iran-emrooz.net | Mon, 02.05.2011, 4:48
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران
خبرگزاری هرانا – کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت روز معلم اقدام به انتشار بیانیه ای نموده و خواسته های صنفی و مشکلات آموزشی در مدارس کشور را باردیگر یادآور شده است.
کانون صنفی معلمان ضمن برشمردن سه مورد مهم از مشکلات صنفی که معلمان کشور با آن دست به گریبان هستند در پایان این بیانیه اضافه کرده است:" در پایان لازم است در روزی که به نام معلم نامگذاری شده است یادی کنیم از چند تن از آموزگاران ارزندهای که مدت هاست در زندان بسر میبرند: رسول بداقی، هاشم خواستار، عبداله مومنی، نبی اله باستان، محمد داوری و... باشد که هرچه زودتر، به جای شرمساریمان به نزد همسر و فرزندان این عزیزان، شاهد آزادی این دوستان باشیم."
متن این بیانیه به شرح زیر است:
به نام خداوند جان وخرد
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران، به مناسبت روز معلم ۱۲ اردیبهشت ۹۰
روزمعلم، دوازدهم اردیبهشت، روز بزرگداشت آگاهی و دانایی را گرامی میداریم؛ امیدواریم که این روز، برای همهٔ ما، یادآور درسها و آموزههای بزرگی باشد که از آموزگاران خویش آموختهایم، آنانی که در نیک اندیشیدن و نیک زیستن، راهنما و یاور ما بودهاند.
امروز از دوازده اردیبهشت ۱۳۴۰ درست نیم قرن میگذرد؛ ازآن روزی که فرهنگی فرهیخته، ابوالحسن خانعلی، در میدان بهارستان، با گلولهٔ سرگرد شهرستانی به شهادت رسید. خانعلی مانند دیگر فرهنگیان معترض آن روز، در یک گردهمایی آرام و مسالمت آمیزشرکت کرده بود و درخواست و پرسشی صنفی داشت، اما پاسخی آتشین گرفت. همان پاسخی که هجده سال بعد، در همان روز و نزدیک همان میدان، شهید مطهری، اندیشمند اسلامی، از اندیشه وری و پرسشگریهایش گرفت و خاموش گردید. اما این بار نه از کارگزاران حکومتی، بلکه از تاریک اندیشانی که جمود و تعصب، اسلحه به دستشان داد تا به نبرد با اندیشه و اندیشیدن برخیزند و آزادی بیان و قلم را نادیده انگارند.
همکاران گرامی
هفتهٔ معلم برای همگی ما فرصتی است که به بررسی و ارزیابی مسائل پیرامونمان بپردازیم، به ویژه آنچه در آموزش و پرورش میگذرد. حضور فعال و آگاهانه در نشستهایی که این روزها برگزار میگردد و بیان کاستی و کمبودهای ریز و درشت آموزشی، بیگمان نشانهای است از بینش، دانش و هوشیاری صنفی و اجتماعی ما. افت آموزشی، بیانگیزگی آموزگار و دانش آموز، فرسودگی بسیاری از ساختمانهای آموزشی – به گفتهٔ مسئولان، دست کم چهل درصد- فضاهای آموزشی نامناسب و دلگیر، شمار بالای بازماندگان از تحصیل، روزمرگی آموزش و پرورش، رفتار سلیقهای برخی مدیران، نقش کم رنگ آموزگاران در ادارهٔ مدرسهها، بیتوجهی به تجربه گران سنگ آموزشی بازنشستگان، مشکلات معیشتی و اقتصادی فرهنگیان، بیثباتی در مدیریت و... واقعیتهای زندگی ماست و بنابراین، در بازگویی آن، هیچ کس و هیچ نهادی از ما شایستهتر نیست. بگذریم که این گفتنها و نوشتنها، میتواند وظیفه و رسالت انسانی و صنفی ما هم باشد.
