iran-emrooz.net | Wed, 18.08.2010, 8:57
بنویسید اشتغال، بخوانید بیكاری
ایلنا: انگار همین چند روز پیش بود كه مرحوم دكتر حسین عظیمی، معمار توسعه ایرانی با نگرانی از سالهای میانی دهه ۸۰ سخن میگفت و بر این باور بود كه اگر مدیران اقتصادی اندیشه را همراه برنامههای خود نكنند دیری نمیپاید كه بیكاری، اقتصاد ایران را از پای در میآورد. حالا اما به نظر میرسد این پیشبینی اندیشمند توسعه ایرانی به واقعیت نزدیك شده است.
البته از سالهای میانی دهه ۸۰ عبور كردهایم اما همه به خوبی میدانند كه درست از میانههای این دهه بیكاری بزرگترین نگرانی برای اقتصاد ایرانی بوده است و امروز نیز در واپسین سال از دهه ۸۰ همچنان بیكاری در گوشه اقتصاد ایران مانند زخمی دهان باز كرده است و لبخندی تلخ را به رخ میكشد.
بدون شك چنین ادعایی سیاه نمایی نیست و سیاه نمایی نیز نمیتواند لقب بگیرد. یعنی حتی اگر برنامهریزان اقتصادی این سخن را نپذیرند، از سوی دیگر روی سیل بیكاران هم نمیتوانند چشم ببندند كه این روزها در اتوبان اقتصاد ایرانی رژه میروند. یعنی نفی بیكاری آنقدرها هم كه برخی از برنامهریزان اقتصادی گمان میبرند كار سادهای نیست، چون درست در بیرون از پنجره ساختمانهای دولتی بیكارانی در پیادهروها و خانهها و خیابانها یله دادهاند كه ندیدن آنها فقط میتواند قطر طنزهای اقتصادی را افزایش دهد.
برای همین شاید بهتر باشد در ابتدای همین نوشته بپذیریم كه بیكاری واقعیت بیرونی اقتصاد ایران است و به سادگی نیز تن به معادلات درونی مدیران دولتی اقتصاد نمیدهد؛ مخصوصا حالا كه همین مدیران دولتی نیز به صف شدهاند و بر سر كوچكی و یا بزرگی بیكاری با یكدیگر نزاع كلامی میكنند. برای نمونه سخن گفتن از همین اتفاقی كه در چند روز گذشته رخ داده، بهترین مثال است.
به تازگی مركز آمار ایران با ارایه تازهترین گزارش در مورد بیكاری مدعی شده است كه در بهار امسال تعداد بیكاران نسبت به بهار سال گذشته افزایش چشمگیری داشته و به بیش از ۳.۵ میلیون نفر رسیده و یا به عبارتی نرخ بیكاری به ۱۵ درصد نزدیك شده است. این در حالی است كه تا سال گذشته و در بدترین حالت همواره نرخ بیكاری فقط تا نزدیك ۱۲درصد قد میكشیده است. اما روی دیگر سكه وزیر كار چنین ادعایی را از سوی مركز آمار ایران تاب نیاورده و مدعی شده كه حتما این ارقام انحرافی از معیار اصلی بیكاری داشتهاند و مدیران اقتصادی با اكراه آن را پذیرفتهاند.
نكته جالب ماجرا اما اینجا است كه عصبانیت مدیران اقتصادی نه برای بالا بودن بیكاری بلكه برای ارایه آماری است كه رشد یكباره نرخ بیكاری در طول یكسال را نشان میدهد. به دیگر سخن حتی اگر نرخ ۱۲ درصد را برای بیكاری بپذیریم باز هم باید گفت كه اتفاقی ناگوار برای اقتصاد ایران رخ داده است اما ظاهرا مدیران دولتی نرخ نزدیك به ۱۲ درصد را بحرانی برای اقتصاد نمیدانند و تنها تمایل دارند تا در مقابل ادعایی كه میگوید یكباره بیكاری به ۳.۵میلیون نفر رسیده است ایستادگی كنند. این هم البته برای خود اتفاقی است در اقتصاد ایران؛ اقتصادی كه در طول ۵ سال گذشته به مدد دستیابی به دریای دلارهای نفتی سعی بر آن داشت تا با پول هر گرهای را از اقتصاد باز كند. یعنی برنامهریزان اقتصادی به واسطه آن كه به ناگهان كیسه دلارهای نفتی سنگین شد بر این باور بودند كه حالا دیگر میتوان گرههای اقتصاد را با هر چه بیشتر خرج كردن باز كرد اما بدون تعارف حالا دیگر به نظر میرسد این تئوری باید ناكارآمدی خود را بپذیرد.
مدیران اقتصادی دولت فقط تا پایان سال ۱۳۸۶ با پرداخت بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان وام زود بازده برای ایجاد اشتغال میخواستند بیكاران را بر سر كار بفرستند اما حالا دیر زمانی از دست و دلبازیهای نفتی نگذشته است كه مركز آمار ایران میگوید در طول یكسال بیكاران به ۳.۵ میلیون نفر رسیدهاند. شاید اگر دستودلبازیهای نفتی صرف زیرساختهای صنعتی میشد امروز بیكاری تا بدین حد بالا نمیآمد و روی دست اقتصاد ایران بار نمیشد.
