ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 16.07.2010, 22:23
همه مادران ایران زمین مادر امیر هستند

گزارش کاملی از مراسم گرامیداشت جان باخته راه آزادی امیر جوادی فر(مادران عزادار)

برای او كه همه ی مادران ایران زمین، مادر اویند و از غرور این افتخار به خود می بالند

پنجشنبه ۲۴ تیرماه بزرگداشت اولین سالگرد شهادت امیر جوادی فر در منزلشان با شكوه هرچه تمامتر و استقبال وسیع خانواده سایر شهدا، وكلا، شاعران، دوستان امیر، مادران عزادار، مادران صلح، دانشجویان و ... برگزار گردید.

در ابتدای مراسم دكلمه ی « بی بی ناز» با صدای شهید امیر جوادی فر پخش شد.
سپس پدر امیر ضمن خوشامدگویی به حضار از خلائی كه در قلب او و برادر امیر (بابك) با رفتن امیر بوجود آمده و زحمت و طاقتی كه باید بخرج دهند تا این حفره را پر كنند گفت و در ادامه گفت: " من فقط دیروز در سالگرد شهادتش ناخودآگاه دو خطی نوشتم كه گفته قلب من هست و شایسته دونستم كه كلیه سروران و همكاران و دوستان عزیز این دو خط را گوش كنند:

آنچنان زیباست این بی بازگشت / كز برایش می توان از جان گذشت

امیرم، امیرم نقشه كردم رخ زیبای تو بر خانه دل / خانه ویران شد و افسوس آن نقشه به دیوار ماند"
سپس ترانه ای از بابك به نام ظهر تابستون تهرون پخش گردید.

پس از آن خاطره ای از زبان یكی از دوستان امیر از روز ۱۸ تیر ۸۸ و صحنه انتقال امیر به بیمارستان و سپس به كلانتری گفته شد، از امیر كه می گفت برای بیان یك اعتراض مدنی می رویم و نه اسلحه ای داریم و نه خلافی می كنیم، و بعد از لحظه رفتن از بیمارستان به كلانتری می گوید كه هنگام خروج از بیمارستان از امیر می خواهند كه با ویلچیر او را ببرند ولی امیر قبول نمی كند و می گوید:" عاشقان ایستاده می میرند "، و پس از آن از تحویل گرفتن جنازه امیر.

در ادامه مراسم پدر امیر گفت: "امیر و امیرها زنده اند،‌خانواده هایی كه در فاجعه كهریزك مورد ظلم قرار گرفتند، امروز من در مراسم سوگواری پسر آقای روح الامینی بودم، ‌باورمان بر این است كه امیرها، محسن ها و كامرانی ها زنده اند. از خون آنها ریشه های این مملكت مقاوم خواهد شد، روزی خواهد رسید كه داد ما را به ما خواهند داد و تا آن روز من هستم، باید باشم و این مسئله را به چشمم ببینم، فشارهای زیادی روی ما هست ولی تحمل خواهیم كرد تا انشااله در آینده نزدیك این روز را ببینیم.

سپس پیام مادران عزادار خوانده شد:

من به نبرد می روم ولی شمشیر نمی كشم بلكه روشنایی می بخشم تا لشكر تاریكی بگریزد (پیامبر ایرانی-زرتشت)
با عرض تسلیت و تبریك به خانواده محترم شهید امیر جوادی فر . خانواده همه شهدای حماسه جنبش سبز.

ما مادران عزادار (پارك لاله) همچنان پیگیر و مقاوم در كنار سایر هموطنان ایستاده ایم و خواسته های خود را دنبال می كنیم:

۱) اعدام را بس كنید
۲) آمران و عاملان جنایات، عادلانه و علنی محاكمه شوند
۳) تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی هرچه سریعتر و بدون قید و شرط آزاد شوند.
مادران عزادار (پارك لاله)


و در ادامه استاد شمس لنگرودی اشعاری از سروده های خود را خواند:

"تو دیگر نیستی
انار شکسته ای که خاطره های خونینش تنها بر دست و دهان می ماند
تو دیگر نیستی
مگر به صورت شعری در دهان
و لمس سر انگشهایت تمام شده است
در دست های من
شگفت لعلگونه پرداخت شده ابگون
انار دهان گشوده
از این بیش
نمی ماند بر درخت"

***

"پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مثل پرندگان راست راست می چرخند در هوا
سر ماه حقوقشان را می گیرند.
پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مرگ تو را ندیدند
کاش پَر و بالشان در آتش آفتاب تیر بسوزد
ما با زغالشان شعار خیابانی بنویسیم.
پس این فرشتگان پیرشده
جز جاسوسی ما
به چه کار بد ِ دیگری مشغولند
که فریاد ما به گوش کسی نمی رسد. "

***

"حتماً سراسر شب صدایمان می کردی
اما عزیز دلم
زندگان که قادر نیستند صدای تو را بشنوند
حتماً سراسر شب
بر دریچه ی سنگینت کوفتی
و ما صدای بم باران را می شنیدیم
که بر گل نامرئی می بارید
و بویی غریب
از گل هایی ناشناخته در شب می پیچید
با دست بسته نمی شود کاری کرد
شب چسبنده، دست و دهانمان را فرو می بندد
و آنچه که می بینی
رویاهای ماست
که مثل مِهی بر می خیزد
بر سنگت فرو می ریزد
با دست بسته نمی شود کاری کرد
اما هیچ کس را توان بستن رویاهای ما نیست
رویاهایی که نیمه شبان به خیابان قدم می گذارند
در تلألو پنهان خویش یکدیگر را می شناسند
از راهپیمایی فردا سخن می گویند. "

همچنین نامزد امیر و سایر وابستگان درد دل های خود را با او در مراسمش بازگو كردند.

