iran-emrooz.net | Sun, 13.12.2009, 17:59
خامنهای: همهمان در معرض خطریم!
ایران امروز: خامنهای با اقدام به کودتا علیه ملت به قمار خطرناکی دست زد. همهی آبروی خود و نظاماش را پای فرد بیمایه و بیکفایتی چون احمدینژاد گذاشت و حالا بیآبروتر از خود احمدینژاد شده است. شکست و شکنندگی در سراسر سخنرانی خشمآلود او در برابر طالبهای طرفدارش پیداست. خشم او ناشی پاره شدن عکس خمینی نیست (این سناریو ساخته خودشان است)، بلکه ناشی از فریادهای «مرگ بر خامنهای» جوانان در روز ۱۶ آذر است. خشم او از هاشمی رفسنجانی است که به دام بازی آشتیکنان رهبر نیافتاد و همچنان در کنارمردم باقی ماند و در مشهد گفت، همهچیز زیر سر رهبر است و تا رضایت مردم جلب نشود اوضاع همین است. رفسنجانی با زبانی روشنتر از پیش گفت اگر مردم رهبر را نخواهند او باید برود. مردم هم رهبر را نمیخواهند. مردم میگویند کشور باید براساس رای ملت اداره شود. آنکه در کشور فتنه میکند خود رهبر و تفنگچیها و چماقبدستان اوست. او باید دست از فتنه بردارد و اجازه دهد رای ملت به کرسی بنشیند.
بخشهای اظهارات خامنهای از سایت شخصی وی
«شما ملاحظه كنید یك عدهاى قانونشكنى كردند، ایجاد اغتشاش كردند، مردم را به ایستادگى در مقابل نظام تا آنجائى كه میتوانستند، تشویق كردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن كارى كه میخواستند نشد، او بحث دیگرى است؛ آنها تلاش خودشان را كردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كارى كردند كه دشمنان امام - آن كسانى كه بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا كنند بیایند توى دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند؛ كارى كردند كه دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانى كه مطمئناً اینها علاقهمند به امامند، علاقهمند به انقلابند، عاشق كار براى كشور و میهنشان و جمهورى اسلامى هستند، یك چنین اهانتى، یك چنین كار بزرگى انجام بدهند. آن قانونشكنىشان، آن اغتشاشجوئىشان - تشویقشان به اغتشاش و كشاندن مردم به عرصهى اغتشاشگرى - این هم نتائجش. این خطاها اتفاق مىافتد، عمل خلاف انجام میگیرد، كار غلط انجام میگیرد، بعد براى اینكه این كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میكنند! از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همهمان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. كار خطا را میكنیم، بعد براى اینكه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از كار خودمان دفاع كنیم، یك فلسفهاى برایش درست میكنیم؛ یك استدلالى برایش میتراشیم!
خب، اینها ایجاد فتنه میكند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود میكند. شعار طرفدارى از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفدارى از امام میدهند، بعد كارى میكنند كه در عرصهى طرفداران آنها، یك چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. این، كار كمى نیست؛ كار كوچكى نیست. دشمنان از این كار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میكنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میكنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملى، علیه ملت ایران.
آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار میكند، بمجردى كه ببیند حرف او، حركت او موجب شده است كه یك جهتگیرىاى علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه میشود. چرا متنبه نمیشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصلىترین شعار جمهورى اسلامى - «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف میشود، باید به خود بیایند؛ باید بفهمند كه دارند راه را غلط میروند، اشتباه میكنند؛ باید تبرى كنند. وقتى مىبینند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطین و علیه رژیم غاصب صهیونیست است، به نفع رژیم غاصب صهیونیست و علیه فلسطین شعار داده میشود، باید متنبه بشوند، باید خودشان را بكشند كنار، بگویند نه نه، ما با این جریان نیستیم. وقتى مىبینند سران ظلم و استكبار عالم از اینها حمایت میكنند، رؤساى آمریكا و فرانسه و انگلیس و اینهائى كه مظهر ظلمند - هم در زمان كنونى، هم در دورهى تاریخىِ صد سال و دویست سالهى تا حالا - دارند از اینها حمایت میكنند، باید بفهمند یك جاى كارشان عیب دارد؛ باید متنبه بشوند. وقتى مىبینند همهى آدمهاى فاسد، سلطنتطلب، از اینها حمایت میكند، تودهاى از اینها حمایت میكند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اینها حمایت میكند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛ بفهمند كه كارشان یك عیبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگویند نه، ما نمیخواهیم حمایت شما را. چرا رودربایستى میكنند؟ آیا میشود با بهانهى عقلانیت، این حقایق روشن را ندیده گرفت، كه ما عقلانیت بخرج میدهیم! این عقلانیت است كه دشمنان این ملت و دشمنان این كشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و براى شما كف و سوت بزنند، شما هم همین طور خوشتان بیاید، دل خوش كنید؛ این عقلانیت است؟! این نقطهى مقابل عقل است. عقل این است كه بمجردى كه دیدید برخلاف آن مبانىاى كه شما ادعایش را میكنید، چیزى ظاهر شد، فوراً خودتان را بكشید كنار، بگوئید نه نه نه، ما نیستیم؛ بمجردى كه دیدید به عكس امام اهانت شد، به جاى اینكه اصل قضیه را انكار كنید، كار را محكوم كنید؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقیقت كار را بفهمید، عمق كار را بفهمید؛ بفهمید كه دشمن چه جورى دارد برنامهریزى میكند، چه میخواهد، دنبال چیست؛ این را باید این آقایان بفهمند. من تعجب میكنم! كسانى كه اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضى از این آقایان یك سیلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به بركت انقلاب اسم و رسمى پیدا كردند و همه چیزشان از انقلاب است، مىبینید كه دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف كشیدند، خوشحالند، میخندند؛ اینها را كه مىبینید؟ به خود بیائید، متوجه بشوید.
