ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 10.03.2009, 21:37
اعلام نامزدی اکبر اعلمی

بیانیه اعلام نامزدی اکبر اعلمی در دهمین انتخابات ریاست جمهوری

« ان‌ الله يأمركم‌ ان‌ تؤدوا الامانات‌ الي‌ اهلها »

در سال ۱۳۵۷ انقلابی در ایران بوقوع پیوست تا با ریشه کن کردن اختناق و استبداد و میوه نامشروع آن یعنی قدرت مطلقه، شهد آزادی و جمهوریت را به کام مردم بچشاند و به مدد معنویت و ارزش‌های اسلامی، عزّت و کرامت انسانی را که به حاشیه رانده شده بود وارد متن نماید و بدینوسیله امکان و زمینه حاکمیت انسان بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را فراهم سازد.

اکنون سه دهه از انقلاب می‌گذرد و ما تنها شاهد فربه تر شدن قدرت و انتقال آن از یک طبقه به طبقه دیگریم بدون آنکه عملا در ساختار و شیوه توزیع قدرت و نظارت بر آن تغییر بنیادی حاصل شده باشد. لذا به موازات تمرکز هرچه بیشتر قدرت غیر پاسخگو و فربه تر شدن آن، میل به مرید پروری وسرسپرده کردن مردم و برخورد قهری با هرگونه منتقد و معترض برخی از قدرتها در حال افزایش است که نتیجه آن از یکسو نهادینه شدن فرهنگ تملق و چاپلوسی بصورت سلوک و رفتار ایرانی، بازتولید ناهنجاری‌ها و فساد در اشکال مختلف آن، عمیقتر شدن شکاف طبقاتی، توسعه و ترویج خرافه پرستی و تحمیق مردم، دخالت در حوزه دین و اندیشه و استفاده ابزاری از مذهب و باورهای دینی برای توجیه و تحکیم قدرت، تحدید حقوق اجتماعی و شهروندی و حقوق بشر به شیوه‌های گوناگون و به چالش کشیدن حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود با توسل به بدعتی بنام نظارت استصوابی و منزوی ساختن نخبگان جامعه و فرزندان اصلی و وفاداران به آرمان‌های اصیل انقلاب، میلیتاریزه کردن کشور و جیره بندی جمهوریت و آزادی در وجوه مختلف آن به عنوان دو رکن اصلی دستاوردهای انقلاب آنهم به بهانه دفاع از نظام و جلوگیری از به مخاطره افتادن امنیت ملی و اشتیاق هرچه بیشتر برای انجام ماجراجوئی‌های مخلّ امنیت و از دیگر سو دایه مهربانتر از مادر شدن برای دیگران در حالیکه چنین دغدغه ای برای تامین رضایت میلیون‌ها تن از هموطنان داخل و خارج از کشور وجود ندارد، با گسترش نارضایتی‌ها دربرخی عرصه‌ها در داخل کشور و کاهش اعتبار و منزلت ملت ایران در خارج از مرزهای کشورمان مواجه می‌باشیم که برآیند این همه معطوف به درجا زدن در مرحله امنیت، تضییع سرمایه‌های ملی، تبدیل فرصت‌ها به تهدیدات و ناامید کردن ملت از انجام هرگونه اصلاحات است.

گرچه در سال ۱۳۷۶ تب اصلاحات با هدف تغییر و استیفاء حقوق ملت، سراسر ايران را شعله ور ساخت و به هیات حاکمه نیز این فرصت را داد تا با تن دادن به پاره ای از اصلاحات ساختاری و روبنائی مانوس با آرمانهای موعود انقلاب، مردم و بویژه طیف خاموش جامعه را دوباره با نظام حاکم آشتی داده و امید و نشاط را بر جامعه حاکم سازد، لیکن کارشکنی و مقاومت قدرت‌های خودکامه و ناکارآمدی و عدم کفایت دولت موسوم به اصلاحات و فرصت سوزی‌هائی که صورت گرفت و خصوصا مصادره شدن خیزش مدنی و اصلاح طلبانه مردم بنام یک جریان زیاده خواه و میراث خوار، این بار نیز مانند مشروطه حرکت اصلاح طلبانه زمین گیر شده و برای چندمین بار مردم ایران را در کام گرفتن از یک فرصت تاریخی محروم ساخت. با این وصف ملت ایران برای تعیین مسیر سرنوشت خود و تغییر وضع نامطلوب به وضع مطلوب، همچنان تشنه فروریختن مرزهای غیر قانونی قدرت‌های متمرکز و غیر قابل نظارت می‌باشد.

