iran-emrooz.net | Sun, 14.08.2011, 7:10
مشایی از سایه بیرون آمد
روزنامه اعتماد
اسفندیار رحیممشایی و جمعی از یارانش با شعار جذب آرای اصلاحات در انتخابات پیش رو، انزوای ۹۰ روزهشان از عالم سیاست را شكستند و اولین گامشان را برای تصاحب كرسیهای بهارستان برداشتند.
مشایی و یارانش كه قریب به سه ماه بود به ظاهر از سیاست و حواشی آن دوری میكردند دیروز در اقدامی هماهنگ از پیله خودساختهشان بیرون آمدند و شعار جذب آرای اصلاحات در انتخابات آتی مجلس را سر دادند.
انتشار مواضع مشایی در جمع طرفدارانش با محوریت «جذب آرای اصلاحات» از یكسو و اقدام عملی تریبون رسمی دولت در «مخالفت با طرح حجاب و عفاف» از سوی دیگر، دو اقدام هماهنگ طیف مشایی و یارانش بود كه رسما و عملا از تحرك انتخاباتی این جریان پرده برداشت.
رسانهیی شدن متن سخنرانی مشایی در جمع حامیانش به این دلیل با انتشار ویژهنامهیی با عنوان «خاتون» از سوی روزنامه رسمی دولت ـ ایران ـ با محوریت مخالفت با طرح حجاب و عفاف هماهنگ و عمدی مینمایاند كه مشایی در حالی بر تلاش برای جذب ۱۵ میلیون رای اصلاحطلبان در مقابل ۲۴ میلیون رای محمود احمدینژاد تاكید میكند كه ویژهنامه دیروز روزنامه ایران در بخشهای مختلف خود به انواع مختلف به تمسخر و توهین به تمامی طرحهای عفاف و حجاب پرداخته است.
همچنان كه در ابتدای ویژهنامه مذكور علیاكبر جوانفكر در سرمقالهیی كمكاری تمامی مسوولان نظام اعم از روحانیون، فرهیختگان و نیروی انتظامی را بدون اشاره به دولت در بیحجابی موثر دانست و در مطلب بعدی نامه رییسجمهور در اعتراض به وزیر كشور و همچنین سخنان متفاوت رییسجمهور درباره حجاب را منتشر كرده است.
در كنار مواضع غیرمنتظره فوق اما محورهای گفتوگوی مهدی كلهر، مشاور سابق رسانهیی رییسجمهور در ویژهنامه خاتون همچون «چادر مشكی را ناصرالدین شاه از مجالس عیاشی اروپا آورد، خدا لعنتش كند.»، «چادر چهره زن را قاب میكند» و... موید برنامه مدون این جریان برای جذب قشر محدودی است كه به خاطر برخی حد و حصرهای اجتماعی همچون مقوله حجاب، تنگناهای هنر و سینما و... از اصولگرایان رویگردان و به اصلاحات روی آوردهاند؛ اقداماتی كه پیشتر هم از سوی این جریان و حتی شخص احمدینژاد موجب برانگیختن خشم اصولگرایان شده بود و از جانب جناح راست به سیاسیكاری و عوامفریبی تعبیر شده بود.
اعطای وامهای كلان به هنرپیشگان مطرح سینما از سوی مشایی رییس دفتر احمدینژاد، رفع توقیف از فیلمهای سینمایی كه در دوران اصلاحات هم نتوانستند مجوز اكران بگیرند، مخالفت احمدینژاد با طرح تفكیك جنسیتی در دانشگاهها و صدور نامهیی به وزیر علوم برای جلوگیری از بازنشستگی اساتید، در حالی كه بنای دو طرح فوق در دولت نهم گذاشته شده بود، همگی از اموری هستند كه طی سالهای اخیر بارها و بارها از جانب چهرههای جریان اصولگرا از جمله علی مطهری، محمد خوشچهره، حمیدرضا كاتوزیان و حتی احمد توكلی به سیاسیكاری دولت و تلاش احمدینژاد و یارانش برای جذب آرای طیف مذكور تعبیر شدهاند.
