iran-emrooz.net | Tue, 22.09.2009, 21:22
پاسخ آیتالله منتظرى به نامه میرحسین موسوى
پاسخ آیت الله العظمى منتظرى به نامه آقاى مهندس میرحسین موسوى
متن نامه آقای مهندس میرحسین موسوی:
بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمى منتظرى (دام ظله)
با سلام ؛ پیرو حوادث چند ماهه اخیر بیانیه ضمیمه از سوى اینجانب صادر شده است . احساس نیازى كه همواره براى همفكرى و همكارى با مرجعیت گرانقدر و روحانیت متعهد وجود دارد مرا تشویق كرد تا نسخه اى از آن را جهت اخذ راهنمایى تقدیم كنم .
اولین هدف در این بیانیه آن است كه اگر خشم و نارضایتى در مردم به وجود آمده است آنان تصور نكنند كه این احساسات منفى انباشته شده در ضمیرشان متوجه دین است . این رسالتى است كه به نظر مىرسد بر عهده تمامى كسانى كه اسلام بر آنان حق حیات دارد و در رأس آنان روحانیت اسلام قرار گرفته باشد تا اجازه ندهند اقشار مختلف، على الخصوص جوانان كه اینك اكثریت جامعه ما را نیز شكل مىدهند میان برداشت هاى نادرست، گزینشى و سطحى از دین و حقیقت آن اشتباه كنند و بر اثر هیجان هاى عاطفى از اسلام فاصله بگیرند.
رسانه هاى دولتى اصرار دارند كه ما را مسبب و محرك حوادث این چند ماهه معرفى كنند، حال آن كه رفتارهاى مسئولان كشور نه فقط در انتخابات، بلكه از سال ها پیش هیمه هایى را انباشته بود كه با خطاهاى این ایام شعله ور شد و با باد نخوتى كه بر آن دمیدند ابعاد این آتش روز به روز توسعه پیدا كرد. اینجانب قطعا حق را به مردمى مىدهم كه با برخوردهاى غیراسلامى، غیرقانونى و غیرمنصفانه حقوقشان پایمال شده است ؛ و با استناد به مدارك غیرقابل انكار بدون تردید اعتقاد دارم كه در انتخابات تقلب هاى سازمان یافته و وسیع رخ داده است . در عین حال اگر در موجى كه از خشم مردم برخاسته است احساس خطر براى اصل كشور و اصل نظام نمى كردم، برایم سخت نبود كه بیست سال دیگر سكوت كنم .
اما این گونه نبود و نیست كه مردم با سكوت یا سازش یك نفر دست از حركت خود بردارند، بلكه پس از مدت كوتاهى بلاتكلیفى به زودى این حركت از نو و با شكلى كور و در حالى كه به هیچ یك از دلبستگان به نظام اعتماد نداشت آغاز مىشد، و چه بسا دیگرانى كه براى این كشور و ملت خواب هاى ناگوار دیده اند در هدایت آن به سوى منافع و مطامع خود طمع مىكردند.
هدف دیگر از این بیانیه و نیز بیانیه ها و حركات قبلى این است كه تكاپوهاى مردم در چهارچوب نظام باقى بماند و در دام ساختارشكنى هاى خطرناك نیفتد. این خطرى است كه اگر محقق شود به راحتى مىتواند از ایران افغانستان و عراقى دیگر بسازد. ما نمى توانیم براى خوش آمد كسانى كه نمى توانند این خطر را ببینند وظیفه خود را در پیشگیرى از آن فراموش كنیم، كما این كه نمى توانیم بدون اثبات تعهد خود نسبت به خواسته هاى به حق مردم و بازگو كردن آن در گفته هاى خود از آنان دعوتى براى آرامش داشته باشیم .
مرحوم ملا محسن فیض كاشانى در رساله الفت نامه غایت اكثر تكالیف شرعیه را حصول محبت و الفت اجتماعى ذكر مىكند. نتیجه اى كه از این محبت و الفت ناشى خواهد شد همان چیزى است كه در علوم جدید از آن با عنوان شبكه هاى اجتماعى نام مىبرند، به عنوان راهى براى مهار حكومت و بازداشتن آن از تكرار خطاهایش، و به مثابه روشى كه به سرزندگى اجتماعى بینجامد و بسترى كه توان ها و عواطف به هیجان آمده را در بستر خود جاى دهد و از سرریزهاى تخریب كننده آن جلوگیرى كند، تقویت شبكه هاى اجتماعى در این بیانیه توصیه شده است . این پیشنهاد مىتوانست بنا بر آن چیزى كه فیض مىفرماید رونویسى از نسخه اسلام تلقى شود، اگر چه كسانى كه در بى انصافى مبالغه مىكنند آن را رونویسى از نسخه سیا خوانده اند.
