ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 18.01.2011, 15:24
علت حمایت بی‌دریغ خامنه‌ای از احمدی‌نژاد

سیدروح الله انوری در وبلاگ شخصی خود نوشته است: «امام خامنه‌ای در سفر تاریخی خویش به قم، دو دیدار با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم داشتند كه دیدار دوم، روز نهم سفر(پنجشنبه ششم آبان‌ماه) انجام شد و تا كنون خبر آن به‌صورت رسمی منتشر نشده است. متن كامل سخنان ایشان -بخش مربوط به دولت- چند روز پیش توی هیأت به دستم رسید؛ به یكی از آشنایان هم نشان دادم، گفت چندی پیش آن را در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام روی تابلو اعلانات دیدم. توی گوگل هم جستجو كردم، یكی از كاربران گوگل‌گروپ، همین متن را برای فرد دیگری فرستاده بود. راستش حیفم آمد كه منتشر نشود.
متن كامل سخنان وی - بخش مربوط به دولت- چند روز پیش توی هیأت به دستم رسید؛ به یكی از آشنایان هم نشان دادم، گفت چندی پیش آن را در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام روی تابلو اعلانات دیدم. توی گوگل هم جستجو كردم، یكی از كاربران گوگل‌گروپ، همین متن را برای فرد دیگری فرستاده بود. راستش حیفم آمد كه منتشر نشود.
ناگفته نماند، همان ایام، كلیات این دیدار از سوی برخی از اعضای محترم جامعه مدرسین در مصاحبه‌های مختلف با خبرگزاری‌ها بازگو شده بود؛ اما اصل سخنان آقا چیز دیگری است برای أولی‌الألباب! چرا بچه‌حزب‌اللهی‌ها باید سخنان امام خودشان را با واسطه و بعضا تفسیر و تحلیل از دیگران بشنوند در حالی كه خودشان به تعبیر امام خامنه‌ای، اهل بصیرت‌اند؟! آنچه در ادامه می‌آید متن كامل بخش مربوط به دولت در فرمایشات امام خامنه‌ای در این دیدار است:»


«
نكته آخری كه عرض می‌كنم و لازم هم می‌دانم این را عرض كنم، این است: ببینید، مسئله دولت و حمایت از دولت، مقابله با دولت، مخالفت با دولت زیاد مطرح است؛ هم درجامعه مدرسین، هم در بیرون جامعه مدرسین، هم در سطح عمومی كشور؛ فلان كس موافق است، فلان كس مخالف است. من این را باید به شما عرض كنم؛ با اطلاع و از نزدیك عرض می‌كنم. یك روزی توی این كشور تلاش می‌شد -هم شعارش داده شد، هم عملا تلاش شد- كه حاكمیت دوگانه درست كنند. یعنی واقعا برای این كار بنا كردند سرمایه‌گذاری كردن.

مراد از حاكمیت دوگانه هم فقط این نیست كه دو دستگاه در راس كشور قرار داشته باشند كه هر كدام به نوبه خودشان تصمیم‌گیری كنند؛ این معنایش این بود كه منزله رهبری و ولایت‌فقیه و این حرف‌هایی كه ماها داریم و انقلاب از اول داشته، اینها را از جایگاه تعیین‌كنندگی و فصل‌الخطاب بودن كنار بیندازند و برایش رقیب درست كنند. آن كسانی كه این را مطرح كردند، اصلا از اول فكرشان این بود. یك وقت به دولت چشم دوختند، نتوانستند؛ بعد خواستند مجلس را این جوری كنند؛ بالاخره حاكمیت دوگانه را، هم شعار دادند، هم دنبالش راه رفتند. این حاكمیت دوگانه فقط شعار داخل هم نبود كه ما بگوییم كسانی در داخل این شعار را می‌دادند؛ نه، همان وقت‌ها آمریكایی‌ها هم این را گفتند، اروپایی‌ها هم این را گفتند، توی تبلیغاتشان هم آوردند و همین تعبیر «حاكمیت دوگانه» را به‌كار بردند.

در دولت نهم و دهم -از وقتی كه آقای احمدی‌نژاد آمده- بحث حاكمیت دوگانه نیست؛ حاكمیت یگانه است؛ یعنی دولت و رهبری و تشكیلات در امتداد یك خط قرار دارند؛ این را من جازما و قاطعا به شما عرض می‌كنم. البته معنایش این نیست كه اختلاف نظری وجود ندارد، یا فلان مسئول دولتی یا رئیس‌جمهور یا غیر رئیس‌جمهور در نظرات و افكارشان نقاط اشتباهی ندارند؛ چرا، از این قبیل هست، همیشه بوده، باز هم هست مواردی كه اختلاف‌نظر بین بنده و شخص آقای رئیس‌جمهور وجود دارد؛ یكی دو تا هم نیست؛ موارد متعددی هست كه اختلاف‌نظر وجود دارد -البته یك جاهایی هست كه مطلب برای من محرز و روشن و جزمی است، می‌گویم آقا این كار نباید بشود؛ خب واقعا گوش می‌كنند و جلویش گرفته می‌شود؛ یك وقت‌هایی نه، برای من آن‌جور روشن نیست كه بگویم نباید بشود، اما كاری را كه دارد انجام می‌گیرد، قبول ندارم؛ از این قبیل موارد متعددی هست. اما در زمینه‌های مختلف، جریان اصلی، جریان موافقت است، البته یك زمینه‌هایی هست كه من دخالت نمی‌كنم. در مسایل اقتصادی، بنده اصلا دخالت نمی‌كنم. من خودم را توی این مسایل صاحب‌نظر نمی‌دانم. سر قضایای گوناگون، اختلاف‌نظر هم هست، استدلال‌های گوناگونی هم هست، همیشه از من هم توقع می‌رفته كه دخالت كنم. بعضی‌ها سر قضیه قیمت ارض، سر قضیه كم و زیاد كردن سود بانكی همیشه از من توقع داشته‌اند كه دخالت كنم؛ اما من دخالت نمی‌كردم.

