iran-emrooz.net | Tue, 18.03.2008, 10:36
چهارشنبهسوری: زردی، هدیه ایرانیان به آتش
دسترنج / بهاره آریانمنش
براساس نوشته های موجود، ایرانیان جشن سوری را در پایان سال برپا میکردند؛ آنان آتش بر میافروختند. چرا که آن را روشنی، پاکی، شادابی، زندگی، سازندگی، تندرستی و پدیده خداوند میدانستند. و در سوی دیگر بیماری ها، زشتی ها، بدی ها و همه گرفتاری ها در تاریکی جای داشتند. از این روی آتش بر میافروختند که نشانه پیروزی روشنی بر سیاهی و تباهی و نکبت بود.
انگیزه جشن و آتش افروزی، در آخرین روزهای سال و وزیدن اولین نسیم های بهاری، برای فروردگان بود. ایرانیان معقد بودند که روز ۲۶ اسفند فروهرها یا روح درگذشتگان به مدت ۱۰ روز از آسمان به شهر و خانه شان فرود میآیند و با زندگان زندگی میکنند. در این روز، علاوه بر روفت و روب خانه، رفتن به گرمابه و پوشیدن رخت و لباس نو و پاکیزه و کنارنهادن کینه و دشمنی، آتش نیز بر روی بام های ایرانیان افروخته میشد. آتش آغاز جشن فروردگان است که علاوه بر نشانه شادی و ستایش اهورامزدا، به آن دلیل بود تا برای ارواح راهنمایی باشد تا در روشنی به خانه های خود بازگردند.
مراسم جشن سوری که همراه با برپایی سرور و خواندن اشعار بوده، در آخرین روزهای سال برگزار میشده؛ اما متن و نسخهای موجود نیست که در آن تاکید شده باشد که از ابتدا نیز این جشن در شب چهارشنبه آخر سال برپا میشده است یا خیر؛ اما گویا پس از ورود اعراب به ایران و آمیختگی دو فرهنگ ایرانی و عرب، از آن جهت که چهارشنبه در تقویم اعراب نحس و بدشگون محسوب میشده، این تقارن ایجاد شده است.
یکی از آیین های این شب، بزرگداشت فراهم آوردن آجیل مشگل گشا است. به باور ایرانیان هرکس مشکلی داشته باشد، با بزرگداشتی این آجیل و هفت مغز را خریده و به عنوان نذر و پیشکش به مردگان، بین دیگران قسمت میکرد و گیرنده نیز برایش طلب گشایش در کار و مشکلش میکرد.
آجیل مشکل گشا یا لرک، شامل بادام، سنجد، پسته، کشمش، گردو، برگه هلو، انجیر و خرما بوده است.
از دیگر رسوم این جشن، فالگوش ایستادن بوده که بیش از هر چیز سهم دوشیزگان و پسرهای جوان بود. در این شب جوانان به این امید که ارواح یا فرورها که به زمین آمده اند آنان را از آینده آگاه کنند، در تاریکی زیر بام ها و محل های خلوت میرفتند و بعد از آن که در دل نیت میکردند، فال گوش میایستادند. و شنیده های خود را بر اساس نیتشان تعبیر میکردند که آیا به مراد دل میرسند یا خیر.
یکی دیگر از رسم های این شب که هنوز در برخی از شهرها برپا است، رسم کجاوه اندازی است. این رسم بیش از هر جا در آذربایجان انجام میشود. پیشتاز انجام این رسم هم جوانان هستند. آنان در این شب جعبه های از کاغذ به شکل کجاوه میساختند و آن را با طنابی از روی بام و از کنار پنجره ها یا سوراخ های بام آویزان میکردند و کسانی که در خانه بودند با دیدن کجاوه ها براساس توانشان و آنچه از شیرینی و خشکبار در خانه داشتند، در کجاوه ها میریختند. با سنگین شدن کجاوه، جوانان ریسمان را بالا کشیده و به سراغ بام دیگری میرفتند. در اجرای این رسم ناشناخته ماندن از همه مهمتر بود.
رسم دیگر این شب که مخصوص جوانان نامزددار بود، رسم شال اندازی بود. در این شب پسر شال بی آن که خود را نشان دهند، خود را از روی بام خانه دختر پایین میانداخت و صاحب خانه هم هدیه و شیرینی در آن قرار میداد و شال را گره میزد و در جایی قرار میداد که تازه داماد آن را بردارد.
این دو رسم در شهرهای مختلف فرق میکردند. چنانچه این رسم ها در برخی شهرها با قاشق زنی همراه بود. همچون تهران و بیش از همه هم رسمی دخترانه بود. دختران چادر به روی خود میکشیدند و در مقابل در خانه ها با قاشقی به کاسه خود میکوفتند. آن قدر که صاحبخانه خبر شود و کاسه شان را پر کند.
در شیراز دختران و زنان از بامداد چهارشنبه سوری تا پایان روز به آب تنی در چشمهای کنار آرامگاه سعدی میپرداختند و پس از آن مردان آن را ادامه میدادند. و خود را برای مراسم برپایی آتش و خواندن شعر آماده میکردند.
در کرمانشاه، زنان باردار با آوردن هیزم برای آتش چهارشنبه سوری، باوردارند که به ازای هر چوبی که در آتش میگذارند، پلیدی ها و وقایع ناگوار از فرزندشان دور میشود.
در خراسان نیز رسم به این گونه است که هر خانواده چهارشنبه سوری را با سه یا هفت بوته آتش آغاز میکرد و همه اعضای خانواده از روی آتش میپریدند و میخواندند: "آل به در، بلا به در، دزد به در." پس از اجرای مراسم، آتش به حال خود رها میشد تا خود خاموش شود؛ چرا که آب ریختن در آتش و خاموش کردن آن به شیوهای غیر طبیعی را گناه میدانستند.
در مراغه، هفت سنگ گرداگرد خانه میچیدند و در میان بام، آتش را در کنار کاسهای آب برپا میکردند. کاسه آب، پس از پایان مراسم بر سر خانواده یا همسایگان خالی میشد و میگفتند:" زندگیتان به روشنی درآید."
در تاجیکستان و ازبکستان، در بخارا و سمرقند و شهر سبز، در شب چهارشنبه سوری مردان شست و شو میکردند و پس از تراشیدن موی سر خود، از روی بوته آتش فروزان میپریدند و میگفتند:" روی پاک از تو، دامن پاک از ما".
جشن سوری در هر کجا و با هر آدابی که برگزار شود، همراه با شادی و سرور است. جمعی با صدای بلند آوزاز میخوانند و سرخوش از روی شعله های آتش میپرند. زردی خود را هدیه میدهند به آتش، به این امید که سرخی آتش را عیدی بگیرند.