با این مقدمه است كه خروج مشایی و یارانش چون جوانفكر و كلهر از گوشهنشینی سیاسی اهمیتی دوچندان مییابد. این اهمیت زمانی خودنمایی میكند كه سخنان اخیر مشایی و كلهر در تلاش برای جذب آرای اصلاحات و مذمت طرح حجاب و عفاف و البته بطور مشخص چادر مشكی را در كنار هم قرار دهیم.
مشایی: آزادیها را بیشتر كنیم
همچنان كه مشایی گفت: احمدینژاد دو ناراحتی دارد. یكی اینكه عددی كه آن طرف ایستاده خودش یك ملت است. پنج یا شش كشور را جمع كنیم ۱۵ میلیون نمیشود. اینها قدرت و اثر دارند... ما هر چه میرویم جلوتر باید آزادی را بیشتر كنیم. نمیتوانیم مردم را محدود بین دو گزینه كنیم. این نگرانی اول احمدینژاد است. (متن سخنرانی مشایی در جمع حامیانش همراه با فایل صوتی آن روی قریب به سایتهای خبری از جمله سایت جهان قرار گرفته است.)
كلهر: حجاب یا قانون چنگیز؟
مشایی در حالی از رفع محدودیتها سخن میگوید كه كلهر مشاور معزول شده احمدینژاد همگام با وی در گفتوگو با ویژهنامه خاتون در اظهارنظری چادر مشكی را بدترین پوشش در زمینه فلسفه حجاب نامیده و قانون حجاب و عفاف را با «یاسای چنگیز» ـ فرمانده خونخوار مغولـ مقایسه كرده است.
وی همچنین در بخشی از صحبتهایش گفت: «از لحاظ فلسفه حجاب كه در قرآن آمده كه زن خودش را در مقابل تیر نگاه هیز مردان قرار ندهد، قطعا چادر بدترین پوشش است چون چهره زن را قاب میكند.
مشایی: احمدینژاد مظهر دین و ضد فساد است
كلهر در حالی فلسفه حجاب را تفسیر میكند كه به گفته مشایی، احمدینژاد میگوید من تلاش كردم در كشور مظهر چند چیز باشم، تلاش كردم مظهر دین و ضد فساد باشم، شعار عدالت و خدمت دادم. مشایی همچنین معتقد است ۲۴ میلیون نفر به كسی رای دادند كه اوج حزباللهیگری بود، یعنی احمدینژاد. البته الان یك چیزهایی عوض شده ولی آن موقع كه اینطور نبود. حالا اگر هر كس دیگری جای احمدینژاد بود من اسم نمیبرم شما بگویید، نتیجه انتخابات چه میشد؟ اینها كه میگویند ما اصولگرایان بردیم؛ خب یكی دیگر بگذارید جای احمدینژاد. از این خزانه (خنده حضار) یك نفر بگذارید جای احمدینژاد ببینید چه میشود؟ حالا ما چه میكنیم؟
كلهر: چادر از مجالس عیاشی بیرون آمد
مشایی در حالی بر افزایش آرای احمدینژاد به اسم ولایت تاكید میكند که كلهر معتقد است: رنگ مشكی چادر را «متكبرانه» و حاصل تحمیل شاهان قاجار به زنان و دختران ایرانی است كه از مجلس عیاشی شبانه در اروپا بیرون آمده است.
وی همچنین میافزاید: در اسلام به صراحت داریم كه رنگ تیره مكروه است. این رنگ مشكی متكبرانه را ناصرالدین شاه آورد. خدا لعنتش كند. همینجور آتش به قبرش ببارد. خیلی مرد ملعونی است.
بازگشت رسمی مشایی و یارانش به دو دلیل حایز اهمیت است؛ یكی اینكه با پایان غیبت این جریان از عالم سیاست، نگرانی منتقدانش كه قریب بهاتفاقشان اصولگرایانند درباره برنامهریزی مشایی و یارانش برای تصاحب كرسیها سبز رنگ بهارستان در انتخابات اسفند به حقیقت میپیوندد. دیگری اینكه تاكید این جریان بر جذب آرای اصلاحات مقدمهیی است برای تحقق یكی پس از دیگری برنامههای انتخاباتی طیف مذكور كه از سوی منتقدانشان به جریان خاص شهره شدهاند. به این معنا كه اصولگرایان پس از این باید منتظر باشند شنیدههایشان از برنامههای این جریان درباره انتخابات مجلس نهم همچون تغییر گسترده فرمانداران و برای نفوذ بیشتر در شهرستانها، استفاده از قدرت و نفوذ مالی و مدیریتی استانداریها برای جذب آرا در انتخابات، سرمایهگذاری بر روی كاندیداهای ناشناس و البته معتبر شهرستانها برای تبرئه كردن كاندیداهایشان از بر چسب جریان خاص و... . یكی، یكی به حقیقت بپیوندد.