نظرات گوناگونی می‌آید؛ یك وقت آدم به یك نظر قطعی می‌رسد اما غالبا من به نظر قطعی و جازم نمی‌رسم؛ چون در این قضیه من صاحب نظر نیستم؛ لذا دخالت نمی‌كنم. در بعضی قضایا چرا، اطلاعت دارم، جازمم، می‌فهمم خطایی وجود دارد؛ لذا جلویش را می‌گیرم و نمی‌گذارم انجام بگیرد. اما سیاست كلی، سیاست كلی هم‌جهتی است. بعضی می‌گویند فلانی از دولت حمایت می‌كند، بعضی می‌گویند نمی‌كند؛ من از همه دولت‌ها حمایت می‌كنم. از دولت و قوه مجریه و مسئولینی كه هستند، در همه دوره‌ها من حمایت كردم؛ با اینكه بعضی‌هاشان از لحاظ جهت‌گیری، مخالف با جهت‌گیری ما بودند؛ منتها برخورد كردن و تضعیف كردن مصلحت كشور نبوده. در داخل، از زیر، هركار می‌توانستیم می‌كردیم؛ اما در حمایت عمومی، من حمایت می‌كردم. در این دولت، قضیه این جوری است؛ یعنی جهت‌گیری جهت‌گیری درستی است. این دولت جهت‌گیری‌اش جهت‌گیری درستی است؛ اگرچه خطاهای گوناگونی هم در جاهای مختلفی دارد.

حالا مثلا فرض كنید همین مسئله ایرانی‌گری و اینها كه آن روز اشاره فرمودید. من واقعا نفهمیدم كه اینها حقیقتا دنبال این‌اند كه حالا یك چیزی را در مقابل اسلام علم كنند. البته بدم می‌آید از این كاری كه می‌كنند. دیروز هم همین آقایی كه مسئول این چیزهاست، سر ناهار پیش من آمده بود و یك چیزی مطرح می‌كرد. گفتم آقا این‌قدر ایرانی‌گری، ایرانی‌گری نكنید. یك تشری هم آنجا به او زدم، از این كار خوشم نمی‌آید؛ اما اینكه اینها واقعا می‌خواهند یك مكتب ایرانی در مقابل مكتب اسلام علم كنند، من واقعا این را نمی‌فهمم. با ملاحظه قرائن گوناگون در كارهای این‌ها، این به‌دست نمی‌آید. حالا یك جاهایی ممكن است اشتباه كنند، اشتباه هم می‌كنند؛ این جوری نیست.

در گذشته گاهی كارهایی انجام می‌گرفت كه آدم حقیقتا نگران و مضطرب می‌شد. الآن رئیس‌جمهور با هركسی در دنیا ملاقات كند و حرف بزند، من از حرف زدن او نگران نیستم. اطلاع هم ندارم، اما نگران نیستم. می‌دانم كه در خلاف جهت انقلاب و سیاست كلی نظام مطلبی گفته نخواهد شد، مطلبی پیش نخواهد رفت؛ ولو حالا به لحاظ تعارف دو كلمه هم یك چیزی بگویند، اما كاری پیش نخواهد رفت؛ این را خاطرم جمع است.

در گذشته این جور نبود؛ یك ذره غفلت می‌كردیم، یكهو یك كاری انجام می‌گرفت. پیش من آمدند و گفتند ما می‌خواهیم از بانك جهانی قرض كنیم. آقایانی كه توی مسایل پولی و این‌ها اطلاعاتی دارند، می‌دانند چقدر این كار چیز خطر ناكی است. احتیاجی هم نداشتیم، اما گفتند می‌خواهیم قرض كنیم. من گفتم این كار را نكنید. اول رئیس‌جمهور این را به من گفت -مال هشت نه سال پیش است- بعد من گفتم این كار مصلحت نیست، نكنید. رفتند، ولی بعد دیدم دوسه نفر از كارشناس‌های اقتصادی و مسایل پولی و بانكی دولت آمدند با من صحبت كردند و گفتند آقا ما این را احتیاج داریم؛ ناچاریم این كار را بكنیم. من دیدم این اصلا برنامه‌ریزی شده است؛ می‌خواهند این كار را بكنند! جلسه بعد كه رئیس‌جمهور پیش من آمد، گفتم آقا اگر شما این كار را كردید، من با این كار اعلام مخالفت خواهم كرد. ترسیدند، دیگر نكردند. كارها این‌جوری بود اما امروز چنین چیزهایی پیش نمی‌آید.

