكان در بهترین هتلهای كردستان و چهار روز پیشواز(!) و دو روز بدرقه و تفریح در مناطق سیاحتی استان و پاداش نقدی داده بودند، كه جمعا" حدود یك میلیون و چهارصد هزار تومان تا دو میلیون تومان میشد. همچنین میزان تشویقی به اعضای خانواده بسیجیان كه با آنها به این سفرها بروند، مبلغ پانصدهزار تومان تشویقی تعلق گرفته بود! قطعا" امروز، این پاداشها بیشتر از ریخ و پاشهای دو سال قبل (سفر رهبر به كردستان) است. زیرا بعد از گذشت دو سال از آن سفر و افزایش تورم و ریزش طرفداران رهبری، این رقم هم باید بالا رفته باشد!!
سال قبل در جریان سفر رهبر ساده زیست به قم، حدود هفتصد میلیارد تومان ناقابل هزینه شد! كه البته هنوز هم رقم دقیقی نیست. اما تا وقتی اختلاس های سه هزار میلیارد تومانی را میتوان انجام داد و با فرمان حكومتی كـــــش ندادن مسئله آن را لاپوشانی نمود، دیگر حكومت هیچ هراسی از جور شدن هزینه سفرهای شاهانه مقام عظمای ولایت ندارد! آنچه مقام معظم رهبری را نگران و آزرده خاطر میكند، دردهای مردم مظلوم وال استریت و بیداری اسلامی در اروپا و لبنان و غزه است. شاید به باور ایشان، مردم ایران در بهشت زندگی میكنند و به عبارتی كشور به این مرفهی؛ هرگز ندیده ملتی ! میگویید نه؟
از بسیجیان پروازی خوشحال و ذوب شده در ولایت سئوال كنید و فقط به تصاویر امروز صدا و سیما اطمینان كنید كه انگار حتی یك آدم دردمند در كرمانشاه وجود ندارد. آقای خامنهای، تنها نویسنده نمایشی است كه داستان نمایش را باور كرده است! وگرنه همه دانستهاند لباسی بر تن این سلطان خودكامه و خودفریب نیست و این سلطان لخت است !
یاد پروین اعتصامی زنده باد كه روزگاری سرود:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم:
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟
آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:
این اشک دیده من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست!!
منبع: روزنوشتههای بابک داد