از این رو، کانون صنفی معلمان ایران نیز، بر خود بایسته میداند که برای یک بار دیگر، به چند مورد از همین مسائل و تنگناهایی بپردازد که با زندگی فرهنگیان سخت گره خورده است؛ گو اینکه پیش از این، بارها از آنها سخن رفته باشد:
۱. پیش از هر چیز توجه شما را به گفتههای یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی جلب میکنیم که به تازگی دربارهٔ قانون مدیریت خدمات کشوری بیان شده است: «سید محمد علی بزرگواری، با استناد به اصل۹ بند ۳ قانون اساسی، ضمن اخطار به رییس دولت، میپرسد که با توجه به اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها و فشارهای ناشی از آن به اقشار مختلف به ویژه کارمندان دستگاههای دولتی، چرا ایشان قانون مدیریت خدمات کشوری را اجرا نمیکند. این قانون به طور کامل در جهت هماهنگ سازی حقوق کارمندان در کشور اجرایی نشده و بسیاری از آیین نامههای اجرایی و مواد مختلف آن نیز هنوز تصویب نشده است.» درخور توجه اینکه در بند ۱۲۵ همین قانون، در پیوند با افزایش حقوق هر سالهٔ کارمندان میخوانیم: «ضرایب حقوق مذکور در فصول دهم و سیزدهم به تفکیک هر فصل، متناسب با احکام این قانون در اولین سال اجرا پانصد ریال تعیین میگردد و در سالهای بعد حداقل به اندازه نرخ تورم که هر ساله از سوی بانک مرکزی اعلام میگردد، افزایش مییابد.»
با این حال، در سال گذشته که نرخ تورم رسمی ۵/ ۱۲ درصد اعلام شد، افزایش حقوق ما تنها ۳ تا ۶ درصد صورت گرفت! یعنی دست کم ۵۰ درصد زیر کمترین میزان افزایشی که میبایست بنا به قانون، انجام میگرفت. به راستی آیا چنین بیاعتنایی و زیرپا گذاشتن آشکار قانون، پرسش برانگیز نیست؟ شگفت اینکه در واکنش به ستمی این چنین نمایان، از نهادهای مسئول و مربوط نیز، هیچ اعتراضی شنیده نشد! در آموزش و پرورش نیز، هیچ اعتراضی برنخاست مثلآ از سوی وزیر آموزش و پرورش، که روزگاری در مجلس و در دوران نمایندگی، خود را مدافع حقوق فرهنگیان اعلام مینمود.
۲. برخی از کارشناسان و نهادهای اقتصادی، میزان تورم سال ۹۰ را رقم بالایی برآورد کردهاند. برای نمونه صندوق بین المللی پول در آخرین گزارش خود، تورم امسال ایران را ۵/۲۲ درصد پیش بینی کرده است. از سویی، بر پایهٔ تجربهٔ چند سال اخیر، گویا دولت به افزایش حقوق متناسب تورم باور ندارد. بنابراین باید انتظار داشت هر ساله از قدرت خرید و توان اقتصادی کارمندان دولت از جمله فرهنگیان شاغل و بازنشسته کاسته شود. روشن است که هرچه این افزایش تورم بیشترباشد، فقر اقتصادی ما، شدیدتر و گستردهتر میشود. به تازگی نیز با افزایش شگفت انگیز قیمت سوخت، بر نگرانیهای معیشتی طبقههای پایین و متوسط جامعه از جمله ما معلمان افزوده شده است. به جرآت میتوان گفت این روزها، در میان گفتوگوهای فرهنگیان، یکی از موضوعهای تقریبآ همیشگی، افزایش باور نکردنی قبضهای سوخت خانگی است و پرسشهایی از این دست، که چرا به هنگام افزایش قانونی دستمزدها، همواره پای افزایش تورم به میان کشیده میشود اما برای افزایش چندین برابری بهای سوخت، تورم نادیده انگاشته میگردد!
