iran-emrooz.net | Fri, 20.06.2008, 11:23
برنامهی اسرائیل برای حمله نظامی به ایران
برای یک ایران / فاطمه نیکو
هفتهنامه اشپیگل در شماره ۲۵ سال ۲۰۰۸ خود در مقالهای تحت عنوان : برنامه برای حمله نظامی، به قلم (رالف بسته، کلاودیا مایر و کریستف شولت) بار دیگر، به احتمال حمله نظامی به ایران پرداخته است.
در این نوشتار آمده است که دولت اسرائیل دیگر باور ندارد که تحریمها بتوانند ایران را از "ساخت بمب اتمی" بازدارند. و نتیجهگیریها و شواهد موجود دال برآنند که حمله نظامی اسرائیل به نیروگاههای اتمی ایران حتی بدون حضور آمریکائیان محتمل است. این درحالیست که العربیه در مقالهای نیز به همین نکته اشاره میکند که احتمال بازگشت به گزینه نظامی به واقعیت نزدیکتر میگردد. شواهدی مانند "پناه بردن سوریه به ترکها" و یا ضرب الاجل تعیین شده ، توسط امریکا برای امضای قرار داد امنیتی با عراق تا پایان ژوئیه و شواهد دیگری که بسیار به اوضاع قبل از جنگ عراق شباهت دارد.
فراموش نکنیم که آقای ابراهیم یزدی نیز، در مصاحبهای با روز آنلاین که مشروح آن در تارنمای "برای یک ایران" منتشر شده است، خاطرنشان کرده است که احتمال حمله اسرائیل به ایران وجود دارد. این سخنان هر چه بیشتر راهکار برنامه حمله نظامی موسوم به "برنامه ب" که در تارنمای برای یک ایران، در سال گذشته منتشر شده است، را محتمل تر میسازد.
گزینه نظامی به عنوان تنها راه حل بازدارنده
هفتهنامه اشپیگل در آخرین شماره خود چنین مینویسد: دانی جانتون در برابر پرسش اشپیگل که راهکار صحیح برای منصرف ساختن ایران از برنامه اتمیاش چیست، چنین میگوید: " ما دیگر به تاثیر تحریمها در متوقف ساختن ایران باور نداریم."..." اگر جهان قصد دارد، ایران را متوقف کند، باید گزینه نظامی را مورد نظر قرار دهد."
اشپیگل ادامه میدهد: هنگامی وزیر حمل و نقل اسرائیل ، شائول موفاز ده روز پیش جملات مشابهای را بیان کرد، در محافل اروپایی به عنوان یک نظر فردی، بخصوص به عنوان نظری افراطی تلقی شد که درنظر داشت به دلیل رقابتی که بر سر جانشینی مقام نخست وزیری المرت وجود دارد، در برابر رای دهندگان اسراییلی وجههای کسب کند.
در حقیقت، اما دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران اجتناب ناپذیر است.
اشپیگل از قول "یاکوف ادری" وزیر امور مهاجرت اسرائیل مینویسد که بخش اعظم کابینه اسرائیل بر این باورند که تحریمها تاثیری در بازداشتن احمدینژاد نخواهد داشت. در این نوشتار آمده است که در زمینه زمان درست حمله نظامی در بین مقامات اسرائیلی اختلاف عقیده وجود دارد: "عدهای ( کبوتران) بر این باورند که برای تلاشهای دیپلماتیک سازمان ملل باید تا آن موقع فرصت داد تا ایران در فاصله کمی از دستیابی به سلاح اتمی قرار گیرد. و به این ترتیب اسرائیل میتواند اینطور استدلال کند که تا حد امکان بر تلاشهای دیپلماتیک کوشیده است.
عدهای دیگر (عقابها) اما در مقابل اقدام هرچه سریعتر را پیشنهاد میکنند. آنها از یک "منظر زمانی مناسب" صحبت میکنند، که تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر امسال پایان میپذیرد. ( یعنی) فقط تا زمانیکه جورج بوش در واشنگتن قدرت دارد، اسرائیل میتواند از حمایت آمریکا اطمینان داشته باشد. زیرا از هیچ کدام از جانشینان احتمالی بوش چنین تصوری نمیرود.
در این مقاله مطرح شده است که پرزیدنت بوش نیز این اواخر نشانههایی را تقویت کرده که درست زمان پیش از جنگ عراق را به خاطر میآورد. آن زمان هم مثل امروز، وی تکرار میکرد که "همه امکانات قابل بررسیست، آن زمان نیز به دولتهای اروپایی در ابتدا اطمینان میداد که ابتدا از تمامی راهکارهای دیپلماتیک بهره خواهد گرفت."
حتی یک کلاهک اتمی در دست ایران تهدیدی برای اسرائیل
در ادامه نویسندگان مقاله خاطرنشان میکنند که حتی یک سلاح اتمی ایرانی زیانبارتر از تمامی تهدیداتی ست که اسرائیل در مدت ۶۰ سال تاسیس خود با آن مواجه بوده است. هر چقدر جنگهای متعدد زیانبار و عملیات انتحاری دردناک بوده باشد، اما هرگز حیات دولت اسراییل را بطور جدی مورد تهدید قرار نداده است. یک حمله اتمی میتواند پیامدهای ناگواری برای کشوری که وسعتش به اندازه یکی از ایالتهای آلمان مانند ایالت "هسن" است، داشته باشد.
اما فراموش نباید کرد که در این مورد همگی متفقالقولند که هنوز هیچ بمبی در کار نیست.
اما با وجود این احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران هیچ فرصتی را از دست نداده تا دولت اسرائیل را به نابودی تهدید کند.
اسراییل به عنوان یک قدرت اتمی
اشپیگل در ادامه مینویسد، هیچ کشوری بهتر ازخود اسراییل و رهبرانش نمیدانند که یک کشور تا چه میزان میتواند بواسطه داشتن سلاح اتمی، برخوردار از قدرت نظامی باشد. چون کشور اسراییل خود، حدود ۴۰ سال است که این سلاح مرگبار را در اختیار دارد. تخمین زده میشود که این کشور در پایگاه اتمی "دی مونا" در صحرای "نگو" ۱۰۰ تا ۲۰۰ کلاهک اتمی ساخته است.
و اینکه اورشلیم آماده است، و به لحاظ تکنیکی در موقعیتیست که میتواند با حمله دشمن مقابله کند، چیزی ست که ثابت شده است.
سال ۱۹۸۱ اسراییل نیروگاه اتمی " اوسیراک" عراق را توسط بمبافکنهای " اف- ۱۶ " خود بمباران کرد. در آن هنگام جنگنده بمبافکنهای اسراییلی ۱۶ هزار کیلو بمب بر سر این راکتورها ریختند و آن را نابود ساختند.
برای دومین بار، در ششم سپتامبر سال گذشته نیروی هوایی اسراییل بار دیگر فعال شدند و بمبافکنهای " اف- ۱۶ " اسراییل به موازات مرز ترکیه از مرزهای شمالی سوریه به شرق سوریه نفوذ کرده و مقر راکتورهای آن را نابود ساختند. پیش از آن میبایست یک گروه ویژه در این مکان پیاده شده باشد و توسط امواج لیزی هدف مورد بمباران را مشخص کرده باشد.
این در حالی است که تا همین امروز دولت دمشق منکر وجود راکتور های اتمی درآن مکان است. البته تصاویر"موساد " از محوطه داخلی ساختمان آن مقر باید شباهتهایی را با راکتورهای اتمی کره شمالی نشان بدهند.
و حال ایران. چنانکه وزیر دفاع اسراییل "ایهود باراک" در نامهای به الفرد گوزنباور، صدراعظم اتریش مینویسد، تهران دیگر چندان فاصلهای با "نقطه بی بازگشت" ندارد، یعنی نقطهای که دیگر در آن تولید سلاح اتمی توقفناپذیر است.
بر اساس برآورد سازمان امنیت اسراییل ، مهندسان ایرانی از سال ۲۰۰۹ میتوانند با به در اختیار گرفتن میزان کافی اورانیوم غنیشده قادر به ساخت کلاهک اتمی شوند. به این ترتیب اسراییلیها صراحتا در مقابل گزارش سازمان امنیت آمریکا که در تاریخ دسامبرسال گذشته منتشر شده بود، موضعی متفاوت اتخاذ میکنند. در گزارش آمریکا آمده بود که ایران از سال ۲۰۰۳ برنامه ساخت سلاح اتمی را متوقف کرده است. در حالیکه در مقابل، " یوزی کوپرواسر" رئیس سازمان سازمان اطلاعات ارتش اسراییل، آن زمان گفت: "ایرانیها از سال ۲۰۰۵ برنامه اتمی خود را با شدت هرچه تمامتر در دست گرفتهاند."
سیاست اروپا در مقابل ایران
در حالیکه اروپاییها همچنان بر راهکار دیپلماتیک پافشاری میکنند و بر این باورند که راه حل مذاکره و گفتگو همچنان راه گشاست، اسراییلیها حتی سیاست تحریم های سازمان ملل را بیاثر و بیفایده میخوانند.
اشپیگل چنین مینویسد: روسیه و چین از همان ابتدا اخلال ایجاد کردند. در اروپا نیز تحریمها با جدیت دنبال نشد. شرکتهای اتریشی و سوئیسی هم حتی چندی پیش، قرارداد فروش و مبادله گاز با تهران را به امضا رساندند ، حتی آلمان فدرال هم تحریمها را بشکلی محدود عملی ساخته است.
