iran-emrooz.net | Mon, 11.07.2011, 8:50
هاله در غربت عزت (ابراهیمنژاد)
جلوگیری از مراسم چهلم سحابیها
شب گذشته (یکشنبه شب) قرار بود مراسمی به طور خصوصی به مناسبت چهلم مهندس عزتالله و هاله سحابی در یک رستوران در لواسان برگزار شود. قرار بود در این مراسم سوسن شریعتی سخنانی کوتاه ایراد کند. ماموران امنیتی با تحت فشار قرار دادن صاحب این رستوران و قطع بلندگو و کاشتن دوربینهایی برای فیلمبرداری از حضار مانع هر نوع سخنرانی در این مراسم خصوصی شدند.
نرگس محمدی یاد مراسم غریبانه عرت ابراهیمنژاد و مراسم خصوصی چهلم مهندس و هاله را در نوشته ضمیمه به هم پیوند زده است.
***
هاله در غربت عزت (ابراهیمنژاد)
هاله سحابی ۱۱ خرداد، پیشاپیش جنازه مردی بزرگ که پدر و استادش بود گام برداشت و جان باخت و ۱۰ روز پس از آن هدی صابر به آنها پیوست.
چهل روز است که به این سه مرگ سلسله وار که عزت الله سحابی سرسلسلهاش شد میاندیشم. چرا و چگونه؟
سزاوار بود برای چنین مردان بزرگ و این زن، زنی که «مردانگی در رکابش جوانمردی آموخت» [۱] گرامی داشتهای بزرگ و باشکوهی بر پا میگشت، اما نشد. چهلم مهندس سحابی و هاله عزیز است. نه برای خاکسپاری این دو عزیز، نه برای بزرگداشت آنها در مناسبتهای سوم و هفتم و نه اکنون برای چهلم آنها اجازه برگزاری هیچ مراسمی داده نشد. نه مسجدی، نه تالاری، نه حسینیهای حتی حسینیه ارشاد که جایگاه آن عزیزان بود.
پیامبر در حرمت نهادن به یادکرد و گرامی داشت از دنیارفتگان میفرماید: «اشک و آهی که در سوگواری – از دست دادن عزیزی – از دیده و دل برآید از سوی خداوند و از سر دلسوزی است» [۲]
دریغ و درد که برای سحابی و هاله عزیز، امکانی در این سرزمین داده نشد تا یاران و دوستدارانشان حتی برای ریختن اشک چشمی و گفتن سرسلامتی برای بازماندگان داغدارشان گرد هم آیند. هر جند در کنار این افسوس این یک باور است که هر آنچه از روز چشم فروبستن سحابی تا این روزها – روز چهلم درگذشت پدر و دختر – رخ داد، بر شکوه و اعتبار و جلال ایشان افزود.
اما هاله و سحابی در ایام گذشته در چنین روزهایی چنان کردند و چنان گفتند که گویی میدانستند در این روزها باید یادگاری از خود برجای گذارند. خود دست به کار شده و این روزها را با گفتار و کردارشان به یادبود خود بدل کردند. یکی از آن ایام و یادآوریها، روز ۱۸ تیر بود. حضور مهندس در کوی دانشگاه و گفتههای متعهدانه و دلسوزانه و پدرانه او در این واقعه خطاب به دانشجویان و سفر هاله به لرستان و رفتن به منزل شهید کوی دانشگاه – عزت ابراهیمنژاد – در سال ۸۰ هاله سخت پرکار بود. مهندس سحابی در اذرماه ۱۳۷۹ بازداشت شد و ۱۵ ماه در انفرادی نگهداری شد. قریب به سه ماه پس از بازداشت و نگهداری مهندس در انفرادی مطلق، هاله به اتفاق خانواده، مهندس را ملاقات کردند. هاله شب مصاحبه کرد و اعلام کرد که پدرم در وضعیت طبیعی نبود، و حتی وقتی اسم فرزندم را بردم او با تعجب پرسید که او کیست؟ دختر از وضعیت پدر در بند سخت اعلام نگرانی کرد. فاطمه حقیقت جو در مجلس ششم تریبون خانه ملت را در اعتراض به وضعیت مهندس سحابی لحظاتی ربود.
آن زمان هاله پردرد و پرکار بود. اما او نمیخواست تنها درد زندان پدر را تحمل کند. هرچند شیفته پدر بود. پدر برای او نه فقط پدر بلکه استاد بود. اما هاله دوست داشت جز درد خود و خویشان خود، درد رنج کشیدگان این سرزمین و ستمدیدگان را شریک و سهیم شود. ۱۸ تیرماه، ماهها از انفرادی مهندس میگذشت و هاله به هر دری میکوفت تا ظلم را پایان بخشد. آن روزها خانوادههای زندانیان ملی – مذهبی به طور فشرده و مرتب جلساتی داشتند. ۱۶ تیر من و هاله همدیگر را دیدیم و قرار گذاشتیم که برای بزرگداشت عزت ابراهیمنژاد شهید کوی دانشگاه به منزل پدر او در لرستان برویم.
شامگاه ۱۷ تیر سوار اتوبوس شدیم و از ترمینال حرکت کردیم. صبح زود به شهر عزت ابراهیمنژاد رسیدیم. ساعتی را در پارک به سر بردیم تا ساعت ۸. ۵ -۹ به سمت منزل راه افتادیم. ارشاد علیجانی نیز همراه ما بود. تا عصر آنجا بودیم. فیلم خاکسپاری، شستشوی عزت در منزل و در حیاط پدری و مراسم سوگواری او را دیدیم. هاله همراه مادر و خواهران عزت میگریست. آه میکشید و دلسوزی میکرد. پیکر عزت پر از زخم و کبودی و کوفتگی و یک زخم عمیق چاقو بر روی ران پایش بود. چه دلخراش بود که پدر و مادرش با دستان خود پیکر پر از زخم پسر را شستشو داده و غریبانه در حیات منزل او را کفن پوش کرده بودند.
هاله همراه با بخشی از فیلم که خویشاوندان عزت به زبان لری نوحه میخواندند و بر سینه میکوفتند، سینه میزد و گریه میکرد. ما در اتاق چند نفر بودیم. پدر و مادر و خواهران عزت. هاله چنان متاثر بود و سوگواری میکرد که گویی از نزدیکترین خویشان عزت است چون خواهری مهربان.
عصر آن روز به سمت قبرستان راه افتادیم تا بر سر مزار عزت فاتحهای بخوانیم. شرایط امنیتی بود. اجازه مراسم به خانواده داده نشده بود. مراسم غریبانهای بود.
روزگار نه بر حسب تصادف و نه به عنوان یک اتفاق ناگهانی بلکه به اعتقاد من بر حسب حکمت و بسیار دقیق و حساب شده، حوادثی میسازد که ذهن انسان از پرداختن و درک آن عاجز میماند.
۱۸ تیر سال ۱۳۸۰، هاله سحابی فرزند به نامترین زندانی سیاسی، همراه و جزء معدود مهمانان مراسم غریبانه عزت ابراهیمنژاد بود و ۱۹ تیر سال ۹۰ جمع کوچک و غریبانه چهلم شهادت هاله سحابی شکل میگیرد و معدودی دوستان و خویشانش بر سر مزارش حاضر میشوند. هرچند مراسمی به یادبود این روز برای پدر و دختر فراهم نیامد، اما هاله این روز را ۱۰ سال پیش گرامی داشته بود و یادکرد آن را خود، برای خود رقم زده بود.
روحش شاد و یادش انگیزاننده
نرگس محمدی
۱۹ تیر ۱۳۹۰
-------------
[۱] - دکتر علی شریعتی، نیایش
[۲] -عبدالفتاح عبدالقصود، فاطمه زهرا
هاله سحابی – پوران ابراهیمنژاد (خواهر) – نرگس محمدی – مادر
پدر و مادر عزت ابراهیمنژاد