آن وقت صدراعظم آلمان «كهل» بود. او با رئیس‌جمهور ما ارتباطات خوبی داشت. تلفنی با هم صحبت می‌كردند، چه می‌كردند؛ من هم همین ارتباطات را تایید می‌كردم. او یك نفر مامور هم گذاشته بود كه به ایران می‌آمد و صحبت می‌كرد و می‌رفت و قرار می‌گذاشت. یك شب رئیس‌جمهور به من كاغذی داد گفت ما این‌ها را نوشته‌ایم تا نماینده رئیس‌جمهور ایران این‌ها را به این نماینده‌ای كه از آلمان می‌آید بدهد. من بعدا نگاه كردم دیدم نوشته شما انتظارات خود را از جمهوری اسلامی بیان كنید؛ شما از ما چه انتظاراتی دارید؟! این خیلی چیز خطرناكی بود. خیلی اوقاتم تلخ شد. من پیغام دادم، گفتم او غلط می‌كند از ما انتظارات داشته باشد! او چه‌كاره است؟ آن وقت دولت آلمان تنها دولت اروپایی بود كه با جمهوری اسلامی یك ارتباطی داشت.

گفتم مثل آن كسانی كه بلاتشبیه یك زن بدنامی را از توی آن محله بدنام بیرون می‌آورند و آب توبه روی سرش می‌ریزند و زیر حمایت خودشان می‌گیرند. این‌ها می‌خواهند با جمهوری اسلامی این‌جوری رفتار كنند. مگر آلمان كیست كه بخواهد با جمهوری اسلامی این‌جور برخورد كند؟ او هم گفته بود كه شماها هر كاری با اروپا دارید، به ما بگویید تا ما این كارها را برایتان انجام دهیم. این‌ها هم یك فهرستی نوشته بودند كه ما این را می‌خواهیم، این را می‌خواهیم. من گفتم شما می‌خواهید با بلژیك، با ایتالیا، با اتریش ارتباطات داشته باشید، به این چرا می‌گویید؟ ببینید خطاها، خطاهای اصولی و اساسی بود. آدم یك ذره غفلت می‌كرد، چنین چیزی پیش می‌آمد. این را من به شما عرض بكنم؛ امروز چنین چیزهایی وجود ندارد.

آن وقت آمدند به ما گفتند -این خاطرات مال آن وقت‌هاست- كه آقا ما می‌خواهیم بگوییم این دو دولت را در فلسطین قبول داریم! دو دولت! ببینید این چقدر انحراف است كه كسی این را ملتفت نشود. ما یك خورده اوقات‌تلخی كردیم، چه كردیم؛ بلاخره ظرف دو سه جلسه رد وبدل كردن و گفت‌وگو كردن و این‌ها، این مسایل برداشته شد. امروز این‌ها نیست. آن روزها آدم توی آن مسایل خاطرجمع نبود، امروز این‌جور نیست؛ یك جهت واحدی است، دارند یك حركتی می‌كنند.

البته من اعتقاد به نصح دارم. یعنی واقعا معتقدم اگر جامعه مدرسین یك مواردی اشتباهی می‌بینند، ملاحظه رفاقت و دوستی را نكنند، نصیحت كنند؛ منتها مراقب باشند كه یك جهت‌گیری عامی برای زمین زدن دولتی كه حالا نسبت به شعارهای انقلاب وفادار است، نسبت به رهبری اظهار اطاعت می‌كند و چه و چه، ایجاد نشود، به آن حركت كمك نشود؛ عرض ما این است. یك جوری نصیحت كنید كه آن كسانی كه قصد ریشه‌كنی دارند، نتوانند استفاده كنند. ولی خوب، نصیحت كنید، پیغام بدهید، كاغذ بنویسید؛ اگر یك جایی واقعا دیدید ضرورت دارد، اعلام هم بشود. اعلام عمومی در مواقع ضرورت ایرادی ندارد، اما باید مراقبت بشود. این‌جور نیست كه حالا انسان هر اعتراضی دارد، مصلحت باشد كه این را علنی و عمومی كند.

خوب صحبت‌های ما خیلی طولانی شد؛ از دوستان معذرت می‌خواهیم. دعا می‌كنیم كه خداوند متعال آقایان را موفق و مؤید بدارد تا بتوانند این كار بزرگ را انجام دهند. اگر یك وقتی آقایان به ما تذكری دارند، من آماده هستم. مطلبی را به‌عنوان تذكر واقعا پخته كنید، این را در قالب نامه یا پیغام -یا كسی از طرف شما بیاید، یا كسی از طرف ما بیاید- به ما منتقل كنید، ما هم ان‌شاءا... از این تذكرات استفاده خواهیم كرد.

والسلام علیكم و رحمه‌ا... و بركاته
»