۳. روی سخن ما در این بند، جناب حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش است؛ که اینک، نزدیک به یک سال و نیم از دوران وزارتش میگذرد. کسی که با شعار تغییر بنیادین در آموزش و پرورش به سر کار آمد و در گفتار، آهنگ آن داشت که به معلم جایگاه شایسته ببخشد؛ هم در جامعه و هم در آموزش و پرورش. اما هنوز که از تغییری این چنین سترگ، نشانی نیست. روشن است که این مهم با انجام چند کار نمایشی و گذرا روی نخواهد داد. ما بر این باوریم که در بهبود و اصلاح آموزش و پرورش، هیچ برنامه و اندیشهای، بدون همکاری فرهنگیان و خانوادهها راه به جایی نخواهد برد؛ و این درست همان نکتهٔ ارزندهای است که در سند ملی آموزش و پرورش هم آمده است: «مشارکت مردم، خانوارها و نهادها و سازمانهای غیر دولتی و تشکلهای مردم نهاد (جامعه مدنی)، در سیاست گذاری و برنامه ریزی، پشتیبانی و هماهنگی، اجرا و نظارت و ارزشیابی در جهت تحقق رسالت و اهداف نظام تربیت رسمی و عمومی» و «مشارکت معلمان در تولید طرحها و برنامههای تربیتی و اصلاحی، تولید محتوا، تصمیم گیریها در سطح مدرسه، مناطق و کشور از طریق تشکلها و انجمنهای علمی و حرفهای.» باری، اگر وزیر آموزش و پرورش براستی آهنگ انجام کاری بنیادی و تآثیرگذار دارد، ساز و کار افزایش نقش فرهنگیان در ادارهٔ مدرسه و منطقه را فراهم و ساختارهای وابسته را پی ریزی نماید. با زنده کردن دیگربار مدیریت انتخابی مدرسه و منطقه به جای مدیریت انتصابی، و زمینه سازی حضور تشکلهای مستقل فرهنگیان و... هم به سند ملی آموزش و پرورش عمل شده، هم در راستای تغییری بنیادین گام برداشته میشود.
۴. جهان کنونی، جهان پیشرفت و آگاهی است. جنبشهای باورنکردنی این روزهای خاورمیانه، یکی از نشانههای درستی این ادعاست؛ اینکه تا چه اندازه، پی و بنیاد استوار دارند قابل بحث است، اما گویا روند برگشت ناپذیری را میپیمایند. در این جریان، سازههای اجتماعی هماهنگ و هم سو، یک ضرورت ناگزیر است. آموزش و پرورش نیز، که بیگمان یکی از بخشهای مهم هرجامعهای است نمیتواند از این دگرگونیها برکنار بماند، به ویژه اگر بخواهد آموزشی باشد برای زندگی. اما آموزش ما، برای همراهی با این جهان نو، سخت ناتوان است. شمار بسیار دانشجویان ایرانی بیرون از کشور و پدیدهٔ دیرینهٔ «فرار مغزها»، از پیامدهای همین کاستیهای آموزشی است. به تازگی، کشورهای هند و مالزی و ارمنستان و فیلیپین و... با شهریههای بالا و با درجهٔ علمی پایین نیز، بر کشورهای غربی جذب کنندهٔ دانشجویان ایرانی افزوده شدهاند. از این رو، بهبود سخت افزاری و نرم افزاری آموزش و پرورش، بایستی برخلاف روند کنونی، از اولویتهای اصلی برنامه ریزان و تصمیم گیران باشد.
در پایان لازم است در روزی که به نام معلم نامگذاری شده است یادی کنیم از چند تن از آموزگاران ارزندهای که مدت هاست در زندان بسر میبرند: رسول بداقی، هاشم خواستار، عبداله مومنی، نبی اله باستان، محمد داوری و... باشد که هرچه زودتر، به جای شرمساریمان به نزد همسر و فرزندان این عزیزان، شاهد آزادی این دوستان باشیم.
کانون صنفی معلمان ایران
۲/۹/۹۰