صبح روز گذشته مثل هر روز دیگری برای مردم شهر شروع شد. عدهای سر كارشان رفتند، عدهای در خانه ماندند و همه چیز كم و بیش طبق روال بود. اما ساكنان منطقهای در شمال غرب تهران روزشان را درحالی شروع كردند كه پلیسی معلق از آسمان به روی بالكن پریده بود، تا دیشهای ماهواره را برای چندمین بار زیر پوتینهایش له كند.
زنان قطعا از دیدن این صحنه خوشحال نشدند و كودكان با چشمهای خوابآلودشان فكر میكردند اسپایدرمن فقط یك كارتون و فیلم نبوده است. مردم، خبرنگاران، نمایندگان مجلس و حتی خود پلیس هم دیگر از شنیدن آغاز طرح تازهای (ضربتی یا غیرضربتی، در پشت بام یا با راپل روی پنجره) برای جمعآوری دیشهای ماهواره شگفتزده نمیشوند. بشقابهای گرد در چرخهای با عمر بیش از یك دهه له میشوند و نصب میشوند، له میشوند و نصب میشوند... و بازی همچنان ادامه دارد.
آیا نیروی انتظامی با سالها هزینه مالی انسانی و تولید ادبیات مجرمانه علیه ماهوارهداران در جمعآوری این گیرندهها موفق بوده است؟ آیا مجلسنشینان چند دوره با همه فریادهایشان برای قانونمند كردن استفاده یا عدم استفاده از این امواج موفق بودهاند؟ آیا صدا و سیما بعد از این همه سال انتقادی كه از هر سو متوجه برنامههایش بود، نمیخواهد اقدامی برای جذب مخاطب ایرانی كند؟
این بازی بین مردم و پلیس كمكم تبدیل به یك مانور دائمی میان این دو گروه شده است. انگار هر دو به این بازی عادت كردهاند. عدهای دیشها را میبرند، مردم دیشها را نصب میكنند، نصابها خوشحالتر از هر دو اینها به كارشان ادامه میدهند.
همه مصاحبههای این گزارش از مردم گرفته شده است. این گزارشی از تیم حریف است. نه نمایندگان، نه كارشناسان، نه تیم حریف. فقط با مردم حرف زدهایم كه ببینیم برنده این بازی كیست و چرا این بازی تمام نمیشود.
ما تبهكار نیستیم
آرزو زن جوانی است كه در یكی از اجتماعیترین شهركهای شهر تهران زندگی میكند. شاید هیچكدام از شهروندان تهران به اندازه اكباتاننشینان تجربه برخورد با گیرندههای ماهواره را از سر نگذرانده باشند. تلفن خانهاش را دختر سهسالهاش جواب میدهد. بچه صدای غریبه را كه میشنود، میگوید «با مامان حرف بزن خاله، تام و جری میده.»
آرزو صدای تلویزیون را كم میكند. میگوید طرح امروز احتمالاً در اكباتان یا اقلا در فاز دو شهرك اجرا نشده است. اما هنوز چند هفته از آخرین مواجهه مردم با اسپایدرمنها نگذشته است و حرف برای گفتن زیاد است: ما مردم عادی هستیم. اینجا هم یك شهرك قدیمی و فرهنگی است. این شهرك آنقدر پلیس و عملیات نظامی به خودش دیده كه هیچ خانه تیمی ندیده است. ما زورگیر و قاتل و قاچاقچی نیستیم و این برخوردها برای ماهوارهای كه همه دارند درست نیست.
به نظر این زن ۳۵ ساله مسوولان در تمام این سالها نتوانستهاند یك جواب روشن به این سوال بدهند كه اگر ماهواره بد است چرا همه كانالهای تلویزیون و شبكههای محلی [کانالهای مختلف صداوسیمای جمهوری اسلامی] را میشود از ماهواره دید.
ماشین بد را حذف كنیم
مرد میانسالی در ماشین گرانقیمت خود احتمالاً منتظر است. صفحه اقتصادی یك روزنامه دولتی را با دقت میخواند. او نمایندگی یكی از خودروهای خارجی را دارد. برای همین همه مثالها و محل مصاحبهاش دور خودرو میچرخد. این مرد گرفتارتر از آن است كه وقتش را پای ماهواره بگذراند اما به مردم حق میدهد انتخاب اولشان برنامههای صدا و سیما نباشد: هزینههای زندگی بالا رفته است. امكانات تفریحی محدود است و در دسترس همه مردم نیست. برنامههای تلویزیون هم پاسخگوی نیازهای مردم نیست و یك بچه پنج ساله هم فرق كیفیت برنامههای ماهواره را با این برنامهها میفهمد. این انتظار بیجایی است كه در نبود این امكانات از مردم انتظار داشته باشیم ماهواره هم نداشته باشند. جمعآوری ماهواره همیشه یك هدف و یك نتیجه دارد. میخواهند جمع كنند و مردم نمیخواهند. آنها جمع میكنند، مردم دوباره نصب میكنند. داستان همان داستان بنزین است. میگویند مصرف بنزین زیاد است ولی هیچكس نمیگوید باید ماشین بد را از چرخه تولید حذف كنیم.