سخنرانی مشایی به نقل از سایت «جهان»
سخنرانی جدید مشایی:
احمدی نژاد ناراحت ۱۵ میلیون رای است +صوت
وقتی به احمدی نژاد مراجعه می کنی که الان رکورد آرا را زده است، می بینی همچنان ناراحت است.ناراحت چیست؟ ناراحت این ۱۵ میلیون رای اینطرف است.
به گزارش جهان، اسفندیار رحیم مشائی اخیرا در میان جمعی از طرفداران خود، اظهاراتی درباره تحلیل آرای انتخاباتی سال ۸۸ داشته است. این اظهارات به صورت فایل صوتی پیوند این خبر است. آنچه در ادامه می خوانید خلاصه ای از سخنان وی درباره علت دغدغه احمدی نژاد برای جذب ۱۵ میلیون رای کاندیداهای طرف مقابل است.
ساده اندیشی درباره تحولات منطقه
حساسیت ها در این دوره بسیار زیاد شده است. حساسیت ها نسبت به ۱۵ ماه پیش به شدت بیشتر شده و فصل انتخاب های بزرگ است. یکی از مسائل مهم بحث های منطقه است. من فکر می کنم در مورد بحث های منطقه یک ساده اندیشی هایی جدی در جمهوری اسلامی وجود دارد. حداقل احتمالات را باید دید. وقتی خانم کلینتون درباره لیبی سکوت می کند و بعد می گوید آمریکا برنامه هایئ دارد که به موقع عمل می کند می شود گفت این یک خالی بندی بزرگ است. ایرادی هم ندارد. آمریکائی ها فقط کارهای بزرگ انجام می دهند. خالی بندی شان هم بزرگ است. ما هم می دانیم که این می تواند درست باشد. ولی خیلی خب بالاخره این وزیر خارجه آمریکا است و دارد یک چیزی را رسما اعلام می کند. ما باید یک کم بررسی کنیم و بحث کنیم ببینیم برنامه های آمریکا چیست. یا حداقل چه می تواند باشد. الان دوره مهمی است. انقدر الان برای فردا مهم است ۱۵ یا ۲۰ سال پیش مهم نبوده است. اشکال کار ما این است که یک وقت افق هایمان و قله هایمان کوچک می شود. نگاهمان از بالا به پائین می افتد. مهمترین کار شیطان هم همین است که افق را عوض می کند.
تقسیم بندی اصول گرا و اصلاح طلب غیرواقعی است
ما اگر جای شیطان بودیم چه تصمیمی می گرفتیم .من راجع به این موضوع زیاد فکر کردم و حرف زیاد دارم. موضوع شیطان عدالت جهانی است. چون شیطان قسم خورده که انسان ها رشد نکنند. گمراهی، پیمان شیطان با خودش است و شیطان تاکید کرده است که گمراه کند. می خواهد انسان از مسیر و از قله باز بماند. نگاه به ظواهر نمی کند. نیاز به جهت ندارد. یک نفر نماز شب می خواند، شما فکر می کنید که شیطان می رود اول سراغ این که او را از این کار باز بدارد. شما بدانید بسیار نماز شب خوان وجود دارد که شیطان موقعی که اینها نماز شب می خواند رفته و خوابیده است. این حرف من نیست حرف آقای حائری شیرازی است. من باید این ها را مستند بگویم تا درست در بیاید حرف من که درست نمی شود.(خنده حضار)
اقای حائری در جلسه دولت که من هم بودم می گفت چه بسا نماز شب هائی که نقش و یا اثرش فرو بردن بیشتر در قعر جهنم است. حرف تکان دهنده ای است. خیلی روشن است. هر چیز که خدا نباشد باز دارنده است زیرا آدمی که ظاهر گرا است و آدم ها را از روی ظاهر می بیند. ما تقسیم بندی هایمان در جامعه از همین نوع است. از یک شاخه هائی تقسیم بندی ها را شروع کردیم و اختلافات و سطح بندی ها را پذیرفتیم. این سطح بندی ها پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم بندی ما است. اینها پیش خدا هیچ ارزشی ندارند و این تقسیم بندی ها در آسمان وجود ندارد. نمی خواهم بگویم اصولگرائی و اصلاح طلبی یکی است. شما که اهل فن هستید می فهمید چه می گویم. شیطان این طوری حساب نمی کند که من باید اصولگراها را منحرف کنم چون اصلاح طلب ها خودشان منحرف هستند.