چنانکه رئیس شورای دفاعی و خارجی کنیسه اسراییل در اینباره چنین میگوید:" ایرانیها از تحریم ها چیزی حس نمیکنند. "
نگرانی در برلین
در حالی که دیپلماتهای آلمانی در برلین با نگرانی بسیاری به احتمال جنگ دیگری در خاورمیانه مینگرند، یوشکا فیشر، وزیر خارجه سابق آلمان که بطور مداوم بین اورشلیم و واشنگتن در سفر است، هشدار میدهد که اسراییل به "بوش" به عنوان آخرین شانس جهت جذب حمایت آمریکا در راستای گزینه حمله نظامی علیه ایران مینگرد.
یوشکا فیشر مینویسد: " خطر درگیری بزرگ و تازهای خاورمیانه را تهدید میکند"..." به لحاظ سیاسی آخرین امکان و شانس، برای مذاکره همین اساعه وجود دارد، یعنی در ماههای آخر ریاست جمهوری بوش."
در حالیکه دیگر دیپلماتهای آلمان نیز نگرانی خود را از اوضاع خاورمیانه ابراز کردند، " روپرشت پولنز" رئیس کمیسیون سیاست خارجی پارلمان آلمان ، چنین گفت: " این تصور که گویا اسراییل در هنگام تهدید اتمی از جانب ایران، تنها گذاشته میشود، نباید به هیچ وجه به وجود بیاید."
آمریکا به عنوان بزرگترین پشتیبان اسراییل
دولتمردان بزرگترین پشتیبان اسراییل، یعنی آمریکا، هنوز در گیر بحث و مجادله، بر سر استراتژی درست در برابر برنامه اتمی ایران هستند. به گونهای که در میان آنان شکاف به وجود آمده است. به گمان " فلاینت لورت" همکار سابق وزارت خارجه آمریکا و متخصص امور خاورمیانه، در حالیکه دیک چینی، معاون ریاست جمهوری آمریکا، تمایل به گزینه نظامی دارد، وزیر خارجه فعلی آمریکا در مقابل تلاش میورزد تا رئیس جمهور را تا پایان دوران ریاست جمهوری به گونهای مناسب و آبرومندانه همراهی کند.
"بروس ریدل" عضو سابق سیا، میگوید که "برای دولت آمریکا بسیار دشوار است که در شرایط حاضر وارد جنگ با ایران شود. متعاقب آن مقاومت و مخالفت افکار عمومی و کنگره آمریکا برانگیخته خواهد شد."
از منظر اسراییلیها شرایط به گونهای دیگر است، به گمان "بروس ریدل" : خطر در آنجا نهفته است که اسراییلیها فکر میکنند که فرصت زیادی برای مقابله با ایران باقی نمانده است و آنان هنوز هم میتوانند روی پشتیبانی دولت آمریکا حساب کنند.
قدرت نظامی اسرائیل
"بروس ریدل" بر این باور است که پیشرفتهای تکنیکی و نظامی اسراییل کاملا روشن است. به گونهای که استراتژهای نظامی اسراییل این عملیات را عملی ارزیابی میکنند. به این سبب "بروس ریدل" حمله نظامی اسراییل، با توافق آمریکا را محتملتر از راهکارهای دیگر ارزیابی میکند. وی نتیجه میگیرد که حمله هوایی اسراییل با وجود این تفاوتی با حمله آمریکا ندارد و دولتمردان ایران این عملیات را از جانب هر دو کشور اسراییل و آمریکا ارزیابی خواهند کرد، چیزی که به همراه خود نتایج زیانباری خواهد داشت.
اشپیگل از قول "بروس ریدل" چنین مینویسد: "موضوع بر سر این نیست که آیا حمله نظامی انجام میشود یا نه، بلکه موضوع چگونگی انجام آن است. آشکار آن است که این عملیات به صورت یک حمله هوایی صورت خواهد گرفت."
اخیرا دولت اسراییل موافقت آمریکا را برای خرید "بمبافکنهای اف – ۲۲ " را کسب کرده است. اسراییل به این وسیله حمله به نیروگاه نطنز را در نظر دارد.همچنین نیروگاه بوشهر میتواند احتمالا از اهداف نظامی حمله اسراییل به شمار آید.
قدرت نیروی هوایی ایران
اشپیگل میپرسد: و اما نیروی دفاعی و ضدهوایی ایران چگونه است؟
یاتوم ، رئیس سابق موساد میگوید:" ما میدانیم که توان دفاعی و نیروی ضد هوایی ایران جزو بهترینها در دنیا محسوب نمیشود."... " میتوان از آن هم عبور کرد". اما علیرغم این، وی و بسیاری از اسراییلیها به آن امید بستهاند که آمریکا دست به این حمله زده و جورج بوش در واپسین ماههای زمامداری خود با حمله به ایران، جایگاهی ویژه در تاریخ بیابد.
اشپیگل با عبارات فوق نوشتار را به پایان میبرد. اما پرسشی که باقی میماند اینست: تا چه حد میتوان این احتمالات را جدی تلقی کرد؟
بیشک وقوع چنین فاجعهای عواقب دهشتناکی به همراه خواهد داشت، نه تنها برای ایران که خاورمیانه را با خود در آتش و خون فرو خواهد برد.