شما برادران سابق ما هستید. اینها كسانى هستند كه بعضى از اینها، یك وقتى به خاطر طرفدارى از امام مورد اهانت هم قرار میگرفتند. حالا ببینند كه كسانى كه به نام اینها شعار میدهند، عكس اینها را روى دستشان میگیرند، اسم اینها را با تجلیل مىآورند، درست نقطهى مقابل، علیه امام و علیه انقلاب و علیه اسلام شعار میدهند و روزهخورى علنى در روز قدس، در ماه رمضان، میكنند؛ اینها را مىبینید، خب، بكشید كنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتى بود، عمومى هم بود، درست هم بود، اشكالى هم نتوانستند بر انتخابات بگیرند و ثابت كنند؛ حالا هى ادعا كردند، فرصت هم داده شد؛ گفتیم بیائید، نشان بدهید، ثابت كنید؛ نتوانستند، نیامدند؛ تمام شد. پابندى به قانون اقتضاء میكند كه انسان ولو این رئیس جمهورى را كه انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد، وقتى براى قانون احترام قائل بود، بایستى در مقابل قانون، خضوع كند. خب، معلوم است هیچ كسى نمیتواند بگوید این كسى كه انتخاب شده، صددرصد حُسن محض است، آن طرفى كه انتخاب نشده است، صددرصد قبح محض است؛ نه، همه حُسنى دارند، قبحى دارند؛ این طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد؛ آن طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد. قانون، ملاك است، معیار است. چرا اینجورى میشود؟ چرا؟ این، هواى نفس است.
اینها مال امروز هم نیست. كسانى كه از اوائل انقلاب یادشان هست، میدانند؛ بعضى بودند از یاران امام، از نزدیكان امام در دههى اول انقلاب و در حال حیات امام، كه كارشان به مقابلهى با امام كشید؛ كارشان به معارضهى با امام كشید؛ ایستادند پاى اینكه امام را به زانو در بیاورند و خطاى حركت امام (رضوان اللَّه تعالى علیه) را - آن مرد بزرگ را، آن مرد الهى را - اثبات كنند؛ اما بعد زاویه پیدا كردند. خب، انقلاب اینها را مطرود كرد. كسانى كه از نزدیكان امام بودند، از یاران امام بودند، كارشان كشید به یا پناه بردن به دشمن، یا مواجه شدن با انقلاب، یا ضربه زدن به انقلاب. اینها باید عبرت باشد براى همهى ما؛ باید عبرت باشد؛ باید بفهمیم.
من هیچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداكثرى و دفع حداقلى است؛ اما بعضى كأنه خودشان اصرار دارند بر اینكه از نظام فاصله بگیرند. یك اختلاف درون خانوادگى را، درون نظام را - كه مبارزات انتخاباتى بود - یك عدهاى تبدیل كردند به مبارزهى با نظام - البته اینها اقلیتند، كوچكند؛ در مقابل عظمت ملت ایران صفرند، لكن به نام اینها شعار میدهند، اینها هم دل خوش میكنند به این - این باید مایهى عبرت باشد. تبلیغ باید بتواند این حقایق را براى مردم و براى خود آنها روشن بكند كه بفهمند دارند خطا میكنند و اشتباه میكنند.
البته این نظام، نظام الهى است؛ این نظام، نظامى است كه خداى متعال لطف خود و حمایت خود را از این نظام به مرات و كرات نشان داده است؛ تجربههاى ما از اول انقلاب همهاش همین را نشان میدهد. ما اگر با خدا باشیم، خدا با ماست.این كسانى كه و این جهانخواران كه امروز در سطح بینالمللى با این منطقهاى مغلوط و با این منطقهاى مخدوش - كه اشاره كردم - میخواهند دنیا را اداره بكنند و بر دنیا سیطره پیدا بكنند، مطمئناً به وسیلهى این ملت و به وسیلهى ملتهاى مستقل، به حول و قوهى الهى تودهنى خواهند خورد. اینها نه اسلام را شناختند، نه این ملت را شناختند، نه این انقلاب را شناختند، نه امام راحل عظیمالشأن ما را شناختند؛ نمیدانند با كى طرف شدهاند. این ملت را هم نشناختند؛ این ملت، ملت مقاومى است. جوانهاى ما جوانهائى هستند كه به معناى حقیقى كلمه از عمق جانشان تلاش میكنند براى سعادت؛ سعادتى كه در اسلام هست. دانشجوهاى ما هم همین جورند؛ دانشجوهاى ما امروز جزو برترین دانشجوها هستند؛ نه فقط از لحاظ ذهن و علم، بلكه حتّى از لحاظ صفا، معنویت، ایمان؛ دانشجوهاى ما خیلى خوبند. توى همین قضایا هم بارها دیده شده؛ دانشگاه بسیار آزمایش خوبى داد. در همین قضایا نشان داد كه توى صحنه است، آگاه است، بیدار است. هرچه هم این ارتباط حوزه و دانشگاه، این پیوند حوزه و دانشگاه بیشتر بشود، این معنویت، این روحیات، بیشتر خواهد شد.
ما البته درخواستمان از مردم این است: در این قضایاى اهانت به امام راحل (رضوان اللَّه علیه)، مردم ما عصبانى شدند، خشمگین شدند؛ حق هم دارند. اعلام برائت كردند، جا هم داشت، خوب هم بود؛ لكن آرامششان را حفظ كنند. از دانشجوها هم ما همین درخواست را داریم: آرامش را حفظ كنید. این كسانى كه در مقابل شما قرار دارند، اینها كسانى نیستند كه ریشهاى داشته باشند، بتوانند بمانند، بتوانند در مقابل عظمت این ملت و عظمت این انقلاب، مقاومت كنند؛ نه. با آرامش؛ همه كار با آرامش. اگر یك وقتى لازم بشود، خود مسئولین، خود قانون و حافظان قانون، آنچه كه وظیفهشان باشد، انجام میدهند. البته شناسائى كنند؛ خود دانشجوها موظفند در محیط دانشگاه، افرادى را كه منشأ فسادند، اینها را بشناسند و دیگران را آگاه كنند. این خودش یك تبلیغ درست و صحیحى است. آگاه كنند؛ بدانند ارتباطات اینها را، جهتگیرى اینها را؛ لكن همه كار با آرامش باید انجام بگیرد. در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگیرى مصلحت نیست؛ این چیزى است كه دشمن میخواهد. دشمن میخواهد جامعه آرام نباشد. امنیت، مهم است. دشمنان امنیتِ مردم دوست دارند كه مردم در ناامنى زندگى كنند، ناراحت بشوند، كلافه بشوند، عصبانى بشوند؛ ما این را نمیخواهیم. ما میخواهیم مردم زندگىشان، زندگى آرامى باشد؛ دانشجو بتواند درس بخواند؛ طلبه بتواند درس بخواند؛ دانشمند بتواند تحقیق خودش را بكند؛ صنعتگر، كشاورز، بازرگان، بتوانند همه كارشان را انجام بدهند. محیط دانشگاه هم باید محیط امنى باشد؛ جوانهاى مردم توى این مجموعهى دانشگاه جمعند، مردم میخواهند جوانهاشان در محیط امنى باشند. این كسانى كه محیط دانشگاه را با این اغتشاشگرى ناامن میكنند، با مردم مواجهاند، با مردم طرفند. البته دستگاههاى قانونى هم وظائفى دارند؛ باید به این وظائف عمل كنند.
بدانید جوانان عزیز! طلاب عزیز! فضلاى جوان! این بناى استوار كه هندسهى آن الهى است، بناى آن هم با دست یك مرد الهى است، بقاء آن هم با ارادهى این ملت عظیم و با ایمان این ملت عظیم است، استوار خواهد ماند و انشاءاللَّه این درخت روزبهروز ریشهدارتر خواهد شد و خواهید دید كه این مخالفان، این كسانى كه با این بنا، با این حق و حقیقت مخالفت میكنند، «فیذهب جفاء»؛ اینها در مقابل چشم شما انشاءاللَّه نابود خواهند بود.