از هرات تا جردن
شریف یك جوان ۲۱ ساله افغان است كه در همسایگی ساختمان روزنامه كارگری میكند. هنوز یك ماه از آمدنش به ایران نگذشته است و میگوید حتی یك خیابان محل را درست نمیشناسد. از هرات آمده و از تهران چیزی نمیداند جز اینكه قرار است یك سال در این شهر بماند و كار كند. تلویزیون ندارد و هیچ برنامه ماهوارهای فارسیزبانی هم ندیده. در افغانستان هم «این برنامهها نبود». تلویزیون را روشن میكرد و میدید اما حالا: اینجا آمدهام كار كنم. وقت تلویزیون ندارم فقط باید كار كنم.
موضوع انتخاب ما با آنهاست
آقای نیكبخت دهه ۷۰ از زندگیاش را پشت سر گذاشته است. به نظر او این همه كش و قوس سر چند سریال فارسیوان و چند كانال موزیك نیست. ماجرا به همین سادگی است: ببین دخترجان! اینها میگویند همینی كه من درست كردهام و میخواهم ببینی ببین. من پیرمرد تا شمای جوان میگویی بگذار خودم انتخاب كنم كه چه چیزی ببینم. گرفتی؟ ماجرا این سریال و ... نیست. اینها كه تازه آمدهاند قبلا هم با ماهواره مشكل داشتند.
او میگذرد و هنوز بوی ادوكلناش در فضا مانده كه برمیگردد: این را هم بگویم بنویس این طرحها نتیجه نمیدهد. فقط برای مردم ولع ایجاد میكند. مردم سرگرمی ندارند و برنامههای شاد و سرگرمكننده میخواهند و فرقی ندارد این برنامه را چه كسی پخش میكند. خب اینها پخش كنند مردم ماهوارههایشان را جمع میكنند.
صد بار جمع كنند، صد بار تنظیم میكنم
روشنك ۲۳ سال دارد. برعكس همه مصاحبهشوندهها كه به جای خودشان از سوم شخص غایب مثال میزنند و میگویند خودشان ماهواره ندارند اما همسایه دارد، میگوید ماهواره دارد و ساعات زیادی از روز را پای برنامههای آن مینشیند. او كلید طرحهای نیروی انتظامی و برخوردهای قضایی را آزادیهای اجتماعی میداند و میگوید: ما جوانها قرار است با چه چیزی سرگرم شویم. همین ماهواره یك خوبی دارد كه خانهنشینمان كرده است. بیرون كه میآییم باید نگران حجاب و این چیزها باشیم. خانهنشین شدهایم و لابد انتظار دارند در خانه شطرنج بازی كنیم. همین سریالهای ماهواره را میبینیم و صدایمان درنمیآید. صد بار هم ماهوارهها را جمع كنند، باز همین میشود كه هست.
ماهواره نداریم، تلویزیون هم نمیبینیم
آخرین گفتوگو متعلق به یكی از نیمكتنشینان است. بازیكن اصلی نیست چون ماهواره ندارد. در تیم حریف هم نیست چون برخوردهای نظامی و قضایی را بیفایده میداند. زن میانسالی است كه سرپرستی یك دختر ۱۷ ساله را بر عهده دارد و معتقد است برنامههای ماهواره با فضای جامعه ایران در تضاد است و برای جوانان بدآموزی دارد: همه فامیل و دوستان ما ماهواره دارند اما ما نداریم و خانه اینها برنامههای ماهواره را دیدهام اما واقعاً به درد خانواده من نمیخورد. من دختر جوان دارم، او این برنامهها را میبیند و میخواهد همان طور لباس بپوشد یا دوست پسر داشته باشد. اما با این برخوردها هم موافق نیستم. این ماهواره جمع كردنها اگر میخواست نتیجه بدهد تا امروز داده بود. باید تلویزیون پیشرفت كند. ما تلویزیون ایران را هم نمیبینیم. حتی با موضوعات مذهبی هم میشود برنامه جذاب ساخت. مردم برنامه جذابتر را انتخاب میكنند همان طور كه فامیل ما همگی سر ساعت پخش ساختمان پزشكان، برنامه ماهواره را قطع میكردند.
این مادر ساكن تهران هم معتقد است تا خلاء تفریح و سرگرمی مردم به نوعی پر نشود آش همان است و كاسه همان.
بازی ادامه دارد
این گزارش در آخرین ساعات روز چهارشنبه نوشته شده است. حتماً نیروهایی كه امروز در طرح ضربتی جمعآوری دیشها شركت داشتهاند خسته از یك روز و عملیات تكراری مشغول استراحتند. خانوادههایی كه دیشهایشان جمع شده ساعت را نگاه میكنند و فكر میكنند همین ساعت كدام كانال كدام برنامه را پخش میكرده است.
عدهای كه امروز برای چندمین بار دیشهایشان را بردهاند به حكمی كه روی دستشان مانده نگاه میكنند كه آنها را به دلیل تكرار جرم به مراجع قضایی معرفی كرده است. روز تمام شده و فردا روز دیگری است. كسی نمیداند برنده نهایی این بازی چندساله كدام تیم است.