خاکریز اصلی خدا و امام و نه هر عنوان دیگری
خدا و انسان کامل، اینها خاکریز ما هستند. پشت آن خاکریزی نداریم، یعنی اگر از این خاکریز آمدی بیرون تمام شده است. حالا به هر دلیلی از دختر همسایه دلیل می شود تا یک عنوان الهی که گاهی اوقات از عنوان خدا هم سنگین تر می شود.
سیاست منهای اخلاق باطل است و اخلاق منهای سیاست هم باطل است. معارف منهای سیاست باطل است و سیاست منهای معارف هم باطل است. هر گامی که بر می داریم گام بعد به او بستگی دارد و آنجا که امدی بالا، پله دوم به این مرتبط است. افق نگاه جامعه در حال تغییر است که خطرناک است. وقتی این افق عوض شد، امام در آن دیده نمی شود. حالا شما می خواهید دفاع کنید، از چه چیزی می خواهید دفاع کنید. افق را باید عوض کنید، اگر افق عوض نشود آدم ها حذف می شوند. کسان دیگری می آیند و خوشگل تر و پاسخگو تر به نظر می رسد، اما افق نگاه عوض شده است.
حزب اللهی گری چیست؟
می آیند می گوید آقای احمدی نژاد و آقای فلان. پس این همه مطالعه و این همه کتاب چه زمانی قرار است به آدم کمک کند. حدیث یاد می گیری کمک نمی کند. آیه قران حفظ می کنی ولی کمک نمی کند. برعکس به قول آقای حائری ما را پائین هم می برد.
این دعوا هائی که الان در جامعه وجود دارد اصل نیست. من تجربه دارم. خیلی از اینهائی که الان در سیاست هستند را می شناسم و می دانم که اینها از کجا شاخه شان عوض شده است. اتفاقی عوض شده است. مثلا یک آقایی درشت تر بوده و زنگ زده که شما بیا و مدیر من بشو. بعد هم همینطور به خاطر این شغل بالاتر رفته و بعد هم رویش نشده بگه من با تو نیستم. بسیاری از این تقسیم بندی ها که الان راه افتاده واقعیت ندارد. بروید و در قلب آدم بنشینی، می بینی این آدم ها چیزی نیستند که ما فکر می کنیم. ما می خواهیم دفاع کنیم. از حزب اللهی گری، ولی حزب اللهی گری چیست.
خواهشا بروید آمار انتخابات ۸۸ را تحلیل کنید.
تحلیل آمار انتخابات خیلی درس آموز است. آقای خاتمی ۲۲ میلیون رای داشت. ولی در ایستگاه انتخابات ۸۸، ۱۳ میلیون داشت. ۹ میلیون پرید. حالا نه میلیون نگوئیم، حداقل ۷ میلیون رفته به احمدی نژاد رای داده است. یعنی یک جمعی رفتند پای کار آقای خاتمی و یه جمعی هم رفتند پای کار آقای احمدی نژاد.
فاصله ها انطور کا ما فکر می کنیم نیست. ضمن اینکه رای دادن ملاک باورها و ملاک انتخاب حقیقت نیست. طرف گفته ما دفعه قبل به این رای دادیم و الان رای ندهیم ضایع می شود. یکی میگه تا حالا به این رای دادیم امروز هم رای می دهیم. داریم از این جور آدم ها. من می گویم این آدم ها که مثل هم هستند چی شده که یکی رفته پای کار احمدی نژاد و یکی رفته پای کار خاتمی. چرا ؟ مزاج و دریافت شان از عالم و خط و خطوط سیاسی شان مثل هم است. خیلی فاصله ندارند. خط کش نمی شود گذاشت.