و سرانجام در این بیانیه راهكارهایى براى برون رفت از بحران فعلى ارائه شده است كه امیدوارم مورد اعتنا قرار گیرند.
1388/6/21
با احترام - میر حسین موسوى
پاسخ آیت الله العظمی منتظری :
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقاى مهندس میرحسین موسوى دامت توفیقاته
پس از سلام و تحیت ؛ نامه مورخ 1388/6/21 جنابعالى همراه با ضمیمه آن واصل و ملاحظه گردید. شخصیت جنابعالى و تعهدتان نسبت به ارزشهاى دینى و اخلاقى و اهداف انقلاب و خدمات ارزنده دولت شما در دوران جنگ تحمیلى و حمایت هاى مكرر مرحوم امام خمینى (ره) از شما براى همگان روشن است . در جریان انتخابات ریاست جمهورى اخیر و وقایع و فجایع بعد از آن كه شما مورد توجه اقشار وسیعى از مردم و نخبگان قرار گرفتید، در حقیقت از آزمایش و ابتلاء بزرگى در پیشگاه خداوند متعال و در مقابل مردم آگاه، سربلند بیرون آمدید؛ و تاكنون در حد امكان و توان خویش از حقوق تضییع شده مردمى كه با شركت در انتخابات ریاست جمهورى افتخار بزرگى را براى كشور آفریدند دفاع نمودید، كه جاى بسى تقدیر و تشكر دارد.
امور پیشنهادى ضمیمه نامه جنابعالى كه در حقیقت تقویت و فعال نمودن شبكه هاى اجتماعى و نهادهاى مردمى است، امورى معقول و سنجیده و مطابق مقتضاى حال و شرایط كشور، و نیز مطابق دستور قرآن است كه مىفرماید: (یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا...)، (سوره آل عمران، آیه 200)؛ اگر با انصاف و به دور از تنگ نظرى مورد بررسى قرار گیرد و آنها را عملى سازند و جو پلیسى و بگیر و ببند كنونى خاتمه یابد، مىتواند راه مفید و موثرى براى برون رفت از بحران كنونى - كه در اثر قدرت طلبى و خودخواهى و غرور و ندانم كارى ها دامنگیر جمهورى اسلامى شده است - باشد و سنگ بناى تحولى مثبت در جهت اصلاح نظام و حفظ آن از خطر فروپاشى و انشقاق و پراكندگى صفوف ملت گردد.
البته توجه دارید راه اصلاحى مذكور كه شما در جهت دفاع از حقوق مردم و نجات جمهورى اسلامى از این بحران بزرگ انتخاب كردهاید بس دشوار بوده و در معرض فشارها و تهدیدهاى بسیارى از ناحیه كسانى است كه این بحران را ایجاد كرده اند. مطمئن باشید كه با اتحاد و صبر و استقامت، خداوند بنا بر وعده خود، راههاى هدایت براى پیروزى را به مردم عزیز عنایت مىفرماید. (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین )، (سوره عنكبوت، آیه 69)؛ و از طرفى استقامت در این راه الهى، انسان را محل نزول فرشتگان همراه با بشارت آنان به ایمنى و نداشتن ترس و اندوه مىسازد. (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكة ان لاتخافوا و لاتحزنوا...)، (سوره فصلت، آیه 30).
متأسفانه بعد از انتخابات، عده اى از نخبگان و فعالان سیاسى و مطبوعاتى بازداشت شدند و برخلاف شرع و قانون براى اعتراف گیرى هاى غیر حقیقى و دروغین مورد فشار قرار گرفته و اعترافات بعضى آنان از رسانه هاى عمومى پخش گردید، و این مسلم و بدیهى است كه اقرار شخص بر علیه شخص دیگرى در چنین شرایطى معتبر و مسموع نیست ؛ بلكه آنچه بیشتر مورد تأكید روایات مستفیضه مىباشد این است كه حتى اقرار شخص بر علیه خودش در زیر هر گونه فشار و شكنجه اعم از تهدید، تجرید، حبس، ترس و مانند آن اعتبارى نداشته و مسموع نمى باشد. (وسایل الشیعة، جلد 18، صفحه 497 و 498؛ و دراسات فى ولایة الفقیه، جلد دوم، صفحه 378).
و اجتهاد در مقابل نص این روایات، صحیح نیست ؛ و نظردادن در مقابل آنها بدعتى واضح است، و اصل "اقرار العقلاء على انفسهم جایز" فقط در شرایط عادى و بدون اعمال زور و فشار نافذ است .
علاوه بر این، در اصل سى و هشتم قانون اساسى آمده است: "هر گونه شكنجه براى گرفتن اقرار و یا كسب اطلاع ممنوع است . اجبار شخص به شهادت، اقرار و یا سوگند مجاز نیست ؛ و چنین شهادت و اقرار و سوگندى فاقد ارزش و اعتبار است . متخلف از این اصل طبق قانون مجازات مىشود." طبق عموم و اطلاق این اصل، هر گونه شكنجه اى براى اعتراف گیرى و كسب اطلاعات مجازات دارد، و اقرارها و اعترافات گرفته شده از این طریق نیز ارزش و اعتبارى ندارد.
روشن است كه حبس در سلول انفرادى بویژه در دراز مدت كه متهم را زیر فشار وادار به اعتراف مىكند از مصادیق بارز شكنجه است ؛ و با اعمال فشار و شكنجه، مخصوصا به شكل وحشتناكى كه در دوره اخیر انجام شده و شرایط غیرعادى كه در پى آن وجود دارد، اعترافات متهم حتى بر علیه خودش نیز معتبر و مسموع نیست؛ حتى اگر متهم بارها در آن شرایط و از طریق مصاحبه و میزگرد اعتراف و اعلام كند كه خطا كرده و مرتكب اشتباه و جرم شده است، اعترافات مكرر با وجود آن شرایط در بى اعتبار بودن، حكم همان اعتراف اولیه را دارد.
همچنین در اصل سى و نهم قانون اساسى آمده است : "هتك حرمت و حیثیت كسى كه به حكم قانون دستگیر، بازداشت، زندانى یا تبعید شده به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است ."
حال چگونه شده است كه افراد سرشناسى كه سالها براى این نظام خدمت كرده اند با اعترافات فاقد ارزش و اعتبار، در معرض دید میلیونها نفر مورد هتك حرمت و حیثیت قرار گرفته اند ولى هیچ كس در قبال این مسأله نه تنها مجازات نمى شود بلكه مورد تأیید و تشویق قرار گرفته و اعترافات نیز معتبر شمرده مىشود؟!
آنچه در این خصوص مشكل را بیشتر كرده و اعترافات را بى اعتبارتر مىكند این است كه در سیستم قضایى كنونى كشور، مدعى و طرف دعوا در مقابل متهمان سیاسى كه جریان فكرى مقابل حاكمیت هستند، خود اعتراف گیران و محاكم قضایى وابسته به حاكمیت است ؛ و نزد هیچ عقل سلیمى در هیچ كجاى جهان، این گونه اعترافات و نیز حكم و داورى متعاقب آن، كمترین ارزش حقوقى و قضایى را ندارد؛ چون در چنین محكمه اى مدعى و قاضى یكى است و فلسفه وجود هیأت منصفه كه در اصل 168 قانون اساسى آمده است همین است، كه متأسفانه به این اصل هم مانند بسیارى از اصول قانون اساسى بى توجهى شده و به آن عمل نمى شود.
اقدامات اخیر حاكمیت و دادگاههاى نمایشى آن علاوه بر این كه خلاف شرع و خلاف مصالح كشور و اسلامیت و جمهوریت نظام و از بدعت هاى بارز مىباشد، برخلاف مصلحت دنیوى خود حاكمان كه مىخواهند حكومت و ریاست كنند نیز مىباشد. حاكمیت اگر به جاى سركوب مردم و ایجاد فجایع اخیر، عقل و شعور سیاسى را حكم قرار داده و به تذكرات بعضى از بزرگان و علماء و مراجع گوش فرا داده بود و یك هیأت بیطرف و مرضى الطرفین را براى رسیدگى به شبهات انتخاباتى تعیین نموده بود، هرگز گرفتار بحران عدم مشروعیت كنونى نمى شد. حكومتى كه در آن اقشار وسیعى از مردم و نخبگان، ناراضى و در فشار باشند قابل دوام نیست . اگر حكومت كردن با این شیوه و روش و با ایجاد رعب و خفقان و استبداد و سركوب و پر كردن زندانها از نخبگان و آزادى خواهان و گروههاى سیاسى مختلف ممكن بود، رژیم شاه توانسته بود حكومت خود را حفظ كند و هنوز پابرجا بود.
نظامى كه تحت لواى اسلام بوده و افتخار شیعه بودن را دارد با انجام چنین اعمالى نه تنها در سطح جهان، بلكه در كشور و در میان توده ها و جوانان خودمان نیز موجب بدبینى نسبت به اسلام و دین گشته، و عجز اسلام از تحقق عدالت در جامعه را اعلام مىكند؛ و متأسفانه تصمیم گیرندگان امور بر این حقیقت روشن چشم بسته اند و به مدح مداحان و چاپلوسى تملق گویان - كه طبق حدیث پیامبر خدا(ص ) باید خاك بر دهان آنان ریخته شود - دل خوش كرده اند.
سلامتى و توفیق جنابعالى را در پیمودن این راه خطیر از خداوند بزرگ مسألت دارم .
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته .
31 شهریور ماه 1388 - 2 شوال 1430
قم المقدسة - حسینعلى منتظرى