ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 01.11.2010, 23:11
وداع اسپانیا با یکی از مبارزان مشهور ضد دیکتاتوری

روز جمعه که چشم از جهان فروبست، ۹۲ سالش بود، با یک زندگی پرفراز و نشیب و پر خطر. ۱۷ ساله بود که به عضویت حزب کمونیست اسپانیا درآمد و در کنار جمهوریخواهان به مقابله با یورش نیروهای فاشیست هوادار فرانکو رفت. دستگیرش کردند، برایش ۱۲ سال زندان و بیگاری بریدند و و به اردوگاه‌ کاری در تنجر مراکش که آن زمان در تسلط اسپانیا بود روانه‌اش کردند.

او پس از ۴ سال توانست از اردوگاه فرار کند و خود را به الجزایر برساند که در آن زمان زیر تسلط فرانسه بود. د ر آنجا به عنوان مهاجر و پناهنده سیاسی زندگی آغاز کرد، دل به دختری جوان، ژوزفا سامپر، از اعضای حزب کمونیست اسپانیا بست که مشغول سازمان‌دهی ورود مهاجران سیاسی جدید از اسپانیا بود و نیز در کار بسیج حمایت از جنبش مقاومت علیه حکومت فرانکو در خود اسپانیا.

سال ۱۹۵۷ در پی عفو فرانکو او هم توانست با ژوزفا و دو فرزندی که حالا وارد زندگی خانوادگی آنها شده بودند به مادرید برگردد. کارگر فلزکار شد تا نان شب تهیه کند و دوباره مشغول فعالیت در مسائل کارگری. چند سال بعد همراه با شماری از همرزمان خود هسته‌های کارگری‌ مخفی با نام «کمیسیون‌های کارگری» بنا گذاشت تا وزنه‌ای در برابر سندیکای واحد و زرد فرانکو ایجاد کند. اعضای این کمیسیون‌ها از جمله از طریق نفوذ در تشکل‌های کارگری زرد وابسته به حکومت، برای بهبود وضعیت کارگران تلاش می‌کردند. سال ۱۹۶۷ دوباره او به خاطر فعالیت‌های کارگریش لو رفت و روانه زندان شد. محاکمه معروف به «محاکمه ۱۰۰۱» علیه این فعالان کارگری بازتابی جهانی یافت و اعتراض‌های بسیاری برانگیخت و او را نیز به چهره‌ای اسطوره‌ای در مقاومت علیه فاشیسم فرانکو بدل کرد. دادگاه او را سرانجام به ۲۰ سال زندان محکوم کرد.

اندکی پس از مرگ فرانکو، او هم پس از ۸ سال از زندان رهایی یافت. از زندان که درآمد جمله‌ای گفت که از سربلندی و غرورش در ایستادگی در برابر دیکتاتوری حکایت داشت: «آنها نه ما را توانستند به زانوزدن وادارند و نه بشکنند، بعد از این هم نمی‌توانند.»
اولین کارش بعد از آزادی از زندان احیا و متحدسازی کمیسیون‌های کارگری و تبدیل آن به یک سندیکا بود. چهره ی کاریسمای آو در میان کارگران اسپانیا بلافاصله این سندیکا را به بزرگترین سندیکای کارگری اسپانیا بدل نمود.

یک سال پس از این ماجرا به عنوان نماینده حزب کمونیست به مجلس رفت، اما سه سال بعد به دلیل مخالفت با توافق حزب و حزب سوسیالیست در تصویب قانونی که از نظر او حقوق کارگران را محدود می‌کرد از نمایندگی استعفا داد، ولی کماکان رهبر سندیکای بزرگ کارگری اسپانیا باقی ماند.
سال ۱۹۸۷ در ۷۰ سالگی ریاست سندیکای کارگری بزرگ اسپانیا را واگذاشت تا راه را برای ورود جوان‌‌ترها باز کند.



سال ۱۹۹۰ خاطراتش را منتشر کرد که عنوانش چنین بود:« اعتراف می‌کنم که مبارزه کرده‌ام»

مارچلینو کاموچو در سال‌های اخیر بیمار بود و سرانجام هم همین بیماری و کهولت سن جانش را گرفت. جبهه‌ی واحد چپ اسپانیا و سندیکاهای بزرگ این کشور با انتشار بیانیه‌نامه‌ها و ویژه‌نامه‌نامه‌ها از دست‌دادن اسطوره‌ی جنبش کارگری اسپانیا در مبارزه‌ علیه دیکتاتوری فرانکو و بنیانگذار بزرگترین تشکل کارگری دوران پسافرانکو و سهمی که او و این تشکل در استقرار و تحکیم دمکراسی اسپانیا بازی کرده است را ستودند.

خوزه ساپاترو، نخست وزیر اسپانیا در بیانیه‌ای به مناسبت مرگ مارچلینو کاموچو نوشت: «کاموچو سراسر زندگی خود را صرف مبارزه برای بهبود زندگی فرودستان و دستیابی به یک جامعه عادلانه‌تر کرد. او در استقرار و تحکیم دموکراسی اسپانیا سهمی به سزا داشت.»