سپس سخنانی از طرف مادران صلح گفته شد:

"بابك عزیز با چه زیبایی با اعتقادش به مانیفست جنبش سبز كه جنبش بدون خشونت و پایبند به قانون است اینجا قصه زندگی امیر را بیان كردند و چه زیبا خانواده شما براساس همان مانیفست كه پای بندی به قانون بود، عزیزترین كس‌تان را به قانون تحویل دادید. به امید روزی كه بی قانون ترین فرد این مملكت را وادار كنیم به قانون احترام بگذارد، به امید رسیدن به آزادی و دموكراسی كه خواست همه جوانان و همه ملت ایران است. به امید آن روز"

و دو شعر از یكی از مادران صلح خوانده شد.

و سپس ترانه ای از بابك جوادی فر خوانده شد:

آسمون گریه می كرد برای تو
واسه اون صدای خنده های تو
رفتی و قصه ما به سر رسید
گل خنده از لبامون پر كشید
باز همون قصه دریا شدن
فصل آخر فصل هم صدا شدن
زیر تیغ و ضربه ها كوبوندنت
ریشه تو خشكوندنو سوزوندنت
ای گل پرپر شده در دست باد
یادمان لحظه های سبز و شاد
نوگل غلطیده در آغوش خاك
خاك میهن، خاك خونین، خاك پاك ...

سپس شعر «شرمتان باد ای خداوندان قدرت» از طرف مجموعه فعالین دانشگاه آزاد خوانده شد و اظهار امیدواری شد كه تمام آمرین و مسببان اصلی این فجایع محاكمه شوند و هرچه زودتر ما آن روز را ببینیم.
در ادامه مراسم از طرف آقای صالح نیكبخت، وكیل محترم شاكیان پرونده كهریزك شعر «گفتگو» از استاد شفیعی كدكنی توسط بابك جوادی فر خوانده شد.

همچنین در این مراسم هم بندیهای امیر در كهریزك، مادر شهید سهراب اعرابی (پروین فهیمی)، مادر سعید زینالی (مادری كه ۱۱ سال در جستجوی فرزند دانشجوی خود می باشد) و مادر و همسر شهید حسن پور شركت داشتند كه از حضورشان تشكر و قدردانی شد.

سپس سرود سراومد زمستون پخش و همخوانی شد.

در دامه ترانه ای از امیر خوانده شد:

به جز تو كی به یاد شالیزاره
به جز تو كی سزاوار بهاره
به جز تو كی مثل ساحل عزیزه
كی جز تو صاحب دریاكناره
فقط اسم تو مونده روی لبهام
فقط یاد تو همراه نفسهام ...

همچنین سرود وطنم وطنم پخش و همخوانی شد.

در اواخر مراسم پدر و مادر و خواهر شهید محمد كامرانی و مادر و پدر شهید محسن روح الامینی از مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهید محسن روح الامینی برای عرض تسلیت به مجلس بزرگداشت امیر آمدند.

خانم پروین فهیمی،‌ مادر سهراب اعرابی، در پایان مراسم سخنرانی كوتاهی كرد:
"به نام امیر، به نام سهراب، به نام ندا،‌ به نام محسن، به نام محمد، به نام علی، به نام حسن پور، به نام تمام جوانانی كه در سال گذشته و طی یكسال اخیر در راه وطن كشته شدند به دست مزدوران و به دست خشونت طلبان.

من به اینجا آمدم فقط بخاطر امیر، بخاطر پدر مهربانش و برادرش آقا بابك.

فقط بدانیم این بچه ها زنده اند، من خوشحالم از اینكه هنوز مردم ما و هموطنان ما با ما همدردی می كنند و این برای ما بسیار ارزش دارد، درسته برای ما خیلی سخته، شب و روز به یاد بچه هامون می گذرونیم ولی ماشااله این همه جوان داریم. اینها نمی توانند هیچ وقت حق را ناحق كنند، مطمئن باشیم كه خون بچه های ما پای ظالمین را خواهد گرفت.

خیلی از خانواده ها بچه هایشان را از دست دادند و باز هم صدایشان در نیامد و من متاسفم،‌ واقعا متاسفم چون با این سكوت اول خود خون و حق بچه هایشان را پایمال می كنند و بعد دیگران.

من از همه شان می خواهم، در اینجا می گویم و همه جا هم گفتم اول خانواده ها و مادران نباید از خون این بچه ها بگذرند. كسی كه خون بچه اش را پایمال می كند مطمئن باشد كه دیگران هم همان می كنند و می خواهم بگویم كه بچه های ما زنده اند و زنده خواهند ماند. "

در پایان مراسم سرود ندای سهراب پخش و همخوانی شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو

مادران عزدار
25 تیر 1389

انتشار:فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران