ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 26.07.2009, 9:05
دادخواهی دختر حجاریان

بسم الله الرحمن الرحیم
یا غیاث المستغیثین

محضر مبارک حضرت آیة الله العظمی موسوی اردبیلی


با سلام و عرض تبریک به مناسبت مبعث خجسته حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

قریب دو هفته از نگارش نامه تظلّم خواهی اینجانب به حضرتعالی و سایر آیات عظام میگذرد. ظاهرا حضرتعالی به حج مشرف شده بودید و نامه استغاثم وتظلم مرا ندیده اید، لذا با عرض معذرت نامه دیگری به محضرتان تقدیم می کنم. در این مدّت نه تنها پدرم آزاد نشده و نه تنها بهبودی در شرایط نگهداری ایشان حاصل نشده، که بالعکس با تهدید و ارعاب و بازجویی های طولانی مدّت از مادر و برادرم، فشار مضاعف و بی سابقه ای به پدرم وارد شده تا ایشان را بشکنند و وادار به اعترافات کذب و ساختگی نمایند. همچنین عکسهای خانوادگی ما بدون اجازه و بدون در نظر گرفتن ضوابط شرعی و در حین یکی از ملاقاتها از روی تلفن همراه مادرم ضبط شده است.

به بهانه دادخواهی اینجانب از مراجع گرانقدر تقلید، خانواده مرا مورد بازخواست قرار داده و با تهدید از هرگونه تظلّم خواهی و اعتراض منع نموده‌اند. مادرم را فراخوانده و با اتهامات واهی و بی‌اساس رسماً از او بازجویی کرده‌اند و همزمان پدرم را درجریان این امور قرار داده اند تا به خیال خود و با این ترفند رسوا او را وادار به همکاری در راستای مقاصد شومشان نمایند به نحوی که پدرم به فریاد آمده و گفته است: "من که به دستور شما اعلام کردم از شرایط زندان رضایت دارم، دیگر به خانواده‌ام چه کار دارید؟"

به من بگویید برای مردی که روزگاری از بازوان توانمند این انقلاب بوده است چه دردی از این بالاتر است که به ضرب گلوله مجروح و سپس از عوارض ناشی از آن معلول شود، سالها خانه نشین شود و خانواده‌اش مجبور شوند بار زندگی را بدون کمک او بدوش بکشند و او همواره بکوشد با تن رنجور و بیمار خویش به نوعی این سختی‌ها را برای آنها آسان‌تر کند. پس از ده سال رنج و تألّم ایشان را با آن حال نزاز و تن رنجور به زندان ببرند و در حالیکه او برای انجام کوچکترین امور شخصی محتاج کمک است، در دست زندانبانان اسیر است، همسر و پسرش را به پیش چشمش بیاورند و بازجویی کنند؟ همسری که سالهاست همچون یک مادر فداکار از او نگهداری میکند و در عین حال به عنوان یکی از دلسوزترین پزشکان همواره در راه بهبود خدمات و آموزش پزشکی فعالیت نموده است.

به من زینب دختر سعید حجاریان بگویید مگر در فاجعه کربلا به امام سجاد (ع) که بیمار بود رحم نکردند، چگونه اینان از پدر بیمار و معلول من دست برنمی دارند؟ راستی چه ظلمی از این بالاتر است؟ به من بگویید کدامین مسلمانی به این امر راضی است؟

همه این اقدامات در حالی صورت می‌گیرد که پزشک معالج پدرم به من گوشزد کرده که به علّت قطع شدن یکی از رگهای خون‌رسان به مغز (کاروتید آرتری) در اثر ضایعات گلوله، هرگونه استرس که منجر به بالا رفتن فشار خون ایشان بشود، ممکن است به یک سکته فراگیر مغزی بیانجامد.

در این شرایط دشوار، مطبوعات وابسته به بازجویان، وقیحانه اعلام می‌کنند که پدرم به رضایت خود در زندان مانده است. اگر چنین است، پس چرا مادر و برادرم را دستگیر و بازجویی می‌کنند؟ این ترفند رسوا که مادر و برادرم را وسیله فشار بر پدرم قرار داده‌اند و با تهدیدات گوناگون پدرم را وادار به ابراز رضایت از شرایط زندان کرده‌اند به نحوی که مطبوعات فوق صریحاً بیان کرده‌اند که پدرم در خارج از زندان امنیت جانی نخواهد داشت، از پیش مردود است.

در این شرایط از جنابعالی که سالها بالاترین مسئولیت قضائی در نظام اسلامی را عهده دار بوده‌اید و کتب متعدّدی در زمینه قضای اسلامی تألیف نموده اید و پدرم را از نزدیک و از قبل از انقلاب می شناسید، عاجزانه درخواست میکنم که به مسؤلیت الهی، اخلاقی و انسانی خود عمل نموده و پدر مظلوم، بیمار و بی پناه مرا از این مهلکه نجات داده، مقدمات آزادی ایشان را فراهم نمایید و خانواده نگرانی را دعاگوی خود سازید.


با تشکر و احترام

زینب حجّاریان کاشانی
27 تیر 1388

رونوشت: آیة الله سید محمود هاشمی شاهرودی ریاست محترم قوه قضائیه