اكنون حوزههای صنعتی در شرایطی به سر میبرند كه نمایندگان مجلس بارها گفتهاند صنایع با كمتر از ۴۰ درصد ظرفیت كار میكنند. بدون شك در چنین حالتی بیكاری طبیعیترین اتفاق برای هر اقتصادی محسوب میشود. یعنی هم تجربههای اجرایی اقتصاد جهانی و هم تجربههای علمی ثابت كردهاند كه بین كاهش ضریب تولید و سرمایهگذاریهای مولد با افزایش ضریب بیكاری رابطهای مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر وقتی در شهرك صنعتی شمسآباد به عنوان بزرگترین شهرك صنعتی خاورمیانه از بین ۸۵۰ كارخانه فقط ۵ كارخانه با ۱۰۰ درصد ظرفیت كار میكنند، اقتصاد نیز پیامدی جز بیكاری ندارد.
البته نباید فراموش كرد كه بیكاری فقط محصول اقتصاد در بهار سال ۸۹ نیست. در سالهای گذشته نیز به رغم همه تبلیغات موجود برای تولید اشتغال كارشناسان همواره از وجود گرانی ابراز نگرانی كردهاند. در همین سال ۸۸ گزارشهای موجود نشان میدهد كه نرخ بیکاری در ۲۱ استان در سال ۸۸ نسبت به سال ۸۷ افزایش نشان میدهد. در این میان، همدان و قزوین بیشترین افزایش نرخ بیکاری و خراسان شمالی هم پایینترین نرخ بیکاری را در این مدت تجربه کردهاند.
بررسی روند کاهش و افزایش نرخ بیکاری در کشور طی سال ۸۸ و همچنین مقایسه آن با سال ۸۷ نشان میدهد که علاوه بر افزایش ۱.۵درصدی نرخ بیکاری کل کشور نسبت به سال ۸۷ از ۱۰.۴ به ۱۱.۹ درصد، در ۲۲ استان نیز نرخ بیکاری دو رقمی بوده است و تنها ۸ استان توانستهاند به نرخ بیکاری تک رقمی دست یابند. با این حساب باید گفت كه در میان برنامههای اقتصادی افزایش نرخ بیكاری توانسته است به خوبی مسیر صعودی را پشت سر بگذارد و رویای تولید اشتغال شاید تنها وعدهای بوده است كه جای خود را در میان شعارهای اقتصادی باز كرده است. به نظر شما آیا حالا دیگر زمان آن نرسیده است كه بیكاری را خارج از تمثیلهای الوان و برنامههای پول محور اقتصادی جدی بگیریم؟
بیكاری از مرز ۱۷ درصد گذشتهاست
ایلنا: به اعتقاد معاون دبیركل خانه كارگر، هم مركز آمار و هم وزارت كار سعی در انكار حقایق مربوط به اقتصاد ایران و پنهان كردن نرخ واقعی بیكاری دارند.
حسن صادقی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با یادآوری اینكه نخستینبار در زمان وزارت كار دولت نهم معیارهای جدیدی برای تشخیص افراد بیكار از غیربیكار مورد استفاده قرار گرفت؛ گفت: هرچند با این معیارها كه پایینتر از استانداردهای جهانی بودند نرخ بیكاری بسیار پایین نشان داده شد اما به دلیل شكست سیاستها و برنامههای اقتصادی مسوولان وقت امروز مركز آمار از رشد ۳.۵درصدی بیكاری خبر میدهد.
به گفته رئیس پیشین كانون عالی شوراهای اسلامی كار كشور، سیر صعودی نرخ بیكاری به قدری شدید شده است كه حتی با تعیین كردن حداقل دو ساعت كار در هفته برای شناسایی افراد بیكار نیز نمیتوان واقعیت را پنهان كرد.
وی پیشبینی كرد كه به دلیل شكست در اجرای برنامههای اشتغالزایی دولت در حال حاضر نرخ بیكاری در ایران برخلاف آمار منتشر شده به بیش از ۱۷ درصد (معادل ۵ میلیون نفر) افزایش پیدا كرده باشد.
رئیس اتحادیه پیشكسوتان جامعه كارگری، گفت: صرفه نظر از اختلافی كه میان كارشناسان اقتصادی آمار رسمی منتشر شده وجود دارد؛ مردم عوام كوچه و بازار نیز متوجه غیر واقعی بودن آمار منتشر شده در مورد نرخ بیكاری هستند.
به گفته صادقی تنها كافی است تا وضعیت شغلی افراد یك خانواده معمولی را با شرایط جامعه تعمیم دهیم تا واقعیت پنهان شده در مورد نرخ بیكاری آشكار شود.
وی تصریح كرد: برخلاف خانوادهای مرفه و توانگر كه اعضای آن به بهترین فرصتهای شغلی در بازار كار دسترسی دارند در اكثریت خانوادههای ایرانی افرادی حضور دارند كه با وجود داشتن تحصیلات و تخصص همچنان در جستوجوی یك فرصت شغلی هستند.
وی افزود: با تعمیم دادن این وضع به كل جامعه مشخص میشود كه نه آمار منتشر شده مركز آمار ایران و نه ادعای وزیر كار، هیچكدام در مورد بیكاری درست نیست.
صادقی با یادآوری اینكه همه بیكاران كشور مقدریبگیر صندوق بیمه بیكاری نیستند؛ گفت: وزارت كار باید به جای دستاویز قرار دادن آمار مقدریبگیران بیمه بیكاری واقعیت را شجاعانه بپذیرد و برای مهار آن اقدام كند.