به جامعه بگویئد حزب اللهی یعنی چه؟ تا آدم ها خودشون بفهمند که حزب اللهی هستند یا نه. تا مردم بفهمند خط ها کجاست. کسی تبیین نمی کند. اما یک نفر می شود مظهر حزب اللهی، حزب اللهی بودن کاری ندارد. میلیون ها نفر آمدند پای کار احمدی نژاد. میلیون ها نفر هم نیامدند. فکر نکنید این آدم ها دو چیز می خواستند. مردم در خواسته ها با هم متفاوت نیستند.۱۰ میلیون که تا حالا پای کار انتخابات نیامده بودند که داستانشان خیلی زیباتر است. امام گفت نیامدند، آقا گفت نیامدند، حالا که آمدند باید می رفتند پای کار آن طرف ولی نرفتند. توجه داشته باشید اینها نتایج مطالعات است. اگر اینها ضدانقلاب و ضد دین بودند که سراغ احمدی نژاد نمی آمدند.
مردم در هر انتخاباتی به خودشان رای می دهند، این را از من داشته باشید. نه به خود فیزیکی شان بلکه به علائق و باورهایشان رای می دهند. ۲۴ میلیون نفر به کسی رای دادند که اوج حزب اللهی گری بود، یعنی احمدی نژاد. البته الان یه چیزهائی عوض شده ولی آن موقع که اینطور نبود. حالا اگر هر کس دیگری جای احمدی نژاد بود من اسم نمی برم شما بگویید، نتیجه انتخابات چه می شد؟ اینها که می گویند ما اصولگرایان بردیم؛ خب یکی دیگر بگذارید جای احمدی نژاد. از این خزانه(خنده حضار) یک نفر بزارید جای احمدی نژاد ببیند چه می شود؟حالا ما چه می کنیم؟
چرا احمدی نژاد دنبال آن ۱۵ میلیون رای است؟
وقتی به احمدی نژاد مراجعه می کنی که الان رکورد آرا را زده است می بینی همچنان ناراحت است. ناراحت چیست؟ ناراحت آن ۱۵ میلیون رای ان طرف است. از چه نظر؟ از نظر خودخواهی ؟ نه. احمدی نژاد ۲ ناراحتی دارد. یکی اینکه عددی که آنطرف ایستاده خودش یک ملت است. اینجا خودمانیم. این را اگر بیرون بگویم دوباره برای ما داستان درست می کنند. آقا اندازه یه ملت است. ۱۵ میلیون است. ۵ و یا ۶ کشور را جمع کنیم ۱۵ میلیون نمی شود. اینها قدرت و اثر دارند. ضمن اینکه اینهائی که رفتند به یک امیدی رفتند با آدم هائی که رفتند فرقی ندارند. ما هر چی می رویم جلوتر باید آزادی را بیشتر کنیم.ن می توانیم مردم را محدود بین ۲ گزینه کنیم. این نگرانی اول احمدی نژاد است.
مساله دوم این است که احمدی نژاد می گوید من تلاش کردم در کشور مظهر چند چیز باشم، مثل عدالت و خدمت. شعار عدالت و خدمت دادم. تلاش کردم مظهر دین و ضد فساد باشم. علامت اعتماد به ملت باشم. من به مردم اعتماد کردم. من گفتم ملت پای این همه فشار می ایستد. چرا ۱۵ میلیون به احمدی نژاد رای ندادند. چرا علی رغم اینکه چنین مظهری وجود داشته به او رای ندادند، خودش که کم نگذاشته است، خودش که تخلف جدی نداشته که پیش مردم شرمنده باشد. احمدی نژاد می گوید این ۱۵ میلیون را باید جذب کرد. این اسمش انفعال نیست، این اسمش آن نیست که بخواهیم رای احمدی نژا را بالا ببریم. ۲۴ میلیون رای دارد. این که افتخار دارد پس رای کسی را نیاز ندارد. ولی وقتی اسم ولایت می آید فرق می کند. ولایت معنی اش محبت است. ولایت فرق می کند. اگر من سنگ ولایت را بر سینه می زنم مسئولیتم سنگین می شود. خیلی بد است که یک نفر طرفدار ولایت باشد ولی برایش مهم نباشد که چند نفر زیر علم ولایت سینه نزنند.