البته قانون اساسی موجود، تغییرات اساسی در ساختار قدرت را بر نمی‌تابد اما در همین قانون منافذ و مجاری و ظرفیت‌هائی برای اصلاح امور وجود دارد که در صورت شناخت و بهره گیری مناسب از آن با حداقل امکانات نیز می‌توان تغییرات حداکثری را برای تامین رضایتمندی مردم ایجاد نمود. لیکن اصلاح امور در وهله نخست مستلزم آگاهی از واقعیت‌های ساختار قدرت و توزیع نامتعادل آن و شناخت مجاری و ظرفیت‌های قانونی مورد اشاره می‌باشد.

وانگهی اعتماد به خود و راهی که در پیش روست نخستین شرط پذیرفتن مسئولیت‌ها و تغییرات بزرگ است. قهرا مردان کوچک و مرعوب هرگز نمی‌توانند بانی و معمار تغییرات بزرگ باشند. تاریخ نشان داده است که تغییرات بزرگ به مردان بزرگ با عزم و اراده پولادین نیازمند است.

بزرگترین تفاوت مردان بزرگ با کوچک مردان در این است که مردان کوچک به مظلوم نمائی روی می‌آورند و مردان بزرگ در برابر ظالم می‌ایستند و حق مظلوم را مطالبه می‌کنند.

مردان بزرگ اراده می‌کنند و مردان کوچک تنها به آرزو کردن اکتفا می‌نمایند، مردان بزرگ چون دیگران بر زمین می‌افتند اما با تکیه بر عزم و اراده پولادین خود دوباره بر می‌خیزند، در حالی که مردان کوچک از دلهره‌ی زمین خوردن، پیوسته زمین گیرند. مردان بزرگ، بگونه‌ای زندگی می‌کنند که شرمسار خود نباشند و اگر مرگ آنان فرارسیده باشد ایستاده می‌میرند تا مرگ را شرمسار خود سازند در حالی که مردان کوچک تنها می‌میرند و شرمندگی را برزبان جاری می‌سازند. مردان بزرگ، در سراندیشه‌هایی شکوفا و بالنده می‌پرورانند و در مسیر تحقق آنها، سبک‌بال و استوار گام برمی‌دارند و عاقبت ﺗﺎرﻳـﺦ را ﺷﻜﻮه می‌بخشند. در حالی که مردان کوچک، تنها به شکست و پیامدهای ناشی از آن می‌اندیشند.

اگر خدا یاری نماید می‌توان اراده کرد، اندیشه‌های شکوفا و بالنده در سر پرورانید و در مسیر تحقق آنها گام برداشته و لاجرم تاریخ را شکوه بخشید و مرگ را هم شرمسار خود ساخت.

نظر باینکه کمی بیشتر از یک قرن پیش مشروطه به عنوان نقطه عطف تغییر و وادار کردن هیات حاکمه به قبول اراده ملت و سرآغاز توزیع قدرت و قانونگذاری و حاکمیت، از تهران شروع شد و در نیمه‌های راه با پا پس گذاشتن تهران و زمین گیر شدن مشروطه، مردانی چون سردار ملی و سالار ملی در همین خطّه حرکت نیمه کاره تهران را به سرانجام رسانده و مشروطه را جلا دادند، بیاری و توکل به خداوند اکنون بنده نیز از همین نقطه نامزدی خود برای شرکت در دهمین انتخابات ریاست جمهوری را اعلام می‌کنم تا در صورت حمایت ملت ایران در یک حرکت کاملا مدنی و با استفاده حداکثری از ظرفیت‌های حداقلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آرمان‌های فراموش شده‌ی نخستین انقلاب و تغییرات و تمنیّات اصلاح طلبانه مردم ایران که در دولت‌های پیشین فلج و زمین گیر شده است را به سرمنزل مقصود برسانم.

شخصا بر این باورم که این آرزو زمانی رنگ واقعیت بخود خواهد گرفت که مردم عزم خود را برای اصلاح امور و انجام تغییرات اساسی جزم کرده و به حمایت از کسانی برخیزند که عمل و کارنامه آنها معرف عزم و توانمندی آنها برای ایجاد تغییرات دلخواه است و چه زیبا فرموده است که "ان الله لا یغیرّ مابقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم"